48000408 21 98+
info@toseabnieh.ir
شنبه تا پنجشنبه 8 تا 18
کلیات:
این مقاله میزان اثرگذاری متغیرهای اقتصادی شامل تولید ناخالص داخلی ، نرخ ارز، تورم، نرخ بهره واقعی ، سهم ارزش معاملات بازار سهام از تولید ناخالص داخلی بر سرمایه گذاری مستقیم خارجی و داخلی را در ٢٧ کشور منتخب از جمله ایران و نیز در دو گروه کشورهای پیشرفته و در حال توسعه را مورد بررسی قرار داده است .
در تحقیق حاضر، سرمایه گذاری مستقیم خارجی تابعی از سطح تولید ناخالص داخلی (تولید ناخالص داخلی)، نرخ ارز، نرخ بهره واقعی ، سهم معاملات در بازار از کل تولید ناخالص داخلی، و سهم ارزش افزوده بخش صنعتی از تولید ناخالص داخلی برای ٢٧ کشور منتخب از جمله ایران، کشورهای پیشرفته و در حال توسعه در نظر گرفته شده است . برای تخمین الگو از روش حداقل مربعات معمولی تعمیم یافته استفاده می شود. در این راستا، به منظور انتخاب الگوی اثر ثابت و اثر تصادفی استفاده شده است .
بعبارتی بزرگ بودن اقتصاد کشورها، که منجر به بزرگتر شدن تولید ناخالص داخلی می شود تأثیر مثبتی بر سرمایه گذاری مستقیم خارجی دارد. نرخ ارز تأثیر منفی و معناداری بر سرمایه گذاری مستقیم خارجی دارد. افزایش نرخ ارز و یا به عبارت دیگر تضعیف ارزش پول ملی کشورها سبب کاهش سرمایه گذاری مستقیم خارجی می شود. نرخ بهره واقعی که از اختلاف نرخ بهره اسمی منهای نرخ تورم بدست می آید، تأثیر منفی و معنا داری بر سرمایه گذاری مستقیم خارجی دارد و سهم ارزش معاملات بورس به تولید ناخالص داخلی و نیز سرمایه گذاری مستقیم خارجی با یک وقفه زمانی ، تأثیر مثبت و معنا داری بر سرمایه گذاری مستقیم خارجی دارد همچنین نتایج نشان می دهد که در کشورهای توسعه یافته ، متغیرهایی نظیر تولید ناخالص داخلی ، سهم بازار از سهام، بسیار در جذب سرمایه گذاری مستقیم خارجی مهم هستند و در کشورهای در حال توسعه ، تولید ناخالص داخلی تاثیر مثبت و معناداری بر سرمایه گذاری مستقیم خارجی در کشورهای در حال توسعه داشته اما متغیرهای تورم و سهم بازار از تولید ناخالص ملی تاثیر منفی و معناداری بر سرمایه گذاری مستقیم خارجی دارد.
مقدمه :
طی دهه های اخیر در عرصه جهانی ، انواع مختلف جریان سرمایه از رشد بالایی برخوردار بوده است که از جمله می توان به سرمایه گذاری مستقیم خارجی (سرمایه گذاری مستقیم خارجی )، سرمایه گذاری پورتفولیوی خارجی (FPI)، وامهای بانکی ، اوراق قرضه و اوراق مشتقه شامل معامله جایگزینی ارزها، اختیار خرید سهم ، معاملات سلف و بیمه های اتکایی اشاره کرد. سرمایه گذاری خارجی یکی از مهمترین روشهای تأمین مالی خارجی به روش غیراستقراضی است که معموًلا دارای ریسک بوده وتضمین های دولتی کشور میزبان را به همراه ندارد. این نوع روش تأمین مالی غیر قرضی ، برخلاف روشهای قرضی تأمین مالی خارجی که در تراز پرداختهای کشور میزبان به عنوان بدهی محسوب می شود، به عنوان منابع سرمایه گذاری به حساب می آید. در حقیقت ، انجام سرمایه گذاری خارجی در انواع مختلف ، امری است که به ویژه در سال های اخیر از تحولی چشم گیر برخوردار بوده بگونه ای که این اصل با امکان گردش سریع سرمایه که در دهه ها و به ویژه سال های اخیر به دنبال روند جهانی شدن و مسائل ناشی از آن حاصل گردیده، امکان دستیابِی سرمایه گذاران به فرصت های مناسب در بخش ها و زمینه های گوناگوِن فعالیت در کشورهای سرمایه پذیر و بازارهای مالی جهان را هر چه بیشتر فراهم نموده است . در این میان سرمایه گذاری مستقیم خارجی
همواره از اهمیت و جایگاه ویژهای برخوردار بوده است .
انگیزه های سرمایه گذاری مستقیم خارجی همانند سرمایه گذاری در پورتفولیوی خارجی و به منظور کسب عواید بیشتر و کاهش دادن ریسک می باشد، اما این سرمایه گذاری به دلایل دیگری نیز صورت می گیرد، دلایلی مانند تمایل دولت یا شرکت سرمایه گذار خارجی ، به داشتن کنترل مستقیم و مدیریت بر سرمایه در خارج از کشور، گسترش تولید کالا در کشورهای دیگر، به دست آوردن کنترل لازم بر مواد اولیه مورد نیاز، به ویژه مواد اولیه ای که در کشورهای در حال توسعه موجود است . سرمایه گذاری مستقیم خارجی در طی بحران های مالی سازگاری و انعطاف بیشتری از خود نشان می دهد، به سمت ثبات گرایش دارد و این امر زمینه لازم را برای رفع بحران و مهیا ساختن شرایط رشد اقتصادی در کشور میزبان فراهم می آورد. ویژگی های این نوع سرمایه گذاری عبارت است از: رفع نیازهای ارزی کشور سرمایه پذیر یا میزبان، انتقال دانش فنی ، شیوه های مدیریتی کارآمد، مقابله با تنگناهای عدم تعادل در بخش های مختلف اقتصاد، تأثیرپذیری کمتر این نوع سرمایه گذاری نسبت به نوسانات دائمی بازار، عدم امکان جابجایی سریع سرمایه (عدم فرار بودن سرمایه ) برای سرمایه گذار.
سرمایه گذاری مستقیم خارجی قابلیت افزایش تولید کالاها در کشور جذب کننده سرمایه را دارد. تحت شرایطی ، با ایجاد مازاد در تراز پرداختها می تواند بر نرخ ارز اثرگذار باشد. از سوی دیگر یکی از عوامل مهم رشد و توسعه اقتصادی کشورها، فراهم نمودن سرمایه کافی برای تأمین مالی سرمایه گذاری است . از اینرو، کشورهای در حال
توسعه سعی نمودهاند که به تراکم سرمایه از طریق منابع داخلی و سپس تکمیل آن توسط سرمایه خارجی بپردازند. شایان ذکر است که در سالهای اخیر سرمایه خارجی نقش مهمی در فرآیند توسعه بسیاری از کشورها داشته ، ولی سیاستهای اقتصاد کلان جهانی و اقتصاد کلان داخلی کشورها باعث شده است که جریان انتقال منابع در جهان غالبًا از کشورهای توسعه نیافته به کشورهای توسعه یافته جریان یابد.
امروزه بیشتر کشورهای در حال توسعه ، سرمایه گذاری مستقیم خارجی را شریان مهمی به منظور حصول منابع مورد نیاز جهت توسعه قلمداد می کنند. در زمینه شناخت عوامل اصلی بر جذب سرمایه گذاری خارجی ، مطالب و تحقیقات بسیاری صورت گرفته که هر کدام با توجه به شرایط زمانی و مکانی مدنظر و متغیرهای مختلف تأثیرگذار بر اقتصاد کشور و یا کشورهای مدنظر، نتایج مختلف و گاه متناقضی را نشان داده است که برخی از این پژوهش ها در قسمت مطالعات پیشین بیان گردیده است ، اما همواره نتایج کلی پژوهش ها مبنی بر تأثیر متغیرهای کلان و ثبات اقتصادی و سیاست های تشویقی و تقویت زیرساختهای اقتصادی کشور مقصد بر جذب سرمایه گذاری مستقیم خارجی و استمرار روند آن بوده است . جریان سرمایه گذاری همچنین می تواند خدمات جانبی مختلفی را در قالب غیرمالی و از طریق گسترش فضای کسب و کار شرکت ها، برای اقتصاد کشور میزبان به ارمغان آورد. به علاوه، هنگامی که انجام فعالیت های اقتصادی خطرناک و نامطمئن باشد، سرمایه گذاران با پذیرفتن سهمی از ریسک موجود می توانند باعث تشویق و ترغیب کارآفرینان به انجام فعالیتهای تولیدی شوند.
فرضیه ها:
فرضیه اول : تولید ناخالص داخلی اثر مثبت بر سرمایه گذاری مستقیم خارجی دارد.
این فرضیه از آنجا حائز اهمیت خواهد بود که سرمایه گذاری در دو کشور بسیار بزرگ و بسیار کوچک به کدام سو گرایش دارد.
فرضیه دوم : نرخ ارز تاثیر منفی بر جذب سرمایه گذاری دارد.
در کشورهای جهان بویژه کشورهای در حال توسعه از جمله ایران، نرخ ارز با تغییرات عظیمی مواجه است و لذا پیدا کردن نوع تاثیر بر سرمایه گذاری مستقیم خارجی دارد.
فرضیه سوم : نرخ بهره تاثیر منفی بر سرمایه گذاری مستقیم خارجی دارد.
نرخ بهره یکی از متغیرهای اثر گذار بر سرمایه گذاری است اما سوال مهم این است که تاثیر منفی آن بر سرمایه گذاری مستقیم خارجی
هم در کنار سرمایه گذاری داخلی وجود دارد یا خیر؟
٢.مبانی نظری سرمایه گذاری مستقیم خارجی :
به منظور مطالعه و بیان مبانی نظری در این زمینه ، می توان به نظریه های مطرح شده در این خصوص اشاره نمود.
نظریه بنگاه : با توجه به نظریه چرخه تولید ورنون، این سوال مطرح می شود که اصلا چرا شرکت های خارجی اقدام به سرمایه گذاری مستقیم خارجی در کشورهای سرمایه پذیر می کنند؟ در حالیکه می توانند مجوز استفاده از تکنولوژی را به کشورهای خارجی بدهند. این سوال از طریق نظریه بنگاه پاسخ داده می شود. سرمایه گذاری مستقیم خارجی به شرکت ها اجازه می دهد که بتوانند از مزیتهایی نظیر دسترسی به تکنولوژی، مهارتهای مدیریتی ، صرفه های ناشی از مقیاس، توانایی در بازاریابی و … استفاده کنند.١
نظریه درونی کردن : بر اساس این نظریه ، سرمایه گذاری مستقیم خارجی به واسطه تلاشهای بنگاه به منظـور جایگزین کردن مبادلات بازاری با مبادلات داخلی صورت می گیرد. در واقع با ایجاد یک بنگاه جدید شاهد صرف جویی در برخی از هزینه ها مانند وقفه زمانی ، عدم اطمینان و چانه زنی خواهیم بود.٢
نظریه ترکیبی دانینگ : جان دانینگ ٣ با ارائه مقاله ای تحت عنوان ” الگوی گزینش چندگانه “ اقدام به ادغام بسیاری از این دیدگاهها با هدف درک پدیدههای در بر گیرنده شرکتهای چند مّلیتی نمود. وی تلاش کرد تا به این سؤال پاسخ دهد.” چرا شرکتها چند ملیتی می شوند؟“ او با توسعه اقتصاد جهانی مواجه شد، چیزی که آنرا گذر از سرمایه داری سلسله مراتبی به سرمایه داری ائتلاف و اتحاد نامید.
فصل دوم
بررسی ها
بررسی های انجام شده شامل خلاصه ای از نتیجه گیری 25 مقاله مرتبط با موضوع است که در پیویست مقاله چکیده هر مقاله آورده شده است.
در این مقاله به بررسی بازاریابی پایدار را می توان به عنوان بازاریابی پرداخته شده است که در حوزه توسعه اقتصادی حمایتی و پایدار لحاظ می شود. پیتی (مروری بر بازاریابی، 2001) نشان می دهد که توسعه اقتصادی پایدار چالش های عمده ای را برای بازاریابی ایجاد می کند. این چالش ها به آینده نگری، برابری، نیازها/خواسته ها توجه می کنند. این مقاله بر برابری و نیازها/درخواست ها به عنوان چالش های گوناگون توسعه پایدار توجه نموده و این مبحث را بیان می نماید که سیاست ها و برنامه های عمومی (در رابطه با ملت های ثروتمند، کشورهای ضعیف و یا سازمان هایی مانند سازمان ملل) می تواند سبب بهبود برابری با توسعه و افزایش رشد اقتصادی کشورهای ضعیف گردد. به علاوه بیان شده است که یک دلیل عمده وجود دارد که چرا تلاش های گذشته برای بهبود رشد اقتصادی کشورهای ضعیف اغلب موفقیت آمیز نخواهد بود و به این ترتیب چنین سیاست های مرتبط با رشدی با ارائه تئوری رشد اقتصادی توسعه خواهند یافت.
به ویژه این مقاله:
1- در رابطه با چالش های گوناگون توسعه پایدار برای بازاریابی مباحثی را مطرح می کند.
2- هر روش گوناگون را نشان می دهد که بازاریابی پایدار و منافع منابع به عنوان یک تئوری در این زمینه ارائه می گردد.
3- در رابطه با دلیل بازاریابی پایدار مباحثی را بیان می کند که می تواند رشد اقتصادی را توسعه دهد.
4- می تواند دو مورد عمده و متفاوت به صورت رادیکال را نشان دهد و تئوری های گوناگون رشد اقتصادی را مطرح می کند: تئوری رشد پایا- موازنه، نئوکلاسیک و تئوری رشد رقابتی پویا.
5- نشان می دهدکه چگونه دو تئوری گوناگون 4 پیش بینی پایدار و متفاوت از نظر رادیکال را نشان می دهد .
شواهد عملی و کاربردی را در رابطه با 4 مورد از پیش بینی ها نشان می دهد. این مقاله نشان می دهد که چالش های برابری/نیازهای توسعه پایدار و دلیل توسعه پایدار معمولا توسط ملت های ضعیفی نشان داده می شود که تلاش می کنند به رشد اقتصادی دست یابند که در مقابل نشان می دهد سیاست عمومی بر افزایش سرمایه گذاری تاکید ندارد بلکه بر موسساتی تاکید دارد که در آن ها آزادی اقتصادی و رقابت پویا حائز اهمیت است. انجام تحقیق
در این مقاله به بررسی یكی از روندهای مهم در خرده فروشی ظهور برندهای فروشگاهی اعلاء پرداخته شده است. اگرچه برندهای(نشان¬های تجاری) فروشگاهی نقش مهمی در استراتژی های فروشگاه¬های مواد غذایی ایفا میكنند، بسیاری از فروشندگان قیمت را بر کیفیت ترجیح می¬دهند و اغلب تمایل به سرمایه¬گذاری روی ترفیعات فروشگاه دارند، در حالی که از تبلیغات نام تجاری غفلت می¬كنند. هدف این مقاله ارائه یک چهارچوب مفهومی و ادغام عوامل مربوط به تبلیغات است که به صورت تجربی مورد آزمایش قرار گرفته است.
طرح / روش شناسی / رویکرد – داده ها از طریق یک نظرسنجی از 206 شرکت کننده به طور تصادفی در میان خریداران بزرگسال مواد غذایی جمع¬آوری گردید. این پژوهش از روش تحلیل عاملی و تحلیل مسیر با AMOS 17 و مدل سازی معادله ساختاری (SEM)، بر اساس رویكرد حداکثر احتمال استفاده كرده است.
یافته ها – نتایج تحقیق نشان¬دهنده اثرات ایجاد یک نام تجاری فروشگاهی قوی و پایدار از طریق تبلیغات و نوآوری است. کیفیت درک شده یك نام تجاری(برند) فروشگاهی به عنوان مهم ترین عامل در پیش¬بینی قصد خرید نام تجاری فروشگاهی شناخته شده است و تبلیغات اثر غیر مستقیمی بر کیفیت درک شده، از طریق متغیرهای نشانه های بیرونی و كشش دوستداران تازه دارد.