اصلاحات گسترده‌ای که امیرکبیر پس از به قدرت رسیدن در ایران آغاز کرد، از چنین زمینه‌ای برخوردار بود. مثلا تاسیس دارالفنون و استخدام استادان اروپایی برای آن مدرسه، شباهت زیادی به اقدام پطر کبیر در نوگرایی روسیه داشت؛ زیرا پطر هم برای مدرن‌کردن مملکتش، از اساتید، صنعتگران و صاحبان فنون غربی کمک‌های قابل‌توجهی دریافت کرد. سفر دوم امیرکبیر به روسیه که با همراهی ناصرالدین‌میرزای ولیعهد انجام شد، چندان به درازا نکشید و تاثیر سفر نخست او را نیز در بر نداشت، با این حال دیدن مناطقی از قفقاز که زمانی جزئی از خاک ایران بودند و با اصلاحات روس‌ها بسیار متحول شده بودند، برای امیر جالب توجه و در عین حال آموزنده بود.

در پی بروز اختلافات مرزی میان ایران و عثمانی و درخواست دو دولت و نیز دولت‌های روس و انگلیس برای رفع این اختلاف‌ها، ‌‌‌در سال ۱۲۵۹ه.ق (در دوره حکومت محمدشاه) هیاتی به سرپرستی میرزا تقی‌خان امیرکبیر برای شرکت در نشست حل اختلاف، عازم ترکیه شد. در آن هنگام او وزیر نظام آذربایجان بود و به‌رغم اینکه قرار بود مشیرالدوله به این کنفرانس اعزام شود، اما امیرکبیر اعزام شد. درباره علت فرستادن امیر به این نشست نظراتی داده شده است. برخی از مورخان حسادت حاجی میرزا آقاسی به امیرکبیر و تلاش وی برای دور کردن او از ایران را دلیل این کار دانسته‌اند. «آدمیت» با توجه به «نظام سیاسی غلط» مسلط بر ایران دوره قاجار، آن را منکر نمی‌شود، اما از سوی دیگر شیل، همسر وزیرمختار وقت انگلیس در تهران مدعی است «بنا بر القای شوهرش بود که وزیر نظام را به آن سفارت مامور ساختند.» البته چنین نکته‌ای در نامه‌های رسمی «شیل» یافت نشده است، ولی به دلیل تمایل روس و انگلیس به امضای قرارداد صلح میان ایران و عثمانی، ‌‌‌بیماری مشیرالدوله و ناتوانی او در سفر به ارزروم موجب نگرانی سفرای روس و انگلیس شد. از سوی دیگر آنها نسبت به امیرکبیر و توانایی‌های وی شناخت داشتند. با رفتن امیرکبیر به ارزروم و بروز مهارت وی در فن جدل و گفت‌وگوی سیاسی، مشخص شد که انتخاب درستی بوده است و به‌خوبی توانست از حقوق ایرانیان در برابر دولتمردان عثمانی دفاع کند.

 

 

سفر سیاسی امیرکبیر به عثمانی حدود چهار سال (از ۱۲۵۹تا ۱۲۶۳ه.ق) به درازا کشید. گذشته از ماجراهایی که برای امیرکبیر و هیات همراهش پیش آمد و او با درایت و تیزبینی توانست آنها را پشت سر بگذارد و مباحث فراوانی که با عثمانی‌ها داشت و پیمان ارزشمندی را که موید حقوق ایرانیان بر ساحل راست اروند می‌شد امضا کرد، باید به تاثیراتی که این سفر بر نگرش امیرکبیر گذاشت، اشاره‌ کرد. هنگامی که او در عثمانی به سر می‌برد، اصلاحات دامنه‌داری تحت عنوان تنظیمات (در سال‌های ۱۸۷۶-۱۸۳۹م) در جریان بود. به دلیل همجواری دولت عثمانی با اروپا و نیز ضعف همه‌سویه‌ای که آن دولت را فراگرفته بود، دولتمردانی همچون ابراهیم متفرقه، احمد سوم، عبدالعزیز و عبدالمجید اصلاحاتی انجام دادند. این اصلاحات تاثیراتی در پی داشت، ولی به دلایل گوناگون چندان پایدار و عمیق نبود.

اصلاحات عثمانی هیچ‌گاه به اندازه اصلاحات پطر کبیر و جانشینان او در روسیه نبود. آنچه برای امیرکبیر جالب بود و به عنوان تجربه‌ای نو مطرح شد، ‌‌‌علاوه بر آشنایی کافی با این اصلاحات (به دلیل مدت‌ طولانی اقامت در عثمانی) با توجه به اینکه عثمانی دولتی شرقی و مسلمان و همچنین رقیب جدی ایران بود، می‌توانست الگویی برای اصلاحات به وی ارائه دهد. محققان بر سر تاثیر تنظیمات عثمانی بر امیرکبیر اتفاق نظر دارند. او در این سفر از اصلاحات محمدعلی پاشا خدیو مصر نیز اطلاعات بیشتری به دست آورد. محمدعلی پاشا نیز توانسته بود با انجام اصلاحات دامنه‌دار، مصر را تا اندازه‌ای در مسیر رشد و ترقی قرار دهد.

از جمله موارد تاثیر‌گذار بر اندیشه امیرکبیر، روزنامه‌ها و کتاب‌های خارجی بود. آشنایی امیر با این منابع، هم از طریق سفرهای او به روسیه و عثمانی حاصل شد و هم ایرانیانی که به کشورهای اروپایی سفر می‌کردند، یا اروپایی‌هایی که به دلایل مختلف به ایران می‌آمدند.

او به‌خوبی با ارزش سیاسی و مدنی روزنامه‌ها آشنا بود. توجه وی به دو معنی معطوف بود: یکی اطلاع‌یافتن از اوضاع جهان و دیگری پرورش عقلانی مردم و آشنا کردن آنها با دانش‌های نوین و اوضاع دیگر کشورها. این روزنامه از کشورهای مختلفی همچون روسیه، فرانسه، انگلستان، اتریش، عثمانی و هندوستان تهیه می‌شد و ادوارد برجیس انگلیسی مامور ترجمه بخشی از آنها بود. وی این کار را از آغاز صدارتش برقرار کرد و گزارش‌هایی از ترجمه روزنامه‌ها را به صورت جزوه‌ برای امیر فراهم می‌کردند. نمونه‌هایی از این جزوه‌ها که به دست ما رسیده است، دارای اطلاعات مهمی از مسائل سیاسی و اقتصادی کشورها هستند. پس از انتشار روزنامه «وقایع اتفاقیه» در سال ۱۲۶۷ه.ق، امیرکبیر بخش‌هایی از آن ترجمه‌ها را در روزنامه تازه‌تاسیس انتشار داد. این اقدام امیرکبیر در روشن کردن اذهان مردم و دولتمردان ایران و آگاه کردن آنها نسبت به محیط پیرامون خود و جهان تاثیر بسزایی داشت.