این بافتهها معمولا به شیوة خاص سفارش داده میشدند و شاید نشاندهندة بقایای تولید کارگاهی محلی در دورة قبل از قاجار هستند. در مقابل آنها فرشهایی با طرح کلاسیک روز وجود دارند که استادانه از بافتههای قدیمیتر یا از تصاویر کتابهای فرش و کاتالوگهای فروش و موزهها الگوبرداری شدهاند تا بتوان آنها را به عنوان فرش عتیقه قلمداد و تقاضای خاصی را در بازار برآورد کرد.
قابلتوجه است که این فرشها اغلب با مواد شیمیایی شسته میشدند یا به روشهای دیگر بر روی آنها کار میشد تا فرش کهنه به نظر برسد. در طرح و نقش قالیهای قاجار عمدتا شیوهها و سنتهای دورة صفوی به کار برده شده و توجه خاصی به آنها میشد. با وجود این، برخی تفاوتها و تغییرات به وجود آمده در زمینة طرحها و نقوش قالیهای قاجار از پیکرة نقوش سنتی شناخته شده دور نیست. در بخشی از تغییرات که عمدتا در نقوش قالیها تحتتاثیر فرهنگ و هنر غربی شکل گرفته است به نظر میآید طراحان کمال سعی خود را برای بومیسازی و سازگارمندسازی نقوش جدید با سنتهای قالیهای ایرانی به کار گرفتهاند. طرح قالیهای قاجاری نیز عمدتا با تابعیت از سنتهای دورة صفوی و با تناسبات بسیار نزدیک به آنها شناخت میشوند. عمده طرحهای به کار رفته در قالیهای این دوره را میتوان چنین معرفی کرد: لچک ترنج، واگیرهای، افشان، باغی، قابی یا بندی، محرمات، محرابی، خشتی، تلفیقی و تصویری. قابلتوجه است که طرح محرمات با وجود آنکه در نگارههای دورة صفوی به کرات روی پارچهها یا جل اسبها دیده میشود، هیچگاه به عنوان طرح قالی ترسیم نشده است. طرح محرمات بهرغم چنین دیرینهای در نگارگریهای ایرانی صرفا در دورة قاجار برای طرح قالی مورد استقبال قرار گرفته است. همچنین طرح خشتی را نیز باید از جمله طرحهای ویژة قاجار برشمرد. در واقع پیش از دورة قاجار، قالی با طرح خشتی مرسوم این دوره شناسایی نشده است. به نظر میآید اساس طرح خشتی از تقسیمبندیهای هندسی طرح باغی دریافت شده باشد. قالیهای تصویری نیز به واسطة تاثیر و نفوذ شیوههای هنری غربی و عکاسی در دورة سلطنت ناصرالدین شاه از موضوعات قالیهای آن دوره محسوب شدند. این قالیها شامل تصاویر شاهان، بزرگان و مشاهیر، موضوعات ادبی، نقوش باستانی، منظره، بزم و… بوده است. تصویر پادشاهان که از دورة باستان در فرهنگ و جامعة ایرانی از اهمیت و جایگاه ویژهای برخوردار بوده بر قالیهای دوره قاجار نیز به منظور ابراز قدرت و شکوه و جلال آنان بازنمایی شده است.
در نقاشیهای دورة قاجار در قرن سیزدهم ه.ق نقشهای کوچک تکراری چون هراتی و میناخانی در مجموعه نقوش قالی بیشتر دیده میشوند؛ حتی نقش بته جقة تکراری که در منسوجات و فرش دورة قاجار عمومیت یافتند. توصیفهایی نیز از منازل متمولین و صاحبمنصبان قاجاری در قرن سیزدهم ه.ق حکایت از استقبال از قالیهای طرح هرات دارد. اگرچه بسیار حیرتآور است که هیچگونه نقشی که منتسب به قالیهای هرات است در نقاشیهای آن دوره دیده نمیشود. نقش گل سرخ را در فرهنگ جوامع غربی مانند نقش نیلوفر در شرق میدانند. شکل پیمانه مانند گل سرخ با مفهوم حیات و زندگی و دربردارندة نمادی از بهشت نیز هست. حتی بیشتر گلهای سرخ به صورت تمثیلی با مفاهیم عدد هفت پیوند دارند و با هفت گلبرگ ترسیم میشوند. فرنگیسازی و نقوش گل فرنگ در متن و حواشی قالیها از دورة قاجار پدیدار میشود. به نحوی که نقشمایة گل فرنگ به گل گوبلن گفته میشود. همچنین به نگارههایی که از راه بافتههای اروپا به ایران رسیده است. به گل سرخی که به جای تهیة طرح انتزاعی از آن، آن را هرچه نزدیکتر به طبیعت نقش کرده باشند نیز گل فرنگ میگویند. این توصیف دربردارندة منشأ و منبعی غربی برای گل فرنگ مانند نام آن است. در حالی که سیروس پرهام اعتقاد دارد اصل این نقوش برگرفته از گل سرخ محمدی است، که گل بومی سرزمین ایران است، و حتی نقش آن از دورة صفوی در هنرهای ایران کاربرد یافته است به نظر بسیاری از پژوهشگران، رواج نقش گلهای فرنگی بر قالیهای قاجار تحتتاثیر فرهنگ طبیعتگرای غرب صورت پذیرفته است اما طراحان ایرانی آن را بهگونهای بومیسازی کردهاند که در همراهی با نقوش سنتی ایرانی وجه هماهنگ متناسبی یافته است، به طوری که برخی در زمینه منشأ ایرانی گلهای فرنگی در قالیهای ایرانی نظراتی ارائه کردهاند.
از مقالهای به قلم علیرضا خواجه احمد عطاری، استادیار گروه صنایع دستی، دانشکده صنایع دستی، دانشگاه هنر اصفهان