48000408 21 98+
info@toseabnieh.ir
شنبه تا پنجشنبه 8 تا 18
این شماره ویژه کنشگری هنرمندان و فرهنگیان را در چارچوب جنبشهای اجتماعی شهری مخالف سیاست شهر خلاق بررسی میکند و بهویژه بر معانی و تصاویر خلاقیتی که از این تقابل بیرون میآید تمرکز میکند. امروزه این موضوع مهم است زیرا تناقض آشکار را در بسیاری از سیاستهای شهری مبتنی بر فرهنگی که در حال حاضر اجرا میشوند، آشکار میسازد، که هدف صریح آن پرورش خلاقیت است، اما فرهنگیان را از توسعه خود دور میکند. امروزه کارگران فرهنگی شروع به مخالفت با این سیاستها کردهاند، زیرا چندین نویسنده قبلاً توانستهاند مستند کنند (بورن و یانگ، 2013؛ نووی و کلمب، 2013)، که این شماره ویژه نیز به آن کمک خواهد کرد. این مناقشه بهترین گواه بر طلاق متناقض فرهنگیان و سیاستگذاران مسئول سیاست شهر خلاق است. برای برخی، مانند دیوید هاروی، رویارویی ناشی از استفاده ابزاری فشرده از فرهنگ و هنر در شهرهای سرمایه داری معاصر به عنوان منبعی برای توسعه اجتماعی-اقتصادی است، یک طرح استثماری که توسط Zukin، 1989 ، Zukin، 1995 نیز محکوم شده بود. چند وقت پیش.
همزمان با کاهش تولید مبتنی بر تولید به عنوان موتور توسعه شهری، فرهنگ و خلاقیت به یک پاسخ رایج برای ارتقای رشد اقتصادی و اجتماعی شهری تبدیل شده است. داستان معروف است. هنرها در تمام قرن بیستم بسیار گسترش یافته است. حوزه فرهنگی با ادغام طیف کاملاً جدیدی از فعالیت ها با پیوندهای ضعیف تر با هسته اصلی هنرهای کلاسیک، به عنوان مثال، سینما، عکاسی، موسیقی عامه پسند، گسترش یافته است.
اصولاً انتقاد و مقاومت سیاسی در حوزه هنر بسیار رایج است. با این حال، اخیراً آنها همچنین در قلمرو بزرگتری از صنایع فرهنگی ظهور میکنند (بهعنوان مثال به Grodach & Silver، 2013 برای نمونههای متعدد، یا Kirchberg & Kagan، 2013 مراجعه کنید). این تنها هنرمندان نیستند که اکنون درگیر مبارزه با شهر نئولیبرال هستند، بلکه دقیقاً همان افرادی هستند که سیاست شهری نئولیبرال به سمت آنها هدایت می شود: به اصطلاح “طبقه خلاق” که از
دو مقاله اول، به ترتیب در مورد میلان و برلین، بر جنبه های مختلف مبارزه هنرمندان علیه شهر خلاق یا سیاست فرهنگی پیشنهادی تمرکز دارند. اولین مورد، توسط ماریانا دوویدیو و آبرتو کوسو، گروهی از هنرمندان و کارگران خلاق در میلان را مورد خطاب قرار می دهد که به صراحت و انتقادی، خود را به عنوان جایگزینی برای فرهنگ ارائه شده توسط شهر معرفی می کنند. از طریق مطالعه موردی، این مقاله به بررسی میزانی می پردازد که کنشگری هنرمندان نشان دهنده ابزاری واقعی و موثر برای