48000408 21 98+
info@toseabnieh.ir
شنبه تا پنجشنبه 8 تا 18
اقتصاد دیجیتال جدید ظاهراً منجر به ناپدید شدن واسطه ها می شود. ویژگی های خارجی و مقایسه مداوم رقبا به نفع بازیکنان غالب است. سازندگان و تولیدکنندگان نیز میتوانند محتوای خود را مستقیماً بین مصرفکنندگان توزیع کنند و از هر واسطهای دور بزنند. این جنبش گرایشات متناقضی را نشان می دهد. تراکنشهای آنلاین فضا را به الگوهای واسطهای پیشبینینشده مختلفی که شامل روابط قراردادی، پردازش اطلاعات و روابط مشتری میشوند، میدهد. با انجام این کار، آنها بخش های فرهنگی را تغییر می دهند و اساساً سازمان ها و درآمدهای سنتی را به چالش می کشند. این بازنگری به ویژه بر بازیگران اقتصادی، فرآیندهای انتخاب و خلاق، کانال های توزیع، و شیوه های فرهنگی و همچنین ساختارهای تولید تأثیر می گذارد. بر این اساس، اینترنت تأثیرات چشمگیری بر پیچیدگی بازارهای هنری و فرهنگی داشته است. بنابراین، زمینههای فرهنگی مختلف، ظهور و توسعه همزمان راههای مختلف برای ایجاد، تولید، در دسترس قرار دادن و هزینه محتوا را نشان میدهند – یعنی مدلهای مختلف کسبوکار. این واسطههای ناآشنا سازماندهی مجدد صنایع فرهنگی را هدایت میکنندزیرا اصطلاحات اقتصادی نوآورانه ای را ابداع می کنند، اشکال رایج ایجاد و توصیه را بازسازی می کنند، اشکال جدیدی از کارآفرینی را تحریک می کنند و رقابت تازه واردان را تحریک می کنند. این مطالعه همه این پیکربندیهای مجدد را با توجه به سه پیشرفت فعلی در صنایع فرهنگی بررسی میکند : افزایش گسترده محتوای موجود، پویایی کارآفرینی قوی در بازارهای آنلاین، و مدلهای کسبوکار جدید.
موضوع واسطه گری در صنایع فرهنگی با استقرار و گسترش فناوری دیجیتال، همراه با افزایش تحقیقاتی که برای تجزیه و تحلیل آن تلاش می کنند، اهمیت جدیدی پیدا کرده است. در اصل، مفهوم میانجیگری در نتیجه پیشنهاد هاوارد بکر (1982) از دیدگاهی در مورد جهان های هنری که به شدت با بینش رمانتیک سازندگانی که ادعا می کردند آثارشان ارزش ذاتی دارند، متفاوت بود، پدیدار شد. در عوض، بکر پیشنهاد کرد که جهانهای هنر پیوستاری را منعکس میکنند، که در آن تولید ارزش مبتنی بر قراردادها است، و سهامدارانی را که مستقیماً درگیر فرآیندها نیستند، بسیج میکند، که بر اساس شیوهای که اثر با مخاطبانش ملاقات میکند گسترش مییابد. بنابراین واسطهها مانند هنرمندان به حلقهای از زنجیره تبدیل میشوند و نقش مهمی در پیشرفت بخشهای فرهنگی دارند.
سایر محققین رویکرد کلان تری را برای برجسته کردن چگونگی شناسایی صنایع فرهنگی (Hirsch, 1972) و خلاق (Caves, 2000) در نظر می گیرند که واسطه های بازار را مهم می دانند و آنها را به عنوان دروازه بان تعیین می کنند. با انتخاب از میان گزینه های متعدد، دروازه بانان، مانند ناشران، منتقدان، و کتاب فروشان، به ساختار عرضه و ایجاد ارزش آثار موجود در بازار کمک می کنند.
زمانی که اینترنت پدیدار شد، یکی از تأثیرات آن تغییر روشی بود که این دروازه بانان وظایف خود را انجام می دادند، عمدتاً از طریق ساده سازی واسطه گری. بنابراین، بسیاری از محققان با توجه به تحلیلهایشان از جهشها در بخشهای مختلف، اینترنت را اساساً به عنوان یک بردار میانجیگری میبینند (Brousseau, 2002, Chircu and Kauffman, 1999, Gellman, 1996, Jallat and Capek, 2001, Tse, 2003). بنابراین، واسطه گری و عدم واسطه گری موضوعات بسیاری از مطالعاتی بوده است که در تلاش هستند تا اشکالی را که به خود می گیرند مشخص کنند (Gensollen, 1999).
این مفهوم از واسطه گری و ایده توام از میانجی گری نیز با ایده زنجیره ارزش ارائه شده توسط پورتر (1985) طنین انداز می شود، که علیرغم برخی انتقادات، هنوز مدلی غالب برای توصیف بخش های اقتصادی است. خطی بودن زنجیره ارزش نمی تواند فرآیندهای پیچیده ارزش ساختمان را توصیف کند، که در عوض مستلزم منطق شبکه است. برای توضیح این دیدگاه پیچیده تر و حرکت فراتر از یک مدل خطی ساخت ارزش، برخی از محققان مفاهیمی مانند ارزش شبکه ای (Pil & Holweg, 2006) یا ارزش صورت فلکی را معرفی می کنند (Normann & Ramirez, 1993). بر این اساس، حالتهای عملیاتی اقتصاد اینترنت خاص هستند و نمیتوان آنها را از نظر خطی بودن، واسطهگری یا عدم واسطهگری توصیف کرد (Evans & Wurster, 1997). یک اکوسیستم کسب و کار، که پویا است و از جمعیت های به هم پیوسته سازمان ها تشکیل شده است (Peltoniemi & Vuori، 2004)، مفهومی را ارائه می دهد که می تواند چنین پیچیدگی را توضیح دهد. اهمیت پدیده هایی مانند خودسازماندهی، ظهور یا تکامل مشترک را تصدیق می کند (Kandiah & Gossain, 1998). بنابراین، اشکال جدید سازمان ها منعکس کننده توسعه اینترنت هستند و برخی از محققان را به تمرکز بر اکوسیستم های کسب و کار دیجیتال سوق می دهد (Corallo، Passiante و Prencipe، 2007).
مطالعات اقتصادی و مدیریتی همچنین ظهور اشکال جدیدی از واسطه گری در اطراف پلتفرم ها را برجسته می کند (Gawer and Cusumano, 2002, Gawer and Cusumano, 2008) که به عنوان پایه های فناوری صنعتی مشترک تعریف شده است که بر اساس آن سایر شرکت ها پیشنهادات نوآورانه را توسعه می دهند و محتوا را جمع آوری و توزیع می کنند. پلتفرمها از طرحهای تولید و اکوسیستمهای توزیع جدید پشتیبانی میکنند که زنجیرههای ارزش سنتی را مختل میکنند. به نوبه خود، پلتفرم ها جداسازی سنتی سازندگان تجهیزات، سازندگان، تولیدکنندگان و توزیع کنندگان محتوا را به چالش می کشند. سازماندهی مجدد حاصل، مفاهیم، فرآیندها، و خوشههای خلاقانه جدید و همچنین روابط جدید با کاربران را ترویج میکند.
با این حال، هیچ یک از این مفاهیم به طور گسترده در سازمانها یا صنایع دنیای واقعی گسترش پیدا نکرده است، بنابراین زنجیره ارزش همچنان رو به رشد است. وزن ساختاری این دیدگاه باعث وابستگی شدید به زنجیره های کوتاهی شده است که سازندگان و مصرف کنندگان را مستقیماً به هم پیوند می دهند. به عنوان مثال، هنگامی که گروه رپ آمریکایی Public Enemy به دنبال ارتباط مستقیم با طرفدارانی بود که میخواستند آلبوم Bring The Noise 2000 آنها را بیاورند، با تهیهکنندهای که سعی در محدود کردن چنین دسترسیهایی داشت در تضاد قرار گرفت و باعث شد که گروه متن زیر را در وبسایت خود منتشر کند. : «گویا راسوها پا به آتش گذاشته اند… امروز Polygram/Universal یا هر لعنتی که اکنون به آنها می گویند ما را مجبور کرد نسخه mp3 Bring The Noise 2000 را حذف کنیم . مدیران اجرایی، وکلا و حسابدارانی که اخیراً بیشترین درآمد را در عرصه موسیقی به دست آوردهاند، اکنون از فناوری که زمینه خلاقیت را یکسان میکند و هنرمندان را سختتر میکند، میترسند. بگذار همه بمیرند…» (به بنگوزی و پاریس، 2001 مراجعه کنید).
این اتکا به زنجیرههای کوتاه همچنین توسعه بسیاری از استارتآپهایی را تشویق کرده است که چشماندازی از میانجیگری و تنوع فرهنگی را در بر میگیرند (Hadida & Paris, 2014). مفهوم دم بلند (اندرسون، 2004) نشان می دهد که انقلابی که توسط اینترنت به وجود آمده است منجر به تطابق بهتر عرضه و تقاضا و در نتیجه مصرف کمتر متمرکز خواهد شد. با این حال، شواهد تجربی نشان دادهاند که تنوع با گسترش دیجیتال افزایش نمییابد، به طوری که ظهور اینترنت را نمیتوان بهعنوان بردار منطق میانجیگری خواند (بنگوزی و بنهامو، 2010، بوستامانت، 2004). شواهد تأیید شده همچنین نشان داده است که ناپدید شدن واسطه ها یک حرکت یک طرفه نیست، بلکه با روندهای مخالف همراه است. تراکنشهای آنلاین پیکربندیهای واسطهای متمایز را باز میکنند که بر روابط قراردادی، اطلاعات و روابط مصرفکننده تأثیر میگذارد. آنها در نتیجه بخش های فرهنگی را ناراحت می کنند و شیوه های عملیاتی آنها را به چالش می کشند. بازنگری کامل علاوه بر کاهش درآمد سنتی، بر همه ذینفعان، روشهای انتخاب، اشکال انتشار و مصرف فرهنگی و حتی مرزهای بخشهای تولید تأثیر میگذارد (Zott & Amit, 2008).
این پویاییها همچنین به توانایی واسطهها برای تصاحب مستقیم سهمی از ارزش، با پیوند دادن خود به حلقههای مختلف در زنجیره فرهنگی، به لطف انعطافپذیری فناوری اطلاعات، بستگی دارد. بنابراین آنها در معاملات بین هنرمندان و تولیدکنندگان و همچنین در روابط هنرمندان با مصرف کنندگان بالقوه یا بین تولید کنندگان و مصرف کنندگان ظاهر می شوند. واسطه گری تنها راهی برای ایجاد پل ارتباطی بین تولید و توزیع یا بین سازندگان و سایر ذینفعان نیست. در عوض، اینترنت بهعنوان یکی از مهمترین تأثیرات آن، پیچیدگی را در بازارهای هنری و فرهنگی افزایش داده است که به نوبه خود از ظهور و توسعه همزمان روشهای مختلف طراحی، تولید و فروش آثار حمایت میکند. بنابراین، این «مدلهای کسبوکار» متفاوت و بازتعریفهای عمیق واسطهگری را نه تنها باید بر حسب واسطهگری و واسطهگری مجدد تفسیر کرد، که در آن اشکال قبلی واسطهگری (مثلاً کتابفروشیها، فروشگاههای موسیقی) رو به زوال هستند و با موارد جدید جایگزین میشوند (مانند، پلتفرم های تجمع آنلاین، موتورهای جستجوی تخصصی). برای درک این مکانیسمها، ترجیح داده میشود به اقتصاد تجویزکنندگان فکر کنیم (بنگوزی و پاریس، 2007)، که اشخاص ثالث فعالی هستند که به موازات تولیدکنندگان و مصرفکنندگان فعالیت میکنند، خواه ساختار عرضه محصولات یا خدمات را داشته باشند یا بخشی از مسئولیت تصمیم گیری مصرف کننده را بر عهده بگیرد.
بر این اساس، این مقاله یک شبکه خواندن برای توصیف تحولات ناشی از فناوریهای دیجیتال در صنایع فرهنگی و آنچه باید از آنها انجام داد، پیشنهاد میکند. اگرچه برای جنبشهای کنونی مرکزی است، اما خواندن بر حسب عدم واسطه در یک زنجیره ارزش خطی به احتمال زیاد نمیتواند این تحولات را دقیقاً توصیف کند. این مقاله این ایده را توسعه و روشن می کند. بنابراین، بخش بعدی این مفهوم را توسعه میدهد که تحولات واسطهای باعث سازماندهی مجدد صنایع فرهنگی میشود. پس از آن، ما از این چارچوب برای ارائه خوانش های جدید از سه پدیده قابل توجه در پیشرفت های فعلی صنایع فرهنگی استفاده می کنیم: دم بلند، پویایی قوی کارآفرینی در موسیقی آنلاین، و پیکربندی های مدل کسب و کار جدید.
انقلاب دیجیتالی صنایع فرهنگی یک انقلاب واسطهای است که در آن همه اجزا مستقلتر میشوند و دائماً در حال تکامل هستند. فرم ها و محتویات ویراستاری تغییر می کند تا نیاز به ارزش افزودن به مطالب بی شمار را برآورده کند. به عنوان مثال، بازارهای کار هنر سازگار می شوند و اشکال جدیدی از مشارکت های انبوه مانند محتوای تولید شده توسط کاربر یا جمع سپاری را معرفی می کنند. این اصطلاحات به شیوههای تولید بر اساس مشارکتهای عموم مردم، به جای هستهای که به خوبی شناسایی شدهاند، اشاره دارد
اقتصاد فرهنگی دیجیتال توانایی کلیدی ایجاد، ذخیره و پیشنهاد تعداد روزافزونی از آثار را ارائه می دهد. رسانه های غیر مادی هزینه ها و محدودیت های ذخیره سازی را کاهش می دهند و در نتیجه همه آثار را همیشه در دسترس قرار می دهند. افزایش حجم محتویات همچنین از مشارکتهای آماتوری ناشی میشود که بهراحتی بهصورت آنلاین در دسترس هستند و افزودههای زیادی به مجموعههای کاری در دسترس ارائه میدهند. چنین ارائههای بیش از حد محتوا، پیامدهایی برای نحوه تصمیمگیری افراد دارد، یعنی «انتخابهای بیش از حد».
در یک
انتشار پیکربندیهایی که با قطع ارتباط ابعاد مختلف واسطهگری ایجاد شدهاند، وضعیت متناقضی ایجاد میکند: صنایع فرهنگی از کاهش قابل توجه درآمد ناشی از اینترنت ابراز تاسف میکنند، اما این بخش در حال تجربه دیوانگی واقعی کارآفرینی و افزایش عرضههای آنلاین است. این جنبش نشاندهنده ابداعات تازهای است که نه به خلق آثار اصیل، بلکه به روشهای تولید و در دسترس قرار گرفتن آنها مربوط میشود.
مطالعات مختلف از
عرضههای محتوا در حال بازتعریف هستند، و جریانهای مالی سنتی در میان مشتریان، توزیعکنندگان و تولیدکنندگان نیز به همین ترتیب است. این تغییرات، اشکال جدیدی از توزیع ارزش در صنایع فرهنگی و همچنین فرصت های موقعیت یابی متنوع در این بخش را بدون توجه به موقعیت بازیگران در زنجیره ارزش باز می کند. ترکیب این حرکات امکان یافتن تنظیمات جدید واسطه گری و مدل های تجاری را فراهم می کند. مطالعه ای که در دو حوزه نمادین انجام شد – مطبوعات چاپی و
فناوریها و برنامههای مخرب (باور و کریستنسن، 1995) به طور مرتب در دنیای فرهنگی ظاهر میشوند که به عنوان یک آزمایشگاه آزمایشی برای اینترنت عمل میکند، بنابراین آینده صنایع فرهنگی بسیار نامشخص به نظر میرسد. وضعیت فعلی با مدلهای تجاری ناپایدار و پایگاههای مختلف در بخشها مشخص میشود. از یک طرف، مرزهای متخلخل فزاینده بین حرفه ای ها و آماتورها حرفه ای سازی متعارف، ردیابی استعدادها، افزایش شهرت و