48000408 21 98+
info@toseabnieh.ir
شنبه تا پنجشنبه 8 تا 18
در آفریقا، محیط زیست مقدس است و با احترام زیادی با آن رفتار می شود، به ویژه در جوامعی که باورها و شیوه های سنتی غالب است. مقدس بودن محیط زیست مبتنی بر این باور اساسی مردم آفریقا است که جهان معنوی و سکولار دو روی یک سکه هستند که دارای قدرت و حضور الهی هستند. در نتیجه خط مرزی بین دو جهان تار می شود. آنها مکمل یکدیگر هستند به این معنا که هر کدام معنا، اهمیت و اهمیت خود را از دیگری می گیرند. از آنجایی که جهان طبیعی آغشته به امر الهی است، آن را امتداد جهان ماوراء طبیعی می دانند. در غیاب چارچوب های قانونی مکتوب، محیط زیست در جوامع بومی از طریق اعتقادات و اعمال مذهبی محافظت می شود. این مقاله به تحلیل رویکردهای اساسی مردم آفریقا نسبت به طبیعت و اعتقاد اساسی آنها مبنی بر اینکه محیط زیست جزء لاینفک خلقت خداوند است و بنابراین باید برای نسل های آینده حفظ و نگهداری شود، می پردازد. این مقاله خاطرنشان میکند که در آفریقای معاصر، تأکید بر ارزشهای مادی منجر به تخریب کامل محیطزیست میشود، بنابراین بشریت را در تقاطع خود تخریبی قرار میدهد – چیزی که باید به هر قیمتی از آن اجتناب کرد.
این مقاله رویکردهای آفریقایی به حفاظت و حفاظت از محیط زیست را از منظر پدیدارشناختی با اشاره به نقشی که ادیان سنتی آفریقایی بازی میکنند، که یک پدیده رایج در بسیاری از جوامع آفریقایی در جنوب صحرای آفریقا است، مورد بحث قرار میدهد. اگرچه این منطقه دارای تنوع عظیمی از اقوام بومی است، اما مشترکات زیادی به خصوص در مورد اعتقادات مذهبی، اعمال، معنویت، اخلاق و فلسفه زندگی بومی خود دارند. اینها رابطه آنها را با محیطی که در آن به دنیا می آیند، رشد می کنند، می میرند و دفن می شوند شکل می دهند، هدایت و تعیین می کنند. کانون ارتباط آنها با محیط زیست مبتنی بر درک آنها از تقدس طبیعت است. این مقاله استدلال میکند که مفهوم آفریقایی امر مقدس، فراگیر، غیردودویی، اجتماعی، فراگیر، متقابل و فراگیر است. مرزهای بین امر مقدس و ناپاک، پاک و ناپاک، معنوی و دنیوی، ماده و روح، الهی و دنیوی نسبتاً باریک است. به طور کلی، آنها به عنوان یک کل کامل با یکدیگر تعامل دارند. بنابراین مرز بین امر مقدس و امر ناپسند محو می شود. اعتقاد بر این است که زندگی مقدس و دنیوی فرد باید با هم ترکیب شود و از هم جدا نشود. در غیاب یک چارچوب قانونی مکتوب با هدف حفاظت از محیط زیست، ادیان سنتی آفریقا نقش عمده ای را در جوامع سنتی آفریقایی به عنوان وسیله ای برای حفاظت و حفظ محیط زیست بازی می کنند.
در این مقاله از روش تحقیق کیفی استفاده کردم. بخش عمده ای از محتوا بر اساس تحقیقات کتابخانه ای است که من بین ژوئن 2022 و فوریه 2023 در کتابخانه های گابورون، بوتسوانا انجام دادم. از کتاب ها و مجلات مشورت شد. من همچنین از منابع اینترنتی برای تقویت اطلاعات جمع آوری شده از منابع منتشر شده و منتشر نشده استفاده کردم. جدای از استفاده از منابع کتابخانه ای و اینترنتی، من همچنین از اطلاعاتی استفاده کردم که بر اساس تحقیقات تجربی در میان مردم چوا در جنوب مالاوی در اواسط دهه 1980 و در میان گروه های قومی مختلف در بوتسوانا بین سال های 1998 و اوایل دهه 2000 به وسیله مصاحبه، پرسشنامه و مشاهده شرکت کنندگان. علاوه بر این، من از تجربیات زندگی شخصی خود به عنوان یک آفریقایی که در یک جامعه سنتی آفریقایی پرورش یافته ام استفاده کردم. لازم به ذکر است که اگرچه من به عنوان یک خودی می نویسم، اما سعی کرده ام تا آنجا که ممکن است در مورد پدیده قدسی که در جوامع سنتی آفریقا تلقی می شود، عینی باشم. اطلاعات در اینجا به صورت توصیفی در قالب روایت هایی از جوامع سنتی آفریقایی مختلف در بخش های مختلف قاره آفریقا ارائه شده است. آنها نمونه هایی از رویکردهای متفاوتی هستند که جوامع سنتی آفریقایی در تلاش خود برای حفاظت و حفاظت از محیط زیست استفاده می کنند. بنابراین من ترکیبی از رویکردهای روششناختی جمعآوری و ارائه دادهها را به منظور افزایش قابلیت اطمینان، اعتبار و اعتبار استدلال توسعهیافته در مقاله استفاده کردم.
این مقاله از مفهوم مقدس میرچا الیاده به عنوان چارچوبی نظری استفاده میکند تا رویکرد منحصربهفردی را که توسط آن جوامع سنتی آفریقایی از محیطزیست در آفریقا محافظت و حفاظت میکنند، با استفاده از برداشتهایشان از تقدس طبیعت، ارائه دهد. انتخاب نظریه الیاده در مورد امر مقدس در این واقعیت نهفته است که به طور کلی با مفهوم امر مقدس که در جوامع سنتی در اکثر مناطق آفریقا تلقی می شود، مشابه است. من در این مقاله استدلال میکنم که برخی از ایدههایی که الیاده در مورد امر مقدس ایجاد کرده است، تا حدی میتواند در تحلیل مفهوم امر مقدس در بسیاری از جوامع غیر صنعتی، روستایی و سنتی آفریقا بدون هیچگونه استفاده شود. شکل تعصب این امر، از جمله موارد دیگر، بود که مرا وادار کرد که شرح الیادی از امر مقدس را به عنوان چارچوبی نظری برای این مقاله انتخاب کنم.
الیاده در کتاب خود به نام «مقدس و حرام: ماهیت دین» پدیده امر مقدس را به اختصار توضیح داده است. به عقیده الیاده، امر مقدس «تجلی چیزی با نظمی کاملاً متفاوت، واقعیتی است که به جهان ما تعلق ندارد، در اشیایی که بخشی جدایی ناپذیر از جهان «محرمانه» طبیعی ما هستند» (الیاد 1957، 11). الیاده فرض کرده است که امر مقدس می تواند، برای مثال، در سنگ ها یا درختان تجلی یابد. آنچه توجه به آن مهم است این است که چنین اشیایی آنطور که هستند مورد احترام نیستند، بلکه دقیقاً به این دلیل که هیروفونی هستند، یعنی مظاهر یا ظواهر فیزیکی امر مقدس یا مقدس هستند. به عبارت دیگر، امر مقدس یا امر مقدس در شیئی که در آن تجلی یافته است خود را نشان می دهد. از منظر الیادی، با تجلی قدسی خود در سنگ، درخت یا هر شیء دیگری، چنین شیئی به چیز دیگری تبدیل میشود و با این حال، به خود بودن خود ادامه میدهد به این معنا که در محیط کیهانی اطراف خود شرکت میکند. به عنوان مثال، سنگ مقدس از دیدگاه ناپسند، سنگ باقی می ماند. به عبارت دیگر، هر چند چنین سنگی تجلی دهنده امر مقدس است، اما هیچ چیز آن را از سایر سنگ ها متمایز نمی کند. جالب توجه است، برای کسانی که سنگ خود را به عنوان مقدس نشان می دهد، واقعیت بی واسطه آن به یک واقعیت ماوراء طبیعی تبدیل می شود (Eliade 1957, 12).
الیاده در توضیح خود از امر قدسی بیان کرده است که برای کسانی که تجربه دینی دارند، همه طبیعت قادر است خود را به عنوان تقدس کیهانی آشکار کند. کیهان به عنوان یک کل می تواند به هیروفانی یا تجلی امر مقدس تبدیل شود (Eliade 1957, 12). آنچه برای این مقاله حائز اهمیت است، استدلال الیاده است مبنی بر اینکه جوامع سنتی تمایل دارند به امر مقدس یا هیروفانی به عنوان قدرت نگاه کنند و در تحلیل نهایی چنین قدرتی واقعی است. به قول او «امر مقدس از وجود اشباع شده است. قدرت مقدس به معنای واقعیت و در عین حال پایداری و کارآمدی است» (الیاد 1957، 12). به عقیده الیاده، این شیوه ادراک امر مقدس نمونه ای از جوامع سنتی است که گرایش آنها به زندگی تا حد امکان در امر مقدس یا در مجاورت اشیای تقدیس شده است (الیاد 1957، 17). توجه به این نکته حائز اهمیت است که اگرچه امر مقدس با دین و امر ناپسند با سکولار همخوانی ندارد، اما تا حد زیادی درست است که دین در بسیاری از جوامع بشری و به ویژه در آفریقا به عنوان قلمرو امر مقدس در نظر گرفته می شود. همین امر در مورد معنویت و دین نیز صادق است. اگرچه این دو یکسان نیستند و نباید آنها را اشتباه گرفت، اما از نظر معنوی ارتباط نزدیکی با دین دارد. در جوامع سنتی آفریقا غیرمعمول است که افرادی را پیدا کنیم که در مورد معنویت خارج از مذهب صحبت کنند. دین و معنویت در هم آمیخته اند. شخص متدین از آنجایی که با عالم معنوی ارتباط دارد، در عین حال یک شخص روحانی است.
همانطور که بعدا خواهیم دید، در جوامع سنتی آفریقا احترام زیادی نسبت به مقدسات وجود دارد. فرضیه الیاده مبنی بر اینکه جوامع سنتی مسلماً هم مذهبی هستند با این ادعای جان مبتی مطابقت دارد که «آفریقاییها بهطور بدنامی مذهبی هستند و هر مردمی نظام مذهبی خاص خود را با مجموعهای از باورها و اعمال دارد. دین چنان در تمام بخش های زندگی نفوذ می کند که جدا کردن آن همیشه آسان یا ممکن نیست.» (Mbiti 1969, 1).
الیاده در تحلیل خود از امر مقدس مشاهده کرده است که “هر فضای مقدس متضمن فورانی از امر مقدس است که منجر به جدا کردن یک قلمرو از محیط کیهانی اطراف و متفاوت کردن آن از نظر کیفی می شود” (Eliade 1957, 26). همانطور که بعداً در بحث از رویکردهای آفریقایی برای حفاظت و حفاظت از محیط زیست خواهیم دید، این ادعا از بسیاری جهات درست است. آفریقا مملو از فضاها و اشیاء مقدس است که در بسیاری از جوامع سنتی آفریقایی از نظر کیفی متفاوت و در نتیجه مقدس تلقی می شوند. الیاده در این زمینه به اختصار چنین بیان می کند:
برای انسان مذهبی، طبیعت هرگز فقط «طبیعی» نیست. همیشه مملو از ارزش دینی است. درک این امر آسان است، زیرا کیهان مخلوق الهی است. از دست خدایان، جهان آغشته به تقدس است… خدایان بیشتر کردند. آنها شیوه های مختلف امر قدسی را در خود ساختار جهان و پدیده های کیهانی تجلی دادند… کیهان در مجموع یک ارگانیسم است… به طور همزمان وجه وجود و تقدس را آشکار می کند. (Eliade 1957, 116)
در اینجا باید تأکید کرد که آنچه در تحلیل الیاده از هیروفونی ، آنگونه که در جوامع سنتی بیان میشود، اهمیت و اهمیت اولیه دارد، ادعای او مبنی بر تجزیه ناپذیری امر قدسی با نظم کیهانی است. به همین دلیل است که نظریه او در مورد امر مقدس در بررسی رویکردهای مختلف حفاظت و حفاظت از محیط زیست در جوامع سنتی آفریقا اهمیت دارد. الیاده آن را اینگونه بیان می کند:
ما نباید فراموش کنیم که برای انسان مذهبی، ماوراء الطبیعه به طور ناگسستنی با امر طبیعی مرتبط است، که طبیعت همیشه چیزی را بیان می کند که از آن فراتر می رود… یک سنگ مقدس. به این دلیل که مقدس است مورد احترام است، نه به این دلیل که سنگ است. این تقدسی است که از طریق نحوه وجود سنگ آشکار می شود که جوهر واقعی آن را آشکار می کند … این “ماورطبیعت” است که انسان مذهبی از طریق جنبه های طبیعی جهان درک می کند. (Eliade 1957, 118)
به گفته الیاده، برای افراد مذهبی، طبیعت نه تنها طبیعی نیست، بلکه مذهبی نیز هست. دینداران به واقعیت مطلق امر قدسی معتقدند که از این جهان فراتر می رود اما در این جهان تجلی می یابد. آنها همچنین بر این باورند که زندگی منشأ مقدسی دارد و وجود انسان به تناسب مشارکت در واقعیت مقدس، همه ظرفیتهای بالقوهاش را درمییابد (الیاد 1957، 202).
در توافق با فرضیه الیاده، گرگ ا. اوکسون استدلال کرده است که امر مقدس یا معنوی یکی از شیوه های غالبی است که بسیاری از آفریقایی ها در مورد جهان خود می اندیشند. مذاهب سنتی غالباً به سمت امر الهی یا مقدس هستند و در تمام جنبه های زندگی نفوذ می کنند. آنها بر چگونگی تأثیر معنویت بر چنین واقعیت های دنیوی مانند چرخه های کشاورزی، تولد، مرگ و تحولات درون جامعه تمرکز می کنند (Okesson 2007, 40). در این رابطه، اوکسون خاطرنشان کرده است که اکثر مردم معتقدند که دین قلمرو امر مقدس است و جایی که numen یا ارزش عالی، بقیه زندگی را جهت می دهد (Okesson 2007, 42). مطابق با مشاهدات اوکسون، Ezenagu Ngozi این فرضیه را مطرح کرده است که مقدس
در اکثر جوامع آفریقایی… کانون اصلی باور سنتی آن است… در درجه اول تقدس معنویت را مطرح می کند. مفهوم “مقدس” به عنوان فضایی از تعلیق معنوی برای انسان ظاهر می شود. چنین قلمرویی بر اساس شناخت کیهانی حضور الوهیت بیشتر زمان به فضای خاصی نسبت داده می شود. (Ngozi 2016, 2)
نگوزی مشاهده کرده است که یکی از مهم ترین پیوندهای بین مفاهیم آفریقایی مقدس و نظریه الیاده، دیدگاه او است که فضا یا شیء مقدس تقاطعی است که در آن سه سطح کیهانی جهان با یکدیگر تماس پیدا می کنند و نشان داده می شوند (نگوزی 2016). ، 2). الیاده اشاره کرده است که امر مقدس یا هیروفونی در عمیق ترین معنای خود در نقطه ای که زمین، بهشت و عالم اموات به هم می رسند تجلی می یابد. او این را محور mundi ، یعنی ستون جهانی یا کیهانی نامیده است. به گفته الیاده، کل جهان قابل سکونت از آن امتداد می یابد. این امر این درک را ایجاد می کند که همه چیز در کیهان به طور جدایی ناپذیر به هم مرتبط است و امر مقدس در جوامع سنتی اولویت دارد (الیاد 1957، 36-37). نگوزی مشاهده کرده است که این دیدگاه دقیقاً جهان بینی آفریقایی از مکان مقدس را نشان می دهد، که اعتقاد بر این است که مکان ملاقات سه سطح کیهان است، یعنی “زمین ساکنان انسان، جهان زیرین توسط اجداد و جهان بالا توسط خداوند متعال» (نگوزی 2016، 2). این به هم پیوستگی کیهان است که در نظریه الیاده توضیح داده شده است که در مرکز معنویت و زندگی مذهبی بسیاری از جوامع سنتی آفریقایی در این قاره قرار دارد. از جمله به این دلیل است که من مفهوم الیاده از امر مقدس را به عنوان چارچوبی نظری برای بحث و تحلیل رویکردهای آفریقایی برای حفاظت و حفاظت از محیط زیست انتخاب کردم.
یاکوب اولوپونا اشاره کرده است که ادیان سنتی آفریقا ادیانی هستند که قبل از ظهور مسیحیت و اسلام از خاک آفریقا جوانه زده اند. آنها بومی آفریقا هستند. آنها روش خاص خود را برای درک مقدسات و اشکال معنوی خود دارند. اولوپونا در تحلیل خود از معنویت آفریقایی نشان داده است که در حالی که شرایط دوتایی در رابطه بین امر مقدس و امر ناپسند در جوامع دیگر وجود دارد، در آفریقا اینگونه نیست. مرز مشخص و مشخصی بین امر مقدس و امر ناپسند وجود ندارد. او می نویسد:
معنویت آفریقایی به سادگی اذعان میکند که باورها و اعمال بر هر جنبهای از زندگی انسان تأثیر میگذارد و به آن اطلاع میدهد، و بنابراین، مذهب آفریقایی را نمیتوان از امور روزمره روزمره جدا کرد… این یک شیوه زندگی است و نمیتوان آن را از حوزه عمومی جدا کرد. دین همه چیز را در جامعه سنتی آفریقا از جمله هنر سیاسی، ازدواج، سلامت، رژیم غذایی، لباس، اقتصاد و مرگ آگاه می کند. (Olupona 2015)
در بسیاری از جوامع آفریقایی، امر مقدس و ناپسند به شدت از یکدیگر جدا نیستند. به گفته Paulinus Ikechukwu Odozor، مفهوم امر مقدس در جوامع سنتی آفریقا از درک آنها از خدا و نقش او در خلقت ناشی می شود. اعتقاد بر این است که از آنجایی که خداوند خالق زمین فیزیکی است که ما آن را درک می کنیم، جنبه های مختلف جهان با حس قدسی نفوذ می کند. این اساساً یک طرز فکر مذهبی است که بر نحوه نگرش مردم آفریقا به جهان تأثیر می گذارد. قداست طبیعت را انسانها نسبت نمی دهند. از نظر هستی شناختی ذاتی است و از خدای خالق مشتق شده است (Odozor 2019). Kuzipa MB Nalwamba و Johan Buitendag گفته اند که در بافت آفریقا، “زندگی انسان به طور جدایی ناپذیر با طبیعت پیوند خورده است، به همان شکلی که انسان ها با ارتباط آنها با کلیت جامعه زندگی تعریف می شوند” (Nalwamba and Buitendag 2017). . به عقیده نالوامبا و بویتندگ، در بافت آفریقا ماهیت جدایی ناپذیر واقعیت در تصور آفریقایی و خویشاوندی همه مخلوقات وجود دارد. بر پیوند و ارتباط متقابل بین مردم و محیط تاکید شده است. این حس وجود دارد که در آن خداوند به عنوان حق تعالی آنها تلقی می شود که نیروی حیاتی اش در همه مخلوقات عجین شده است و این نیروی حیاتی شبکه به هم پیوسته روابط پویا و پیچیده را در شبکه زندگی نفوذ کرده و به هم متصل می کند (همانجا).
یکی از جالبترین جنبههای مفهوم آفریقایی امر مقدس این است که مفهوم «کاملاً دیگری» تا حدودی غایب به نظر میرسد. معنویت آفریقایی “دوگانه” یا “دودویی” نیست. این به این دلیل است که جهان ارواح در تعامل دائمی با جهان فیزیکی است. اعتقاد قوی بر این است که جهان فیزیکی تا آنجا که در ارتباط صمیمانه با جهان معنوی قرار دارد، معنا دارد. دنیای معنوی و دنیای فیزیکی دشمن نیستند، بلکه هم روح هستند. آنها یکدیگر را تکمیل می کنند، با دنیای معنوی که امور انسان ها را در اینجا بر روی زمین تعیین می کند و سرنوشت آنها را در جهان ارواح شکل می دهد. معنویت آفریقایی و همچنین مفاهیم آفریقایی از امر مقدس یکپارچه است. آنها اجازه دوگانگی نمی دهند. اعمال دنیوی و معنوی دو روی یک سکه هستند. بنابراین سیاست، اقتصاد، محیط زیست، رفتار اجتماعی و امثال آن به همان اندازه که سکولار هستند معنوی هستند (Amanze 2006).
تقدس طبیعت توسط اکثر جوامع سنتی آفریقا حمایت می شود. مهمتر این است که بسیاری از آفریقاییها جهان طبیعی را دارای دو بعد میدانند – معنوی و فیزیکی. ماده دارای بعد معنوی است که انسان را با محیط زیست پیوند می دهد و حفظ و حراست از آن به منزله حفظ و حراست از خود انسان است. پیوند بین قلمروهای اجتماعی، محیطی و معنوی در مراسم فرهنگی که در بسیاری از جوامع سنتی دیده می شود، دیده می شود. چنین مراسمی زندگی انسان را تأیید می کند که مقدس تلقی می شود (Mahohoma 2020).
یکی دیگر از عناصر بسیار مهم در ادیان سنتی آفریقا، که نشانی معتبر از معنویت آفریقایی است، تأکید آن بر جامعه است. این در راستای فلسفه مردم آفریقا از اوبونتو است، که اصل اصلی آن «با هم بودن» یا «پیوند» یا «انسجام» است. این در اصل “من هستم زیرا ما هستیم و من انسان هستم زیرا به من تعلق دارم” (Mugumbate and Nyanguru 2013, 84) بیان می شود. در جامعه تسوانا در بوتسوانا این در ضرب المثل ” moho ke motho ka batho ” بیان می شود که به معنای “شایستگی فرد بر اساس شایستگی جامعه است” (Amanze 2002b, 127). جامعه در مجموع خود متشکل از انسان ها و محیط آنها تعریف می شود. روپرت هامبیرا بیان می کند که هر دو ارزش های مشترک اخلاق، انسانیت، شفقت، درک، همدلی، اشتراک گذاری، مهمان نوازی، صداقت و فروتنی را منتقل می کند. این یک اخلاق و یک فرآیند تعامل است که همه افراد جامعه از جمله محیطشان را به یک کل کامل می کشاند. به عقیده هامبیرا، در جایی که هم وجود دارد ، زندگی انسان به عنوان مقدس، ضروری و غیرقابل جایگزین در کل جامعه تلقی می شود که شامل محیطی می شود که در آن زندگی می کنند (Hambira 2001, 2-4).
از بحث بالا می توان دریافت که در معنویت آفریقایی تاکید زیادی بر همبستگی جمعی وجود دارد که شامل محیط زیست نیز می شود. نالوامبا و بویتنداگ (2017) فرض کردهاند که در آفریقا اصطلاح «جامعه» به این معنا که شامل همه حیات میشود: حیوانات، زیستگاه، گیاهان و هر چیز دیگری را شامل میشود. موفقیت زندگی در توانایی حفظ یک رابطه سالم با همه است.
مهم است که در نظر داشته باشید که یکی از قوی ترین ارتباطات بین طبیعت و انسان در آفریقا توتم ها هستند. امانوئل آبکو اسل مشاهده کرده است که تابوها یک ویژگی منحصر به فرد در ادیان سنتی آفریقا هستند. آنها عناصر «مقدس»، «ممنوع بودن» و «خطرناک بودن» را منتقل می کنند و بنابراین باید با احترام و ارادت با آنها رفتار شود. تابوها ممنوعیت های دینی را ارائه می کنند که توسط جامعه به عنوان ابزاری برای انگیزه اخلاقی، راهنمایی و عینیت به منظور محافظت از چیزهایی که در جامعه مقدس تلقی می شوند، ایجاد می کنند. تابو نوعی «منع اجتماعی است که توسط رهبری یک جامعه نسبت به زمانها، مکانها، اعمال، رویدادها و افراد خاص بهویژه… به دلایل مذهبی و رفاه جامعه اعمال میشود» (Essel 2018).
در آفریقا، بسیاری از جوامع توتم هایی دارند که نشان دهنده قبیله یا قبیله آنهاست. در چنین جوامعی، بین توتم و حیوان، گیاه یا هر عنصر طبیعی دیگر با گروه خویشاوندی که نماینده آن است، ارتباط نزدیکی وجود دارد. توتم به طور کلی با ریشه های اجدادی قبیله یا قبیله مرتبط است. افسانه هایی درباره ریشه های قبیله یا قبیله وجود دارد که معمولاً رابطه بین قبیله یا قبیله و توتم آنها را نشان می دهد. ژان پیر باه کواکو اشاره کرده است که در نظام توتمی، رابطه بین انسان و طبیعت در جوامع سنتی آفریقا، فرد را قادر میسازد تا تقدس گونههای حیوانی یا گیاهی خاصی را برجسته کند، در این صورت توتم خدایی میشود. او می نویسد:
افسانه های مربوط به این گونه های طبیعی، شخصیت مقدس آنها را توجیه می کند، تثبیت می کند و احترام آنها را به عنوان یک توتم به تناسب تقویت می کند. در واقع یک رابطه هویتی بین تابو و گروه اجتماعی برقرار می شود به گونه ای که گونه طبیعی عضوی از جامعه محسوب می شود. (کواکو 2013)
به گفته ژان پیر، توتم دارای زیربنای اجتماعی، روانی و آیینی است. از منظر اجتماعی، بین گونه های جانوری، یا پوشش گیاهی یا یک جسم بی جان با گروه معینی از جامعه، ارتباط و ارتباط متقابل وجود دارد. از منظر روانشناختی، اعتقاد به رابطه خویشاوندی یا وابستگی بین اعضای گروه و حیوان، گیاه یا شی معین وجود دارد. در نهایت، از منظر آیینی، اطاعت از توتم از نظر تابوهایی در مورد مصرف یا استفاده از اقلام طبیعی وجود دارد (کواکو 2013).
جان اکوریا ایباکوانلان اشاره کرده است که حضور غالب توتم ها در بسیاری از جوامع آفریقایی بازتابی از ارتباطی است که بین انسان ها و پدیده های طبیعی وجود دارد. در بسیاری از مناطق آفریقا، توتمها را به شکل حیوانات، گیاهان یا هر موجود طبیعی دیگری میبینید که مردم معتقدند اجدادشان به گروه قومی، قبیله یا خانوادهشان مرتبط است. توتم خاص بهعنوان روحیه سرپرستی دیده میشود که مردم به آن احساسات عمیق احترام میگذارند و بخشی از وجود آنهاست. کشتن یا نابود کردن توتم اکیداً ممنوع است. اعضای یک گروه قومی خاص هرگز یک حیوان توتمیک را نمی کشند یا نمی خورند زیرا این امر مساوی با خوردن خود است (Ibhakewanlan 2023).
در اینجا مهم است که چند مثال از بوتسوانا، جایی که سیستم توتمی کاملاً غالب است، بیاوریم. بسیاری از گروه های قبیله ای در بوتسوانا توتم هایی دارند که به آنها هویت می دهد. به عنوان مثال، قبیله باکونا با تمساح ( کوئنا) ، بانگواتو با دویکر ( فوتی )، باگاتلا با بابون ( کیگابو )، باهوروتشه با الند ( فوفهو )، باییی با نی، کارانگا با گورخر و Batlhaping با ماهی (tlhapi). توتم هایی از این قبیل به عنوان انسان در نظر گرفته می شوند و بدین وسیله به آنها ماهیت مقدس انسان می بخشند. بنابراین، چنین گونه هایی حفظ و محافظت می شوند. این ارتباط، رابطه ای مقدس بین انسان و محیط زیست برقرار می کند. تابوهایی که بر روابط آنها حاکم است، حفظ و حفاظت از اکوسیستم را تضمین می کند. ژان پیر کواکو چنین رابطه ای را با کلمات زیر توصیف می کند:
تابوهای همراه با مقدسات به حفظ و حفاظت از گونه های گیاهی، حیات وحش، گونه های ماهی یا عناصر طبیعی که مقدس تلقی می شوند کمک می کند. در حقیقت، در جوامع سنتی آفریقا، امر مقدس، حفاظت از تنوع زیستی را از طریق جنگلهای مقدس، صخرههای مقدس، حیوانات یا ماهیهای مقدس که ارتباط تنگاتنگی با زندگی اجتماعی-فرهنگی مردم دارند، ممکن ساخته است. چنین هدفی از حفاظت و حفاظت از محیط زیست به همان اندازه محیط زیست است. (کواکو 2013)
پیوند ذکر شده در بالا بین انسان ها و جهان طبیعت را تنها در چارچوب مفهوم خود مردم آفریقا می توان درک کرد که در تضاد شدید با تصورات غربی از خود است. تادئوس متز در این زمینه چنین آورده است:
در سنت فلسفی انگلیسی-آمریکایی و به طور گستردهتر غربی، خود یا شخص معمولاً با چیزی درونی شناخته میشود، یا روحی که شامل حالات ذهنی است، مغزی که شامل حالات ذهنی است یا، رایجترین این روزها، زنجیرهای از ذهنی. خود را بیان می کند که برخی از آنها خودآگاه هستند. این فقط فیلسوفان نیستند که به این شیوه به خود فکر می کنند، بلکه مردم غربی به طور کلی تر، شواهدی برای اثبات آن این واقعیت است که چنین تصوری از خود در حوزه روانشناسی انگلیسی زبان غالب است. (متز 2019، 215)
تادئوس بیشتر اشاره کرده است، و من با او موافقم، که «خود» که معمولاً توسط متفکران آفریقایی ساخته میشود، حداقل اساساً رابطهای است و عمدتاً از تعامل با افراد دیگر و محیط تشکیل میشود (متز 2019، 219). در همین راستا، Chukwudumu B. Okolo در مقاله خود با عنوان «خود به عنوان یک مسئله در فلسفه آفریقا» اشاره کرده است که در آفریقا مفهوم «خود» رابطهای است و اگر نبود معنای خود را از دست میدهد. ماهیت انسان بودن با قرار گرفتن در ارتباط با موجودات دیگر مانند حیوانات یا نیروهای بی جان اطراف آنها احراز می شود. «خود» در ارتباط با اجتماع تعریف و درک می شود که خود فرد را تا حدی می سازد که بدون اجتماع، فرد وجودی ندارد. بنابراین «خود» در روانشناسی و زیربنای فلسفی آفریقا اساساً اجتماعی است. به گفته اوکولو ، از دیدگاه آفریقایی، آفریقایی فقط یک موجود نیست، بلکه موجودی با دیگران است. به قول اوکولو، «خود» یا «من» بر حسب «ما هستی» تعریف میشود. خود در فلسفه آفریقا از «بیرون» در ارتباط با دیگران و نه از «درون» در رابطه با خود (Okolo 1998، 251-252) دیده می شود.
این بخش از مقاله رویکردهای آفریقایی برای حفاظت و حفاظت از محیط زیست را با اشاره به نقش ادیان سنتی آفریقا با تمرکز بر مفهوم تقدس طبیعت، که در جهان بینی مردم آفریقا محوری است، مورد بحث قرار می دهد. از آنجایی که فضا به من اجازه نمیدهد تا آنقدر که میخواهم کشورهای آفریقایی را پوشش دهم، نمونههایی از چند کشور منتخب در آفریقا گرفته میشود تا نشان دهد چگونه از باورها و اعمال مذهبی سنتی آفریقایی برای حفاظت و حفظ محیطزیست استفاده میشود.
ذکر این نکته ضروری است که در آفریقا بسیاری از جوامع بومی دارای سیستم های اعتقادی و اعمالی هستند که با تحمیل دستورات اخلاقی در قالب تابوهایی که در صورت شکسته شدن، عواقب فاجعه بار فوری به همراه دارد، از تحقیر طبیعت جلوگیری می کند. یکی از بارزترین خصوصیات در رابطه بین طبیعت و انسان در اکثر جوامع آفریقایی، «در ارتباط» با طبیعت و عدم تسلط بر طبیعت است. در این راستا، جنبه «همراهی» با طبیعت، حفظ مناظر مانند جنگل ها و تپه ها و همچنین حیوانات، پرندگان و سایر منابع طبیعی در معرض خطر را تضمین کرده است. در نتیجه، قاره آفریقا از زمان های بسیار قدیم تا دوران مدرن، زمانی که شاهد تخریب سریع اکوسیستم از طریق استخراج معادن و سایر فعالیت های انسانی به نام مدرنیته و توسعه هستیم، قادر به حفظ منابع طبیعی گسترده بود (Amanze 2016، 11).
تحقیقات مردم شناسی در گذشته و حال گواه این واقعیت است که آفریقایی ها دوستدار محیط زیست هستند. در آفریقا، زمین و اطراف آن به عنوان هدایای گرانبهایی تلقی می شوند که خداوند به بشریت داده است، زیرا مردم در آن متولد می شوند، در آن زندگی می کنند و در آغوش مادر زمین دفن می شوند. ژان پیر باه کواکو، که در زمینه ساحل عاج می نویسد، مستند کرده است که زمین و آب عناصر مقدس کیهانی تلقی می شوند. این مورد به ویژه در جامعه Baoule است. در میان بائوله ها، زمین به عنوان الوهیت دیده می شود و با سنگ یا درختی که قادر به میزبانی ارواح است نشان داده می شود و معمولاً در مرکز روستا یا وسط حیاط خانواده قرار می گیرد. چنین نمایشهایی روح نابغهای به نام assie oussou را در بر میگیرد که به معنای نابغه سرزمین است. مالک زمینی است که باران را تأمین یا متوقف می کند و محصول خوبی فراهم می کند، بلکه کسی است که جامعه را در برابر حملات شیطانی طبیعت روحی و جسمی محافظت می کند. به منظور حفاظت از زمین، روزهایی وجود دارد که هیچ گونه فعالیتی در زمین مجاز نیست. این امر با تابوهایی تقویت می شود که در صورت نادیده گرفتن آنها، می تواند به طور خودکار مجازات متخلفان را به همراه داشته باشد. فعالیت های دیگر مانند برخوردهای جنسی مجاز نیست و اگر مجرمان در حال جفت گیری دستگیر شوند، باید برای جلوگیری از خطراتی مانند توقف موقت باران، پاکسازی زمین انجام شود (Jean-Pierre 2013).
در همین راستا، در میان مردمان ساحلی ساحل عاج، دوره ماهیگیری (اردیبهشت تا اکتبر) با آیین باز کردن بر فراز تالاب آبی آغاز می شود. کشیش روح به نام آسوهون ماهیگیری را در ماه می باز می کند و در ماه اکتبر آن را می بندد. گربهماهیهای مقدس ساپیا در رودخانه دراسی پناه میگیرند که ماهیگیری در آن به طور رسمی ممنوع است. در طول روز رفتن به رودخانه یونیونگو ممنوع است زیرا به تمساحهای مورد احترام اختصاص دارد (Oviedo et al. 2005).
در میان مردم چوا در مالاوی، که در میان آنها تحقیقات فشرده و گسترده ای انجام دادم، زمین نیز مقدس محسوب می شود. در جوامع سنتی چوا، زمین متعلق به یک فرد نیست، بلکه متعلق به جامعه است که باید توسط زندگان و کسانی که هنوز متولد شده اند استفاده شود. اجداد را نگهبانان سرزمین می دانند. به طور سنتی، قرار نیست زمین فروخته یا خریداری شود، اگرچه اکنون به دلیل مدرنیته، همه چیز به طور چشمگیری تغییر کرده است (Amanze 2002a). مردم چوا در جنوب مالاوی به غیر از زمین، جنگلهای خاصی را مقدس میدانند و بنابراین از هتک حرمت و تخریب محافظت میشوند. در چنین جنگلهایی مردم اجازه ندارند درختان را برای هیزم بتراشند، علفها را شکار کنند، حیوانات و پرندگان را شکار کنند یا با هم جفت شوند، زیرا چنین فعالیتهایی باعث خشم اجدادی میشود که نگهبانان زمین هستند – چیزی که منجر به خشکسالی و در نتیجه قحطی میشود. این جنگل ها شامل جنگل های Mponda و Kalembo در نزدیکی Ulongwe در ناحیه Machinga است. از این جنگلهای مقدس بهعنوان جانشینهایی استفاده میشود که بزرگان برای جلوگیری از خشکسالی، که اغلب مجازاتی از جانب خداوند در نتیجه شکستن تابوهای زمین تلقی میشود، شیره میریزند (Amanze 2002a).
نمونه دیگری از نحوه استفاده از ادیان سنتی آفریقا به عنوان ابزاری برای حفاظت و حفظ محیط زیست را می توان از گینه در غرب آفریقا استخراج کرد. گزارش شده است که در میان مردم بومی گینه، باورهای مذهبی سنتی عمیقاً در زندگی روزمره روستایی جا افتاده است. در میان مردم ساکن در این منطقه، چندین دریاچه برای جوامع محلی مقدس هستند و تابوهای سخت و قوانین محلی استفاده از منابع تالاب را شکل می دهد. به عنوان مثال، بر این باورند که در دریاچه واسایا شکار ممنوع است و فصل ماهیگیری بسیار کوتاهی وجود دارد و حتی کروکودیل ها مقدس در نظر گرفته می شوند. افرادی که قصد ماهیگیری در دریاچه را دارند ابتدا باید از گروهی از بزرگان روستا اجازه بگیرند. باورهای سنتی که از مقدسات طبیعت محافظت می کنند تا به امروز ادامه دارند. این به حفظ و نگهداری یکپارچگی تالاب کمک می کند (Oviedo et al. 2005, 10).
ماسایی های کنیا همچنین نمونه خوبی از نحوه حفاظت و حفظ محیط زیست توسط ادیان سنتی آفریقا ارائه می کنند. برای مثال، مطالعات اخیر نشان دادهاند که جنگلهای بومی Naimina Enkiyio توسط ماساییها مقدس تلقی میشوند. مردم بومی ساکن در این منطقه جنگل ها را مرکز زندگی خود می دانند. آنها بقا، زندگی معنوی، گذشته و آینده خود را تضمین می کنند. جنگل برای آنها معبد مقدس قومشان است، مکانی مقدس که پیامبران برای آن قربانی می آورند. انکای ، ماسای برتر، هدایایی می آورند. در این راستا، مراسم مذهبی زیادی وجود دارد که در داخل یا در حاشیه جنگل های مقدس انجام می شود. رسم بر این است که در جنگلهای مقدس، مراسم آغاز گروه سنی جدیدی برگزار شود که پسران را به بزرگسالان جوانی تبدیل میکند که آماده پذیرفتن مسئولیتهای جدید در جامعه هستند. مناسک دیگری که در جنگل های مقدس انجام می شود شامل مراسمی است که برای برکت و پاکسازی زنان ماسایی به منظور افزایش باروری آنها انجام می شود (Oviedo et al. 2005, 10).
در غنا نیز جنگل های خاصی وجود دارد که مقدس تلقی می شوند. به عنوان مثال، در روستای Nanhini، هیچ روستایی اجازه ندارد وارد جنگل الهه Numafoa شود یا تابوهای آن را نادیده بگیرد. جنگلهای مقدسی وجود دارد که ورود به آنها به شدت ممنوع است، در حالی که در برخی دیگر افراد ممکن است مجاز به جمعآوری برخی از داروهای سنتی و سایر محصولات مشخص شده باشند اما نمیتوانند از آنها برای کشاورزی یا شکار استفاده کنند (Oviedo et al. 2005, 10).
در بوتسوانا نیز تعدادی از گروه های قومی احترام زیادی برای محیط زیست دارند. رؤسا به عنوان حافظان محیط زیست، نماینده اراده اجدادی هستند و حرف آنها بالفعل و قانونی است . به عنوان مثال، در میان بامالته، باگاتلا، باکونا و بانگواتو درختان خاصی وجود دارد که قرار نیست در فصل بارندگی قطع شوند زیرا درختان ماده محسوب می شوند و بنابراین با حاصلخیزی زمین مرتبط هستند. این گونه درختان بر اساس این باور که قطع چنین درختانی می تواند فال بدی برای برداشت محصول داشته باشد توسط تابو محافظت می شوند. اعتقاد بر این است که قطع چنین درختانی می تواند باعث ایجاد تگرگ، رعد و برق، رعد و برق و باد بسیار شدید شود که می تواند خانه ها و محصولات کشاورزی را از بین ببرد و باعث آسیب و مرگ مردم شود (Amanze 2002b, 305).
باز هم حیوانات خاصی وجود دارند که مقدس تلقی می شوند و بنابراین نمی توان بی رویه آنها را کشت. این گونه حیوانات عبارتند از زرافه، بوفالو، پیتون، الند و جمسبوک. گفته می شود که هدف اصلی این ممنوعیت محافظت از این حیوانات در برابر انقراض است. حيوانات و پرندگاني كه قرار نيست كشته شوند توسط رؤسا محافظت مي شوند. همچنین این باور وجود دارد که اگر کشته شوند می توانند بیماری و مرگ را به همراه داشته باشند (Amanze 2002b, 310). در میان مردم بامالته این عقیده وجود دارد که برای اینکه زمین برای انسان مفید باشد، باید دائماً در حالت خنکی، یعنی از دست انسان بی آلایش بماند. این باعث سلامتی خوب، رفاه مادی، هماهنگی، صلح، نظم اجتماعی، برکت معنوی و مهمتر از همه باران می شود (Amanze 2002b, 303).
در میان بامالی ها به شدت اعتقاد بر این است که جهان مسکونی مخلوق خداست و به عنوان هدیه ای مجانی به انسان ها داده شده است. در این راستا، انسان ها زمین را به عنوان دارایی شخصی خود در اختیار ندارند تا به میل خود از آن استفاده کنند، بلکه به عنوان امانتدار عمل می کنند (Amanze 2002b, 303). بنابراین در جوامع سنتی محیط زیست توسط قوانین نانوشته ای محافظت می شود که مبتنی بر اعتقادات و اعمال ادیان سنتی است و نه بر اساس قوانینی که توسط پلیس یا دادگاه ها اجرا می شود.
یکی از گروه های بومی در بوتسوانا که رابطه منحصر به فردی با زمین و در واقع محیطی که در آن زندگی می کنند، باساروا هستند. آنها در مرکز بازی ذخیره کالاهاری زندگی می کنند. آنها از اقوام مختلف تشکیل شده اند، اما یک چیز مشترک دارند: آنها کل زیستگاه خود را مقدس می دانند. آنها شکارچی و گردآورنده هستند. گفته می شود که آنها بیش از 2500 سال در آفریقای جنوبی زندگی می کنند و اولین مردم این منطقه محسوب می شوند (بتبوی 2005). باصروا ادعا می کنند که آنها ذاتاً مذهبی هستند و دینداری آنها به زمان های بسیار قدیم باز می گردد. قدمت آن به اندازه خود بساروا است. زندگی مذهبی باسروا بر اساس اعتقاد آنها به خدا، اجداد، درمانگران سنتی و انواع دیگر عقاید و اعمال سنتی است که طبیعتاً از آن مطلع است. در طول کار میدانی ام در ماون، پاسخ دهندگانم به من اطلاع دادند که بازاروا به یک وجود عالی که به طور مختلف به نام های خانه، هیسه با، ن!ادیبا، ن!ادیسا شناخته می شود، اعتقاد دارند .
بصاروا معتقد است که خداوند به مردم خود هر آنچه را که نیاز دارند مانند زمین، حیوانات، غذا، آب، سلامتی، شانس، فرزندان و انبوهی از چیزهای دیگر می دهد. آنها به من اطلاع دادند که علم خود را نسبت به همه این موارد از محیط اطراف خود که مظهر حضور خداوند است، می گیرند. بنابراین، Basarwa منطقه مرکزی بازی Kaagari را طبیعتا مقدس می داند. این نشانه وجود و هسته وجودی آنهاست. ذخیره بازی اجداد، زنده ها، کسانی که هنوز متولد نشده اند را به هم پیوند می دهد و در نهایت به خدا پیوند می زند. در این زمینه، بساروا منطقه کالاگاری را نه تنها به عنوان خانه فیزیکی خود بلکه زیستگاه معنوی خود می داند. بالاخره اجدادشان در آنجا دفن شده اند. بنابراین بازاروا زندگی خود را در یگانگی با طبیعت و سهیم شدن در همان روح زندگی با حیوانات و گیاهان می گذراند. برای آنها زمین و محیط اطرافشان نمایانگر کل بشریت است. بنابراین، آنها در یک رابطه همزیستی با طبیعت زندگی می کنند. آنها محیط اطراف خود را حفظ و محافظت می کنند. از آن چیزی بیشتر از آنچه نیاز دارند نمی گیرند. آنها در “ارتباط” با طبیعت زندگی می کنند. آنها بر طبیعت “تسلط” و نابود نمی کنند زیرا این طبیعت مقدس و هسته اصلی وجود آنهاست (Amanze 2007, 99-115).
در میان شونای زیمبابوه نیز حیوانات خاصی وجود دارند که به دلیل طبیعت یا به دلیل اختصاص دادن به ارواح اجدادی به عنوان مقدس شناخته می شوند. این گونه حیوانات عبارتند از اسب آبی، پیتون آبی، عقاب ماهی، بز کوهی، شیر، فیل و بوفالو. این حیوانات با تأسیس یک قبیله مرتبط هستند. در این راستا، اعضای قبیله از خوردن حیوان مربوط به اصل و نسب موسس آن منع می شوند. انتظار می رود که با تعظیم به زمین به حیوان توتمیک احترام بگذارد. این قبیله ممکن است از حیوان توتمیک درخواست لطف و حمایت کند. حیوان توتمی ممکن است مورد ستایش قرار گیرد و از آن خواسته شود که بر طایفه برکت دهد. این نگرش منجر به حفاظت از حیوانات توتم می شود. باز هم در بین شوناها پدیده های طبیعی وجود دارد که به یک قبیله، رئیس یا قوم یا اجداد مرتبط است. برخی تپه ها، کوه ها، جنگل ها و درختان مقدس تلقی می شوند زیرا ارواح اجدادی در آنجا دفن شده اند. به دلیل مقدس بودن آنها وقتی شخصی می خواهد به مکانی که مقدس است برود، باید از رئیس محل اجازه بگیرد. جنگل ها و درختان مقدس توسط رهبران سنتی از مصرف و استفاده داخلی محافظت می شوند. مردم از قطع درختان مقدس برای هیزم منع شده اند (Mahohoma 2020). باز هم، در میان شونا، برخی از استخرها، رودخانه ها و آبشارها مقدس در نظر گرفته می شوند زیرا با ارواح آبی مرتبط هستند که به اعتقاد شوناها دارای قدرت شفابخش هستند (همانجا). مایکل گلفاند در دین شونا اشاره کرده است که در میان شونای زیمبابوه، آب با زندگی مرتبط است. تولید و جوانه زنی بذرها به آب بستگی دارد. آب تصفیه، ترمیم، پاکسازی و بازسازی می کند. آب مادر جهانی، جوهر و روح زندگی است. در میان شونا، استخر مکانی مقدس برای ارواح و خدایان قبیله ای است (Gelfand 1962).
همانطور که به پایان این مقاله میرسم، یادآوری این نکته مهم است که تصور اینکه مفهوم امر مقدس در آفریقا در طول سالها یکسان باقی مانده باشد، اشتباه است. در دوران مدرن در نتیجه سکولاریزاسیون به طور قابل توجهی تغییر کرده است. در این مقاله سکولاریزاسیون به فرآیندی اطلاق میشود که در آن جهان خصلت مقدس خود را از دست میدهد و انسانها بر مادیات مانند پول و امثال آن تأکید فراوان میکنند. در این فرآیند، ماوراءالطبیعه هیچ نقشی ایفا نمی کند و در نهایت منجر به کنار گذاشتن ارزش ها و اعمال مذهبی سنتی می شود (همیلتون 1995). در آفریقا، بسیاری از جوامع سنتی تحت فرآیند سکولاریزاسیون به معنایی که در بالا تعریف شد، هستند. در نتیجه، ما شاهد فرآیندی از تقدس زدایی هستیم که شامل تبدیل دانش، رفتار و نهادهایی است که زمانی تصور میشد مبتنی بر قدرت الهی هستند به پدیدههای خلقت صرفاً انسانی (همیلتون 1995). مفهوم این امر در جوامع سنتی آفریقا این است که محیط زیست به تدریج ماهیت مقدس خود را از دست می دهد و منجر به تخریب محیط زیست می شود.
در این بخش از مقاله بحث خواهد شد که از دست دادن قدرت الهی توسط هیروفانی در بسیاری از بخشهای جوامع آفریقایی منجر به یک بحران زیستمحیطی عظیمی شده است که امروزه تقریباً در تمام کشورهای آفریقایی شاهد آن هستیم، حتی در جوامعی که ادیان سنتی آفریقایی در آن حاکم هستند. تحقیقات اخیر محققان مختلف و مقامات دولتی نشان داده است که بحران زیست محیطی در آفریقا یک نگرانی جدی است. چنین بحران زیست محیطی در نتیجه معادن، ریختن زباله های صنعتی به رودخانه ها، دریاچه ها و اقیانوس ها، جنگل زدایی، فرسایش خاک، چرای بی رویه، صید بی رویه، تخلیه جنگل های انبوه، شکار غیرمجاز و از بین رفتن ویژگی های زیبای محیط زیست است. در تمام موارد ذکر شده در بالا، طمع، سود اقتصادی، فقر، فعالیت های کنترل نشده شرکت های معدنی، بی توجهی به مقامات قبیله ای، سکولاریزاسیون و تغییرات آب و هوایی – به جز نام بردن از چند علت – مقصر هستند.
از بین رفتن قدرت مقدس در آفریقا به عوامل متعددی نسبت داده می شود که در اینجا قابل ذکر است. در وهله اول، به گفته ژان پیر، تأثیر تغییر اقلیم بر اکوسیستم ها و تنوع زیستی آنها به دلیل ارتباط نزدیک بین امر مقدس و طبیعت، امر مقدس را تهدید می کند. این به این دلیل است که یک رابطه همزیستی بین امر مقدس و طبیعت وجود دارد. از آنجا که سلسله مراتب در طبیعت خود را نشان می دهد، بدین معناست که بدون طبیعت، هیچ مقدسی وجود ندارد و بدون امر مقدس، برخی از عناصر طبیعی به وجود نمی آیند. در آفریقا فصول خشک طولانی ناشی از گرمایش جهانی به طور جدی بر محیط زیست تأثیر می گذارد (کواکو 2013).
علاوه بر این، روند مدرن شدن جوامع سنتی در بسیاری از کشورهای آفریقایی در حال وقوع است. بسیاری از جوامع در آفریقا به تدریج در حال تبدیل شدن به سکولار هستند، یعنی دین و معنویت دیگر در زندگی افراد و جوامع نفوذ قوی ندارند. این تقدس زدایی از جوامع آفریقایی به اشکال آموزشی غربی نسبت داده می شود، اشکال جدیدی از حکومت سیاسی که دیگر به اقتدار سیاسی روسای روستاها بستگی ندارد، بلکه به اصول دموکراسی اعمال شده توسط دولت های مرکزی و محلی، معرفی اشکال جدید اقتصاد مبتنی بر آن بستگی دارد. در مورد پولی سازی منابع مادی و جهانی شدن. این نیروهای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی تغییرات عظیمی را در مفهوم مقدس مردم آفریقا ایجاد کرده اند. ژان پیر کواکو مشاهده کرده است که نوسازی جوامع سنتی آفریقایی باعث فرهنگپذیری جوانان روستایی شده است که در نتیجه به اعتراض به ارزش مقدس یا هتک حرمت امر مقدس منجر شده است. این امر به جایی منجر شده است که برخی از مکانها و گونههای مقدس طبیعی به اهداف گردشگری تبدیل شدهاند (کواکو 2013).
در نهایت، معرفی مسیحیت در بسیاری از جوامع سنتی آفریقا به تغییرات بیسابقهای در مسائل اعتقادی، معنویت، اخلاقیات و اعمال مذهبی منجر شده است. از زمان پیدایش خود در آفریقا تا به امروز، مسیحیت از ریشهکن کردن ادیان سنتی آفریقایی حمایت کرده است که شر تلقی میشوند و بنابراین راهی برای رستگاری نیست. پیام رادیکال مسیحیت مبنی بر تغییر جهت گیری مذهبی از کهن به اشکال جدید، منجر به از دست دادن ارزش مقدسی شده است که جوامع سنتی آفریقایی برای مکان ها، اشیاء و گونه های خاص در بسیاری از جوامع سنتی آفریقایی قائل هستند (کواکو 2013). لازم به ذکر است که آموزه مسیحیت با تأکید بر «تسلط» به جای «همراهی» با طبیعت، به تخریب بیرویه محیطزیست منجر شده است، زیرا به جای حفاظت از آن برای بشریت استفاده شده است (Amanze 2016). در مجموع، این امر دلیل بی توجهی به نیاز به حفاظت و حفظ محیط زیست در بسیاری از جوامع سنتی آفریقایی امروزی است.
این مقاله به نقش ادیان سنتی آفریقا در حفاظت و حفاظت از محیط زیست پرداخته است. برای انجام این کار، از مفهوم میرچا الیاده از امر مقدس استفاده کرد که شبیه مفاهیم آفریقایی از تقدس است. تصور آفریقایی از امر مقدس در تضاد شدید با دیدگاههای روانشناختی غربی از امر مقدس و ناپسند است. این مقاله استدلال میکند که عنصر مرکزی که ادیان سنتی آفریقا را قادر میسازد تا به عنوان ابزاری برای حفاظت و حفاظت از محیط زیست کار کنند، درک آن از طبیعت بهعنوان کلینگر مقدس است. تقدس طبیعت عناصر اجتماعی، معنوی و فیزیکی کیهان را در بر می گیرد. مقدس یا هیروفانی محور می باشد . محل ملاقات آسمان ها، زمین و عالم اموات است. مقاله استدلال کرد که تقدس کیهان از نظر اجتماعی، معنوی و محیطی به هم مرتبط است. این امر حفظ گیاهان و جانوران بسیاری از جوامع سنتی آفریقا را تضمین می کند. متأسفانه امروزه ادیان سنتی آفریقا در حفاظت و حفظ محیط زیست ناکام هستند. این شکست عمدتاً به تغییرات آب و هوایی، تلاش کنترل نشده برای توسعه که توسط کشورهای صنعتی غربی درک می شود، اشکال آموزشی غربی و آموزه های مسیحیت نسبت داده می شود. دومی باورهای مذهبی سنتی آفریقایی، معنویت، اعمال و اخلاق را به عنوان خرافات و شر توصیف می کند. آنها به رستگاری ابدی منتهی نمی شوند، بنابراین باید ریشه کن شوند. این امر منجر به تقدس زدایی از بسیاری از مکان های مقدس، گیاهان، جانوران و موارد مشابه و در نهایت به تخریب بی رویه محیط زیستی شده است که امروزه در آفریقا شاهد آن هستیم.