برخی از مقامات انگلیسی هند در راستای سیاست تقابل با روسیه تاکید داشتند که راهآهن نوشکی امتدادیافته به سیستان وصل شود، اما به علت اختلافنظرهای شدیدی که بین آنها وجود داشت، این نقشه عملی نشد.
اقدامات روسها و انگلیسیها در مناطق شرقی ایران و واکنشهای هر یک از آنان در مقابل اقدامات دیگری در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم، شرق ایران را به یکی از عرصههای رقابت این دو دولت تبدیل کرده بود.
یکی از اقدامات رقابتی روس و انگلیس در شرق ایران، اقدام برای تاسیس کنسولگری در سیستان بود. روسیه برای فراهم کردن مقدمات تاسیس کنسولگری سیستان، در ١٨٩١ م. اولین مامور خود به نام رحیمخان را به سیستان فرستاد. تلاشهای او نتیجه داد و روسها در سال ١٨٩٨ م. کنسولگریشان را در سیستان تاسیس کردند.
روسها همچنین شعبهای از بانک استقراضی را در سیستان فعال کردند. علاوه بر این، روسها با احداث خط تلگراف مشهد به سیستان و ایجاد پستهای قرنطینه در طول مرز ایران و افغانستان در تداوم سیاست نفوذیشان در نوار شرقی ایران در آخرین سالهای قرن ۱۹ و سالهای آغازین قرن بیستم، نقشهبرداری از مناطق متعدد بلوچستان را نیز آغاز کردند.
در خصوص اهداف روسها از نفوذ در مناطق شرقی ایران، انگلیسیها واکنشهای متعددی نشان دادند. از نظر مقامات انگلیسی هند، اهداف روسها از بازدید و نقشهبرداری بلوچستان، ایجاد یک پایگاه یا تصرف بندری در آبهای گرم جنوبی ایران بود. این قضیه نیز مطرح شده است که روسیه با نفوذ در سیستان، قصد حمله به هندوستان را داشت. در نامه یکی از تلگرافچیهای آن دوره از حمله مشترک ایران و روسیه به هند صحبت به میان آمده است.
احتمال دارد این نامه تحتتاثیر تبلیغات افراطگرایانه ماموران هند و انگلیس به نگارش درآمده باشد. از بیشتر اسناد و روایات چنین استنباط میشود که روسیه قصد حمله به هند را نداشته، بلکه با داشتن چنین پایگاهی، قصد و امکان تحریک و فتنهانگیزی در میان طوایف مرزی و به چالش کشیدن کنترل انگلیسیها بر این مناطق را داشته است.
یکی دیگر از دغدغهها و احتمالات انگلیسیها در منطقه این بود که روسها قصد دارند از مسیر شرق ایران با ایجاد خط آهن به سواحل آبهای آزاد جنوب ایران دسترسی پیدا کنند. مساله احتمالی ایجاد خط آهن شرق روسیه از مسیر بلوچستان به سواحل جنوبی ایران، واکنشهایی از جانب انگلیسیها بهدنبال داشت. مهمترین واکنش انگلیس، اشغال میرجاوه در ابتدای قرن بیستم بود. هدف انگلیس از اشغال میرجاوه این بود که در صورت اقدام روسها به احداث خط آهن در شرق ایران، بتواند بر زاهدان تسلط داشته باشد. سرهنگ سی. ای. ییت انگلیسی در این مورد نوشته است: «زاهدان پرهای خواهد بود در چرخ راهآهن طرحریزی شده روسیه.» از اقدامات دیگر انگلیسیها یا واکنش آنها در برابر نفوذ روسها در منطقه، تاسیس کنسولگری در سیستان به سال ١٨٩٨م. بود. با تاسیس کنسولگریهای روس و انگلیس در سیستان، رقابتهای آنان در منطقه شدت بیشتری گرفت.
رقابتهای کنسولگری روس و انگلیس در این بخش از ایران، حتی تا مرحله نحوه استقبال و پذیرایی ماموران کنسولگری توسط حاکمان ایرانی منطقه نیز رسیده بود.
مساله سیستان، میرجاوه و خلیج فارس به حدی به اختلافات روس و انگلیس شدت بخشید که در کنفرانس مشترک وزارت جنگ، دریاداری و امور خارجه انگلیس در ١٩ نوامبر ١٩٠٢م. تصمیم گرفته شد در صورت جنگ میان ایران و روسیه با پشتیبانی فرانسه یا اشغال قسمتهای شمالی ایران توسط روسیه، بریتانیا باید دستکم نیرویی آماده برای اشغال سیستان داشته باشد. البته سیاست دولت مرکزی ایران نیز تحتتاثیر جریانات روز نسبت به کنسولگریهای روس و انگلیس در سیستان تغییر میکرد. نامههایی وجود دارد حاکی از آنکه در ارتباط با استقبال رسمی و حتی اجازه حرکت کنسولگریهای روسیه به سمت سیستان و موارد دیگر، حاکمان محلی سیستان از مقامات بالاتر کسب تکلیف میکردند.
تداوم رقابتهای روس و انگلیس در شرق ایران در ابتدای قرن بیستم، انگلستان را بر آن داشت تا علاوه بر کویته و نوشکی بازهم خط آهن را امتداد داده تا مرزهای ایران یا بعضی شهرها و نواحی شرقی ایران توسعه دهد، لیکن با انقلاب ۱۹۰۵ م. در روسیه و متعاقب آن با انعقاد قرارداد ١٩٠٧ م. خاطر انگلیس از جانب روسیه تا حدودی راحت شد.
با شروع جنگ جهانی اول، شرایط منطقهای و جهانی تغییر کرد و معادلات این منطقه نیز به هم خورد. در جریان جنگ جهانی اول تقابل قدرتهای بزرگ جهانی بهخصوص آلمان و انگلیس به سرحد بلوچستان هم سرایت کرد.
عملکرد آلمان در بلوچستان و تحریک افغانها علیه انگلیس و واکنش انگلستان در برابر نقشههای آلمان، منجر به اتفاقات متعددی در بلوچستان بهخصوص سرحدات شمالی آن شد.
با ورود دولت عثمانی به جنگ، راه ورود دول محور به ایران باز شد و آلمان و عثمانی در این راستا وارد عمل شدند. انگلیسیها از اینکه قوای آلمانی از خاک ایران عبور کرده و به افغانستان برسند، بهحدی وحشت داشتند که ژنرال دیکسون انگلیسی دسترسی افسران آلمانی به افغانستان را به منزله دسترسی آنها به بشکه باروت علیه انگلیس تشبیه کرده است.
در چنین شرایطی وزیر جنگ عثمانی انور پاشا به آلمان پیشنهاد کرد برای تحریک افغانها هیاتی از مسیر ایران به افغانستان فرستاده شود.
وی از آلمان تقاضا کرد چند افسر آلمانی برای شرکت در این هیات اعزام شوند که این پیشنهاد مورد موافقت دولت آلمان قرار گرفت.