افراد کاروان در طول اقامت خود هر از گاه برای جمعآوری بوته یا در جستوجوی آب و احتمالا از سر کنجکاوی در اطراف محل استقرار کاروان گشت و گذاری میکردند تا اینکه در همان نزدیکی، درهای موسوم به «دره خرسان» نظر آنها را جلب میکند.
این دره که هنوز هم وجود دارد، از این جهت به دره خرسان شهرت داشته که مأمن و جایگاه خرسها بوده و چه بسا، قافلهسالاران برای مصون بودن از حمله خرسها دراین دره، نگهبانانی را برای حفظ جان کاروانیان میگماشتند.
یک روز تعدادی از افراد کاروان، تصمیم میگیرند تا انتهای دره پیش بروند و از اوضاع و احوال این مکان نامسکون که تا آن عهد شاید پای انسانی به آنجا نرسیده بود، باخبر شوند. پس از دقایقی پیادهروی در کنار صخرهها، توجه این افراد به چشمهای جوشان جلب میشود که از بالای دره دیده نمیشد.
زمانی که افراد به چشمه نزدیک میشوند، میبینند مایعی که از این چشمه جاری میشود، مخلوطی از آب و مادهای غلیظ و سیاهرنگ و بدبو است. به این صورت که آب در زیر و ماده سیاهرنگ روی آن، به طرف سرازیری جاری بوده است.
در آن زمان افراد به هیچوجه متوجه کشف بزرگ خود نمیشوند و پساز بازگشت موضوع را به اطلاع سایر کاروانیان میرسانند و یکی از افراد که آگاهی و تجربه بیشتر داشته، به آنها خبر میدهد که ممکن است آن ماده سیاهرنگ قیر باشد! پدربزرگم تعریف میکرد، پیدایش نفت و قیر در ایران باستان در شاهنامه فردوسی توصیف شده و پیش از آن در عهد ساسانیان نیز از قیر در ساختن بناهای تاریخی، قیراندود کردن دیوارها، آتشبازی، افروختن آتش و در جنگها استفاده میشد. آثار به جا مانده تاریخی از وجود قیر در آن عهد، در شادُژوانهای (سدهای) شوشتر دیده میشود و حتی بقایای یکی از سدها، موسوم به« بند قیر» در مسیر رودخانه کارون و در شوشتر وجود دارد.
در یکی دو سفر بعدی اجداد خانواده قیری، با کسب آگاهی بیشتر، تصمیم میگیرند، به جای تحمل رنج سفر و ضرر و زیان گاه بهگاه تجارت و برای مصون ماندن از حمله راهزنان و سایر مشکلات، در همین محل اتراق کرده و از ماده سیاهرنگ چشمه «دره خرسان» بهرهبرداری کنند.بهاینترتیب، با ایجاد آببند کوچکی در مسیر چشمه خرسان، جریان عبور آب و نفت را متوقف میکنند؛ بهطوریکه برکهای بزرگ در آنجا ایجاد میشود.
به تدریج سرپناه موقت برپا میشود و ساکنان دره نامسکون، با استفاده از مشکهایی از پوست گوسفند، لایهروبی آب داخل برکه، (نفتخام) را با دست جدا کرده و بهوسیله الاغ و استر به مسجد سلیمان انتقال میدادند و به فروش میرساندند. البته نفت استحصالشده فوقالعاده غلیظ و سیاهرنگ بوده و فقط به مصرف سوخت میرسید و طبعا کسی از اهمیت و ارزش مواد درون آن آگاهی نداشت.اجداد من پساز رونق گرفتن کارشان درصدد برمیآیند تا از نفت چشمه خرسان، قیر استخراج کنند. آنان بر اثر تجربه و کسب آگاهی از مردان کهنسال قبیله، اولین وسیله دستساز تولید قیر را میسازند.
به نقل از گفتوگویی با سید عبدالحسین مطهر از بازماندگان «سادات قیری» شوشتر و از نخستین کارآموزان صنعت نفت در مسجد سلیمان و همکار بازنشسته شرکت نفت پارس.