طی سده چهاردهم در نتیجه تحولات ناشی از انقلاب فرهنگی و انقلابهای تکنولوژی و تحولات آموزش عالی، شهروندان ایرانی نسبت به همه دورههای پیشین خود «ظرفیت آرزومندی» گستردهای پیدا کردند. این تحقق اگرچه از برخی جهات سازنده است، اما در عین حال به دلیل ضعف در تحقق آرزوها و امیال، شکلی از سرخوردگی جمعی را در پی داشته است. ۱۰۰سال آتی هم مانند ۱۰۰سال طی شده، سالهای تحول و تحمل خواهد بود. اما میتوان صد سال آتی را «سده امید» دانست. پیشبینی آینده ممکن نیست و من هم پیشبینی و پیشگویی نمیکنم، اما میتوانم تحلیلی از این آینده بلند داشته باشم، هرچند شاید رویاهایی بیش نباشند. دلایل بسیاری هست که هرگونه پیشبینی را دشوار کند. نخست به این دلیل که بخش عظیمی از سرنوشت همه ملتها به تحولات جهانی گره خورده، تحولات اقلیمی در جهان، گرم شدن هوا، تحولات در اقیانوسها و بحرانهای زیستمحیطی جهانی همه ملتها را تحتتاثیر خود قرار داده است. به واقع نمیدانیم اگر اقلیمشناسانه به کرهزمین نگاه کنیم آینده بشر و جوامع انسانی در سده آینده چگونه خواهد بود. از طرف دیگر تحولات فنآوری و تکنولوژیک در سطح جهانی هر روز و هر سال سرنوشت بشر را متاثر از خود میسازند. همانطور که سینما، تلویزیون، رادیو و اینترنت، انقلابهای تکنولوژیکی عظیمی بودند که سرنوشت انسان را در ۱۰۰ سال گذشته زیر و رو کردند، تحولات ناشی از هوش مصنوعی و نانوتکنولوژی و ظهور جامعه الکترونیک و دیجیتال هم که از هماکنون نشانههای آن آشکار شده است سرنوشت جهانی بشر را کماکان تحتتاثیر خود قرار خواهد داد و جامعه و مردم ایران چه بخواهند و چه نخواهند متاثر از این تحولات خواهند بود.