اواسط بهمن‌‌‌‌‌‌‌‌‌ماه سال۴۶ بود که فعالیت بورس اوراق‌بهادار تهران با انجام چند معادله بر روی سهام بانک توسعه‌‌‌‌‌‌‌‌‌ صنعتی و معدنی که بزرگ‌ترین مجتمع واحدهای تولیدی و اقتصادی در آن تاریخ به‌شمار می‌رفت، به‌طور رسمـی آغاز شد. حالا ۵۴‌سال از آن روز می‌گذرد. بورس تهران ۵۴ساله شده اما کارشناسان و تحلیلگران می‌گویند هنوز مراحل زیادی برای رشد پیش‌‌‌‌‌‌‌‌‌رو دارد و نمی‌توان گفت به بلوغ رسیده است.

عدم‌ارتباط با بورس‌های بین‌‌‌‌‌‌‌‌‌المللی، محدودیت‌های معاملاتی همچون دامنه‌نوسان و حجم مبنا، دخالت‌های دولتی در مکانیزم بازار، جعبه ابزار ناقص، بازار بدهی کم‌‌‌‌‌‌‌‌‌عمق، بازار اولیه توسعه‌نیافته و همچنین تاثیرپذیری زیاد از ریسک‌‌‌‌‌‌‌‌‌های سیستماتیک نقاط ضعفی است که هنوز بورس‌‌‌‌‌‌‌‌‌بازان با آن دست و پنجه نرم می‌کنند و به‌نظر می‌رسد تا زمانی که محقق نشود نمی‌توان از توسعه و بلوغ در این بازار میانسال سخن گفت.

 

 

بازار هنوز مراحل رشد زیادی پیش‌‌‌‌‌‌‌‌‌رو دارد

سعید اسلامی بیدگلی:  اینکه بازار سرمایه ما بیش از نیم‌قرن است که فعالیت می‌‌‌‌‌‌‌‌‌کند، اولا اتفاق خوبی است. البته همه این ۵۰ سال دوره‌‌‌‌‌‌‌‌‌های توسعه‌‌‌‌‌‌‌‌‌ای نبوده است. پس از انقلاب فعالیت بازار تا سال‌ها متوقف بود و طی برخی از این سال‌ها هم که فعالیت داشته، فعالیتش محدود بوده است، یعنی بازار مختصری بوده و سهمی هم در تامین‌مالی بنگاه‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها نداشته است، بنابراین نمی‌توان گفت که در همه این سال‌ها دوره‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های رشد را سپری کرده است.

اساسا کشوری که ۵۰ سال بازار سرمایه فعال و رو به توسعه‌‌‌‌‌‌‌‌‌ای داشته، اکنون باید در دوران بلوغ خود باشد و همه ابزارها باید در آن وجود داشته باشد اما واقعیت این است که بازار سرمایه ایران بخش بزرگی از ۵۴ سال را فعال نبوده و چالش‌های خود را داشته است، بنابراین هنوز مراحل رشد زیادی پیش‌‌‌‌‌‌‌‌‌روی خود دارد. (منظور از مراحل رشد نیز رشد رشد زیرساختی و زیرساختاری است)، بنابراین بازار هنوز جای توسعه بسیار زیادی دارد.

هنوز سهم معاملات سایر ابزارهای مالی در ایران بسیار پایین است و می‌توان گفت هنوز بازار مشتقه فعالی در بازار ما وجود ندارد. نهادهای مالی ما هم بسیار توسعه‌نیافته‌‌‌‌‌‌‌‌‌اند. البته به دلیل نوسانات و مشکلاتی که در ساختار اقتصاد ‌‌‌‌‌‌‌‌‌کلان کشور وجود دارد طبیعتا امکان توسعه برخی از این نهادها و ابزارها وجود ندارد. تا مشکلات اقتصاد کلان کشور حل نشود هم نمی‌توان چشم‌‌‌‌‌‌‌‌‌انداز مثبتی برای راه‌‌‌‌‌‌‌‌‌اندازی برخی از ابزارهای مالی تصور کرد. با این حال این مدت، زمان مناسبی برای تدوین قوانین، مقررات و ارتقای سواد مالی و اقتصادی عموم جامعه، افزایش ضریب نفوذ بازار و افزایش سهم تامین‌مالی از طریق انتشار اوراق بوده است. به‌نظر می‌رسد مسیری که باید بازار طی ۴‌سال آینده طی کند، این است که بازار بدهی را برای شرکت‌ها توسعه دهد، همچنین بازارهای اولیه توسعه پیدا کنند، بازارهایی همانند بازار سرمایه‌‌‌‌‌‌‌‌‌گذاران حرفه‌‌‌‌‌‌‌‌‌ای ارتقا پیدا کنند و همچنین زیرساخت‌های معاملاتی افزایش پیدا کند.

توسعه‌‌‌‌‌‌‌‌‌نیافتگی بورس به دلیل عدم‌ارتباط بین‌‌‌‌‌‌‌‌‌المللی

نوید قدوسی:  بازار سرمایه ایران در این ۵۴ سالی که از تاسیسش می‌گذرد حدود ۱۲‌سال متوقف بوده است، بنابراین از یک‌سو سابقه خیلی طولانی ندارد و از سوی دیگر بازاری است که محدودیت‌های زیادی دارد؛ محدودیت‌هایی که از دو جنس هستند؛ یکی محدودیت‌های مربوط به قوانین و مقررات و دیگری محدودیت‌های ناشی از تسلط دولت در فضای فعالیت‌های اقتصادی کشور. این محدودیت‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها از توسعه بازار سرمایه آنطور که شایسته و بایسته است جلوگیری کرده است.

یک‌سری از محدودیت‌هایی که شاید بتوان آنها را در کنار محدودیت‌های معاملاتی و مقرراتی قرار داد، این است که ابزارهای مدرن مالی فرصت توسعه در بازار نداشتند. همین مساله باعث شده که بورس ایران، بازار محدودی باشد. این چیزی که ما اکنون به‌عنوان بازار داریم، بازاری است که عملا تنها معاملات اسپات (نقدی) در آن انجام می‌شود. در ۴‌سال گذشته که فقط معاملات بورس تهران به این شکل بوده است. البته ابزارهایی توسعه پیدا کرده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اند ولی آنطور که شاید و باید این توسعه اتفاق نیفتاده است.

همچنین در بازار سرمایه ما ابزارهای مشتقه به دلیل محدودیت‌هایی که وجود دارد، مثل سایر بازارهای دنیا توسعه پیدا نکرده‌‌‌‌‌‌‌‌‌اند. بورس ایران یک بورس کاملا محلی است؛ یعنی ما یک شرکت خارجی در بورس نداریم و هیچ‌کدام از شرکت‌های حاضر در بازار سرمایه ما در بورس‌های خارجی عرضه‌‌‌‌‌‌‌‌‌ نشده‌‌‌‌‌‌‌‌‌اند. این موضوع باعث شده که ما عملا یک بازار محدود و محلی داشته باشیم که هیچ ارتباطی با بازارهای بین‌‌‌‌‌‌‌‌‌المللی ندارد. این عدم‌ارتباط باعث می‌شود که تحولاتی که در بورس‌های بین‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌المللی وجود دارد، در بازار ما دیده نشود و ما از آن فضا فاصله بگیریم و از بازارهای جهانی دور بمانیم، در واقع می‌توان گفت که عدم‌ارتباط با بورس‌های بین‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌المللی عاملی است که باعث شده توسعه بازار آنطور که شایسته اقتصاد کشور است، اتفاق نیفتد.

در بحث مالکیت دولتی هم فکر می‌‌‌‌‌‌‌‌‌کنم اتفاقی فراتر از بازار سرمایه می‌‌‌‌‌‌‌‌‌افتد، یعنی حتی اگر بخش واقعی اقتصاد کشور را در نظر بگیریم، تسلط دولت و قدرت بیش از حد دولت را در عرصه اقتصاد کشور می‌‌‌‌‌‌‌‌‌بینیم که باعث شده تهدید‌‌‌‌‌‌‌‌‌هایی برای بخش واقعی اقتصاد ایجاد شود. همین تهدید‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها با یک واسطه به سهام شرکت‌هایی که در بورس عرضه شده‌‌‌‌‌‌‌‌‌اند هم سرایت کرده است. این اتفاق واقعیت ناخوشایندی است و می‌توان ابراز امیدواری کرد که فضای اقتصادی کشور بازتر شود و به سمت اقتصاد آزاد حرکت کنیم. اگر این اتفاق بیفتد حتما بازار سرمایه می‌تواند توسعه بیشتر و ضریب نفوذ بالاتری در جامعه داشته باشد.

نقطه ضعف بازار، تاثیرپذیری از ریسک‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های سیستماتیک است

علی اسلامی:  بیش از نیم قرن از فعالیت بازار سرمایه ایران می‌گذرد و از این منظر بازار سرمایه ایران یکی از قدیمی‌‌‌‌‌‌‌‌‌ترین بازار سرمایه آسیا را به خود اختصاص داده است. طبیعتا انتظار می‌رود با توجه به قدمتی که بازار دارد بلوغ لازم را هم به‌دست آورده باشد. اکنون از بسیاری از جهات بازار ما در مقایسه با بورس‌های کشورهای همسایه نسبتا بالغ است و البته در برخی از زمینه‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها هم نیازمند تلاش بیشتر است. یکی از نکات مهم بازار سرمایه ایران تعداد شرکت‌های پذیرفته‌شده در بورس و تنوع صنایع بورسی است. اکنون تنوع ابزارهای نوین مالی نظیر صندوق‌های سرمایه‌‌‌‌‌‌‌‌‌گذاری، بنگاه‌های بدهی، ابزارهای مبتنی بر سرمایه نوین نظیر صندوق‌های پروژه و صندوق‌های سرمایه‌‌‌‌‌‌‌‌‌گذاری خصوصی در بازار شکل گرفته است. از این منظر بازار سرمایه ما نقش پیشرویی را در بورس‌های خاورمیانه به خودش اختصاص داده است.

بازار سرمایه ما در حوزه آلترناتیوها مثل صندوق‌های سرمایه‌‌‌‌‌‌‌‌‌گذاری عملکرد مطلوبی داشته و ابزارهای بسیاری زیادی طراحی شده ولی متاسفانه در حوزه نهادسازی بازار ابزار مشتقه نتوانستیم موفقیت‌‌‌‌‌‌‌‌‌های خوبی داشته باشیم. علاوه‌بر این به‌نظر می‌رسد یکی از نقاط ضعف جدی بازار تاثیرپذیری بسیار زیاد آن از ریسک‌‌‌‌‌‌‌‌‌های سیستماتیک است که دو علت اصلی دارد. یکی از آنها این است که ما هنوز نتوانسته‌ایم عمق لازم را در بازار ایجاد کنیم. برخی از ابزارها را هم نتوانستیم تا جایی‌که شایسته است توسعه دهیم؛ نظیر نقش فعال بازارگردان‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها. همچنین با وجود اینکه برای برخی از ابزارها مجوزهای لازم را در کمیته فقهی گرفتیم، نظیر فروش استقراضی اما نتوانستیم آنها را راه‌‌‌‌‌‌‌‌‌اندازی کنیم. اینها باعث شده که دچار محدودیت‌هایی باشیم؛ محدودیت‌هایی نظیر حجم مبنا و دامنه‌نوسان. چنین محدودیت‌هایی بخش زیادی از کارآیی بازار سرمایه را کم کرده است. اگر این اقدامات را بتوان در سال‌های آینده انجام داد شاید بازار سرمایه کارآتری داشته باشیم.

علاوه بر این باید تلاش کرد که زیرساخت‌های بازار سرمایه را به گونه‌‌‌‌‌‌‌‌‌ای فراهم کنیم که شرایط افزایش سهم بازار سرمایه از پس‌‌‌‌‌‌‌‌‌اندازهای مردمی را داشته باشد. این مهم نیازمند پیش‌‌‌‌‌‌‌‌‌نیازهایی است که باید فراهم شود؛ از جمله فرهنگ‌‌‌‌‌‌‌‌‌سازی درست، افزایش سواد مالی، به‌ویژه افزایش سواد مالی در مدیران و تصمیم‌گیران و قانون‌گذاران. متاسفانه اکنون برخی از مقررات و قوانین یا زائد هستند یا مانع توسعه بازارند. این اتفاق ثابت می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کند افرادی که بعضا در برخی از تصمیم‌گیری‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها مشارکت دارند سواد مالی لازم را ندارند، بنابراین یکی از مهم‌ترین اقدامات افزایش سواد مالی است که منجر به توسعه بهتر بازار سرمایه می‌شود.