سلطان میانجیگریهای منطقهای که نقش مهمی در وساطت بین ایران و غرب داشت، عصر جمعه در سن ۷۹ سالگی درگذشت. قابوس بن سعید آل سعید سلطان عمان پس از نیم قرن حکومت و پیگیری یک سیاست خارجی بی طرف و متوازن در تلاطم بحرانهای خاورمیانه جای خود را به پسرعمویش هیثم بن طارق آل سعید بهعنوان پادشاه جدید داد. این تغییر مهم حامل پیامها و پیامدهایی در سیاست داخلی عمان، منطقه و در روابط با ایران است که در این گزارش به دو سناریو از آینده روابط تهران-مسقط پرداخته شده است.
جانشین جدید کیست؟
سلطان قابوس فرزندی نداشت و از همین رو، اسعد و هیثم پسرعموهای سلطان قابوس بالقوه شانس جانشینی او را داشتند. در این میان هیثم بن طارق، از اوایل سال ۲۰۰۰ میلادی وزیر میراث و فرهنگ عمان، ۶۵ ساله و رئیس کمیته اقتصادی چشمانداز ۲۰۴۰ عمان است. انتخاب او در حالی صورت میگیرد که تمام گمانهزنیها از انتخاب «اسعد بنطارق آلسعید» حکایت داشت. اسعد که معاون نخستوزیر در امور همکاریها و روابط بینالملل بود، در آخرین ماموریت بهعنوان نماینده رسمی عمان به اجلاس اتحادیه عرب در اردن اعزام شد. پادشاه جدید عمان همچنین سابقه فعالیت در وزارت امور خارجه این کشور را دارد و تا سمت قائم مقامی در این وزارتخانه پیش رفته بود. هیثم بن طارق بهعنوان نماینده پادشاه عمان در مراسم تحلیف رئیسجمهوری اسلامی ایران در سال ۱۳۹۶ شرکت داشت.
اولین اظهارنظر پادشاه جدید
پادشاه جدید عمان در اولین سخنان بعد از انتصاب با بیان اینکه کشورش به همکاری خود با سازمان ملل برای برقراری صلح و امنیت بینالمللی ادامه خواهد داد، تاکید کرد که روابط دوستانه با تمام کشورها ادامه خواهد یافت. او پس از آنکه بهعنوان پادشاه قسم یاد کرد در سخنان خود گفت که سیاست خارجی عمان مبتنی بر ادامه سیاست خارجی دوران سلطان قابوس خواهد بود و مبنای آن عدم دخالت در امور داخلی کشورها و رعایت حسن همجواری است. پادشاه جدید عمان با بیان اینکه مسقط همچنان با کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس و اتحادیه عرب همکاری خواهد داشت، اظهار کرد که به تمامی توافقنامهها و میثاقهایی که با کشورها و سازمانهای بینالمللی امضا شده است، احترام میگذارد و برای توسعه و رشد اقتصادی کشور تلاش خواهد کرد.
میانجیگریهای عمان به نفع ایران
تا سال ۱۳۴۹ شمسی هیچ ارتباطی میان ایران و عمان برقرار نبود تا اینکه در شهریور ۱۳۵۰ برقراری روابط رسمی سیاسی ۲ کشور اعلام و اعزام نخستین سفیر ایران در فروردین ۱۳۵۱ به مسقط صورت گرفت. سلطان قابوس نیز برای نخستین بار در سال ۱۳۵۱ به ایران سفر کرد. در زمان رژیم پهلوی، عمان با ایران روابط گسترده سیاسی، نظامی و امنیتی داشت و عمان از حمایت همه جانبه دولت ایران برخوردار بود که نقطه اوج این حمایتها دخالت نظامی ایران در قضیه ظفار به نفع عمان بود. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، این روابط با فرازونشیبهایی ادامه یافت که نقطه اوج آن سفر سلطان عمان به جمهوری اسلامی ایران بعد از ۳۵ سال در سال ۱۳۸۸ بود.
در طول سالهای زمامداری سلطان قابوس بارها اقدامات میانجیگرانه مسقط در روابط میان تهران با واشنگتن و کشورهای غربی صورت گرفت که از آن جمله میتوان به برگزاری نشست میان ۲ طرفِ جنگ در زمان حمله رژیم بعث عراق به ایران، وساطت در بازگرداندن ایرانیانِ اسیرشده در جدال با کشتیهای جنگی آمریکا در اواخر جنگ، انتقال نامه و پیام میان ۲ طرف از جمله انتقال نامه کلینتون پس از پیروزی سید محمد خاتمی در انتخابات، ایجاد کانال گفتوگوهای میان ایران و آمریکا در پرونده هستهای از سال ۲۰۰۹ میلادی و مذاکرات رسمیتر از سال ۲۰۱۲ میلادی، تبادل ورزشکاران آمریکایی که از مرز عراق وارد ایران شده بودند، تعیین سفارت عمان در انگلیس بهعنوان دفتر حافظ منافع ایران پس از ورود دانشجویان به سفارت این کشور در تهران در ۲۰۱۱ میلادی و تعیین سفارت عمان در ایران بهعنوان دفتر حافظ منافع کانادا پس از تصمیم آن کشور به کاهش روابط با ایران در ۲۰۱۲ میلادی اشاره کرد.
چشم انداز روابط تهران-مسقط
مرگ سلطان قابوس بهدلیل نقش و جایگاهی که در بحرانهای منطقه و بهخصوص نزدیکی به ایران در میانه تنشهای تهران با دولتهای عربی داشت از این حیث قابل توجه و مهم است که میتواند در تداوم یا چرخش سیاست مسقط در برابر ایران تاثیرگذار باشد.
یکم: تداوم سیاست بی طرفی
سنتی که سلطان قابوس در سیاست منطقهای عمان بر جای گذاشته به راحتی قابل تغییر توسط پادشاه جدید نیست. در واقع این سنت بیطرفی و توازن ناشی از فرهنگ، جغرافیا و ملاحظات سیاست داخلی است که تا حد زیادی برای پادشاه جدید هم پابرجاست. بنابراین تغییر بنیادین سیاست خارجی عمان یا چرخش آن به سمت یکی از محورهای منطقهای محتمل بهنظر نمیرسد. این را میتوان از اظهارات سلطان جدید در مراسم سوگند رسمی استنباط کرد.
زمانی که سلطان هیثم در وزارت خارجه بود، به وزیر خارجه در تنظیم سیاست بیطرفی کمک میکرد. از همین رو، انتظار میرود که سیاست خارجی عمان تغییر چندانی نکند. چرا که سلطان جدید از جمله طراحان سیاست بی طرفی بود. سلطان هیثم، از سال ۱۹۸۶ تا ۲۰۰۲ در وزارت خارجه حضور داشت. علاوه بر سابقه سیاسی و دیپلماتیک، سلطان هیثم توجه خاصی به مسائل اقتصادی دارد. عمان چشماندازی به نام «عمان ۲۰۴۰» دارد که در آن طرحهایی برای بهبود جایگاه اقتصادی عمان تدوین شده است. از آنجا که توسعه اقتصادی به درجاتی از ثبات و توسعه روابط خارجی نیاز دارد، احتمالا سلطان هیثم تاکید بیشتری بر بیطرفی و بهبود روابط با همه کشورها خواهد داشت.
«سالم الجهوری» پژوهشگر مسائل عمان معتقد است که پس از سلطان قابوس، عمان از سیاست بیطرفانه خود درباره مسائل منطقه چشمپوشی نمیکند. سیاست عمان تغییر نخواهد کرد. حتی اگر چهرههایی که سیاست خارجی را مدیریت میکنند، تغییر کنند باز هم همان شیوه گذشته ادامه پیدا خواهد کرد. «عبدالله باعبود» تحلیلگر سیاسی عمانی نیز میگوید عمان کشوری کوچک با امکانات اندک در منطقه است. این کشور همواره در مسائل منطقهای سیاست بیطرفانه را دنبال کرده و هیچ گاه از این سیاست چشمپوشی نکرده است. جورجیو کافیرو، تحلیلگر مسائل سیاسی هم پیشبینی کرده که پس از سلطان قابوس تغییر ریشهای در سیاست خارجی عمان رخ ندهد.
دوم: نزدیک شدن به دولتهای عربی
اما سناریوی دیگر بر این فرض استوار است که زیربنای سیاست خارجی عمان تا حد زیادی معطوف به شخصیت و کاریزمای سلطان قابوس بوده و مرگ او باعث خواهد شد تا پادشاه جدید پس از مدتی از تثبیت قدرت، بر مبنای ملاحظات، ادراکات و دغدغههای خود به سمت تغییر سیاست خارجی عمان در منطقه حرکت کند. بهخصوص فشارهای عربستان و امارات بر عمان یکی از مواردی است که در این فضا قابل طرح است. در واقع یکی از موانع همراهی عمان با بسیاری از رویکردهای عربستان در شورای همکاری خلیج فارس شخص سلطان قابوس بوده و طبیعی است محمد بن سلمان و محمد بن زاید از این فرصت برای نزدیکی به پادشاه جدید استفاده کنند.
در این میان اندریاس گریک، پژوهشگر مسائل بینالمللی معتقد است که جانشین سلطان قابوس در عرصه داخلی با چالشهای بزرگی روبهرو خواهد شد. بحران اقتصادی بر کشور سایه انداخته و خیلی سخت است مردمی را که هر روز جمعیت آنان بیشتر میشود، راضی نگه داشت. این موضوع میتواند سبب ناآرامی داخلی و تاثیر در سیاستهای منطقهای عمان شود. همچنین «جورجیو کاویر» مدیر اندیشکده مطالعات «الخلیج» لندن هم در این زمینه میگوید: جمع کردن همه قدرت در دست یک شخص سبب شده است که موضع جانشین سلطان قابوس مبهم و پیچیده باشد.