بنابراین نقش اصناف و تجار نیز با تاثیرپذیری از آن روح دمیدهشده قابل قبول و تاثیرگذار است و گرنه صرف توجه به تجارت یا برخورداری از امتیازات و… هرگز نمیتواند جمعی را در گروهی گرد هم بیاورد و علیه جریانات مختلفی بسیج کند تا جایی که جاننثاری و جانفشانی در این راه سهل باشد. روحیه استبدادستیزی و عدالتخواهی و استعمارستیزی ریشه در فرهنگ بالنده دین مبین اسلام دارد که از زبان دانشمندان و عالمان و فقیهان بزرگ شیعه در ایران برمیخاست و تودهها را بیدار میکرد، بذرهایی که بهوسیله عالمان روشنفکری مثل سیدجمال در اندیشههای شاگردانش کاشته و از جانب آنها پیگیری و در پیدایش حوادث بزرگی چون مشروطه نمایان شد.
نقشی که روشنفکران جامعه عصر مشروطه که عبارت بودند از تحصیلکردگان حوزههای علمی در پیروزی و شکلگیری مشروطه ایفا کردند، هرگز نمیتوانست متاثر از پرداخت سهم بازرگانان به علما باشد و آنچه علمای شیعه در مشروطه دنبال میکردند در مشروطه با این مفاهیم نمیتواند محدود شود شاید چنین برداشت شود که انگیزه علما در حمایت از مشروطه برخاسته از ثروت تجار و بازرگانان بوده است یا قصد تجار در شرکت و همراهی مشروطه جلب حمایت دولت از آنها و واگذاری امتیازات و اختیارات تجاری به آنها انگاشته شود که این مطلب نیز قصوری در حق اصناف خواهد بود؛ زیرا برخی از تجار این دوره خود از صاحبان علم و تحصیلکردگان حوزهها بودند که با علمای بزرگ مرتبط و متاثر از آنها بودند. علاوه بر این انگیزه تجار و بازرگانان در همراهی با مشروطهخواهان و حمایت از آنها که متاثر از رهبری علمای بزرگ بود همان انگیزه عدالتطلبی و استبداد و استعمارستیزی بود و کاملا با انگیزه علما و مراجع همسویی داشت و آنچه تجار و بازرگانان را به تحصن وادار میکرد فتوای علما و مراجع بود و آنها تابعی از راه علما بودند.