48000408 21 98+
info@toseabnieh.ir
شنبه تا پنجشنبه 8 تا 18
این مقاله به بررسی روابط دولت و جامعه در بستر هنرهای شهری و فضای فرهنگی می پردازد. این مقاله با تمرکز بر شهر حومهای مانیل در آنگونو، فیلیپین، بررسی میکند که چگونه ظهور فعالیتهای فرهنگی مبتنی بر مکان توسط سیاستگذاری از بالا به پایین، بهویژه سیاست ابزارسازی فرهنگ برای افزایش گردشگری، حمایت یا مانع میشود. منافع متفاوت بین دولت و جامعه هنرمند با تنش های مربوطه بین منافع اقتصادی و انگیزه برای بیان شخصی تجسم می یابد. بر اساس مصاحبه با هنرمندان و مسئولان، یافتههای این مطالعه نشان میدهد که عدم تعادل قدرت در فرآیند سیاستگذاری، عمدتاً بین دولت و هنرمندان، نه به محو شدن هنرها از حوزه عمومی، بلکه به یک محیط فرهنگی دوجانبه با هنر توریستمحور منجر شده است. ترویج در یک طرف و هنر داخلی درون زا در سوی دیگر. این تمایز نه تنها در فضای فیزیکی، بلکه در الگوهای تعامل بین هنرمندان تثبیت شده و نوظهور و بین جامعه هنری و دولت محلی نیز آشکار است. این مقاله با تشریح اینکه چگونه سیاست میتواند در میان فشارهای تجاری بهتر از اصالت فرهنگی حمایت کند و چگونه روابط دولت-جامعه در یک پیگیری خلاقانه که منافع آن منحصراً اقتصادی نیست، میانجیگری میشود، به پایان میرسد.
از اواسط قرن بیستم، محیط های شهری آسیا تا حد زیادی توسط استراتژی سیاست اقتصادی ملی معروف به توسعه گرایی شکل گرفته است . تئوری هایی مانند ماشین رشد شهری Molotch (1976) و شهرسازی شابول داگلاس (2015) تأثیر بازدید شده بر فضای شهری توسط پیوند دولت-شرکت را که در آسیا با قدرت گروه های صنعتی تحت حمایت دولت تعریف شده است، مفهوم سازی می کنند. در تکمیل این استراتژی، مؤسسات عمومی برای تضمین ثبات و کارایی طراحی شدند، با توجه کمتری به توانمندسازی بیان شخصی افراد. با این حال، در قرن بیست و یکم، مدلهای توسعه میراث نه تنها از سوی پویاییهای اقتصادی جدید (مثلاً گذار از اقتصاد صنعتی به اقتصاد خلاق) بلکه از طریق یک روند آزادسازی در جامعه مدنی که به نفع مشارکت سیاسی و برچیدن سیستماتیک دولت نخبگان است، تحت فشار هستند. -رابطه شرکتی
این روندها پسزمینهای آشکار برای مطالعه هنر و فرهنگ شهری، بهویژه تقابل بین مدلهای قدیم و جدید دولت-جامعه در دگرگونی فضا فراهم میکنند. استراتژیهای توسعه مجدد شهری امروزی که مدتها از تمایل توسعهگرایی به برنامهریزی کلان شهر جدید دور شده بود، ظاهراً با تکامل و بلوغ ساختارهای دموکراتیک محلی بیشتر مشارکتی هستند. یک پویایی در حال ظهور، میانجیگری منافع اقتصادی و اجتماعی در توسعه شهری، از جمله حفاظت از اصالت فرهنگی محلی در میان فشارهای سرمایه گذاری سرمایه جهانی است (داگلاس، 2015؛ هوانگ، 2014).
این مقاله بر موردی از آنگونو، فیلیپین تمرکز میکند، یک جامعه زمانی فروتن در کنار دریاچه که اکنون در فضا و ویژگیهای پراکنده شهری از مانیل همسایه شکل گرفته است. تاریخ جامعه به عنوان یک مرکز فرهنگی، آن را به یک مورد آموزنده برای بررسی روابط دولت و جامعه تبدیل می کند، زیرا اصالت حوزه هنری اغلب منوط به مشارکت جامعه مدنی در فرآیند برنامه ریزی است، و مناطق هنری اغلب محیطی برای درگیری اقتصادی و غیر اقتصادی هستند. – منافع اقتصادی آنگونو نماینده نقش نوظهور فرهنگ در بسیاری از محلههای شهری آسیا است، بهویژه جایی که رقابتپذیری منطقهای دولتها را وادار میکند تا منحصربهفرد بودن برند را توسعه دهند. با این حال، Angono با سایر مناطق هنری تفاوت دارد زیرا فعالیت هنری قبل از تلاش های دولت محلی برای برندسازی مبتنی بر فرهنگ انجام شده است. شخصیت آنگونو مدرن محصول دههها فعالیت فرهنگی درونزا، هم توسط هنرمندانی با مشخصات ملی و هم توسط هنرمندانی است که فقط در محلی دیده میشوند، و اعتبار ملی شهر را تضمین میکند و در عین حال جامعه هنری نزدیک را ایجاد میکند.
یافتههای این مورد نشان میدهد که چگونه برخورد بین ابزارسازی سیاست و بیان هنری محلی در یک محیط سیاست شهری میانجیگری میشود. این پدیده از طریق داستان زیربنایی در مورد اینکه چگونه Angono از یک جامعه هنرمند تکامل یافته است که در آن فعالیت فرهنگی به طور درونزا به یک مقصد توریستی تبدیل شده است که در آن فعالیت فرهنگی توسط دولت به عنوان یک هویت منحصر به فرد ارزش گذاری می شود و به روش های انتخابی حمایت می شود. این مطالعه با استفاده از دادههای مصاحبهها، اسناد و مشاهدات مستقیم، الگوهای تعامل بین هنرمندان و بین هنرمندان و دولت، انگیزههای پشت این تعاملات، و بیان این تعاملات در فضا و اصالت فرهنگی را شناسایی میکند. این مورد با افزودن یک بررسی تجربی از ابعاد اجتماعی رشد ناحیه هنری، رشتهای از ادبیات پر جنب و جوش و رو به رشد در مورد آژانس جامعه مدنی در دوران رو به زوال توسعهگرایی را هدف قرار میدهد. همچنین عناصر اجتماعی شدن و همکاری را در بر می گیرد که نقش فزاینده ای در حکومت مشارکتی ایفا می کنند. در سطح نظری گستردهتر، توسعه ارگانیک و وابسته به مسیر جامعه هنرمندان آنگونو و نقش حمایتی متناوب دولت آنگونو، دیالکتیک مشترک دولت-جامعه و بیان آن در فضا و سیاست را نشان میدهد.
این مقاله در چهار بخش است. اولی مروری بر ادبیات مربوط به ابعاد نهادی و حاکمیتی مناطق هنری با تمرکز بر روابط دولت و جامعه است. مقاله با معرفی یک چارچوب و روش تحلیلی و به دنبال آن شرح موردی آنگونو و یافتههای تجربی ادامه مییابد. این مقاله با خلاصه ای از درس های گسترده تر قابل اجرا برای رشد شهری در زمینه فشارهای تجاری به پایان می رسد.
این مقاله به ادبیاتی در مورد روابط دولت و جامعه در زمینه رشد شهری و اقتصاد خلاق در حال ظهور کمک می کند. گسترش استراتژیهای رشد شهری پسا توسعهگرا و فراصنعتی، قلمرو باریک دانشآموزی حوزه هنری را به سمت موضوعات چند رشتهای سوق داده است که از مفاهیمی مانند اقتصادهای انبوه (علم منطقهای)، حکومت مشارکتی (اداره دولتی) و اقتصاد سیاسی شهری استفاده میکند. (سیاست و برنامه ریزی).
این بخش یک چارچوب تحلیلی برای مطالعه حوزه های هنری معرفی می کند. برای اهداف این پژوهش، اصطلاح ناحیه هنری به محل فعالیت متمرکز مربوط به خلق و نمایش آثار هنری جدید در رسانه های مختلف اطلاق می شود. این به مناطق تاریخی، مجموعهای از هنرهای عامیانه و صنایع دستی، یا تمرکز امکاناتی که هنر جهانی «بالا» را به نمایش میگذارد (مانند خانههای اپرا، موزهها و غیره) اشاره نمیکند. این چارچوب متغیرها را در یک ماتریس دو بعدی دسته بندی می کند: تحلیلی
Angono، Rizal شهری با 102000 نفر جمعیت است که در کنار دریاچه در 30 کیلومتری جنوب شرقی مرکز مانیل واقع شده است. در آغاز دهه 1960، زمینهای کشاورزی شهر به بخشهایی برای مسکن و صنایع سبک تبدیل شدند، با رشد جمعیت سرریز شده از پاسیگ مجاور و سایر حومههای به سرعت در حال گسترش در متروی جنوب شرقی مانیل. یک شهرک یکپارچه پدید آمده است که در آن شهرهای منطقه، از جمله آنگونو، به نظر می رسد که تنها با علامت گذاری از یکدیگر متمایز می شوند.
یافته های تجربی بر اساس چارچوب تحلیلی (شکل 1) و کاربرد آن در موضوعات انتخاب شده در مورد پرونده آنگونو (جدول 2) ساختار یافته است. این بخش به چهار ربع چارچوب می پردازد: فضایی-دولتی، فضایی-جامعه ای، نهادی-دولتی و نهادی-جامعه ای. داستان زیربنای این تحلیل تجربی مبتنی بر ساختار، تکامل Angono از جامعه هنرمندانی است که خروجی جمعی آنها به طور موثر نیروی مردمی را ایجاد کرد.
اجتماعی شدن و نشاط در میان هنرمندان، نیروی محرکه ای برای اصالت فرهنگی و سرزندگی آنگونو بوده است، به ویژه در میان حمایت متوسط بخش عمومی. دولت به روش های هدفمند مداخله کرده است، اغلب برای ابزاری کردن هنر به عنوان وسیله ای برای توسعه گردشگری. چنین ابتکاراتی بر نمایش خروجی تمرکز دارد در حالی که عواملی که تولید را امکان پذیر می کند – فضای استودیو و حمایت مالی – محدود است. این نقصی است که جامعه هنری فقط تا حدی قادر به آن است