48000408 21 98+
info@toseabnieh.ir
شنبه تا پنجشنبه 8 تا 18
شهرهای بزرگ در دهههای اخیر با فشارهای توسعه بیسابقهای مواجه بودهاند، زیرا جمعیت و اقتصاد آنها گسترش یافته و محیطهای ساخته شده آنها به مکانهایی بسیار جذاب برای سرمایهگذاری جهانی تبدیل شدهاند. این فشارها به ویژه در تولید و مصرف مسکن شدید بوده است، که بسیاری از آنها به طور فزایندهای غیرقابل دسترس و مقرون به صرفه برای ساکنان هستند، و سیاستگذاران و تحلیلگران را در مقیاسهای مختلف بر آن داشت تا از بحران مسکن شهری صحبت کنند ( Gallent, 2019 ). بخش مسکن شهری در معرض شکستهای مداوم سیاستگذاری در زمینه دسترسی بوده است که از یک سو با تقاضای رو به رشد برای مسکن «مقرونبهصرفه» و از سوی دیگر گسترش مسکن برای طبقات متوسط نسبتاً مرفه یا در نهایت برای طبقات بالا تقویت شده است. پایان، واحدهای لوکس یا خرید برای اجاره برای خانوارهای کوچک، بازدیدکنندگان کوتاه مدت یا دانش آموزان ( فارست و هیرایاما، 2015 ، آلبرز، 2019 ). دولتها و سیستمهای برنامهریزی در زمینههای مختلف نتوانستهاند به بحران رسیدگی کنند، هر چه ترکیبی از اقدامات عمومی، خصوصی و داوطلبانه اتخاذ شود. تحقیقات اکونومیست (2022) نشان میدهد که چگونه رشد قیمت از درآمدهای 11 اقتصاد بزرگ در دهه گذشته پیشی گرفته است و تعداد خانههای جدید تکمیلشده به کمترین حد تاریخی یعنی فقط 4 خانه در هر 100000 نفر (در اوایل دهه 1970) رسیده است. ، این رقم نزدیک به 11 بود). آنها استدلال می کنند که نتیجه این است که “عرضه مسکن بی کشش تر شده است: افزایش تقاضا برای خانه ها بیشتر به قیمت های بالاتر و کمتر به ساخت و ساز اضافی تبدیل شده است” (ص 60). تأثیرات اجتماعی، اقتصادی و زیستمحیطی این شکستهای سیاستگذاری توسط طیف رو به رشدی از شهروندان شهری احساس میشود و پیامدهای ساختاری بلندمدتی برای رقابتپذیری اقتصادهای شهری و انسجام اجتماعی و سیاسی شهرها دارد. این یک مشکل برنامه ریزی است که در حال جهانی شدن است و شهرهای پردرآمد اروپا را همراه با سایر بازارهای مسکن قدیمی در کشورهایی مانند ایالات متحده آمریکا، کانادا و استرالیا و بازارهای نوظهور از جمله چین، هند ، روسیه و برزیل تحت تاثیر قرار می دهد.
در این مقاله از یافتههای یک پروژه تحقیقاتی با روشهای ترکیبی استفاده میکنیم که تولید، تنظیم و تحویل مسکن را در لندن بررسی کرده است، شهری که در آن یک «بحران» مسکن بسیار مورد بحث وجود دارد ( ادواردز، 2016 ). هدف ما ایجاد بینش تازه در مورد یک نوع فناوری برنامهریزی است که بر پاسخهای سیاستگذاری به مشکلات بازار مسکن مسلط شده است – هدفهای مسکن . در حالی که اهداف یک مؤلفه اصلی سیستم های برنامه ریزی پس از جنگ را در زمینه های مختلف نشان می دهند، نقش آنها در ترتیبات برنامه ریزی بازار محور بیشتر مورد بحث قرار نگرفته است. در حالی که قبلاً اهدافی توسط دولت ها برای هدایت اقدامات نهادهای دولتی تعیین می شد، اشکال جدید هدف گذاری کارکرد متفاوتی را انجام می دهد، هماهنگی و هدایت فعالیت های بخش خصوصی و نهادها و بازیگران جامعه مدنی به سمت اهداف سیاست عمومی. گسترش معیارها و اعداد مبتنی بر هدف به ابزار استاندارد دولتی تبدیل شده است که از طریق آن باید به این امر دست یافت. استقرار آنها هم برای شفافیت بخشیدن به بازیگران بخش خصوصی که در بخشهای املاک و مستغلات فعالیت میکنند و هم همزمان برای اینکه سازمانهای بخش دولتی و سیستمهای رفاهی در سازمان و ساختارشان شبیهتر شوند، طراحی شده است.
به طور خاص، ما دو حوزه ادبیات را وارد گفتگو می کنیم. اول، با تکیه بر مشارکت های اخیر O’Brien و همکاران. (2019) و پایک و همکاران. (2019) ما مفهوم آنها را از «حکومت شهری» یا «هنر حکومت شهری و مدیریت امور و روابط دولتی» توسعه میدهیم (ص.79). ما در مورد چگونگی و چرایی چارچوب حکومتی آنها بحث می کنیم که بسیاری از روندهای در حال وقوع در شهرهای معاصر را در بر می گیرد، به ویژه: مالی شدن بازارهای مسکن و زیرساخت. گسترش مشارکت های دولتی خصوصی متمرکز بر تحویل ؛ و پروژه های سیاسی گسترده تر که اولویت های برنامه ریزی را تشکیل می دهند. با این حال، این ادبیات کمتر به تجزیه و تحلیل مکانیسمهای مدیریتی خاص در سیستمهای برنامهریزی میپردازد که برای هماهنگ کردن اقدامات، چشماندازها و عملکرد بازیگران طراحی شدهاند. برای پرداختن به این موضوع، از بینشهایی از ادبیات مطالعات شهری استفاده میکنیم که به پرسشهایی درباره استفاده از اعداد و اهمیت اهداف تقریباً تعریفشده، یا تجزیه و تحلیل نظریهها و شیوههای دولتی که به دنبال تطابق جهان با ایدههای از پیش موجود هستند، پرداختهاند. ، به جای توصیف و توضیح شکل گیری آن ( میلر، 2005 ). در این، ما با توسعه برخی از بینشهای کلاسیک جیمز اسکات (1998) در مورد نحوه عملکرد حکمرانی مدرن با خوانا کردن اشیاء حکمرانی و کاهش آنها به معیارهای کمی-فنی یکنواخت و بسیار تقلیلگرایانه، بحثهای برنامهریزی فعلی را گسترش میدهیم. ما استدلال میکنیم که آنچه در برنامهریزی معاصر اتفاق میافتد، پیادهسازی یک حالت مجازی است که در آن واقعیتهای مادی مکانهای واقعی از طریق زبان محاسباتی و کدگذاری اهداف دوباره تصور میشوند.
به طور خلاصه، ما این سوال را می پرسیم – اعداد و اهداف تقریباً تجویز شده در حال حاضر چه نقشی در عملیاتی کردن اصلاحات برنامه ریزی با هدف تقویت مالی خصوصی در تحویل مسکن جدید دارند؟ ما استدلال میکنیم که بهجای عمل کردن بهعنوان یک عرصه مهم که دانش در آن ارائه، بحث، بررسی، و بهعنوان شواهد ساخته میشود ( Rydin, 2020 , p. 219)، هدف اشکال مجازی دولتداری تحمیل اعداد و اهداف بهعنوان ابزار معرفتی برای تبدیل است. رایزنی ها، به ویژه در مقیاس محلی، در بحث های محدود در مورد تحویل و خانه سازی. آنها چیزی را نشان میدهند که آلفاسی (2018) آن را «انقلاب آرام» در برنامهریزی میداند «منعکس کننده گرایش رو به رشد به استفاده از کدها و اصول انتزاعی به عنوان ابزارهای نظارتی» (ص.375). هدف آنها تبدیل آشفتگی پیچیده مکان ها به فضاهای توسعه با مدیریت دقیق و غیرسیاسی شده است ( راکو، 2018 ).
علاوه بر این، استقرار سیستمهای برنامهریزی مبتنی بر هدف برای تحویل مسکن به گونهای طراحی شده است که امکان اتکای بیشتر به بازیگران بازار فراتر از دولت، مانند توسعهدهندگان، سرمایهگذاران و سازندگان خانهها را فراهم میکند تا وظیفه ساخت واحدهای جدید و تولید را انجام دهند. مازاد مالی که سپس می تواند جذب شود و برای تحقق اهداف سیاست عمومی و اجتماعی استفاده شود. میزان تأثیر این مکانیسمهای هماهنگی بر سیاستها و شیوههای برنامهریزی و جریانهای سرمایهگذاری توسط بازیگران خصوصی در ادبیات برنامهریزی گستردهتر توسعه نیافته باقی مانده است. ما نشان میدهیم که تلاشهای برنامهریزان و سیاستگذاران برای «مثل یک بازار دیدن» مبتنی بر دیدگاههای شماتیکی است که بازارها از چه چیزی تشکیل شدهاند و اکوسیستمهای بازیگران در بخش املاک و مستغلات چگونه عمل میکنند و عمل میکنند ( Henneberry & Parris, 2013 ). فرض بر این است که اهداف مسکن متورم باعث تحریک عمل می شود، بنابراین مجازی را به واقعی تبدیل می کند. بنابراین استقرار اهداف تحویل مسکن منعکس کننده و بازتولید یک پروژه اساسی سیاسی و ایدئولوژیک است که فرصت ها و محدودیت های سمت عرضه را به عنوان هدف اصلی سیاست برنامه ریزی در نظر می گیرد، با فرض اینکه بازار در صورت مجاز بودن، در برآوردن نیازها به طور موثر عمل می کند.
با این حال، ما همچنین نشان میدهیم که علیرغم تلاشها برای منطبق کردن واقعیتها با اهداف تقریباً تجویز شده، سیاست مکان و شرایط مادی همچنان نقش اساسی در برنامهریزیها و نتایج را ایفا میکنند. ما تنش دیالکتیکی بین توصیف و تجویز را نشان می دهیم. ما فراتر از کار نوشتن در مورد مدیریت دولتی، که بیشتر آن به دوره های قبلی اصلاحات حکومتی مربوط می شود و بیش از حد بر چارچوب های باریکی از نحوه تصور برنامه ریزان از اهداف از بالا به پایین ( مثلاً کلیفورد، 2016 ) متمرکز است، می پردازیم تا برنامه ریزی را به عنوان یک برنامه بررسی کنیم. شیوهها و تعدیلهای دولتی در موقعیت. تلاشها برای ارائه نتایج و فرآیندهای برنامهریزی بهعنوان مشتق از تحمیل اهداف مجازی، تنها بخشی از سیاستهای ظریفتر و پیچیدهتر مجازیگرایی را در بر میگیرد که از طریق شیوههای موقعیتیافته و «فضاهای سیاسی که در آن عملکرد، تولید و اصلاح میشوند، شکل میگیرند». ( کرافورد، 2016 ، ص 79). بنابراین، تلاشها برای تحمیل اشکال مجازی دولتداری در زمینههای خاص قرار میگیرد و کارکردهای مختلفی را ایفا میکند. این شامل تمرکزی است که تاکنون نادیده گرفته شده است بر اینکه چگونه اهداف به عنوان یک مکانیسم هماهنگ کننده برای بازیگران بخش خصوصی با شیوه های محاسبه خاص خود بسیج می شوند ( کراسبی و هنبری، 2016 ) و اقدامات سیاسی گروه های جامعه مدنی فراتر از دولت.
این مقاله به ترتیب با بررسی و ترکیب ادبیات گسترده تر در مورد دولت شهر و مجازی گرایی آغاز می شود. قبل از اینکه به نوشتههایی در مورد اهداف و برنامهریزی توسعه بپردازد، درک درستی از statecraft مجازی ایجاد میکند. سپس از کار مطالعه موردی خود در لندن استفاده می کنیم که به بررسی روابط متقابل بین مقررات و چشم اندازهای سرمایه گذاری مسکن می پردازد. پژوهش ما بین بهار 2019 و بهار 2021 انجام شد و اشکال کمی و کیفی شواهد را برای ارزیابی افزایش اشکال مجازی دولتداری در شهر گرد هم میآورد. این شامل: مصاحبه با بیش از 100 بازیگر دولتی، خصوصی و جامعه مدنی. تجزیه و تحلیل عمیق مجموعه داده های صنعت املاک خریداری شده در سرمایه گذاری املاک (از Real Capital Analytics ltd و MSCI)؛ نقشه برداری از اهداف در سراسر لندن و ارتباط آنها با نمایندگی و کنترل سیاسی محلی؛ و تجزیه و تحلیل سیستماتیک اسناد خط مشی، برنامه ها، و استراتژی های شرکت. ما این بحث را با قرار دادن افزایش اهداف برنامهریزی در اصلاحات سیاست مسکن در سطح ملی، قبل از ارزیابی فرآیندهای هدفگذاری در سطح شهر و اثرات آن بر تحویل مسکن، توسعه میدهیم. ما همچنین از شواهد کیفی تأثیرات اهداف بر روی شیوههای سیاستگذاری و مشورت در بخشهای دولتی و خصوصی استفاده میکنیم، قبل از اینکه با برخی تأملات در مورد مشارکت مقاله در ادبیات برنامهریزی و مطالعات شهری و جهتگیریهای بیشتر به پایان برسیم. پژوهش.