48000408 21 98+
info@toseabnieh.ir
شنبه تا پنجشنبه 8 تا 18
یکی از ویژگی های بارز شهر تورنتو تنوع روزافزون آن است، به طوری که نیمی از جمعیت شهر متولد خارج هستند. در حالی که مفهوم تنوع برای شهرت تورنتو به عنوان یک پناهگاه چندفرهنگی جذاب است، رویکرد شهر برای مدیریت تنوع به طور فزاینده ای ابزاری می شود، یعنی تا زمانی که مزایای آن از نظر اقتصادی ارزشمند باشد، تنوع به عنوان یک دارایی در نظر گرفته می شود. این امر از نظر اجتماعی و فضایی با این واقعیت نشان داده میشود که محلههای درون شهری در تورنتو به دلیل پروژهها و خدمات توسعهای پر رونق هستند، در حالی که متنوعترین محلهها در حومههای داخلی در وضعیت وخیمی قرار دارند.
این مقاله تحلیلی را ارائه میکند که چگونه مفهوم تنوع مورد استفاده در سیاست، تبعیض و نابرابری سیستماتیک را بر اساس نژاد، طبقه و جنسیت به رسمیت میشناسد. این امر با کنار هم قرار دادن گفتمانهای سیاستی با تجربیات روزمره ساکنان، به آشکار کردن عدم تطابق بین لفاظیهای سیاستی در مورد تنوع و تحقق آن در زندگی روزمره ساکنان یک حومه داخلی کم درآمد تورنتو کمک میکند. این مقاله با نشان دادن اینکه چگونه ساکنان کلیشههای اساسی منفی را بر اساس نشانگرهای تنوع بازتولید میکنند، استدلال میکند که صحبت از تنوع بهعنوان جایگزین یا فرار از مشکلآفرینی سیستمهای درهم تنیده نژاد، طبقه و ستم جنسیتی، به طور بالقوه میتواند به تداوم آنها کمک کند.
مفهوم تنوع اخیراً به یک عبارت کلیدی سیاست پس از چندفرهنگگرایی تبدیل شده است. از آموزش و اشتغال گرفته تا بیمه و مراقبت های بهداشتی، ارائه خدمات به افراد مختلف به یک نقطه تمرکز تبدیل شده است. با افزایش تنوع شهری به دلیل روندهایی از جمله تشدید مهاجرت جهانی، تحرک جمعیت و فراملی گرایی، شهرها روش های مختلفی را برای سازگاری با تنوع روزافزون جمعیت خود اتخاذ می کنند. به طور مشابه، در بحثهای دانشگاهی، تلاشهای فزایندهای برای توسعه نظریههایی وجود دارد که به تنوع در مناطق شهری میپردازند. Vertovec (2007) اصطلاح “ابر تنوع” را به عنوان دیدگاهی چند بعدی در مورد تنوع معرفی کرد و به تعامل بین متغیرهای اجتماعی مربوط به وجود تفاوت های اجتماعی در مناطق شهری اشاره کرد. اخیراً، تاسان کوک و همکاران. (2013) از مفهوم “تنوع بیش از حد” برای اشاره به رویکردی استفاده کرده اند که فراتر از تمرکز تک بعدی بر قومیت برای پرداختن به پیچیدگی تنوع است. هر دو رویکرد «ابر تنوع» و «تنوع بیش از حد» «تفاوت فردی» و «تنوع درون تنوع» را به عنوان عناصر اصلی مفهومسازی تنوع شناسایی میکنند.
تورنتو با توجه به اینکه بیش از نیمی از جمعیت آن در خارج از کشور متولد شده اند، با روندهای تنوع شهری غریبه نیست. از سال 1997، این شهر شعار “تنوع: قدرت ما” را پذیرفته است که نشان دهنده محبوبیت گفتمان پیرامون تنوع است. شعار این شهر در ابتدا به شش شهرداری تشکیل دهنده شهرداری منطقه ای سابق متروپولیتن تورنتو، یعنی یورک شرقی، اتوبیکوک، نورث یورک، اسکاربورو، یورک و شهر تورنتو اشاره داشت که پس از ادغام تورنتو در سال 1998 با یکدیگر همکاری می کردند. در سال های اخیر، شعار به طور فزاینده ای به سمت مفهوم تنوع قومی تغییر یافته است، زیرا تنوع به عنوان یک جزء مهم از برند شهر رقابتی تکامل یافته است. در حالی که شهر خود را به عنوان یک پناهگاه چندفرهنگی معرفی می کند، تحقیقات اخیر نشان می دهد که تنوع فزاینده با رشد نابرابری درآمد، مشخصه شهر، و تفکیک در امتداد درآمد و خطوط قومی همراه بوده است (هولچانسکی، 2010). اگرچه شهر به ظاهر از تنوع خود در تبلیغات خود استفاده می کند، بسیاری از محله های متنوع واقع در حاشیه شهر توجه و بودجه کمی از سوی دستگاه برنامه ریزی دریافت می کنند (جوی و ووگل، 2015). به طور مشابه، بودرو، کیل و یانگ (2009) معتقدند که رویکرد تورنتو برای مدیریت تنوع آن، اگرچه مثبت است، اما ابزارگرایانه است. رویکرد ابزاری به تنوع، تنوع را بهعنوان یک «دارایی قابل فروش» معرفی میکند، تا زمانی که مشارکتهای آن از نظر اقتصادی قابل اندازهگیری باشد. این بسیار با کار ریچارد فلوریدا در مورد «طبقه خلاق» (2002) مطابقت دارد که به موجب آن او استدلال میکند که وجود تنوع، به ویژه جمعیت قابل توجه همجنسگرایان و متولدان خارجی، خلاقیت و نوآوری را ارتقا میدهد که به نوبه خود به جذب سرمایهگذاران کمک میکند. فلوریدا حتی یک شاخص دیگ ذوب (2002) را پیشنهاد کرد، که معیاری از درصد متولدین خارجی از جمعیت یک منطقه است، با این استدلال که مهاجران به رشد اقتصادی کمک می کنند. این رویکرد به خوبی با برنامههای کارآفرینی موجود در توسعه شهری مطابقت دارد که معمولاً بر جذب توریسم و سرمایهگذاریهای سطح بالا در شهر تمرکز میکنند (لسلی و کاتانگال، 2012). این رویکرد به تنوع، به دلیل پتانسیل آن برای تشدید طرد و نابرابری در شهر، شایسته انتقاد است، زیرا تمایز ظریفی بین اشکال «مطلوب» و «نامطلوب» تنوع ایجاد میکند. آن دسته از تنوع هایی که می توان از آنها برای سود و منافع اقتصادی استفاده کرد، مطلوب تلقی می شوند و بنابراین شایسته پرورش هستند. به نوبه خود، اشکال گوناگونی که به ظاهر به اقتصاد کمک نمیکنند و کسانی که آنها را تجسم میدهند، «نامطلوب» میشوند. این در مورد جین فینچ، یک محله حومه داخلی در شمال غربی تورنتو، که نشان دهنده بالاترین سطوح تنوع و فقر در میان تمام محله های تورنتو است، نمونه ای است.
در حالی که محلههای مرفه درون شهری تورنتو در نتیجه سرمایهگذاریها و برنامههای توسعه (هم از طرف شهر و هم از بخش خصوصی) رشد میکنند، توجه کافی به مناطق مختلف حومهای مانند جین فینچ که مداخلات سیاسی در آنها بیشتر مورد نیاز است، شده است. تعدادی از تلاشهای سیاستی در راستای پرداختن به “زوال حومه شهر” تورنتو در سالهای گذشته پدیدار شدهاند که برجستهترین آنها استراتژی “محلههای اولویت دار” است. به طور مشترک توسط شهر تورنتو و راه متحد تورنتو بزرگ آغاز شد، استراتژی محلههای اولویتدار سرمایهگذاریها را به سمت ایجاد زیرساختها در جوامع «کم خدماتدهی شده» هدایت کرد، در حالی که بر برنامهریزی مبتنی بر جامعه و مشارکت شهروندان تأکید داشت (Cowen & Parlette، 2011). . این استراتژی به دلیل تمرکز انحصاری آن بر مقیاس همسایگی مورد انتقاد قرار گرفته است که در آن مسئولیت مسائل ساختاری مانند فقر صرفاً بر عهده ساکنان این محلهها گذاشته میشود، در حالی که نیروهای گستردهتر جداسازی، دوقطبی درآمد و نابرابری فضایی-اجتماعی به حاشیه رفتهاند (همان). . ناکافی بودن و ناکارآمدی کلی مداخلات سیاستی برای پرداختن به حومههای داخلی با درآمد پایینتر تورنتو بسیار نژادپرستانه نشاندهنده اختلاف بین گفتمان مثبت پیرامون تنوع در تورنتو و تجلی آن در عمل است. این مطالعه با تحلیل انتقادی نحوه برخورد با تنوع (در گفتمان و عمل) به این شکاف ظاهری بین گفتار و عمل در مورد تنوع در تورنتو، به ویژه مربوط به آن دسته از ساکنان «متنوع» که تجسم «مطلوب» یا «قابل فروش» نیستند، انجام میشود. اشکال تنوع
با توجه به عدم تطابق بین لفاظی و کنش تنوع، هدف اصلی این مقاله بررسی رابطه بین گفتمانهای تنوع در سیاست و گفتمانهایی است که توسط ساکنانی که تنوع را به طور روزانه تجربه میکنند، بازتولید و تداوم مییابند. این امر از طریق کنار هم قرار دادن گفتمان های سیاستی (برگرفته از مصاحبه با بازیگران سیاست و با تجزیه و تحلیل اسناد خط مشی) با تجربیات روزمره ساکنان از تنوع به دست می آید. این مطالعه به طور خاص بر محله ای در حومه شهر به نام جین فینچ متمرکز است که هم به دلیل تنوع جمعیتی و هم به دلیل تمرکز بالای فقر مورد توجه قرار گرفته است. این انتخاب از این فرض ناشی میشود که اگر تنوع یک دارایی است، سهم مثبت آن نه تنها باید به مناطق مرفه درون شهری، بلکه به همه محلهها از جمله مناطق فقیر و حاشیهای مانند جین فینچ مربوط شود. آیا گفتمان تنوع به همه محلهها کمک میکند یا کالای لوکسی است که فقط گروهی منتخب از مشتریان مرفه درون شهری میتوانند از آن بهره ببرند؟ آیا گفتمان تنوع مثبت فراتر از لفاظی است تا رفتار سیاست گذاران و ساکنان را هدایت کند؟ پاسخ به این پرسشها نه تنها مستلزم بررسی دقیق گفتمانهای پیرامون تنوع است، بلکه مستلزم استقرار این گفتمانها در زمینههای عینی است، یعنی بررسی چگونگی تجربه تنوع توسط ساکنان در عمل. در حالی که مشارکتهای تحقیقاتی متعدد پارادوکسها و تضادهای معرفتشناختی را در تنوع برجسته کردهاند، بسیاری از تحقیقات در مورد تنوع تا به امروز بهویژه ماهیت نظری دارند. معدود مطالعات تجربی موجود در مورد تنوع انتقادی عمدتاً بر تنوع در محیطهای سازمانی، مدیریت و آموزش عالی تمرکز دارند تا بر تنوع ساکنان در مقیاس شهری (احمد، 2007a، احمد، 2007b، بنشاپ، 2001، اسد، 1991، جانسنس و زانونی). ، 2005، Litvin، 2002، Zanoni و Janssens، 2004). علاوه بر این، تحقیقات موجود، روایتهای دست اندرکاران و سیاستگذاران تنوع را نسبت به روایتهای افرادی که به گروههای محروم تاریخی تعلق دارند، ترجیح میدهد (Zanoni، Janssens، Benschop & Nkomo، 2010). بنابراین، مجموعه ادبیات انتقادی موجود میتواند از بررسیهای تجربی عمیق گفتمان و عملکرد تنوع شهری، که دیدگاهها، روایتها و تجربیات ساکنان را در نظر میگیرد (بر خلاف دیدگاههای سیاستگذاران و دستاندرکاران تنها) بهرهمند شود. این هدفی است که این مقاله به دنبال کمک به آن است.
ساختار مقاله به شرح زیر است. در ابتدا، مروری کوتاه بر ادبیات موجود در مورد تنوع ارائه شده است. در مرحله دوم، رویکرد پژوهشی و روشهای مورد استفاده برای تحلیل گفتمانهای تنوع در سیاست شهری و زندگی ساکنان مشخص شده است. پس از معرفی مختصری از تورنتو و منطقه مورد مطالعه به ترتیب، تحلیل ارائه شده است. در نهایت، نتایج تجزیه و تحلیل تطبیقی همراه با پیامدهای این یافته ها برای سیاست تورنتو و همچنین برای تحقیقات آینده مورد بحث قرار می گیرد.
در ادبیات دانشگاهی، رویکردهای مختلفی برای مفهومسازی تنوع در مناطق شهری مورد استفاده قرار گرفته است. برخی از رویکردها در تمرکز خود منحصر به فرد هستند و بر شناسایی “تفاوت”هایی که منجر به تنوع می شود تمرکز می کنند. اینها عبارتند از همسان سازی، نئوآسمیلاسیون و کثرت گرایی فرهنگی. رویکردهای دیگر مانند چندفرهنگ گرایی، پسا چندفرهنگ گرایی و جهان وطنی به ابعاد چندگانه تنوع می پردازند. اگرچه هر دو دسته از رویکردها به طور قابل توجهی به مفهوم سازی کمک کرده اند
داده ها در دو دوره مختلف کار میدانی جمع آوری شد که به ترتیب بین سپتامبر و نوامبر 2013 و سپتامبر و اکتبر 2014 انجام شد. در دوره اول، مصاحبه های نیمه ساختاریافته کیفی با 22 بازیگر کلیدی سیاست گذاری دولتی و غیردولتی و برنامه ریزان اجتماعی انجام شد. هدف از این مصاحبه ها برجسته کردن گفتمان های غالب در مورد تنوع در حوزه سیاست تورنتو بود. علاوه بر داده های حاصل از مصاحبه ها، 21 شهر تورنتو
تنوع در سیاستهای تورنتو یک ویژگی مثبت در نظر گرفته میشود و از این مفهوم برای ترویج تصویر تورنتو به عنوان شهری فراگیر و بردبار استفاده میشود. تنوع در خط مشی به عنوان یک ” قدرت رقابتی کلیدی که شهر باید بر آن بنا شود” (چارچوب سیاست مهاجرت و اسکان، 2000a) و “منبع غنی سازی و قدرت اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی و اعتبار ملی/بین المللی” تعریف می شود . سیاست خدمات چند زبانه شهر تورنتو، 2002). اگرچه شهر تورنتو
زندگی با تنوع قومیتی و فرهنگی در جین فینچ یک واقعیت روزمره محسوب می شود. اکثریت مطلعین از پیشینه فرهنگی همسایگان خود آگاه بودند و تنوع موجود در محیط اطراف خود را مثبت ارزیابی کردند. تاریخ طولانی منطقه با و تجربه گسترده از تنوع، همراه با میراث سیاست چندفرهنگی کانادا، باعث ارتقای مدنیت عمومی نسبت به تنوع در همسایگی شده است. بنابراین تنوع به «محل مشترک» تبدیل شده است
تجزیه و تحلیل تجربی نشان می دهد که تنوع تا حد زیادی در تورنتو عادی شده است. با این حال، به نظر می رسد که تمایز نانوشته ای بین اشکال مطلوب و نامطلوب تنوع وجود دارد، زیرا اشکال خاصی از گفتمان سیاست کنار گذاشته شده اند. بنابراین، گفتمان های سیاستی منجر به عادی سازی گفتمان های هژمونیک در مورد تنوع شده است. از یک طرف، آنها این دستور کار را تعیین کرده اند که تنوع خوب است و در نتیجه باعث ایجاد تمدن نسبت به آن می شود. از سوی دیگر، این عادی سازی نیست