• منطقه 22 - شهرک گلستان- ساحل شرقی دریاچه چیتگر - برج تجارت لکسون - طبقه 6

48000408 21 98+

info@toseabnieh.ir

شنبه تا پنجشنبه 8 تا 18

صنایع فرهنگی و رشد اقتصادی فضایی الگویی برای ظهور خوشه خلاق در معماری تورنتو

صنایع فرهنگی و رشد اقتصادی فضایی الگویی برای ظهور خوشه خلاق در معماری تورنتو

صنایع فرهنگی و رشد اقتصادی فضایی الگویی برای ظهور خوشه خلاق در معماری تورنتو

خلاصه

در حالی که ایجاد اشکال نوآورانه تولید و تجاری سازی بیان شده در صنایع فرهنگی به افزایش فرهنگ کمک می کند، کمبود قابل توجهی ابزار برای ارزیابی سهم این نوآوری ها وجود دارد. این کار یک مدل نظری ایجاد می کند که شواهد تجربی را برای توضیح احتمالات رشد و تثبیت توده های فضایی به صورت درون زا از نظریه رشد درون زا برای توضیح ظهور و تثبیت خوشه معماری در منطقه شهریدر کانادا (CMA). این مطالعه بر یک روش تحلیل کمی همبستگی/علی-تاریخی مبتنی بر اطلاعات به‌دست‌آمده از نمایه‌های صنعت CMA کانادا و تورنتو برای آزمایش این فرضیه است که صنایع فرهنگی توسعه اقتصاد منطقه‌ای و محلی را بهبود می‌بخشند. مقدمه مدل سازی شواهد دقیقی است که اهمیت فرهنگ را در رابطه با تولید ارزش و توسعه اقتصادی توضیح می دهد. نتایج نشان می‌دهد که پویایی درون‌زای منطقه، چرخه‌ای از رشد را ایجاد می‌کند که در آن، بروز تخصص، سرمایه انسانی، اقتصاد انباشتگی و مکمل‌سازی بین شرکت‌ها و صنایع، رقابت‌پذیری منطقه و شهر و ظهور خلاقیت را تعیین می‌کند. خوشه معماری در تورنتو این را می توان از طریق مقادیر قوی شاخص غلظت در همبستگی های چندگانه تأیید کرد.

معرفی

در اواخر دهه 1970، نقطه عطف سرمایه داری ظهور پارادایم جدیدی را تشکیل داد که رابطه بین فرهنگ، اقتصاد، تحول تولیدی از طریق اصول پسا فوردیستی، نیروی کار تخصصی برای بازارهای متمایز پرمصرف و خلاقیت را به عنوان یک عامل تولیدی در نظر می گرفت.

بازنمایی تحلیلی، سودگرایانه و منطقی اقتصاد فرهنگی از طریق ظهور صنایع فرهنگی، الگویی از بخش‌های اقتصادی ترکیبی، که روابط فرهنگی و شیوه‌های خلاقانه را در فضاهای معینی ترکیب می‌کند، به منظور حضور در تغییرات الگوی مصرف و تقاضا بیان می‌شود. ، که تحت تأثیر فناوری و تلاش برای رقابت از طریق نوآوری هستند.

مشارکت در مطالعه اقتصاد فرهنگی از پرت (1997)، اسکات (2001)، هسموندهالگ (2002)، مارکوزن، واسال، دناتال و کوهن (2006)، تروسبی (2008b)، لورنزن و فردریکسن (2008)، کلوسترمن (2010). کرید و ویلیامز (2009)، فلو (2010)، مفاهیم و فرضیه‌هایی را با تمرکز بر توسعه منطقه‌ای و جغرافیای اقتصادی جدید به منظور درک صنایع فرهنگی، بخش‌های آنها و سازمان‌های پیچیده ارائه می‌کنند.

در رابطه بین بخش‌های درون صنایع فرهنگی، تولیدکنندگان و بنگاه‌ها تمایل دارند تا بر اساس ماهیت محصولات فرهنگی – خلاقانه، اخلاقی، خاص، نمادین، ایدئولوژیک و مفهومی- با الگوها و ویژگی‌های اقتصادی که به تعاملات اجتماعی بستگی دارد، تمرکز کنند. تبادل اقتصادی، تصاحب و انتشار دانش. این بخش ها همچنین چالش های مربوط به بازتولید عوامل رشد را در فضاهای جغرافیایی با صنایع پر رونق ترویج می کنند. علیرغم بحث های مکرر در محافل دانشگاهی در مورد صنایع فرهنگی، تلاش آنها ابزار عملی برای ارزیابی سهم آنها در اقتصاد ایجاد نکرده است.

با توجه به موارد فوق، هدف خاص این تحقیق ساخت یک مدل نظری با شواهد تجربی برای تبیین احتمالات رشد درونزا و تثبیت توده‌های فضایی است، بنابراین، برای آزمون این فرضیه که صنایع فرهنگی موجب بهبود توسعه اقتصاد منطقه‌ای و محلی می‌شوند. . برای این منظور، ما خوشه معماری در CMA (منطقه کلانشهری سرشماری) تورنتو کانادا را به عنوان یک صنعت فرهنگی پر رونق که بر رشد اقتصادی منطقه تأثیر گذاشته است، در نظر گرفتیم. ما این صنعت را به دلیل ارتباط آن با خدمات خلاقانه و سرمایه انسانی متخصص که وقف کارهای خلاقانه مبتنی بر طراحی هستند، انتخاب کردیم.

این مدل مبتنی بر تئوری‌های رشد اقتصادی درون‌زای رومر (1989) و سالای مارتین (1990) است که بر روی متغیرهای محرک – سرمایه انسانی و تخصص – تأکید می‌شود. فرض بر این است که این متغیرها با تشکیل مناطق مرکزی که از نظر جغرافیایی در تحدید یک خوشه خلاق تنظیم می شوند، بر فضای سرزمینی تأثیر می گذارند. در این مورد، مقدمات استورپر و واکر (1991)، کروگمن (1990) و اسکات (2001) مرتبط هستند.

ما از طبقه‌بندی مفهومی صنایع فرهنگی استفاده می‌کنیم که از نظر آماری وزن‌دهی شده‌اند تا متغیرهای اصلی را توصیف کنند، که برای به دست آوردن داده‌های برآورد دقیق اصلاح می‌شوند. این مدل یک روش کمی از تحلیل همبستگی/علی-تاریخی را با اطلاعات به‌دست‌آمده از آمار کانادا و تورنتو CMA، نمایه‌های صنعت ترسیم می‌کند. در دوره مورد مطالعه، نتایج نشان می‌دهد که پویایی درون‌زای منطقه، چرخه‌ای از رشد را ایجاد می‌کند که در آن، بروز تخصص، سرمایه انسانی، اقتصاد تراکم و مکمل‌های بین شرکت‌ها و صنایع، رشد منطقه و شهر را تعیین می‌کند. ظهور یک خوشه معماری خلاقانه در تورنتو.

قطعات بخش

چارچوب مفهومی صنایع فرهنگی و اکتشاف آنها در افزایش مناطق خلاق

مدتی است که علاقه شدیدی به گفتمان دانشگاهی و سیاستی در بررسی اهمیت صنعت فرهنگی و مفاهیم مرتبط با آن وجود داشته است (گیبسون و کنگ، 2005؛ هسموندهال، 2002؛ کنگ، 2014؛ اوکانر، 2000؛ پرت، 2004؛ گیبسون و کنگ، 2005؛ هسموندهالگ، 2002؛ کانگ، 2014؛ اوکانر، 2000؛ پرت، 2004، 2004). تروسبی، 2008 الف، تروسبی، 2008 ب) به عنوان جایگزینی برای توسعه در اقتصاد جدید. به طور خلاصه، صنایع فرهنگی یکی از پربارترین بخش‌ها را تشکیل می‌دهند و به این ترتیب، به‌عنوان عرضه‌کننده محصولات فرهنگی شناخته می‌شوند. در این رابطه اسکات (2001) فرض می کند

جغرافیای اقتصادی خلاق رویکردی به منطق فضایی صنایع فرهنگی

مفروضات نظریه درون زا در زمینه سرزمینی قابل اجرا هستند. نشان داده شده است که تشدید رابطه بین صنایع خلاق توجه را به نقش اساسی اشکال خوشه‌بندی معطوف می‌کند (لازرتی، بوکس و کاپون، 2008؛ موماس، 2004؛ سانتاگاتا، 2002).

درک سیستم تولید و فرآیندهای انباشتگی در صنایع فرهنگی از نظریه های مفهومی عوامل تعیین کننده رشد محلی که در آن عوامل داخلی وجود دارند، به دست آمده است.

خوشه ها، تمایز مولد صنایع فرهنگی

از نظر تجربی، مشاهده این نکته مهم است که پیکربندی صنایع فرهنگی در یک مکان خاص، تجمعی را در میان شرکت‌های سازنده ایجاد می‌کند و بهره‌وری بر اساس مزیت‌های رقابتی خاص خوشه‌های خلاق مختلف افزایش می‌یابد. این روند با این واقعیت توضیح داده می شود که تجارت جهانی کالاها و خدمات خلاقانه در سال 2011 به رکورد 624 میلیارد دلار رسید که از رکورد قبلی 559.5 میلیارد دلار در سال 2010 فراتر رفت. علاوه بر این، تجارت جهانی خلاقیت ها

مدل رشد فضایی-اقتصادی در صنایع فرهنگی برای پیدایش خوشه خلاق

ما مدلی می سازیم که تأثیر صنعت فرهنگی بر معماری در فضای اقتصادی تورنتو را در بر می گیرد. در این پیشنهاد از ضریب مکان (LQ) برای بررسی میزان متمرکز بودن یک صنعت در یک منطقه استفاده می شود که امکان مقایسه تخصص با میانگین ملی را فراهم می کند (Lazzeretti, Boix, & Capone, 2009) و بر این اساس امکان پذیر است. برای توسعه یک برآورد تجربی برای هر صنعت و مشارکت آن در اقتصاد از طریق اشتغال. بدین ترتیب،��=��1β1,�2β2,�3

نتیجه

آغاز اقتصاد فرهنگی جدید و در نتیجه گسترش محصولات و خدمات آن در عملکرد سیستم تولید صنایع محتوای خلاق منعکس می‌شود که ترجیح می‌دهد فرآیندهای متمایز را در مکان‌های خاصی که در آن توسعه می‌یابند، نشان دهد.

مبانی اقتصادی چنین گرایش‌هایی در ویژگی‌های صنایع محصولات فرهنگی است که با ساختارهای تولید شبکه‌ای و تمایل شدید به جغرافیا مشخص می‌شوند.

ارسال نظر

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.