48000408 21 98+
info@toseabnieh.ir
شنبه تا پنجشنبه 8 تا 18
آرمان، فشار صنعتیشدن و رشد فناوری در اروپا توام با تصاحب بازار کشورهای ضعیف مستعمراتی باعث شد تا در زمانی کوتاه، شکاف بین دو قطب پیشرفته و عقبمانده جهانی عمیق شود و دو طیف از کشورها در جهان شکل گیرد. اما اکنون این قطببندیها در داخل کشورها نیز وجود دارد. بهویژه در کشورهای مرکزگرا شکاف توسعه اقتصادی به وضوح قابل مشاهده است. در ایران نیز بهعنوان سرزمینی در حال توسعه، بیشتر به توسعه اقتصادی کلانشهرهایی نظیر تهران توجه میشود. بیش از دو دهه از اجرای برنامههای توسعه کشور میگذرد، اما طی این سالها ماحصل منابع سایر شهرها و استانها بیشتر به پایتخت منتقل میشود. بهعنوان مثال شهرهای جنوبی ایران با اینکه از منابع خدادادی بسیاری بهرهمند هستند و بهعنوان منشأ نفت شناخته میشوند، اما همچنان جزو محرومترین شهرهای کشور به حساب میآیند. همچنین سیستانوبلوچستان بهعنوان دومین استان پهناور کشور که وسعتی به اندازه سوریه دارد در شاخصهای توسعه کشور در رده آخر قرار دارد و اقتصاد این استان بیشتر بر صنایع بومی استوار است. پویش «ایران من» با هدف معرفی چهره واقعی بلوچستان رویدادی چهارروزه با عنوان «بلوچی پجار» برگزار کرد که در آخرین روز این رویداد، حسن طائی، عضو هیاتعلمی دانشگاه علامه طباطبایی، پدرام سلطانی، نایبرئیس اتاق بازرگانی و محمود حسینی، استاندار پیشین سیستانوبلوچستان به گفتوگو درباره چالشهای پیشروی این استان پرداختند.
با اینکه در برنامههای توسعه کشور بر رشد و توسعه اقتصادی استانهای محروم تاکید شده است، اما بهنظر میرسد در عمل پایتخت و کلانشهرهایی نظیر اصفهان و خراسان جایگاه بالاتری در نگاه مسئولان اجرایی و سیاستمداران دارند. در واقع گاهی بهنظر میرسد الگوی توسعه مرکز-پیرامون گریبانگیر اقتصاد کشور شده است و برخی استانها به منبعی برای تامین نیاز شهرهای بزرگ تبدیل شدهاند. در این زمینه نایبرئیس اتاق بازرگانی در جلسه هماندیشی چالشهای توسعه در بلوچستان گفت: موانع توسعه سیستانوبلوچستان به چهار محور اساسی تقسیم میشود. در درجه اول میتوان به موضوع دولت متمرکز اشاره کرد. متاسفانه نظام حکمرانی ما به شکلی است که تمام حواس آن به پایتخت متمرکز شده است. با توجه به اینکه ایران کشوری پهناور و دارای تنوع فرهنگی و قومیتی است، استفاده از اقتصاد تمرکزگرا باعث میشود هر چه استانها فاصله بیشتری از پایتخت داشته باشند، از دسترسی به منابع توسعه هم دور بمانند. پدرام سلطانی افزود: بهویژه در مناطق مرزی ایران، همچون سیستانوبلوچستان که تفاوتهای آشکار فرهنگی و مذهبی با تهران دارند، عقبماندگی از توسعه بیشتر به چشم میخورد. دولت متمرکز باعث شده است که اقوام و مذاهب مختلف تاثیر چندانی بر تصمیمات سیاسی و اقتصادی کلان نداشته باشند. این مسالهای است که پیش از انقلاب هم وجود داشت، فقط شکل و نوع آن متفاوت بود. با این حال امروزه کمتر کشوری را میتوان یافت که با چنین سیستمی پیش رود. دولت متمرکز سعی دارد که در تمام شئون زندگی شهروندان وارد شود و جای تکتک مردم تصمیمگیری کند که در کشور پهناوری همچون ایران تحقق چنین موضوعی تقریبا غیرممکن است. او ادامه داد: دومین مانعی که برای توسعهنیافتگی استانهای کشور میتوان برشمرد به مساله آب بازمیگردد. متاسفانه بحران مدیریت آب طی دهه گذشته کشور را با مشکلات عدیده زیستمحیطی مواجه ساخته و عده زیادی از مرزنشینان برای دسترسی به آب سالم مجبور به مهاجرت شدهاند. این امر باعث تهیشدن روستاها و استانهای محروم از اصلیترین عامل توسعه، یعنی نیروی انسانی شده است. سلطانی سومین مانع توسعه استانهای کشور را مرز برشمرد و اظهار کرد: مرز در مفهوم کلی خود انواع مختلفی را دربرمیگیرد. امروز در دنیای پیشرفته کمتر از مفهوم سنتی مرز استفاده میشود تا صلح جهانی تحتتاثیر مرزها قرار نگیرد. مانع چهارم نیز به موضوع «زن» برمیگردد. توسعه در استان سیستانوبلوچستان اصولا نامتوازن است. زن در فرهنگ بلوچی نقشی کمرنگ در توسعهیافتگی استان دارد. در سفر به استانهای مرزی کشور کمتر میتوان جامعهای یکپارچه از زنان را یافت. این در حالی است که طی سالهای گذشته زنان توانستهاند به تواناییهای خود پی ببرند و سمتهای اجرایی نظیر فرمانداری را تصاحب کنند. اما هنوز نقش زن در توسعه استانها نادیده گرفته میشود. در واقع هنوز از زنان انتظار میرود که با یک بال پرواز کنند. این فعال بخش خصوصی تشریح کرد: اینها مسائلی هستند که اثر متقابل روی یکدیگر میگذارند. دولت متمرکز باعث میشود تا هر چه از پایتخت دور میشویم سطح سواد هم کاهش پیدا کند و مفاهیم توسعهیافتگی دیرتر به استانهای مرزی منتقل شود. او همچنین خاطرنشان کرد: عوامل دیگری هم میتوان در این زمینه برشمرد که بهنظر من زیرشاخه این چهار عامل قرار میگیرند.
توسعه بدون برنامهریزی
توسعهیافتگی اتفاقی است که صرفا با شعار و برنامه محقق نمیشود. بلکه این امر نیاز به مجریانی دارد که بتوانند برنامههای توسعه را اجرا کنند و با برنامهنویسان به گفتوگو بنشینند تا سیاستهایی واقعگرایانه به اجرا گذاشته شود. متاسفانه بهنظر میرسد مجریان و تئوریسینها اعتقاد چندانی به مذاکره ندارند. شاید به همین دلیل است که برنامههای توسعه کشور بیشتر به یک رویا و آرزو میمانند تا اینکه مجالی برای تحقق پیدا کنند. تاخیر در تحقق اهداف توسعهای هم گواه مناسبی برای این ادعاست. بهویژه اکنون استانهای محروم کشور نهتنها توسعهای نداشتهاند، بلکه گاهی با عقبگرد هم مواجه شدهاند که از جمله آن میتوان به خشکی رودها و دریاچهها اشاره کرد. البته گاهی مسئولان با ارائه آمارهای کمی و مقایسه آن با دههها قبل سعی دارند کشور را توسعهیافته نشان دهند که گویا آنها تفاوتی بین رشد اقتصادی و توسعه اقتصادی قائل نیستند. استاندار پیشین سیستانوبلوچستان درباره تاخیر در توسعهیافتگی استانهای محروم کشور گفت: در این زمینه هم باید دولت پاسخگو باشد و هم لازم است که برنامهریزان درباره آن توضیح دهند. نگاهی تاریخی نشان میدهد که برنامههای توسعهمحور ایران همواره با یک نگاه بالا به پایین تدوین شدهاند و مسئولان قصد دارند به شکل دستوری کشور را به توسعه برسانند. بدین معنا که آنها با نگاه مرکز-پیرامون تصور میکنند که ابتدا باید مرکز را به توسعه برسانند، سپس نتایج آن را به پیرامون سرریز کنند. به همین جهت برنامهها، منطقهای و بر اساس ظرفیت استانها تدوین نمیشوند. محمود حسینی افزود: فقط در سال54 یکی از شرکتهای فرانسوی شروع به مطالعه منطقهای برای دستیابی به توسعه متوازن کرد که دو افق میانمدت و بلندمدت 1371 و 1391 را دنبال میکرد. این شرکت تهران و 12 شهر دیگر را بهعنوان مادرشهر معرفی کرد و حدود 450شهر را هم در بخش صنعتی و متوسط جای داد. در چشمانداز 1391 نیز محورهای ارتباطی آنها را نیز شناسایی کرده بود که بر اساس آن مردم از روستاها به شهرها هجوم نیاورند. او ادامه داد: در این برنامهها توسعه استانهایی نظیر سیستانوبلوچستان هم از اهمیت بالایی برخوردار بود که با رخداد انقلاب نیمهکاره رها شد. با انقلاب هم که با شعار برابری به وقوع پیوست در ابتدا برنامههای خوبی اجرا میشد. بهعنوان مثال در سالهای اولیه انقلاب قرار شد هر استان یک روز درآمدهای نفتی را در اختیار بگیرد. اما استانی نظیر سیستانوبلوچستان در جذب این منابع ناموفق بود. حسینی عنوان کرد: در سال 65 هم طرح توسعه شرق کشور نوشته شد و با پیگیریهای نخستوزیر وقت در سال 67 به تصویب رسید. اما در سالهای پس از جنگ بار دیگر توسعه آمرانه در دستور کار گرفت و تداخل برنامهها در عمل توسعه را ناپایدار کرد. در مجموع برنامهریزی استراتژیکی برای توسعه وجود نداشته است و ساختار متمرکز مدیریتی مانعی مهم در مسیر توسعه به حساب میآید. با این ساختار به هیچوجه نمیتوان به توسعه تمام مناطق کشور امید داشت.
نابرابری در شاخصهای توسعه
عضو گروه اقتصاد هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی درباره چالشهای توسعه مناطق مرزی کشور گفت: جامعه مرزی کشور، بهویژه در استان سیستان و بلوچستان جامعهای است که مانند سایر جوامع همواره با مسائل و مشکلات گوناگونی مواجه است که در آن کارگزاران و بازیگران اقتصاد و سیاست نقشآفرینی میکنند و با یکدیگر کنشهای متقابل دارند. اگر این کنشها را در کنار یکدیگر قرار دهیم بهعلت توسعهنیافتگی مناطق مرزی کشور پی میبریم. حسن طائی اظهار کرد: این سوال همواره وجود دارد که چرا میانگین شاخص توسعه در سیستانوبلوچستان با سایر استانهای کشور متفاوت است و با پایتخت تفاوت فاحش دارد؟ در این زمینه میتوان به چهار نوع نابرابری در آموزش، اقتصاد، سیاست و جامعه اشاره کرد که این موضوع از یک نگاه مرکز-پیرامون نشأت میگیرد و تا زمانی که این دید اصطلاح نشود نمیتوان به توسعهیافتگی مناطق محروم امید داشت.
تداوم رکود در بازار سهام دنیای اقتصاد– زهرا رحیمی: روز گذشته شاخص کل بورس تهران با افت 270 واحدی مواجه شد و به ...
دنیای اقتصاد: بانک مرکزی مقرراتی را ابلاغ کرد که ضمن به رسمیت شناختن بازار آزاد ارز، روش کشف و اعلام قیمت را شفاف ...
دنیای اقتصاد: شاخص کل بورس تهران روز گذشته با ریزش 536 واحدی در یک قدمی کانال 64 هزار واحدی قرار گرفت؛ جایی که ...
دنیای اقتصاد- از زمان ابلاغ اصل ۴۴ قانون اساسی در سال ۸۴ تاکنون، ۵۴ درصد کل واگذاریها از طریق بورس اوراق بهادار انجام ...