بررسی داده‌های مرکز آمار نشان می‌دهد درآمد سرانه کشور در سال 1400 به قیمت ثابت سال 1390، حدود 9میلیون تومان بوده است. به عبارت دیگر، در طول سال گذشته به ازای هر فرد در ایران این میزان درآمد وجود داشته است. هرچند که درآمد سرانه سال گذشته نسبت به سال 1399 رشد 5درصدی داشته، با این حال روند این شاخص اقتصادی در طول یک دهه گذشته تقریبا از سال 1390 تا 1400 کمی کاهش یافته و از رقم 1/ 9میلیون تومان به 9میلیون تومان رسیده است.

 
بررسی‌ها نشان می‌دهد که طی یک دهه اخیر، رشد اقتصادی با رشد جمعیت تنظیم شده است. به بیان دیگر، هر چند که از سطح رشد اقتصادی در دهه 90 کاسته شده و متوسط رشد اقتصادی در این دهه به یک درصد رسیده است و متناسب با آن از سطح رشد جمعیت نیز کاسته شده و رشد جمعیت دهه 90 نیز حدود همین یک درصد بوده است.  این موضوع نشان می‌دهد که به نوعی متناسب با سطح رشد اقتصادی که کاهش یافته، رشد جمعیت نیز کم شده است. از آنجا که درآمد سرانه، نسبت تولید ناخالص داخلی (قیمت ثابت) را به جمعیت اندازه‌گیری می‌کند، این رقم تقریبا در سطح دهه 90 درجا زده است. البته روند پرنوسان رشد اقتصادی و کوچک شدن کیک اقتصاد، اثر خود را در دهه‌های آینده نیز خواهد گذاشت و اگر شرایط اقتصادی به سمت بهبود حرکت نکند، نمی‌توان به افزایش رشد جمعیت نیز متناسب با آن خوش‌بین بود.

 نسبت تولید ناخالص داخلی و جمعیت

زمانی که عبارت درآمد سرانه به کار برده می‌شود، منظور آن است که به ازای هر شخص در کشور، چه میزان درآمدی وجود دارد. این درآمد نسبت میزان کالا و خدماتی که در طول یک سال در یک کشور تولید می‌شود به جمعیت آن کشور است. به عبارتی اگر تولید ناخالص داخلی کشور در یک سال معین را بر جمعیت همان کشور تقسیم کنیم، مشخص می‌شود که در آن سال به ازای هر فرد چه میزان درآمدی وجود دارد. عوامل متعددی در میزان درآمد سرانه یک کشور دخیل است. یکی از مهم‌ترین عناصر تاثیرگذار در این زمینه قدرت کشور در تولید کالا و خدمات است. هرچند که سطح تولید مهم‌ترین عامل در میزان درآمد سرانه محسوب می‌شود، با این حال عواملی مانند وجود نفت نیز می‌تواند در تعیین این شاخص نقش زیادی بازی کند. به همین دلیل است که برای سنجش وضعیت اقتصاد استان‌ها در ایران، ارزش افزوده حاصل از نفت را حذف و درآمد سرانه را بدون در نظر گرفتن نفت محاسبه می‌کنند. یکی دیگر از عوامل مهم و موثر در میزان درآمد سرانه کشورها، میزان جمعیتی است که در آن کشور زندگی می‌کند. این به آن معناست که اگر دو کشور فرضی دارای وضعیت کاملا مشابه اقتصادی باشند، کشوری که جمعت کمتری دارد، از درآمد سرانه بالاتری برخوردار است.

 تصویر درآمد سرانه ایران در دهه 1390

یکی از شاخص‌هایی که با استفاده از آن وضعیت اقتصادی کشورها را با یکدیگر مقایسه می‌کنند، میزان درآمد سرانه کشورهاست. بررسی میزان درآمد سرانه کشور در دهه 1390 نشان می‌دهد که این شاخص در یک دهه اخیر روند نزولی را طی کرده است. در اولین سال دهه مذکور، درآمد سرانه در ایران 9میلیون و 137هزار تومان بوده است. در آمد سرانه در پایان سال گذشته به حدود 9میلیون تومان رسیده است.  با وجود رشد درآمد سرانه سال گذشته نسبت به سال 1399، درآمد سرانه سال 1400 نسبت به ابتدای دهه 1390 کم‌تر بوده است. این مساله به‌خوبی نمایانگر افت رفاه خانوار ایرانی در طول یک دهه است. به عبارتی در طول 11 سال گذشته نه‌تنها درآمد سرانه ایرانیان افزایش نیافته  بلکه به میزانی از این رفاه از دست رفته است.

 تناسب جمعیت و رشد اقتصادی

در سال 1390 جمعیت ایران حدود 75میلیون نفر بوده است. به صورت کلی تغییرات جمعیت از ابتدای دهه 1390 تا امروز یک روند صعودی را طی کرده است. برآوردها نشان می‌دهد که در پایان سال 1400 ایران دارای 84میلیون و 100هزار نفر جمعیت بوده است. به عبارتی جمعیت ایران در سال 1400 نسبت به سال 1390 دارای رشد حدودا 12درصدی بوده است. سطح تولید ناخالص داخلی ایران نیز طی یک دهه گذشته حدود یازده درصد رشد داشته است. به‌نوعی در یک دهه اخیر، آهنگ رشد اقتصادی متناسب با جمعیت بوده است. البته برخی شاید این ادعا را مطرح کنند که افزایش رشد جمعیت باعث بهبود رشد اقتصادی خواهد شد. اما مطمئنا باید توجه کرد که کاهش رشد اقتصادی و رفاه مردم خود عاملی خواهد بود که به رشد جمعیت سیگنال خواهد داد. در شرایطی که درآمد سرانه خانوارها کاهش یابد، شرایط برای افزایش جمعیت در سال‌های آتی سخت خواهد بود. رشد اقتصادی علاوه بر سرمایه‌ فیزیکی به سرمایه انسانی هم نیاز دارد، اما شاخص‌های کلان اقتصاد ایران نشان می‌دهد که سرمایه انسانی به‌تنهایی نتوانسته است نقش محرک رشد اقتصادی کشور را بازی کند. کارشناسان معتقدند در صورتی که افزایش رشد جمعیت با رشد تولید ناخالص داخلی متناسب نباشد، تولید سرانه کاهش و میزان مصرف افزایش می‌یابد. به عبارتی افزایش مصرف موجب می‌شود که سهم سرمایه‌گذاری کاهش یابد که این نیز خود موجب کاهش رشد تولید ناخالص داخلی و کاهش درآمد سرانه می‌شود.

 مصرف یا سرمایه‌گذاری؟

از آنجا که درآمد سرانه حاصل تقسیم تولید ناخالص داخلی بر جمعیت است، بنابراین برای افزایش میزان این شاخص لازم است تولید ناخالص داخلی رشدی بیش از رشد جمعیت را تجربه کند. تولید ناخالص داخلی در سال 1400 حدود 3/ 4درصد رشد کرده و بدون احتساب نفت رشد 5/ 3درصدی داشته است. نگاهی به اجزای تشکیل‌دهنده تولید ناخالص داخلی در سال گذشته نشان می‌دهد مصرف بخش خصوصی و بخش دولتی سهم 5/ 77درصدی از تولید ناخالص داخلی سال گذشته را داشته و سهم این مصارف در رشد تولید ناخالص داخلی 3/ 8درصد بوده است. این به آن معناست که بخش‌های دیگری مانند تشکیل سرمایه ثابت ناخالص سهم ناچیزی در تولید ناخالص داخلی و رشد آن داشته‌اند. در واقع در این سال‌ها سرمایه‌گذاری در اقتصاد، موجب رشد اقتصادی حال حاضر نشده و وزن اصلی این رشد بر دوش مصرف بوده است.

می‌توان گفت در حال حاضر بدون پرداختن به سرمایه‌گذاری‌های جدید و زیرساخت‌ها، صرفا حاصل سرمایه‌گذاری گذشته مصرف شده است. بنابراین می‌توان نتیجه گرفت افزایش درآمد سرانه در سال‌های آینده رابطه مستقیمی با تشکیل سرمایه یا به عبارتی سرمایه‌گذاری در زیرساخت‌های کشور پیدا می‌کند. شرایط فعلی یا به عبارتی افزایش سهم مصرف در تولید ناخالص داخلی نشان می‌دهد که قسمت سرمایه‌گذاری که موجب افزایش اشتغال و درآمد در آینده می‌شود، کم شده و مصرف سهم بیشتری یافته است. در واقع سیاستگذاری اقتصادی فعلی در مسیری است که حال را به آینده ترجیح داده و این وضعیت خود را در کاهش رشد اقتصادی آینده نشان خواهد داد. دلیل این امر آن است که استهلاک سرمایه در این سال‌ها مسیر صعودی داشته و در صورت پیشی گرفتن استهلاک از سرمایه‌گذاری، رشد در قسمت مصرف نیز کاهش خواهد یافت و در نتیجه درآمد سرانه از سطح فعلی نیز کمتر می‌شود. در چنین فضایی افزایش جمعیت نیز می‌تواند موجب کاهش بیشتر درآمد سرانه شود. بنابراین لازم است برای خروج از شرایط فعلی، سیاستگذاری در جهت افزایش سرمایه‌گذاری در اقتصاد صورت بگیرد. دنیای اقتصاد در گزارش «وقت اورهال موتور رشد» در تاریخ 21 تیر 1401 به بررسی وضعیت تشکیل سرمایه در اقتصاد ایران پرداخته است.