جایزهای برای به چالش کشیدن عقاید مرسوم
علوم انسانی به شکل سنتی تفاوتهای بنیادینی با علوم تجربی دارد. در علوم انسانی محور اصلی موضوع مورد بررسی، انسان و رفتارهای فردی و جمعی اوست. همین موضوع باعث میشود تا امکان انجام و تکرار آزمایشات کنترلشده در علوم انسانی غیرممکن باشد. اقتصاد بهعنوان یکی از مهمترین علومی که رفتار انسان را مورد بررسی و کنکاش قرار میدهد، از این تفاوت مستثنی نیست. به طور سنتی تصور میشد که امکان انجام آزمایش وجود ندارد. برندگان نوبل اقتصاد امسال این تصور را به چالش کشیدهاند. روز دوشنبه، آکادمی سلطنتی علوم سوئد، برندگان جایزه نوبل اقتصاد سال ۲۰۲۱ را اعلام کرد. این جایزه به شکل سنتی توسط اقتصاددانان فعال در آمریکا کسب میشد. جایزه امسال نیز از این قاعده پیروی میکند. سه اقتصاددان آمریکایی به طور مشترک توانستند نوبل اقتصاد امسال را دریافت کنند. دیوید کارد ۶۵ساله، جاشوا دیوید انگریست ۶۱ساله و گویدو آیمبنز ۵۸ساله، این جایزه را برای پیشگام بودن در مباحث مربوط به «آزمایشات طبیعی» در علوم اقتصادی کسب کردند. برخلاف پزشکی یا علومی همچون فیزیک و شیمی، اقتصاددانان نمیتوانند آزمایشات تجربی را با کنترل دقیق انجام دهند. این اقتصاددانان از آزمایشهای طبیعی بهره میبرند که در موقعیتهای واقعی به وجود میآیند تا تاثیرات این وقایع بر جهان را مورد بررسی قرار دهند؛ رویکردی که در سایر علوم اجتماعی نیز گسترش یافته است. این موضوع مورد توجه مسوولان آکادمی سلطنتی علوم سوئد قرار گرفته است. پیتر فردریکسون، رئیس کمیته جایزه علوم اقتصادی در این باره گفت: «تحقیقات آنها به شکل قابل ملاحظهای توانایی ما در پاسخگویی به سوالات اساسی را افزایش داده که این امر برای جامعه مفید بوده است.»
نوبلیست بازار کار
سالهاست اقتصاددانان اهل آمریکا یا آنهایی که در آمریکا مشغول فعالیت هستند، نوبل اقتصاد را تحت سیطره خود داشتهاند. نوبل امسال نیز طبق همین قاعده پیش رفته است. دیوید کارد ۶۵ساله به دلیل مطالعات تجربی که روی بازار کار داشته است موفق شد جایزه نوبل را دریافت کند. این اقتصاددان کانادایی-آمریکایی استاد اقتصاد دانشگاه برکلی است. او دکترای خود را در سال ۱۹۸۳ از دانشگاه پرینستون دریافت کرده و به عنوان ویراستار، از سال ۱۹۸۸ تا ۱۹۹۲ در مجله Labor Economics، از ۱۹۹۳ تا ۱۹۹۷ در مجله معروف Econometrica و از سال ۲۰۰۲ تا ۲۰۰۵ در مجله The American Economic Review مشغول به کار بوده است. کارد موفق شد در سال ۱۹۹۵ برنده جایزه «جان بیتس کلارک» شود که به اقتصاددانان آمریکایی با کمتر از ۴۰سال سن اعطا میشود که به نظر میرسد مهمترین سهم را در اندیشه و دانش اقتصادی داشتهاند. در اوایل دهه ۱۹۹۰ کار مشترک او و همکارش آلن کروگر مورد توجه قرار گرفت و بهرغم مناقشات مختلف درباره روش به کار رفته در تحقیقاتشان، اقتصاددان سرشناسی چون جوزف استیگلیتز و پل کروگمن یافتههای آنها را مورد توجه قرار دادهاند. کارد همچنین به طور جدی طی مطالعاتی در زمینههایی همچون مهاجرت، تحصیل، آموزش شغلی و نابرابری فعال بوده است. او در سال ۲۰۱۴ به همراه ریچارد بلاندل، جایزه «بنیاد مرزهای دانش BBVA » را در بخش «اقتصاد، مالی و مدیریت» به دلیل «مشارکت در اقتصاد خرد تجربی» از هیات داوران دریافت کرده است. بهرغم این واقعیت که کارد گاهی اوقات در مورد موضوعاتی تحقیق میکند که پیامدهای سیاسی قابلتوجهی در پی دارد، او بهطور صریح در مورد موضوعات سیاسی موضعگیری نمیکند و پیشنهادهای سیاسی ارائه نمیدهد. با وجود این، کارهای او مرتبا در جهت حمایت از سیاستهایی همچون مهاجرت و قوانین حداقل دستمزد استفاده میشود.
پژوهش در باب روششناسی تجربی
جاشوا دیوید انگریست یکی از سه اقتصاددان برنده نوبل ۲۰۲۱ است که به همراه گویدو آیمبنز به خاطر مطالعاتشان در حوزه روششناسی تحلیلی روابط علّی از طرف کمیته نوبل برگزیده شدند. این استاد موسسه فناوری ماساچوست (امآیتی) متولد سال ۱۹۶۰ است. او در بین اقتصاددانان برتر جهان، به عنوان صاحبنظر در زمینههایی همچون اقتصاد کار، اقتصاد شهری و اقتصاد آموزش شناخته میشود و به دلیل استفاده از طرحهای تحقیقاتی شبهتجربی، مانند متغیرهای ابزاری، برای مطالعه تاثیر سیاستهای عمومی و تغییرات در شرایط اقتصادی یا اجتماعی معروف است. او یکی از بنیانگذاران و مدیر مشترک «موسسه بررسی اثربخشی و نابرابری» دانشگاه امآیتی است. انگریست در سال ۱۹۸۹ دکترای خود را از دانشگاه پرینستون دریافت کرد و پس از اتمام دوره دکترا به عنوان دانشیار به دانشگاه هاروارد رفت. او در سال ۱۹۹۶ به دانشگاه امآیتی پیوست و در سال ۱۹۹۸ به درجه استاد تمامی ارتقا یافت. در مراسم اعطای جایزه نوبل امسال، رئیس کمیته جایزه علوم اقتصادی آکادمی سلطنتی علوم سوئد در اظهاراتی بیان کرد: تفسیر دادههای یک آزمایش تجربی دشوار است، برای مثال تمدید یکساله آموزش اجباری برای گروهی از دانشآموزان، بر همه آنها به یک صورت تاثیر نخواهد داشت. برخی از آنها به هر حال به تحصیل ادامه میدادند و نظر این گروه منعکسکننده نظر دیگران نیست. بنابراین آیا میتوان در مورد تاثیر این اجباریسازی تحصیل نتیجهگیری کرد؟ او ادامه داد: جاشوا انگریست و گویدو آیمبنز در اواسط دهه ۱۹۹۰ این مشکل روششناختی را حل کردند و نشان دادند که چگونه از آزمایشات طبیعی میتوان نتایج دقیقی گرفت.
از سوی دیگر گویدو ایمبنز اقتصاددانی است که در به ثمر رسیدن این مهم با انگریست همراه بود. این اقتصاددان هلندی-آمریکایی در سال ۱۹۶۳ به دنیا آمد و در سال ۱۹۹۱ دکترایش را از دانشگاه براون دریافت کرد و پس از آن در دانشگاههای هاروارد، UCLA و برکلی مشغول به تدریس شد. این اقتصاددان از سال ۲۰۱۲ به تدریس در دانشگاه استنفورد پرداخته است و در زمینه اقتصادسنجی و روشهای خاص برای استنباط علّی تخصص دارد. او از سال ۲۰۱۹ تاکنون سردبیری مجله اکونومتریکا را برعهده دارد.
زمینه مطالعات سه اقتصاددان نوبلیست چه بود؟
روشهای مبتکرانه در تحلیل روابط علّی
دنیایاقتصاد: دیوید کارد، جاشوا دیوید انگریست به همراه گویدو ایمبنز، همزمان نوبل اقتصاد سال 2021 را دریافت کردند. دیوید کارد، به دلیل تحقیقات خود در مورد بازارکار، جایزه نوبل را دریافت کرده است. ایمبنز و انگریست هم به دلیل تحقیقاتشان در زمینه اقتصادسنجی و روشهای استفاده از داده برای یافتن روابط علت و معلولی موفق به دریافت جایزه نوبل شدهاند. نکته جالب توجه این است که دیوید کارد قبل از ایمبنز و انگریست، از روشهای مبتکرانهای در زمینه اقتصادسنجی بهره برده بود که این روشهای بدیع در زمینه اقتصادسنجی بعدها مورد استفاده ایمبنز و انگریست قرار گرفت و توسعه یافت. به طور کلی میتوان نوبل اقتصاد امسال را در زمینه اقتصاد خرد و ابداع روشهای مبتکرانه در زمینه اقتصادسنجی در نظر گرفت.
تلاش برای روابط علت و معلولی
دیوید کارد به دلیل تحقیقاتش در زمینه تاثیر سیاست حداقل حقوق بر بازار کار آمریکا معروف شده بود. در سال 1994، او به همراه کروگر موفق شدند اثر حداقل حقوق بر بازار کار آمریکا را بسنجند. این تحقیق به دلیل اینکه توانست تمام متغیرها به غیر از حداقل حقوق را از مجموعه متغیرها حذف کند، بسیار خوش درخشید. در سال 1992، ایالت نیوجرسی حداقل حقوق را افزایش داد و این موضوع بهانهای برای تحقیقات اقتصاددانان در زمینه اثرات حداقل حقوق شد. کارد به همراه کروگر در مورد تاثیرات حداقل حقوق بر ایالت نیوجرسی دست به انجام تحقیقات تازهای زدند. آنها وضعیت بازار کار در ایالت نیوجرسی را که حداقل حقوق آن افزایش یافته بود، با ایالت پنسیلوانیا مقایسه کردند. حداقل حقوق ایالت پنسیلوانیا در آن زمان تغییری نکرده بود که همین امر امکان مقایسه را به وجود میآورد. آنها برای ثابت نگهداشتن سایر متغیرها، صرفا وضعیت بازار کار مغازههای فستفود را در مرز بین دو ایالت مورد بررسی قرار دادند. همه اینها موجب شد که تمام متغیرها غیر از حداقل حقوق ثابت باشد و همین امر مقایسه بین آنها را امکانپذیر کرد. نتیجه این تحقیق این بود که افزایش حداقل حقوق در نیوجرسی، تفاوت چشمگیری در بازار کار فستفودفروشیها در دو طرف مرز ایجاد نکرده بود. از همین رو، این محققان نتیجه گرفتند که افزایش اندک حداقل حقوق در کشورهای با درآمد بالا تفاوت چندانی در بازار کار ایجاد نمیکند. البته این نکته قابلتوجه است که نتیجه این تحقیق صرفا در کشورهای با درآمد بالا صادق است و در کشورهای توسعهنیافته یا در حال توسعه، بازار کار متفاوتی وجود دارد و به دلیل وجود بازار کار غیررسمی، نمیتوان این نتیجه را برای این کشورها نیز صادق دانست. در کشورهای در حال توسعه به دلیل وجود بازار کار غیررسمی، افزایش حدقل حقوق، تعداد شاغلان غیررسمی را افزایش میدهد، اما در کشورهای با درآمد بالا، تحقیقات دیوید کارد نشان میدهد که افزایش حداقل حقوق دستکم در بخشی از بازار کار تغییر چندانی ایجاد نمیکند.
کارد در سالهای بعدتر نیز، اثر ورود مهاجران خارجی به بازار کار کشورهای توسعهیافته را بررسی کرد و نتیجه گرفت که مهاجران خارجی عملا موجب تغییرات بهخصوصی در بازار کار کشوری مانند آمریکا نخواهند شد. همچنین تحقیقات دیگر او نشان داد که سرمایهگذاری دولتها موجب افزایش بهرهوری نیروی کار نمیشود.
انتقادات به مطالعه کارد
والتر بلاک، یکی از اقتصاددانان، به مقاله حداقل حقوق کارد و کروگر انتقاداتی وارد کرده است. به باور او، روش جمعآوری اطلاعات کارد و کروگر عمیقا مورد سوال است. آنها در نظرسنجیهای تلفنی خود با مدیران ۳۲۱فستفود در نیوجرسی و ۷۸فستفود در پنسیلوانیا مصاحبه کردند. این جامعه آماری برای چنین نتیجهگیری قابلتوجهی بسیار کوچک است. همچنین اطلاعات دادهشده توسط بنگاهها ممکن است دقیق نباشد. علاوه بر این، اگرچه قانون مذکور تازه اول آوریل ۱۹۹۲ اجرا شده بود، مصاحبهها ۵ تا ۳۱دسامبر همان سال انجام شد. در چنین مدت کوتاهی، یعنی تنها ۷تا ۹ماه پس از اجرای قانون، کارد و کروگر به بازار زمان کافی ندادند تا جایگزینهایی برای نیروهای کممهارت پیدا کند؛ به عنوان نمونه، فستفودها خود را مکانیزه کنند.
آزمایشهای طبیعی
تحقیقات کارد و کروگر، برای اولین بار نشان داد که در علم اقتصاد نیز میتوان آزمایشهایی طبیعی (natural experiments)را پایهریزی کرد که در آن، بسیاری از متغیرها کنترل شوند و امکان سنجش تاثیر متغیرها بر خروجی نهایی وجود داشته باشد. در کنار این دو دانشمند، آنگریست و ایمبنز نیز تحقیقاتی را بر پایه آزمایشهای طبیعی ارائه داده و برای اولین بار ابتکاراتی بدیع در این زمینه را پیشنهاد کردند. به نظر میرسد تعداد مواردی که میتوان در اقتصاد، آزمایش طبیعی انجام داد، بسیار اندک است، اما در سالهای اخیر، نمونههای بسیاری یافت شده و به نظر میرسد در اطراف ما این مثالها فراوان است.
تاثیر تحصیلات بر حداقل حقوق
در سال1991، انگریست و کروگر بر پایه دادههای آماری، میزان تاثیر تحصیلات بر درآمد افراد را مورد بررسی قرار دادند. جامعه آماری این تحقیق افراد متولد سالهای 1930 تا 1940 بودند. این بررسی آماری نشان میدهد که افزایش میزان تحصیلات تا 10درصد میزان درآمد افراد را در جامعه آمریکا افزایش میدهد. در این تحقیق، این دو دانشمند برای کنترل متغیرها از ابتکار بدیعی استفاده کردند.
در ایالات متحده آمریکا کسی که در فصل اول سال میلادی به دنیا میآید، عملا یک سال دیرتر وارد مدرسه میشود. به عبارت دیگر متولدین اول ژانویه یک سال دیرتر از متولدین 30 دسامبر وارد مدرسه میشوند. این در حالی است که عملا، اختلاف سنی متولدان ژانویه و دسامبر بسیار ناچیز است. همچنین در دهههای قبل تمام افرادی که به 16سالگی میرسیدند، فارغ از اینکه مقطع تحصیلی آنها تمام شده باشد یا نه، اجازه ترک تحصیل داشتند. این دو موضوع موجب میشد افرادی که در فصل اول سال به دنیا میآیند، در حالی 16سالگی خود را به اتمام برسانند که میزان تحصیلات کمتری نسبت به متولدان فصل چهارم سال قبل از تولد خود داشته باشند. به عبارت دیگر به نظر میرسد، میزان تحصیلات در متولدان فصل آخر سال باید اندکی بیشتر از متولدین فصل اول سال بعد از آن باشد. نکته جالب توجه اینکه دادههای موجود نشان میداد، اگرچه روند کلی میزان تحصیلات در بین متولدین دهه 1930 در طول زمان افزایشی بوده، اما میزان تحصیلات در میان متولدان فصل چهارم سال در مقایسه با متولدین فصل اول سال بعد از آن بیشتر بوده است. در ادامه، آنگریست و کروگر، میزان درآمد متولدین این دهه را در فصلهای مختلف سالهای این دهه مقایسه و مشاهده میکنند که میزان حقوق متولدان فصل آخر سال در مقایسه با متولدان فصل اول سال بعد، همواره بیشتر بوده است. آنها از این دو موضوع چنین نتیجهگیری میکنند که افزایش میزان تحصیلات عملا موجب افزایش درآمد میشود. به این ترتیب، این دو دانشمند برای کنترل مولفهها از یک ابتکار جالب استفاده کردند و به یک رابطه علت و معلولی رسیدند.