• منطقه 22 - شهرک گلستان- ساحل شرقی دریاچه چیتگر - برج تجارت لکسون - طبقه 6

48000408 21 98+

info@toseabnieh.ir

شنبه تا پنجشنبه 8 تا 18

برنامه ریزی شهری مدرنیستی به عنوان ابزار فرهنگ پذیری

برنامه ریزی شهری مدرنیستی به عنوان ابزار فرهنگ پذیری

برنامه ریزی شهری مدرنیستی به عنوان ابزار فرهنگ پذیری

خلاصه

برنامه‌ریزی شهری مدرنیستی، نسخه‌ای از برنامه‌ریزی که در اروپای غربی در دوره صنعتی پس از ۱۸۵۰ سرچشمه گرفت، به عنوان ابزار فرهنگ‌پذیری غربی مورد بازجویی قرار می‌گیرد. مطالعات قبلی به طور محدود بر راهبردهایی متمرکز بوده است که برای تحمیل ساختارهای فضایی غربی بر جوامع غیر غربی به کار گرفته شده است. مطالعه حاضر از نظر تمرکز گسترده‌تر است زیرا مفاهیم جایگزینی اصول و شیوه‌های برنامه‌ریزی بومی با انواع غربی را بررسی می‌کند. تکنیک‌های کیفی با استفاده از داده‌های جمع‌آوری‌شده عمدتاً از منابع ثانویه استفاده می‌شوند. کامرون مرجع تجربی مطالعه است. نشان داده شده است که با جایگزین کردن شیوه های بومی آفریقا در محیط ساخته شده، برنامه ریزی شهری مدرن به طور موثر تلاش های توسعه پایدار را در این کشور پیچیده کرده است. برای موفقیت، این مقاله نتیجه می‌گیرد که ابتکارات برنامه‌ریزی باید برای توضیح شرایط محلی در کامرون زمینه‌سازی شود.

نکات برجسته

◄ برنامه ریزی شهری مدرنیستی به عنوان ابزار فرهنگ پذیری غربی مورد بازجویی قرار می گیرد. ◄ تمرکز بر پیامدهای جایگزین کردن اصول و شیوه های برنامه ریزی بومی با انواع غربی است. ◄ کامرون به عنوان مرجع تجربی به کار گرفته شده است. ◄ نشان داده شده است که برنامه ریزی شهری مدرن دارای پیامدهای اجتماعی-اقتصادی، فرهنگی و سیاسی است. این پیامدها از عرصه برنامه ریزی فراتر رفته و سایر حوزه های جامعه کامرون را تحت تأثیر قرار می دهد.

معرفی

فرهنگ پذیری به معنای جانشینی و تسلط منظم بر ارزش ها، باورها و جهان بینی یک گروه توسط گروه دیگر است. فرهنگ‌پذیری شامل گروه‌های مسلط که فرهنگ خود را بر گروه‌های ضعیف‌تر تحمیل می‌کنند، هر جا که دو یا چند گروه از پیش‌زمینه‌های مختلف به‌صورت فیزیکی یا دیگر همزیستی داشته باشند، وجود دارد. جهانی شدن روزافزون آثار و زبان‌های فرهنگی غربی نشان می‌دهد که غربی‌ها در انجام فرهنگ‌پذیری در مقیاس بزرگ موفق‌تر از سایر گروه‌های مسلط بوده‌اند. تحمیل ارزش‌های اروپامحور بر جوامع غیرغربی، هدف اصلی پروژه استعماری بود. این یکی از ویژگی های برجسته ابتکارات جهانی سازی معاصر است. برخی از تاثیرگذارترین تلاش ها در این زمینه در حوزه برنامه ریزی فضایی رخ داده است. بنابراین، تردیدی وجود ندارد که برنامه ریزی شهری مدرنیستی ابزار قدرتمند فرهنگ پذیری غربی است.

نیاز به درک این بعد از برنامه ریزی مدرنیستی اولین بار در دهه 1960 توسط ابولغود (1965) برجسته شد. در آن زمان، او این واقعیت را که محققان پدیده‌ای رایج مانند جایگزینی ساختارهای فیزیکی و فضایی بومی با گونه‌های غربی را نادیده گرفته بودند، محکوم کرد. ابولقود خاطرنشان کرد که «ما هیچ مطالعه موردی واقعی در مورد معرفی اشکال شهری غربی در کشورهای غیر غربی نداریم» (همان: 22). با این حال، فرآیندی که در آن ساختارهای فضایی غربی در جوامع غیر غربی معرفی شده و/یا معرفی شده‌اند، تنها مورد توجه دانشگاهی و سیاسی نیست. شاید بیش از هر چیز، تجلی تغییر فرهنگی باشد (نجو، 2002).

از آن زمان تاکنون، چند اثر کوشیده اند به ندای روشنگری ابولغود توجه کنند (به عنوان مثال، چوکور، 1993، نجو، 2002؛ سیمون، 1992؛ کینگ، 1980، 1976 را ببینید). این آثار از یک جهت خاص کمبود دارند. آنها تمرکز محدودی بر استراتژی هایی داشته اند که غربی ها و عوامل تمدن غربی برای تحمیل ساختارهای فضایی غربی بر جوامع غیر غربی به کار گرفته اند. در نتیجه، شکاف های زیادی در شناخت سایر جنبه های این پدیده وجود دارد. به عنوان مثال، اطلاعات کمی در مورد پیامدهای اجتماعی-اقتصادی اتخاذ ابزارها، اصول و شیوه های برنامه ریزی از کشورهای توسعه یافته در کشورهای کمتر توسعه یافته وجود دارد.

این مقاله از تکنیک‌های کیفی مبتنی بر داده‌های جمع‌آوری‌شده از منابع ثانویه برای کمک به تلاش‌های خطاب به پر کردن این شکاف‌ها استفاده می‌کند. به طور خاص، این انبوهی از داده‌های تاریخی و معاصر را برای شواهدی از تلاش‌ها برای جایگزینی سنت و فرهنگ بومی در یک مستعمره اروپایی قدیمی، یعنی کامرون، بررسی می‌کند. تمرکز به ویژه بر حوزه برنامه ریزی شهری است، جایی که ساختارها و شیوه های فضایی بومی توسط انواع غربی تحت عنوان برنامه ریزی مدرنیستی جایگزین شده اند. برنامه ریزی مدرنیستی به رویکردی به برنامه ریزی شهری اشاره دارد که در دوره صنعتی پس از ۱۸۵۰ در اروپای غربی و سایر کشورهای پیشرفته سرمایه داری توسعه یافت (UN, 2009: 47). این مقاله در بخش بعدی با بررسی مفهوم فرهنگ پذیری مطرح می شود. در مرحله بعد، موارد خاصی از استفاده از برنامه ریزی مدرنیستی را به عنوان ابزار فرهنگ پذیری غربی بررسی می کند. پس از این، مقاله پیامدهای توسعه اجتماعی-اقتصادی جایگزینی شیوه‌های برنامه‌ریزی شهری بومی با انواع غربی را تحلیل می‌کند.

قطعات بخش

مفهوم فرهنگ پذیری

همانطور که آثار کلاسیک بوآس (مثلاً 1888) و ردفیلد، لینتون و هرسکویتز (1936) نشان می‌دهند، فرهنگ‌پذیری به هیچ وجه مفهوم جدیدی در علوم اجتماعی و خویشاوندی نیست. در حال حاضر، این مفهوم اغلب مترادف با اصطلاح همسان سازی در نظر گرفته می شود. در این مورد، به تغییرات فرهنگی که در میان اعضای گروه های خارجی رخ می دهد، اشاره دارد، زیرا آنها به دنبال انطباق با یک محیط جدید – “خانه دور از خانه” خود هستند. این تعریفی است که معمولاً در حال رشد به کار می رود یا به آن اشاره می شود

جایگزینی شیوه های بومی در محیط ساخته شده در کامرون

کامرون (نگاه کنید به شکل 1) تنها کشور آفریقا است که توسط سه قدرت اروپایی، یعنی آلمان، بریتانیا و فرانسه تحت استعمار قرار گرفت. با وجود هویت‌های ملی متفاوت، استعمارگران سابق کامرون در پیگیری بی‌وقفه تلاش‌های خود برای جایگزین کردن سیستم‌های بومی زمین‌داری و برنامه‌ریزی فضایی این کشور با انواع اروپایی متحد شدند. جوهر معاهده ای که به دولت آلمان اجازه می داد تا کامرون را در اختیار بگیرد، زمانی که مقامات استعماری آلمان تصویب کردند، به سختی خشک شده بود.

برنامه ریزی شهری مدرنیستی به عنوان ابزار فرهنگ پذیری

اولین و شناخته شده ترین ابتکارات برای جایگزینی شیوه های بومی آفریقا در محیط ساخته شده در کامرون توسط مقامات استعماری اروپایی سابق این کشور معرفی شد. این ابتکارات از آن زمان به ارث رسیده و به طور ثابت توسط رهبری بومی اجرا شده بود. ابتکارات و پیامدهای متناسب آنها برای تلاش‌های توسعه پایدار در کشور را می‌توان در دسته‌های کلی زیر مورد بحث قرار داد: شهرنشینی، حاکمیت شهری، فضایی.

پیامدهای اجتماعی، اقتصادی/اکولوژیکی، فرهنگی و سیاسی

تلاش برای جایگزینی شیوه ها و مواد بومی با انواع اروپایی در زمینه سیاست توسعه شهری بی اهمیت نیست. در عوض، چنین تلاش هایی یا آنچه در اینجا به عنوان فرهنگ پذیری از آن یاد می کنیم، پیامدهای گسترده ای به ویژه برای طرح های توسعه پایدار در کشورهای آفریقایی دارد. بقیه این مقاله به شناسایی و بحث در مورد برجسته ترین پیامد فرهنگ پذیری در حوزه برنامه ریزی شهری برای پایدار اجتماعی، فرهنگی،

نتیجه

برنامه‌ریزی شهری مدرنیستی، که ریشه در دوران پساصنعتی در اروپا دارد، مختص فرهنگ است. ویژگی های فرهنگی آن ریشه در تجربه تاریخی، جغرافیا، ایدئولوژی و تکامل اجتماعی-اقتصادی اروپای غربی دارد. بنابراین، جلوه‌های مختلف آن را نه از نظر فرهنگی خنثی، بلکه به‌عنوان محصولات بافت تاریخی آن‌ها باید در نظر گرفت. تلاش برای جهانی کردن ارزش‌های فرهنگی اروپامحور از بافت تاریخی این ارزش‌ها غافل نیست. بلکه تلاش ها هستند

ارسال نظر

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.