48000408 21 98+
info@toseabnieh.ir
شنبه تا پنجشنبه 8 تا 18
در تلاش برای دستیابی به توسعه پایدار شهری در شهرها و کشورهای سراسر جهان، چندین چالش شهری وجود دارد که شامل اما نه محدود به غیر رسمی بودن شهری، ناامنی مسکن و طرد اجتماعی (UHS) است که به عنوان یک تهدید جهانی قابل توجه شناخته می شود (روی، 2012). ، صفحات 691-705؛ UN-Habitat، 2015). کنت و میزوچی (2010)؛ لاوانسون و فادار (2015); تاناسسکو، وینگ تاک و اسمارت (2010) خاطرنشان می کنند که این چالش ها در کشورهای توسعه یافته (مانند ژاپن، هنگ کنگ و کانادا) و در حال توسعه (مانند چین، آفریقای جنوبی و نیجریه) از دیدگاه های مختلف تحقیقاتی وجود دارد.
غیررسمی شهری به طرق مختلف توصیف میشود و در زمینههای مختلفی مانند سکونتگاههای غیررسمی شهری، سکونتگاههای غیرقانونی و سکونتگاهنشینان استفاده میشود. با این حال، این اصطلاحات همیشه برای توصیف شرایط مسکن نامناسب یا غیراستاندارد استفاده میشوند که معمولاً توسط سازمانهای دولتی مالیات نمیگیرند و/یا منظم نمیشوند (اینام، 2015؛ روی، 2012، صفحات 691-705). تاناسسکو و همکاران (2010) پویایی این تهدید را با مقایسه ماهیت و ویژگی های غیر رسمی شهری در پشت بام ها و سوئیت های زیرزمین (بالا و پایین) در هنگ کنگ و کلگری، کانادا توصیف کرد. ناامنی مسکن نیز اصطلاح پیچیده ای است که معمولاً برای توصیف وضعیت ناتوانی در تأمین مسکن مناسب و مقرون به صرفه بر اساس عوامل متعددی که در کشورهای مختلف متفاوت هستند، استفاده می شود. کنت و میزوچی (2010) با تعریف و اندازه گیری این تهدید، آن را با بی سقفی، زندگی در مسکن ناامن (اخراج، اجاره ناامن) و خوابیدن در خیابان از جمله دیگر اصطلاحات اتخاذ شده شناسایی کردند. به طور مشابه، طرد اجتماعی از چندین بحث ادبی در مورد اینکه چه چیزی شامل و طرد می شود، مشخص می کند که از جامعه ای به جامعه دیگر متفاوت است اما با عواملی که منعکس کننده آسیب های فرهنگی، اقتصادی و سیاسی افراد یا گروهی از افراد در یک جامعه هستند. کنت و میزوچی (2010)؛ لاوانسون و فادار (2015) این وضعیت را از منظر سکونت و مسکن با تأکید بر ظرفیت های ناکافی برای شرایط زندگی مناسب که با مسائل فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و/یا سیستمی مرتبط است، توصیف می کنند.
عوامل متعددی در تحقیقات قبلی به عنوان عوامل ایجاد کننده این تهدید با دیدگاه ها و راهکارهای مختلف برای کاهش اهمیت آن شناسایی شده است. به عنوان مثال، لاوانسون و فاداره (2015) در مطالعهای با تمرکز بر کلان شهر لاگوس، نابرابری بین افراد غنی و فقیر، توزیع نابرابر منابع (مالی/اقتصادی، منابع اجتماعی و طبیعی)، توسعه ناکافی منطقهای و مسائل سیاسی را بهعنوان مهمترین موارد برجسته کردند. عوامل. در واقع، جنبه طبقه بندی اجتماعی این چالش با نگاهی اجمالی به چشم انداز این مناطق با توسعه پراکنده، سکونت گاه های پراکنده، ترتیب ساختمان های تصادفی، توسعه زاغه ها و فروپاشی کلی محیطی بسیار مشهود است (Soyinka، 2014). به طور مشابه، در یک مطالعه متمرکز بر شهرهای توسعه یافته مانند هنگ کنگ و کلگری، کانادا، تاناسسکو و همکاران. (2010)، تحمل اقتصادی و دولتی را به عنوان یکی از عوامل شایع ایجاد کننده این موضوع با پیامدهای شدید برشمردند.
در حالی که مطالعات قبلی در سراسر جهان به درستی علت این چالش را توصیف کرده و توصیه هایی برای بهبود آن از دیدگاه های مختلف بدون مفهوم سازی آن از شهرهای توسعه یافته و در حال توسعه برای توسعه پایدار ارائه کرده اند (Kennett & Mizuuchi, 2010; Tanasescu et al., 2010). این مطالعه در این زمینه نیاز به مفهومسازی این مشکل را از منظر شهرهای توسعهیافته و در حال توسعه برای ارزیابی کافی چالش برای استراتژی توسعه پایدار شناسایی میکند. بنابراین، این مطالعه، UHS را در دو حوزه مطالعه موردی مفهومسازی و بررسی میکند. شهرهای توسعه یافته (هنگ کنگ) و در حال توسعه (کلان شهر لاگوس) و راهبردهای توسعه پایدار شهری را برجسته می کند.
اگرچه مساوی نیست، اما اصطلاحات: غیر رسمی شهری، ناامنی مسکن، و محرومیت اجتماعی (UHS) ممکن است بر اساس رابطه و ارتباط آنها با توسعه شهری به جای یکدیگر استفاده شوند. این مطالعه تهدید UHS را بر اساس توصیف و معیارهای تعیین شده توسط مطالعات قبلی و گزارش UN-Habitat، 2015 مفهوم سازی می کند (Habitat, 2013؛ Hernández, Kellett, & Allen, 2010؛ Rufina & Canham, 2009؛ UN-Habitat, 2015; سازمان ملل). ظاهراً یکی به دیگری منتهی میشود و در بسیاری از مواقع با ناامنی مسکن شروع میشود که در مواردی نابرابری مسکن نیز نامیده میشود و به عنوان پارامتری که نشاندهنده کمبود و تامین ناکافی خانههای مسکونی با کیفیت است، شناسایی شده است. معیارهای اصلی برای تعریف ناامنی/نابرابری مسکن اساساً به عوامل اقتصادی نسبت داده می شود. این امر می تواند مربوط به تهیه یا در دسترس بودن مسکن عمومی توسط دولت و/یا توانایی اجتماعی-اقتصادی افراد برای تهیه چنین آپارتمان هایی در صورت وجود باشد. بنابراین بیشترین استفاده از تکنیک اندازه گیری ناامنی مسکن در دسترس بودن (یعنی تفاوت مسکن عرضه شده و تقاضای آن) و استطاعت است. آنجاست که مسکن در دسترس است و اگر هزینه آن بالا باشد و/یا برای اکثر مردم مقرون به صرفه نباشد، ناامنی مسکن وجود دارد زیرا بیشتر مردم تمایل به بی خانمان شدن دارند. این آشکارا برای نرخ بالای نیروی کار فقیر و بیکار شهری آزاردهنده است.
در تلاش برای بقا، گزینه توسعه غیرقانونی و مهاجرت به مناطق شهری یا حومههای غیرقانونی اجتنابناپذیر است، که منجر به چیزی میشود که عموماً به عنوان غیررسمی شهری شناخته میشود (سکونتگاه غیررسمی، اسکان ساکنان) که مرحله دوم فرآیند UHS در این مطالعه است. و در شکل 1 نشان داده شده است. UN-Habitat (2015)، آن را به عنوان مناطق مسکونی با یک یا چند ویژگی زیر توصیف کرد: 1) ناامنی مالکیت در مقابل کاربری زمین و/یا ساختارهای مسکونی. ساکنان ساکنان ساکن در آلونک/ساختارهای غیررسمی اجاره ای یا مالکیتی زندگی می کنند. 2) نبود امکانات اولیه، خدمات و زیرساخت های شهری. و 3) عدم رعایت مقررات، استانداردهای شهرسازی ساختمان و اغلب در یک منطقه خطرناک جغرافیایی واقع شده است. این معیارها کل محیط زندگی را در بر می گیرد که شامل شرایط اجتماعی، اقتصادی و فیزیکی فرد یا کل جمعیت در یک منطقه جغرافیایی معین می شود. این تعریف توسط چندین مطالعه قبلی دیگر مانند (Inam, 2015; Lai, 2015; Nwokoro et al., 2015) نیز پذیرفته شده است. در این مطالعات، معیارهای مفهومسازی غیررسمی شهری بر اساس 1) ویژگیهای فیزیکی یا ماهیت سازه، 2) کیفیت زندگی و وضعیت زندگی یک منطقه جغرافیایی خاص، و 3) کاربری فعلی منطقه به صراحت بیشتر شناسایی شده است. به عنوان منطقه مسکونی، تجاری و/یا صنعتی برخلاف کاربری تعیین شده، تایید شده و/یا منطقه بندی شده منطقه.
علاوه بر این، گونهشناسی اروپایی بیخانمانی و محرومیت از مسکن (ETHOS) غیررسمی شهری را توصیف میکند که شامل شرایط زیر بی سقفی، بیخانمانی و مسکن ناامن است (Kennett & Mizuuchi, 2010). این دیدگاه مشابه دیدگاه ادگار (2004، 2009) است. ادگار، دوهرتی و میرت (2004) با وجود اینکه زمینه استفاده متفاوت است، معیارهای شناسایی شده به «حوزه های فیزیکی، اجتماعی، قانونی، اقتصادی، سیاستی و غیرقانونی» تقسیم شدند . حوزه کالبدی غیر رسمی شهری را نسبت به ویژگی های فیزیکی ناکافی آن توصیف می کند. این ارزیابی فضای مسکونی قابل مشاهده یک فرد یا خانواده در رابطه با کیفیت مصالح ساختمانی و محیط زندگی است. معیار حوزه اجتماعی توانایی یک فرد یا خانواده برای برقراری ارتباط و حفظ روابط خود در یک جامعه است. ظرفیت اجتماعی یک فرد یا خانواده برای اقامت و حفظ حداقل کیفیت استاندارد زندگی اجتماعی مورد نیاز در یک فضای جغرافیایی. معیارهای حوزه حقوقی شامل تصرف یا تصرف قانونی یک واحد مسکونی و محل استقرار واحد مسکونی است. این حق انحصاری اقامت است. خط مشی و/یا حوزه غیرقانونی مربوط به تأثیر دولت و سیاست بر واحدهای مسکونی یا سکونتگاهی به عنوان سکونتگاه غیررسمی شهری است.
در نهایت، پیامدهای ناامنی مسکن و غیررسمی شهری سومین مرحله در این طیف است که به عنوان خوشه ای از افراد محروم در معرض طرد اجتماعی با همه یا یکی از معیارهای توصیف شده در بالا شناسایی می شود (جیانفا، 2005؛ روی، 2012، صص 691-705). متأسفانه، این گروهها اغلب توسط طبقه سیاسی نادیده گرفته میشوند، فاقد نمایندگی در حکومت و سیاستگذاری در منطقه خود هستند. لاوانسون و فادار (2015) از دیدگاه نابرابریهای بهداشت محیطی بیان میکنند که «تحقیق وضعیت اجتماعی-اقتصادی را به عنوان یک علت اساسی نابرابریهای مشاهده شده در سلامت شناسایی کرده است. بیان میکند که شواهد فزایندهای وجود دارد که نشان میدهد شکاف بین افراد غنی و فقیر به نابرابریهای سلامتی در جوامع کمدرآمد کمک میکند (Lawanson & Fadare 2015, p. 46). شکل 1 بیشتر مفهوم سازی ادبیات غیر رسمی شهری، ناامنی مسکن و طرد اجتماعی را بر اساس ادبیات قبلی برای بررسی، تحلیل و توصیه بیشتر در این مطالعه نشان می دهد.
هو: بین وضعیت اجتماعی-اقتصادی زندگی ساکنین و وضعیت مسکن رابطه معناداری وجود ندارد.
سلام: بین وضعیت اقتصادی-اجتماعی زندگی ساکنین و وضعیت مسکن رابطه معناداری وجود دارد.
متغیرهای قابل اندازه گیری اتخاذ شده برای آزمون این فرضیه شامل متغیرهای اجتماعی-اقتصادی مانند سطح تحصیلات، شغل، درآمد، اندازه خانوار و اتاق انحصاری در دسترس برای استفاده خانگی است. متغیرهای محیطی شامل انواع مصالح ساختمانی و وضعیت سکونت هستند. این متغیرها به ارزیابی و عملیاتی شدن این موضوعات در مناطق مورد مطالعه کمک می کنند. همچنین به توصیف یافته های منطقه در چارچوب UHS برای توصیه های کافی کمک می کند. چارچوب تحقیق بر اساس این تهدید جهانی شناسایی شده، شکاف پژوهشی، اهداف تحقیق و فرضیه آزمایش شده در این مطالعه است. چارچوبی که در شکل 2 اتخاذ و نشان داده شده است، دیدگاههای این مطالعه را برای بررسی دو حوزه مطالعه، شناسایی شکافهای استراتژی و توصیه استراتژیهای توسعه پایدار جامع برای توسعه پایدار نشان میدهد.
این مطالعه از روش مطالعه موردی با روش مثلثسازی جمعآوری دادهها و روش ترکیبی تحلیل دادهها استفاده میکند. داده های اولیه اتخاذ شده، داده های دست اول (تصاویر و پرسشنامه نظرسنجی) جمع آوری شده از منطقه مورد مطالعه است، در حالی که سایر داده های به دست آمده از مطالعات قبلی داده های ثانویه هستند. روش مثلث بندی شامل جمع آوری داده ها با استفاده از دو یا چند تکنیک جمع آوری داده برای اطمینان از اعتبار و پایایی داده های جمع آوری شده است. این شامل سایت است
اگرچه UHS در هنگ کنگ خیلی تلفظ نمی شود، اما وجود دارد (Tam, 2012). وزارت زمین هنگ کنگ (2016)؛ روفینا و کانهام (2009) و ادبیات دیگر اهمیت این تهدید را در منطقه توصیف کردند. بیانیه مطبوعاتی سال 2009 از آمار دولت هنگ کنگ SAR و کنت و میزوچی (2010)، نشان می دهد که تاریخچه آماری UHS در هنگ کنگ از تعداد تخمینی 179000 خانوار (460000 نفر) در سال 1997 به 100000،000 خانوار (274 نفر) رسیده است. 2002 یک است
برای بهبود این چالش ها، استراتژی توسعه پایدار جامع نسبت به هدف این مطالعه، مفهوم سازی UHS، چارچوب تحقیق و یافته های این مطالعه در مناطق مورد مطالعه پیشنهاد شده است. این استراتژی ادغام عوامل پایدار اجتماعی و محیطی را برای بهبود چالش UHS در منطقه مورد مطالعه ترویج می کند. بر اساس یافتههای این مطالعه، استراتژیهای توسعه پایدار شهری جامع را برای توسعهیافته و توسعهیافته شناسایی میکند
غیر رسمی شهری، ناامنی مسکن و طرد اجتماعی یک چالش جهانی است و در هنگ کنگ و کلانشهر لاگوس با استراتژی هایی برای بهبود این موضوع برای توسعه پایدار توصیف شده است. این مطالعه نتیجه می گیرد که این موضوع با عوامل متعددی از جمله سیاست های اجتماعی-اقتصادی، زیست محیطی، سیاسی یا اداری در راستای توسعه پایدار مرتبط است. UHS را مفهوم سازی می کند، شکل گیری آن را توصیف می کند و با معیارهایی مانند حوزه فیزیکی، اجتماعی،