48000408 21 98+
info@toseabnieh.ir
شنبه تا پنجشنبه 8 تا 18
هدف این مقاله تأکید بر نقشی است که بازیگران خارج از شرکت ها، به ویژه جوامع، در تسهیل پویایی دانش محلی و جهانی ایفا می کنند و در نتیجه به ظرفیت نوآورانه و خلاق شهرها کمک می کنند. مدل مبتنی بر جامعه پیشنهادی مکمل مدل buzz-and-pipeline است (Bathelt, Malmberg, & Maskell, 2004; Maskell, Bathelt, & Malmberg, 2006) که ادعا می کند خوشه های فعالیت اقتصادی هم به یک “زندگی محلی” غنی نیاز دارند و هم ایجاد “خط لوله جهانی” با بازیگران خارجی برای افزایش ظرفیت نوآوری آنها. این مقاله استدلال میکند که انتقال دانش بین جوامع مشابه دور توسط نزدیکی شناختی که اعضای جوامع آگاه را پیوند میدهد تسهیل میشود و به نظر میرسد که تعیینکنندهتر از نزدیکی جغرافیایی است. این مدل مبتنی بر جامعه به طور تجربی توسط یک مطالعه سه موردی بر روی جوامع مختلف دانش در بارسلونا (از فابرها، همکاران و سازندگان) نشان داده شده است.
ادبیات جغرافیای اقتصادی نشان داده است که نوآورترین شهرها و مناطقی هستند که نه تنها گردش دانش را به صورت محلی تسهیل می کنند، بلکه می توانند دانش خارجی را در فرآیندهای نوآوری محلی خود ادغام کنند. این ترکیب بین ادغام “زنگ محلی” و در عین حال ایجاد “خطوط لوله جهانی” با بازیگران اقتصادی دور به ادغام دانش متنوع و جدید در سازمان ها کمک می کند (باتلت و همکاران، 2004، گرابهر، 2001، ماسکل و همکاران. ، 2006، استورپر و ونبلز، 2004).
اگرچه ادبیات قبلی نقش جوامع دانش را به رسمیت می شناسد (کو و بونل، 2003، گرتلر، 2003، هنری و پینچ، 2000، مورگان، 2004) در ساخت دانش جدید جمعی در سطح محلی، نمی تواند توضیح دهد که چگونه جوامع محلی، به ویژه شرکت های بیرونی، به وزوز محلی کمک می کنند. علاوه بر این، نقش چنین جوامعی را در ایجاد خطوط لوله جهانی نادیده می گیرد.
این مقاله با تحلیل تأثیر جغرافیایی پویایی دانش در میان جوامع، هم در سطح محلی و هم در سطح جهانی، به این شکاف میپردازد. این مقاله استدلال میکند که، حتی اگر مفهوم شناخت جوامع عمدتاً در یک دیدگاه سازمانی و مدیریت دانش بررسی شده باشد، یک دیدگاه مفهومی جدید برای درک پویاییهای ایجاد دانش در سطح محلی و جهانی ارائه میکند. این مقاله به این سوال تحقیقاتی می پردازد: “چگونه شناخت جوامع خارج از شرکت ها به پویایی دانش در سطح محلی و جهانی کمک می کند؟”
مفهوم جامعه دانستن را می توان به عنوان یک گروه نسبتاً پایدار از “اعضایی که در مجاورت یکدیگر کار می کنند، که در آن شکل گیری هویت از طریق مشارکت و مذاکره معنا محوری برای یادگیری و تولید دانش است” تعریف کرد (امین و رابرتز، 2008، ص 355). ادبیات شناخت جوامع (امین و کوهندت، 2004، امین و رابرتز، 2008، بولاند و تنکاسی، 1995، براون و دوگوید، 1991، ونگر، 1998) دیدگاه پژوهشی جدیدی را در مورد
با توجه به ماهیت اکتشافی سوال تحقیق؛ من تحقیقاتی را در جوامعی انجام دادم که درگیر به اشتراک گذاری دانش در سطح محلی و جهانی بودند. راهبردهای تحقیق کیفی و استقرایی به ویژه برای این نوع تحقیقات اکتشافی توصیه می شود (گلاسر و استراوس، 1967).
از سه مورد مورد مطالعه می توان نتیجه گیری هایی را استخراج کرد.
اولاً، جوامع مورد مطالعه نشان میدهند که طبقهبندی به انواع مختلف جوامع شناختی مشهود نیست. در حالی که جامعه Fab Lab را می توان به عنوان یک جامعه عملی تعریف کرد که اکثریت اعضای آن دارای پیشینه آموزشی مشابهی هستند، سخت است تأیید کنیم که آنها هدف مشترکی داشته اند یا بر بهبود عملکرد خود تمرکز کرده اند. تمرکز آنها بر اکتشاف شدید و ایجاد دانش می تواند بیشتر باشد
این مقاله بر این استدلال استوار است که جوامع به عنوان بسترهایی برای انتقال دانش جهانی عمل می کنند. پویایی دانش -محلی و جهانی- از نزدیک در هم تنیده شده است و در ترکیب، اجازه می دهد دانش از یک محیط محلی به یک محیط محلی دور دیگر جریان یابد. به این ترتیب، جوامع نماینده کارگزاران دانش بین سازمان های دور هستند که تنها وجه اشتراک آنها پیوند با جامعه دانش محلی مربوطه است.