بندر بوشهر: در سفرنامه‌ای که در زمان محمد شاه قاجار توسط مهندسی ناشناس نوشته شده آمده است: «… آب شیرین در بندر نایاب است…» همچنین «… و در حوالی بندرمبارکه مزبور مطلقا اشجار مثمره و غیر‌مثمره به هم نمی‌رسد…» با این وجود، همین سفرنامه‌نویس صراحتا عنوان می‌کند: «…  که بوشهر شهر بسیار بزرگی بوده و نهایت آبادی را داشته… » همچنین آمده: «…در هنگام به قدرت رسیدن قاجاریه به مدت یک قرن و نیم‌قرن بوشهر مهم‌ترین بندر تجاری ایران بود… »

بندر لنگه: سدیدالسلطنه بندرعباسی می‌‌‌نویسد: «… تجارت آنجا ترقی کرده… آبشان زیاد گواراست و حیوان و طیور و سبزی آلات دارد… »

 

 

کازرونی« حقایق‌‌‌نگار دوره محمدشاه می‌‌‌نویسد: «بندر لنگه بندری است در نهایت آبادانی از همه بنادر واقعه در کنار عمان آبادتر و معمورتر است… و تمام آن سامان نخلستان و سائر اشجار… بسیار است.» در جلد دوازدهم دایره‌‌‌المعارف بزرگ اسلامی ذیل مدخل بندر لنگه آمده است: «… اقامت قبیله… سمیطی در اینجا موجب تمرکز تجارت و خرید و فروش مروارید در بندر لنگه گردید… .»

بندر چابهار: سدیدالسلطنه بندرعباسی می‌نویسد: «بندر چاه بهار بسیار بندر و لنگرگاه خوبی است آب گوارا و نخلستان و سایر اشجار گرمسیری دارد. اراضی چاه بهار… حاصلخیز است… »

چابهار به واسطه داشتن چاه‌‌‌های آب شیرین و خاک زراعی مناسب توانست جمعیتی را از اطراف به خود جذب کند و به علت موقعیت جغرافیایی مناسب برای دولت‌های خارجی نیز اهمیت پیدا کرد…

بندرعباس: سدیدالسلطنه در خصوص آب مشروب بندرعباس می‌نویسد: «آب مشروب عباسی از نایبند است… دیگر آب مشروب عباسی از چند آب انبار است که آن را برکه گویند.» احمد اقتداری از زبان محمد ابراهیم نادری کازرونی به آباد بودن این بندر اشاره می‌کند: «بندری است معمور و آباد.»

بندر کنگان: در سفرنامه‌‌‌ای که در زمان محمدشاه قاجار توسط مهندسی ناشناس نوشته شده، آمده است: «… و اطرافش نخیلات بسیار است و زراعت غله در آن جا بسیار اندک….» در همان سفرنامه اشاره شده است: «… که مایه‌‌‌‎گذران(امرار معاش) … از دریاست… که حاصل نخیلات… این قدر نمی‌ماند که گذران دو ماه این مردم شود… و مطلقا غله در آنجا عمل نمی‌آید مگر قلیلی.» و باز اشاره شده است که: «… وادی غیر‌ذرع است… و شرب تمامت ساکنین آنجا از چاه است و آب چاه‌های مزبور نیز اندکی شور و تلخ است… »

بندر جاسک: احمد اقتداری از قول سدیدالسلطنه نوشته است: «مسافت چند میل اراضی لم یزرع و بدون آب، سبزی به‌قلّت دیده می‌شود…» همچنین «آب در جاسک نهایت غلظت دارد، از چاه‌هایی… آب آورند، لیکن گوارا نیست و تلخ است… سکنه آن… بیشتر از صیدماهی امرار معاش می‌کنند…» در خصوص موقعیت قرارگیری و وضعیت دسترسی به نظر می‌رسد با توجه به موقعیت جغرافیایی این بندر از موقعیت مناسبی در تنگه هرمز برخوردار بوده باشد.

بندرکنگ: اقتداری می‌نویسد «از زمان کریمخان زند سهولت ارتباط دریایی… رونق بازرگانی فوق‌العاده‌ای به لنگه و کنگ بخشید و وجود راه کاروانی کوتاه… بر اهمیت بازرگانی این دو بندر افزود.»

همچنین در جایی دیگر از زبان کازرونی می‌نویسد: «… و بندر کنگ بندری بوده است آباد و در آن عمارات عالیه بوده… »

بندر دیر: نوربخش در خصوص وضعیت آب در بندر دیر می‌نویسد: «در شهرستان دیر با حفر چاه به کمک دلو آب بیرون کشیده و زمین را آبیاری می‌کردند.» همچنین می‌‌‌نویسد:«… بعضی از مردم پی بردند که دیر بندرگاه خوبی است و آب‌های ساحلی آن عمق کافی جهت پهلوگیری لنج‌های آنها دارد و رفت و آمد… بنابراین به دیر مهاجرت می‌کنند.»

جزیره کیش: سدیدالسلطنه بندرعباسی می‌نویسد: «زمین… حفر کنند آب شیرین پیدا شود… گذران اهالی از صید ماهی و غوص مروارید است.» احمد اقتداری در خصوص آبادانی جزیره کیش از زبان کازرونی می‌نویسد: «جزیره مذکور جزیره آباد است… و در قدیم در آن جزیره قنوات و عیون آن جاری بوده و آب آنها با کمال حلاوت… و در جزیره انواع سبزی‌ها و خیارکاری‌ها می‌شود و معادل ۵،۶ هزار نخل در آن جزیره مثمر است.»

 جزیره قشم: کازرونی نوشته است: «… در جمیع بنادر واقعه در کنار عمان متصل به بر فارس بندری به آبادی قشم به نظر نیامده… آب شرب اهل آن جزیره در هر بلدی با وجود آب انبار متعدد چاه‌های شیرین گوارا نیز دارند…»

همچنین حسین نوربخش نوشته است: «از زمان‌های گذشته جزیره قشم آب سایر بنادر و همچنین جزایر را تامین می‌کرده است. درختان حرا و همچنین سایر درخت‌ها در این جزیره وجود دارد.»

جزیره سیری: احمد اقتداری به نقل از کتاب نخستین سمینار خلیج‌فارس در خصوص جزیره سیری نوشته است: «… و نیز مرکزی برای صید ماهی و مروارید و بازرگانی در آنجا وجود دارد، و دارای آب شیرین است و زراعت کافی برای رفع احتیاج اهالی می‌شود.» او در همین کتاب به نقل از محمدابراهیم کازرونی آورده است که «… جزیره مذکور جایی خوش آب و هوا و در آن اشجار بی‌شمار باشد.»

جزیره ابوموسی: در جلد ششم دایره‌المعارف بزرگ اسلامی نیز ذیل مبحث ابوموسی آمده است: «این شهر در دو دهه اخیر و بعد از تحولات سال ۱۳۵۱.ش و تسلط مجدد ایران بر جزیره پدید آمد. تا آن زمان سکونت دائم در ابوموسی به صورت متمرکز و یکجا کمتر وجود داشته است …»