48000408 21 98+
info@toseabnieh.ir
شنبه تا پنجشنبه 8 تا 18
در 15 سال گذشته ، صنایع فرهنگی و خلاق محور اصلی بحثهای بینالمللی و ملی بودهاند. سیاستگذاران فرهنگ و خلاقیت را در ابتکارات اختصاصی ترویج میکنند و نیاز به سیاستهای مبتنی بر شواهد، دولتها را بر آن داشته است تا نقشههای فرهنگی گستردهای را به منظور شناسایی سیستمهای تعریفشده فضایی فعالیتهای فرهنگی و خلاقانه، مانند خوشهها و مناطق، انجام دهند. این به طور خاص در ایتالیا اتفاق افتاده است، جایی که، در حال حاضر، اصطلاح «منطقه فرهنگی» برای تجزیه و تحلیل ترکیب فضایی تولید و مصرف فرهنگی و برای ترویج سیاستهای خاصی که سازمانهای اجتماعی را مدیریت میکنند، بیتفاوت به کار میرود . هنوز این سوال مطرح نشده که آیا این دو پذیرش باید از هم جدا شوند یا خیر. به منظور پرداختن به چنین سوالی، این مقاله ادبیات ملی و بینالمللی مربوطه را مرور میکند، مروری بر مناطق فرهنگی در ایتالیا ارائه میکند و ویژگیها و محدودیتهای زمینهای را توضیح میدهد. این از دو مطالعه موردی عمیق استوار است: یکی عمدتاً بر نقشهبرداری فرهنگی و دیگری بر مداخله در سیاست. نویسندگان معتقدند که استفاده از این مفهوم به عنوان یک واحد تحلیلی و همچنین یک اقدام سیاستی آماده، حداقل با اشاره به ایتالیا مناسب نیست. تمایز قابل توجهی باید ایجاد شود زیرا مدل ناحیه فرهنگی دارای ارتباط توضیحی بالایی است اما باید به عنوان یک ابزار سیاستی مورد بازنگری قرار گیرد.
در 15 سال گذشته ، توجه بیشتری به نقش میراث فرهنگی و صنایع خلاق در تقویت نوآوری و توسعه اقتصادی در شهرها و مناطق معاصر شده است. از دیدگاه های مختلف رشته ای، مجلات علمی شماره های ویژه ای در این زمینه منتشر کرده اند. برای مثال می توان به شهر، فرهنگ و جامعه اشاره کرد (Colbert, 2011, Stolarick et al., 2010). مطالعات شهری (مایلز و پدیسون، 2005)، اقتصاد محلی (ویلکز-هیگ و نورث، 2004) و مجله بین المللی سیاست فرهنگی (گیبسون و استیونسون، 2004). مجموعه گسترده ای از سیاست ها در سطح بین المللی اتخاذ شده است (شورای اتحادیه اروپا، 2007، کمیسیون اروپا، 2010، UNDP/UNCTAD، 2010، یونسکو، 2006). مهمتر از همه، برنامه اروپای خلاق کمیسیون اروپا در اواخر سال 2011 اعلام شد (کمیسیون اروپا، 2013). هدف آن تقویت تولید و تنوع فرهنگی در اروپا با ارائه حمایت مالی و اطلاعاتی است. برنامه اقتصاد خلاق UNCTAD در اواسط دهه 2000 با هدف حمایت از اقدامات دولت ها در جهت تولید خلاق و توسعه اقتصادی، ایجاد اجماع و شبکه های حمایتی برای این بخش آغاز شد. دولت های ملی در اکثر کشورهای غربی ابتکارات مشابهی را انجام داده اند.
تحت این چتر گسترده، فشار برای سیاستهای مبتنی بر شواهد باعث افزایش علاقه به نقشهبرداری از تمرکز شهری و منطقهای موجود در تولید و مصرف فرهنگی (یعنی نقشهبرداری فرهنگی – راهی برای جمعآوری دادههای کمی و مکانی در حمایت از صنایع فرهنگی و خلاق شده است. سیاست ها؛ ماتاراسو، 1999، پرت، 2004). در ایتالیا، الگوهای شهرنشینی عجیب و غریب و رابطه تنگاتنگ میراث فرهنگی با صنایع خلاق (برتاچینی و بوریونه، 2013، لازرتی و همکاران، 2008)، چارچوبی متمایز برای نقشهبرداری فرهنگی ایجاد کرده است که حول شناسایی اکوسیستمهای فرهنگی محلی به طور گسترده به عنوان برچسبگذاری شده است. “مناطق فرهنگی” (سانتاگاتا، 2002)، از این پس به صورت سی دی کوتاه می شود.
به طور خاص، تسلط گفتمان CD در سیاست فرهنگی ایتالیا به موازات تعداد قابل توجهی از اقدامات سیاست بینالمللی و مشارکتهای دانشگاهی است که حول مفاهیم «خوشههای فرهنگی» و «محلههای فرهنگی» تکامل یافتهاند. این اصطلاحات هم برای شناسایی و تحلیل سازمان فضایی تولید و مصرف فرهنگی و هم برای طراحی اقدامات سیاستی برای حمایت از آنها، افزایش اثرات سرریز آنها و حتی برای ایجاد سازمان ها و تجمعات جدید استفاده می شود. تفاوت بین دو پذیرش مفهوم خوشه فرهنگی به طور کامل در بحث بین المللی روشن نشده است. هدف ما این است که این سؤال را بپرسد که آیا مناسب است این دو معنی کاملاً متفاوت را به هم پیوند دهیم و توجه بیشتری را می طلبد.
پس از مروری بر ادبیات کنونی در مورد سیدیها و خوشهها، رویکردهای تحلیلی و سیاستی آنها، این مقاله زمینه سیاست فرهنگی ایتالیا را توصیف میکند که در آن میراث مادی و غیرمادی غنی و گسترده مکانی طبیعی برای پیوند سیاست فرهنگی با طرحهای توسعه محلی در نظر گرفته میشود. . سپس، پس از توضیح رویکرد روششناختی، این مقاله دو ابتکار CD در شمال ایتالیا را تحلیل میکند: یکی عمدتاً بر نقشهبرداری و تحلیل داراییهای فرهنگی موجود تکیه داشت و توسط دولت منطقهای ونتو انجام شد، و دیگری با رویکرد تعاملیتر (شامل استفاده از کمک های بلاعوض) برای ترویج CD در مناطق غیر کلانشهری لمباردی.
البته تعمیم یافتههای دو مطالعه موردی تنها امکانپذیر نیست، اما با توجه به این شواهد، نویسندگان معتقدند که استفاده از مفهوم CD به عنوان یک واحد تحلیلی و یک معیار خطمشی آماده، مناسب نیست. حداقل با اشاره به زمینه ایتالیایی. به منظور بهبود بحث در مورد تجزیه و تحلیل CD و سیاست گذاری، باید توجه قابل توجهی به شرایط خط مشی حیاتی، مانند دستور کار، چارچوب زمانی و تعامل سیاسی ضمنی، نوع دانش تولید شده و استفاده شده در فرآیند سیاست گذاری و اجرا داده شود.
توجه سیاسی فزاینده ای که به خوشه بندی صنایع فرهنگی و خلاق در زمینه سیاست اروپا معطوف شده است به راحتی به عرصه ها و عمل سیاست ملی منتقل نشده است. در عوض، سطوح منطقهای و شهری بهعنوان پایگاه مناسبتری برای چنین سیاستهایی پدید آمدهاند (Andres and Chapain, 2013, Chapain et al., 2013)، دقیقاً به دلیل تمایل فعالیتهای فرهنگی به خوشهبندی در مقیاسهای شهری و منطقهای. مشارکت های اخیر اهمیت صریح را نشان داده است
ایتالیا به دلیل میراث غنی خود مکانی طبیعی برای پیوند بین سیاست های فرهنگی و سیاست های توسعه در نظر گرفته می شود (De Luca & Rotondo, 2005). علاوه بر این، میراث فرهنگی ایتالیا از لحاظ تاریخی دارای ارتباط اقتصادی و نمادین بالا و روابط قوی با تولید خلاق بوده است (سانتاگاتا، 2009). تمرکز جغرافیایی شرکتهای کوچک و متوسط و تولیدکنندگان فرهنگی همکار از نظر تاریخی با روابط نزدیکی و کارایی مشخص شده است.
جدا از مثالها و ملاحظاتی که در بالا توضیح داده شد، هدف این مقاله ارائه یک تحلیل سیستماتیک از سیدیهای ایتالیایی موجود یا برنامهریزیشده نیست. دو مثال قابل توجه اما کاملاً متنوع برای نشان دادن وضعیت هنر و برای بحث انتقادی سؤال اصلی تحقیق مقاله، یعنی تفاوت بین رویکردهای تحلیلی و سیاستمحور به CDها استفاده میشود.
مطالعه سیاست های انجام شده در دو منطقه شمالی ایتالیا با هدف تجزیه و تحلیل یا ارتقای فضایی
در چارچوب برنامه عملیاتی Interreg ایتالیا-اسلوونی 2000-2006، منطقه ونتو به دانشگاه IUAV ونیز مطالعه ای را در کل قلمرو منطقه ای با هدف تقویت توسعه اقتصادی محلی مطابق با مدل سیستم به اصطلاح سفارش داد. -منطقه فرهنگی گسترده (برای توضیح دقیق رجوع کنید به: ساکو و همکاران، 2007، ساکو و همکاران، 2012). مخفف ایتالیایی DiCE: Distretti Culturali Evoluti بود. این برنامه با هدف: شناسایی مناطق همگن در
در لمباردی، ابتکار «مناطق فرهنگی – محرکهای توسعه اقتصادی محلی» توسط بنیاد کاریپلو در سال 2005 انجام شد. هدف آن تحریک اقتصادهای محلی از طریق تأمین مالی مشترک و نهادینه کردن سی دیها برای مدیریت یکپارچه میراث، فعالیتهای فرهنگی و گردشگری بود. بنیاد فرض میکرد که سرمایهگذاری در حفاظت از میراث، اگر با ایجاد روابط منطقهمانند همراه باشد، اثرات سرریز مثبتی ایجاد میکند. برای این منظور دارند
دو ابتکار برای سی دی در ونتو و لومباردی ویژگیهای فضایی و پویایی سیاسی عجیبی را نشان میدهند که منعکسکننده دو رویکرد متمایز به سیدیهای منطقهای در ایتالیا است. یک تفاوت اساسی بین آنها مفهوم سازی مفهوم CD است که بر فرآیند نقشه برداری فرهنگی و اقدامات سیاستی درگیر تأثیر گذاشت. ابتکار منطقه Veneto CDها را به عنوان خوشه های در حال ظهور تفسیر کرد که باید یک بافت زیربنایی برای توسعه فرهنگ محور فراهم کند. بنیاد کاریپلو
این مقاله به نگرانی اغلب ابراز شده در بحث بین المللی گسترده تر در مورد CD، در مورد نیاز به وضوح مفهومی بیشتر در استفاده از این اصطلاح و مفاهیم مفهومی و عملیاتی زیربنایی آن می پردازد (به عنوان مثال، کوک و لازرتی، 2008، سانتاگاتا، 2002، استرن و سیفرت، 2007). این موضوع قبلاً در ادبیات با تمایزات مختلف بین CD به عنوان خوشه های صنعت خلاق و CD به عنوان تمرکز جغرافیایی دارایی های فرهنگی، بین خود به خود مورد بررسی قرار گرفته است.