• منطقه 22 - شهرک گلستان- ساحل شرقی دریاچه چیتگر - برج تجارت لکسون - طبقه 6

48000408 21 98+

info@toseabnieh.ir

شنبه تا پنجشنبه 8 تا 18

اهداف مسکن و حاکمیت بازارهای مسکن شهری (قسمت دوم)

اهداف مسکن و حاکمیت بازارهای مسکن شهری (قسمت دوم)

اهداف مسکن و حاکمیت بازارهای مسکن شهری (قسمت دوم)

به سوی یک کشورداری مجازی

2.1 برنامه ریزی و مدیریت شهری

در پی بحران مالی 2008، دولت‌ها در سراسر جهان سیستم‌های برنامه‌ریزی خود را به روش‌هایی متمرکز کرده‌اند که ارتقای رشد اقتصادی، توسعه سریع و اصلاحات نظارتی مبتنی بر بازار را در اولویت قرار می‌دهند ( بانک جهانی، 2020 ). گزارش اخیر OECD (2019) اصلاحات سیاست کاربری زمین در طیف وسیعی از کشورها و رشد اصلاحات برنامه‌ریزی بازارمحورتر و «انعطاف‌پذیر» را که به مالیات بر دارایی و مکانیسم‌های جذب ارزش زمین متکی است، مستند می‌کند. ادعا می‌شود که اینها تأثیرات کمی و کیفی بر سیاست‌های برنامه‌ریزی محلی دارند، زیرا “محرک تبدیل زمین کم ارزش به کاربری‌های با ارزش بالاتر و جذب ساکنان و مشاغل جدید” را ایجاد می‌کنند (ص.94). به عنوان مثال، در فرانسه، 55 درصد از درآمد دولت محلی از طریق مکانیسم‌های جذب ارزش مرتبط با استفاده از زمین و توسعه ایجاد می‌شود. در هلند، قانون بحران و بازیابی 2010 به طور مشابه با هدف سرعت بخشیدن به فرآیندهای برنامه ریزی و تشویق اشکال جدید انعطاف پذیری بازار پسند در برنامه ریزی محلی، سیاستی که در دورهای بعدی اصلاحات ملی از سال 2017 گسترش یافته است. در کشورهای دیگر مانند به عنوان استرالیا و ایالات متحده نیز تجدید حیاتی در پذیرش تامین مالی افزایش مالیات برای پروژه های محلی و معرفی طیفی از اقدامات جذب ارزش وجود دارد و این مدل ها زمینه مناسبی برای رشد در جاهای دیگر پیدا کرده اند ( بیکر و همکاران، 2016). ).

در انگلستان، این دستور کارها به ویژه پیشرفت کرده است. روایت غالبی پدیدار شده است که توسط اندیشکده‌های نئولیبرال ( ر.ک. Airey & Doughty، 2020 ) و پیشنهادات دولت برای اصلاح ( MHCLG, 2020b ) تقویت شده است، که مقررات برنامه‌ریزی بیش از حد محدودکننده را محدودیتی برای توسعه مسکن و زیرساخت‌های جدید می‌داند. ترمزی برای رقابت ملی و شهری ( Rodríguez-Pose & Storper، 2020 ). اصلاحات در مجموعه ای از تغییرات نظارتی در دهه 2010 تعبیه شده است که در آن همسویی های جدیدی بین اولویت های سیاست بخش عمومی و چشم اندازها، ظرفیت ها و عملکردهای بخش خصوصی ایجاد شده است ( Vogl, 2017 ). این تغییرات مستند به طور گسترده در رویکرد، مدل‌های سنتی هماهنگی سلسله مراتبی را که در آن سیستم‌های برنامه‌ریزی تحت رهبری دولت از کنترل‌های ضروری برای شکل دادن به استفاده از زمین و ساخت مکان‌ها استفاده می‌کنند، بی‌ثبات می‌کند. آنها جای خود را به مدل‌های جدید هماهنگی و کنترل مبتنی بر شبکه و یا آنچه که جسوپ (2002) به عنوان مکانیزم‌های هدایت بین سیستمی یا «تلاش برای هدایت (هدایت) توسعه سیستم‌های مختلف با در نظر گرفتن هر دو توصیف می‌کند، داده‌اند. از کدهای عملیاتی و عقلانیت های خود و از وابستگی های متقابل جوهری، اجتماعی و مکانی-زمانی مختلف» (ص. 228).

از نظر O’Brien، Pike و Tomaney (2019) یکی از راه‌های توصیف ظهور این شیوه‌های جدید برنامه‌ریزی شهری، از طریق مفهوم دولت شهر یا «هنر حکومت شهری و مدیریت امور و روابط ایالتی است… مشارکت چند بازیگر دولتی، فرادولتی و غیردولتی. اینها می‌توانند شامل «دولت‌های محلی و ملی، آژانس‌ها، مشارکت‌های دولتی-خصوصی، سازمان‌های بین‌المللی، کسب‌وکارهای خصوصی، و انجمن‌های مدنی » باشند (ص.15) . کار آنها نوشته‌های قبلی توسط دانشمند علوم سیاسی جیم بولپیت (1986) در دهه 1980 را توسعه می‌دهد که استدلال می‌کرد که روابط دولت مرکزی-محلی از طریق اشکال دولت‌داری واگذار شده شکل می‌گیرد که در آن دولت‌های ملی به دنبال حفظ، گسترش و توسعه قدرت کنترل خود بر روی آن بودند. بازیگران محلی و منطقه ای ( آیرس، فلیندرز و سندفورد، 2018 ). برای مثال، از طریق تهدید (یا تعهد) به لغو سازمان‌های دولتی محلی مقاوم یا اعمال تحریم‌ها بر بازیگرانی که از اولویت‌های دولت مرکزی فاصله زیادی داشتند، اعمال نفوذ می‌شد.

بسیاری از کارهای بعدی در مورد دولت‌داری به بررسی روابط بین دولت مرکزی و «حوزه‌های پیرامونی» ادامه می‌دهند و سؤالات گسترده‌تری درباره تفویض اختیار و قدرت را بررسی می‌کنند ( بولر و جیمز، 2012 ، جیمز، 2016 ). به عنوان مثال، گمبل (2015) ، کاهش بودجه دولت محلی در سراسر انگلستان در اوایل دهه 2010 را به عنوان شکل کلاسیک دولت داری، یا تلاشی برای اعمال قدرت دولت مرکزی برای تحقق اهداف سیاسی حزب و تقویت سلطه می داند. حکومت مرکزی در مقیاس محلی به طور مشابه، ایجاد آژانس‌های توسعه منطقه‌ای توسط یک دولت کارگری در سال 1998 و لغو آن‌ها در سال 2010 تحت دولت ائتلافی نشان‌دهنده تلاش‌های متفاوت برای استفاده از قدرت‌های مرکزی و اصلاحات برای جهت‌دهی مجدد سازمان فضایی حاکمیت و برنامه‌ریزی انگلیسی بود ( برادلی و اسپارلینگ، 2017). ).

اوبراین و همکاران (2019) با این حال، چارچوب دولت‌سازی را فراتر ببرید و از آن برای کشف مکانیسم‌هایی استفاده کنید که از طریق آن‌ها«عمل[ های ] دولت و حکمرانی» شهری معاصر را در عصر کاهش‌های مالی و نیاز به بسیج بازیگران و منابع خصوصی به بهترین شکل درک کرد. در ارائه خط مشی ( Pike et al., 2019 ). در حالی که چارچوب بولپیت ساختارها و روابط قدرت را که زیربنای اشکال تفویض اختیار در سراسر دولت-ملت ها هستند، ارزیابی می کند، اوبراین و همکاران. استدلال می‌کند که توجه کافی به درک رابطه‌ای بیشتر از مکان‌سازی، حکومت‌داری، ائتلاف‌سازی و تنوع سیاسی موجود در شهرها و مناطق مختلف ندارد. بنابراین رویکرد آنها به بررسی این موضوع می‌پردازد که چگونه اقتدار و قدرت دولتی توسط دولت شهری [ ها ] انباشته و به کار می‌رود، و چگونه امور آن در روابط با دیگر بازیگران دولتی، فرادولتی و غیردولتی در مقیاس‌های مختلف اداره می‌شود (ص.16). . دولت شهری روشی برای مفهوم‌سازی حکمرانی شهری و منطقه‌ای است که «حساسیت قوی‌تری نسبت به آژانس ایجاد می‌کند و مجموعه وسیع‌تری از بازیگران را درگیر می‌کند که در (باز) تولید ساختارهایی که آنها بخشی از آن هستند و در آن دولت‌داری خود را انجام می‌دهند. مهم‌تر از همه، توجه را به «ظرفیت، توانایی، منابع و مهارت بازیگران دولتی در تلاش برای اعمال نفوذ و اقتدار خود جلب می‌کند و ویژگی جغرافیایی متنوع این فرآیندها و ظرفیت‌ها را برجسته می‌کند.

به طور خلاصه، تمرکز بر دولت شهری چارچوبی را تعیین می کند تا بررسی کند که چگونه مقامات شهری به دنبال ایجاد سیاست ها و برنامه هایی برای تحقق اهداف سیاست و هماهنگی و هدایت فعالیت های طیف متنوعی از بازیگران هستند ( دیویس و همکاران، 2020 ، تامپسون و همکاران، 2020 ، هریسون و همکاران، 2021 ). این پرسش گسترده‌تر را مطرح می‌کند که «چگونه می‌توان مشارکت مشروع، مؤثر و فعال در کار مقررات توسط خود احزاب تنظیم‌شده خصوصی بدون واگذاری به مقررات‌زدایی را ترویج کرد» ( لوبل، 2012 ، ص 65). همچنین توجه را بر فرآیندهایی متمرکز می کند که از طریق آن مدل های حاکمیتی تولید می شوند و در آن تنظیم کنندگان به دنبال توسعه رویکردهایی هستند که نشان دهنده «استراتژی های قانونی خارج از جعبه ابزار سنتی فرماندهی و کنترل است که پتانسیل افزایش اثربخشی و مشروعیت مقررات اجتماعی را دارد. ص 69). برای مثال، این مدل‌ها ممکن است به دنبال بهره‌برداری از ظرفیت‌های بازیگران خصوصی و سایر آژانس‌های ارائه‌دهنده خط‌مشی به شیوه‌ای مرتبط‌تر باشند، در حالی که نقش مؤثری را برای قانون و سیاست عمومی حفظ می‌کنند .

فراتر از این ادبیات حاکمیت منطقه ای و شهری ، اصطلاح دولت شناسی نیز در انسان شناسی و جامعه شناسی برای کشف مکانیسم هایی که از طریق آن دولت ها ساده سازی هایی را برای فعال کردن شکل مدرن حکومت بوروکراتیزه شده ایجاد می کنند، مورد استفاده قرار گرفته است ( دو گی، 2005 ). در کار تأثیرگذار اسکات (1998) در مورد «دیدن مانند یک دولت»، دولت‌سازی مجموعه‌ای از مکانیسم‌ها را نشان می‌دهد که در آن واقعیت‌های پیچیده جوامع و اقتصادها به مقوله‌های شماتیک محدود و پروژه‌های برنامه‌ریزی تبدیل می‌شوند. بسیاری از کارهای اسکات بر شیوه‌های مدرنیستی، فرماندهی و کنترل از بالا به پایین متمرکز بود که در موقعیت‌های استعماری و سوسیالیستی پس از جنگ پیشگام بود. «فیلترهای فکری» اعمال شده برای فعال کردن حکومت مدرن را بررسی کرد. به طور خاص، استقرار انواع یکنواخت اندازه‌گیری و نمونه‌سازی و تلاش آن‌ها برای از بین بردن واقعیت‌های پیچیده مکان‌ها به عناصر ضروری را که می‌توان روی آن کار کرد و از طریق مداخلات از بالا به پایین دوباره ساخت. چنین ساده‌سازی‌هایی برای دولت‌سازی ضروری بودند… نشان‌دهنده تکنیک‌هایی برای درک واقعیتی بزرگ و پیچیده… به مقوله‌های شماتیک تقلیل یافته‌اند (ص.77). در اجرای این عملکرد، سیاست «آرایه بی‌نهایت جزئیات» موجود در مکان‌های واقعی را کاهش داد و آنها را به «مجموعه‌ای از مقوله‌ها تبدیل کرد که توصیفات خلاصه، مقایسه‌ها و تجمیع را تسهیل می‌کند» (همان). این شیوه حکومت هرگز برای «نمایندگی موفقیت‌آمیز» فعالیت‌های واقعی جامعه‌ای که آن‌ها به تصویر می‌کشیدند، هدف نبود، بلکه «تنها بخشی از آن بود که ناظر رسمی را مورد علاقه قرار داد… [که] زمانی که با قدرت دولتی متحد می‌شد، بسیاری از واقعیت‌هایی را که به تصویر می‌کشیدند امکان‌پذیر می‌کرد. دوباره ساخته شود» (ص. 3: همچنین رجوع کنید به میچل، 2002 ).

در بخش بعدی، پیش از بررسی دقیق اصلاحات برنامه‌ریزی و تعیین هدف، این نوشته‌های مربوط به دولت‌داری را با نوشته‌های مجازی‌گرایی و شیوه‌های حکمرانی مجازی وارد گفتگو می‌کنیم. ما این بحث را توسعه می‌دهیم که در حالی که نوشته‌های مربوط به دولت‌داری اهمیت روابط دولت مرکزی-محلی و انواع شیوه‌ها و ترتیبات کنش‌محور را که فعالیت‌های حاکمیتی را شکل می‌دهند، برجسته می‌کنند، تمرکز قوی‌تر بر روابط بین ساخت مجازی اولویت‌ها و اهداف سیاست و تضاد آنها با شیوه‌های مکان‌محور برنامه‌ریزی می‌تواند دو عنصر مهم را اضافه کند: تحلیل را فراتر از مقیاس شهری می‌برد. و توجه را به راه هایی جلب می کند که در آن رابطه مرکز-محلی از مرکز از طریق فناوری های دولتی خاص هدایت می شود که هدف آن ارائه هدایت بین سیستماتیک نه تنها بین مرکز و محلی، بلکه در سراسر شکاف عمومی-خصوصی است.

2.2 مجازی گرایی و حکمرانی مدرن

مجموعه رو به رشدی از نوشته‌ها در سراسر علوم اجتماعی ظهور مجازی‌گرایی یا مجموعه‌ای از نظریه‌ها و شیوه‌های دولتی را بررسی کرده‌اند که برای مطابقت دادن جهان با آنها استفاده می‌شوند ، نه اینکه صرفاً آنها را توصیف کنند ( میلر، 2002 ، تریفت و فرنچ، 2002). ، کالون، 2021 ). مجازی‌گرایی، به طور خلاصه، شکاف بین انتزاع و عمل را تشخیص می‌دهد که فناوری‌ها را مانند اهداف به ابزارهای مؤثر دولت‌سازی تبدیل می‌کند. ما در این مقاله از آن برای اشاره به انواع فن‌آوری‌ها و تکنیک‌های برنامه‌ریزی استفاده می‌کنیم که مکان‌های پیچیده را به فضاهای توسعه قابل محاسبه تبدیل می‌کنند تا در تصویر اهداف قابل اندازه‌گیری دوباره ساخته شوند. دو عنصر در این ادبیات وجود دارد که به ویژه برای تحلیل ما روشنگر است.

ابتدا، نوشته‌های مربوط به مطالعات حسابداری، مدیریت و سازمانی، عملکرد مضاعف روش‌های محاسبه مبتنی بر اعداد را در موسسات و سیستم‌های مدیریتی بررسی و بررسی می‌کنند. از یک سو، اعداد و مکانیسم های محاسباتی در توصیف مشکلات مدیریتی و دولتی پیش روی کنشگران خیالی، برگرفته از مدل های تصوری، نقش دارند. آنها بازنمایی‌های مجازی انتخابی از زمینه‌هایی که باید تحت کنترل باشند و از چه چیزی تشکیل شده‌اند و چگونه می‌توان به بهترین شکل درک کرد، ایجاد می‌کنند. از سوی دیگر، آنها همچنین در تجویز مجموعه‌ای از اقدامات و راه‌حل‌ها قدرت اجرایی دارند که از طریق آنها می‌توان واقعیت‌ها را برای پرداختن به توصیف‌ها و بازنمایی‌های واقعی تعریف‌شده بازسازی کرد ( بوردیو، 2003 ). این دیالکتیک از توصیف و تجویز در آموزش مداخلات دولتی، که در فراگیرترین آنها به دنبال جایگزینی کامل دنیای واقعی با دنیای مجازی و تبدیل جهان به دومی است ( Miller, 2002 ).

در بخش عمومی، این دیالکتیک‌ها اغلب به اهداف و مکانیسم‌های مالی تبدیل می‌شوند که نشان‌دهنده «تلاش‌های عمدی برای مدیریت ریسک یا تغییر رفتار به منظور دستیابی به اهداف از پیش تعیین‌شده» است ( بلک، 2017 ). در طول دهه‌های 1990 و 2000، ساختارهای حکمرانی و برنامه‌ریزی شهری در بسیاری از شهرهای غربی، به‌ویژه در بریتانیا و آمریکای شمالی، به‌طور سیستماتیک توسط نظریه‌ها و شیوه‌های مدیریت عمومی مبتنی بر سیستم‌ها پیکربندی مجدد شدند ( کلارک و نیومن، 2012 ). مؤسسات دولتی مسئول برنامه ریزی و سیاست شهری موظف بودند خود را به عنوان سازمان های بخش خصوصی و شرکتی که خدماتی را به شهروندان به عنوان مصرف کننده ارائه می دهند، که از طریق «درکی محدود از مصرف کننده، در اصطلاح نئولیبرال به عنوان یک خود عقلانی تصور می شود» تعریف می شود، دوباره تصور کنند. -به حداکثر رساندن فرد اقتصادی ( Bevir & Trentmann, 2007 , p. 1). در این مجموعه وسیع‌تر از اصلاحات، چارچوب‌های مجازی برای ایجاد هنجارها و دستورالعمل‌های جدیدی بسیج شدند که توسط آن‌ها می‌توان بازیگران را مورد قضاوت و قضاوت قرار داد ( پورتر، 1994 ).

تکنیک‌های مدیریتی اغلب به شکل مدل‌های ایده‌آل‌شده، انتزاعی و کمی مبتنی بر متریک از کنش و تمرین محاسباتی هستند و برای شکل‌دهی به جزئیات، اقدامات افراد و کل گروه‌های حرفه‌ای طراحی می‌شوند ( Trift, 2005 , Miller, 2008 , میلر، 2020 ). آنها به عنوان فناوری هایی برای انتخاب آینده – پیش بینی و ارائه – و بازگرداندن – شناسایی روندهای بلندمدت و تکامل مکان ها تا زمان حال عمل می کنند ( Abram & Weszkalnys, 2011 ). آنها را می توان برای محاسبه نحوه اداره و تنظیم به شیوه ای پیشگیرانه، با استفاده از داده ها برای پیش بینی رفتار دنیای واقعی در راستای اهداف سیاست استفاده کرد ( کیچین، 2016 ). یا در مواقع دیگر می‌توانند در پاسخ به روندهای موجود واکنش‌پذیرتر باشند و از آن‌هایی که تحت کنترل هستند بخواهند سوابق تحویل خود را حساب کنند و رویه‌های موجود خود را (دوباره) ارزیابی کنند ( رز و میلر، 2010 ). بنابراین، استقرار اعداد مجازی دارای قدرت دولتی در ساختاربندی امکانات است، زیرا فرآیندهای دخیل در ایجاد آنها «تعریف می‌کنند که کدام اطلاعات باید در تجزیه و تحلیل گنجانده شود. آنها برای تبدیل داده‌ها تصور، اجرا و برنامه‌ریزی می‌کنند و به‌عنوان «فیلترها و آینه‌هایی» عمل می‌کنند که می‌توانند «نتایج را با نوعی جدایی، عینی و قطعیت» ارائه دهند ( آنانی، 2016 ، ص 107).

دوم، مجموعه‌ای از نوشته‌ها راه‌هایی را بررسی کرده‌اند که در آن بازیگران بخش خصوصی ، به‌عنوان کسب‌وکار یا افراد، مدل‌های شرکتی و چارچوب‌های مجازی فعالیت‌ها و بازارها را برای ایجاد تناسب بین دنیای واقعی (بازار) و دنیای مدل ایجاد می‌کنند ( سوتلوا ) ، 2012 ، ص 419). این مدل‌ها به جای اینکه به‌عنوان توصیف‌های غیرفعال و انتزاعی عمل کنند، به بردارهای قدرتمندی در ایجاد جهان‌هایی تبدیل می‌شوند که توصیف می‌کنند ( مکنزی، 2015 ، رابین، 2018 ). Boldyrev و Svetlova (2016، ص 7) چنین مدل‌هایی را «واقعیت در حال ساخت» می‌نامند و انواع عملکرد و شیوه‌های محاسبه‌گری را که زیربنای قدرت و تأثیر آن‌ها است، برجسته می‌کنند. برای کراسبی و هنبری (2016) بسیاری از کارهای اخیر در مطالعات شهری در مورد مالی شدن و محیط ساخته شده با جزئیات محاسبات پولی یا نحوه تأثیر محاسبات بر موضوعات آنها – زمین و ساختمان ها (ص1425) درگیر نمی شود. آن‌ها خاطرنشان می‌کنند که ارزیابی‌های مالی تصمیم‌گیری را در تعیین اینکه چه اجاره‌ای باید ارائه شود/موافقت می‌کند و برای اینکه کالاها [مانند مسکن] قابل معامله باشند، باید دارایی‌های آنها تثبیت و منحصر به فرد شود: آنها باید به اشیاء مشخص، متمایز و در نتیجه قابل محاسبه تبدیل شوند. (ص 1425). آنها ادعا می کنند که توضیحات مربوط به توسعه شهری معاصر که درکی از نحوه عملکرد چنین فرآیندهایی ندارند، و/یا به طور فعال توسط بازیگران روی زمین انجام می شوند، دارای کاربرد محدودی هستند.

به طور مشابه، برای Svetlova (2012) مدیریت ریسک در بخش املاک و مستغلات بر اساس آنچه او آن را اشتیاق کمی و بدبینی کمی می‌نامد، شکل می‌گیرد، یا اینکه «برخی ریسک‌ها قابل اندازه‌گیری نیستند، بنابراین مدل‌ها در موقعیت‌های واقعی بازار تنظیم می‌شوند. آنها به طور مرتب توسط انسان ها دستکاری می شوند و به عنوان ابزاری برای به دست آوردن نتایجی استفاده می شوند که کاربران آنها را صحیح می دانند.» (ص.420). تحقیقات او روی بانک‌های سرمایه‌گذاری سوئیس نشان داد که تصمیم‌گیرندگان می‌دانند پشت اعداد چه چیزی وجود دارد و از این واقعیت آگاهند که همه اطلاعات مرتبط در اعداد نیست. در نتیجه آنها به طیفی از تأثیرات نگاه می‌کنند و «باید تصمیم بگیرند که آیا مفروضات عددی و داده‌های ورودی، که مبنایی برای ارزیابی فراهم می‌کنند، با دیدگاه‌های کیفی آنها در مورد طبقات دارایی یا شرکت‌ها مطابقت دارند یا خیر» (ص.432). آنچه Svetlova (2012) پوشش کیفی استفاده از اعداد را بیان می کند ، به ویژه در بخش مسکن که در آن همه سرمایه گذاری ها در محل، ثابت، و مکان قرار می گیرند، حاد است ( Gallent، Durrant، و می، 2017 ).

در حالی که این روندهای گسترده‌تر بر زمینه‌هایی که حکمرانی شهری در آن اعمال می‌شود، تأثیر دگرگون‌کننده‌ای دارند، مهم است که محدودیت‌های آنها را برجسته کنیم. مانند سایر شیوه‌های حکومت، اشکال مدیریت و مداخله مبتنی بر عدد در مواجهه با روابط و عملکردهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی مکان‌محور در معرض طیفی از شکست‌ها قرار دارند. در حالی که بسیاری از نوشته‌های ذکر شده در بالا از تفاسیر فوکویی از اشکال کنترل عددی از بالا به پایین الهام گرفته شده‌اند، ارائه هر نوع سیستم مجازی شامل فرآیندی از «انجام» فعال در دنیای واقعی، جریان‌های زمانی عمل، و درجه تعبیه در شیوه های واقع شده بنابراین، پیامدها از «رشته یا جریان مستمری از اقدامات متقابل – قبلی و بعدی – که مقایسه، مبادله، مرتب‌سازی، تخصیص، مدیریت و غیره می‌شوند» پدید می‌آیند ( اینترونا، 2016 ، ص 21). تلاش‌ها برای ایجاد و تحمیل اشکال عددی مجازی‌گرایی مستعد سوء تفاهم و قطع ارتباط، و همچنین اشکال رقابت و چالش است، به‌ویژه زمانی که در مکان‌های واقعی اعمال شود. همانطور که کرافورد (2016) اشاره می کند، محاسبات مجازی “به ندرت پایدار” هستند و دائما “در جریان هستند و در فضاهای ترکیبی جاسازی می شوند” (ص. 79). آنها همیشه در فرآیندهای مشورت و انتخاب با واسطه سیاسی اجرا می شوند. علاوه بر این، اعداد و اهداف واقعی مشتق شده می توانند برای ایجاد نتایج غیرمنتظره عمل کنند، به عنوان مثال به عنوان “محرکی برای اشکال خلاقیت که می توانند از این اشکال استاندارد آرایش طبقه بندی تخطی کنند” عمل کنند ( Trift & French, 2002 , p. 328).

این عوامل ناسازگار و موقعیتی تفاوت بر موفقیت یا عدم موفقیت پروژه های دولتی تأثیر می گذارد. نوشته‌های اسکات (1998) نشان داد که شکست‌های آنها ناشی از ناتوانی ساده‌سازی‌ها در توضیح روابط غیررسمی مبتنی بر مکان است که همه کنش‌های اجتماعی را ممکن می‌سازد. در واقع، برای اسکات، نمایندگی رسمی همیشه وابسته و/یا انگلی به دومی است. بنابراین، توصیفات و نسخه‌های مجازی‌گرایی همیشه سیاسی هستند و در معرض تغییر شکل و بازسازی در کاربردشان برای مشکلات دنیای واقعی هستند. رک بودن و تقلیل گرایی آن ها وقتی به مکان های واقعی و وابستگی های مسیر، محیط های فیزیکی متنوع فضایی و روابط اجتماعی اعمال می شود، تنش های ساختاری ایجاد می کند . هنگامی که سیاست‌های برنامه‌ریزی به دنبال ایجاد رویکردهای یکسان و استاندارد برای مشکلات هستند، مانند موارد مربوط به بحران‌های مسکن شهری و نیاز به «اعداد» بیشتر، ناگزیر یک سری انتخاب‌های سیاسی در مورد مواردی که باید شمارش و اولویت‌بندی شوند انجام می‌دهند. . اینها به نوبه خود با رویکردهای جایگزین و روندها و شیوه های بازار که از توصیف و تعریف ساده طفره می روند، برخورد می کنند. ساختار مجازی یک چیز (متریک) می تواند مبهم شود و چیز واقعی را جایگزین کند – مانند دیدار با اهداف عملکرد رقابتی ( برچ، کوکرین و وارد، 2021 ). برای مثال، تأثیرات قانون برابری بریتانیا در سال 2010، از طریق معیارهای منتشر شده و ارزیابی‌های رسمی برابری، ماهیت متفاوت اشتغال در بخش دولتی را بین گروه‌های مختلف اجتماعی قابل مشاهده می‌کند و این به نوبه خود بحث گسترده‌تری را در مورد شیوه‌های استخدام و «انصاف» به راه انداخته است. ( پین و بنت، 2015 ). به طور مشابه، سیستم‌های عددی مبتنی بر الگوریتم در آموزش یا تأمین رفاه به طور فزاینده‌ای توسط عموم مردم «ناعادلانه» دیده می‌شوند و به عنوان کانون چالش‌های گروه‌های جامعه مدنی عمل می‌کنند ( اکونومیست، 2019 ).

در بخش بعدی، این نوشته‌ها درباره مجازی‌گرایی را همراه با نوشته‌های مربوط به دولت‌سازی شهری آورده‌ایم تا تغییرات بازار محور گسترده‌تر در سیستم‌های برنامه‌ریزی شهری را بازتاب دهیم. ما به ویژه بر روی فرآیندهای درگیر در ایجاد اهداف تمرکز می کنیم ، و اینکه چگونه آنها برای شکل دادن به تمام جنبه های برنامه ریزی به کار می روند، اما با تمرکز خاص بر مسکن و روابط بین مداخلات برنامه ریزی، سرمایه گذاری ها و شیوه های توسعه. ما در مورد این بحث می‌کنیم که چگونه دولت مجازی شیوه‌های فراتنظیمی گسترده‌تری را – ادغام سیستم‌ها و ساختارهای نظارتی گسترده‌تر – تا قوانین خرد، شیوه‌های مکان‌محور افراد و بازیگران در مکان‌های مختلف، پشتیبانی می‌کند. این امر توجه را به تاکتیک‌ها، استراتژی‌ها و سیستم‌ها و ساختارهای دولتی جلب می‌کند که به دنبال شکل‌دهی به شیوه‌ها، چشم‌اندازها و درک بازیگرانی است که در مقیاس‌های مختلف کار می‌کنند و تولید و ترسیم طیف وسیعی از ابزارها، مقررات و مکانیسم‌ها برای ایجاد انگیزه. و/یا اقدام اجباری از سوی دیگران. ما درباره روش‌هایی بحث می‌کنیم که در آن استقرار اهداف عددی به دنبال تبدیل واقعیت‌های مادی مکان‌های واقعی به جهان‌های شبیه‌سازی‌شده، آماده برای محاسبه و ساخت مجدد است (اما اغلب با شکست مواجه می‌شود).

2.3 برنامه ریزی به عنوان شکلی از دولت مجازی

چهار کاربرد اصلی از اهداف به‌عنوان شکلی از حالت مجازی در برنامه‌ریزی وجود دارد. اینها متقابلاً انحصاری نیستند، اما در کنار هم قرار می‌گیرند تا فرآیندی گسترده‌تر را شکل دهند. آنها به درجات متفاوتی در زمینه های مختلف، بسته به طیفی از شرایط اجتماعی، اقتصادی، و سیاسی رخ می دهند و انواع مختلفی از کارهای دولتی را انجام می دهند. آنها راه هایی را نشان می دهند که در آن اهداف، کار دولتی را در چارچوب وسیع تر پروژه های سیاسی و درک چگونگی عملکرد برنامه ریزی و هدف اصلی آن انجام می دهند.

اولاً، اهداف مدت‌هاست که به‌عنوان وسیله‌ای برای کنترل سلسله مراتبی در حالت‌های از بالا به پایین سیستم‌های دولت‌سازی و برنامه‌ریزی عمل کرده‌اند. در سیستم‌های برنامه‌ریزی پس از جنگ، آنها توسط سازمان‌های حاکم، به‌ویژه دولت مرکزی و نهادهای رسمی تنظیم‌کننده، برای «تحدید، متحد کردن، تثبیت و بازتولید اهداف حکومتی خود به‌عنوان پیش‌شرط و نیز تأثیر حاکمیت بر آن‌ها» مورد استفاده قرار گرفتند ( جسوپ، 2002). ، ص 231). آن‌ها آنچه را سایر (2011) «ارزش‌های رسوب‌شده» می‌نامد، یا نگرش‌های خاص و درک مسلط از اینکه چه زمینه‌های حکمرانی (مانند برنامه‌ریزی برای مسکن) باید اولویت‌بندی شوند و چگونه می‌گوید، بازتولید کردند. همانطور که اسکات (1988) استدلال کرد، فرآیندهای تعیین هدف توسط برنامه ریزان مدرنیست برای تقسیم بندی و به حاشیه راندن ادراکات جایگزین از خلق ارزش، و امتیاز شمارش کمی و بازنمایی های انتخابی واقعیت برای یک هدف سیاستی گسترده تر مورد استفاده قرار گرفت. در کشورهای سوسیالیستی پس از جنگ، دولت‌ها برنامه‌های پنج ساله از بالا به پایین را با هدف تعیین اهداف در چارچوب‌های زمانی مشخص ارائه کردند ( اکونومیست، 2019 ). حتی در زمینه‌های کمتر اقتدارگرا، هدف‌ها به تعبیر جسوپ (2016) ، یک «سایه سلسله مراتبی» همیشه حاضر بر رفتار و حکومت‌های بازیگران در مقیاس‌های چندگانه، که در آن ساختارهای رسمی و غیررسمی نظارت نیاز به نظارت ثابت را برطرف می‌کنند، انداخته‌اند. ادعای آشکار اقتدار اهداف نقش ویژه ای در پایه ریزی سیستم برنامه ریزی انگلیسی داشتند. نهادهای محلی و منطقه ای رسماً ملزم به تعیین پیش بینی و ارائه اهداف برای تأمین زیرساخت ها و توزیع اشتغال و مسکن در بخش دولتی و خصوصی بودند. جاه طلبی برآورده کردن خواسته های جمعیتی و اقتصادی و کنترل فرآیندهای گسترده تر برای مجموعه ای از منافع عمومی بود ( کالینگورت و نادین، 2006 ، هریسون و همکاران، 2021 ).

اهداف برنامه ریزی برای دستیابی به سه هدف اصلی به کار گرفته شد: اهداف طبقه مورد استفاده برای تعیین استانداردی که زیر آن عملکرد غیرقابل قبول تلقی می شود. درصد اهداف محاسبه شده در رابطه با زمینه های خاص؛ و معیارهایی که در آن واحد اندازه‌گیری شده با ترکیبی از روندهای تاریخی، واحدهای مشابه در یک سیستم (مانند سایر مقامات برنامه‌ریزی محلی)، و واحدهایی در سایر سیستم‌ها یا زمینه‌های خط‌مشی که در آن‌ها می‌توان تحویل را مقایسه کرد، مقایسه و در تضاد قرار داد ( باربر، 2016 ). این گونه‌شناسی‌ها مترادف با شیوه‌های رسمی سازماندهی هستند، به‌ویژه آنهایی که در کشورهای اروپای شمالی یافت می‌شوند. برای نویسندگانی مانند چیودلی (2019) و زانفی (2013) ، حضور (یا غیبت) آنها مدتهاست که توسط دانشگاهیان و سیاستگذاران به عنوان یک خط جداکننده واضح بین سیستم های برنامه ریزی رسمی، تنظیم شده و کارآمد در شمال اروپا و سیستم‌های غیررسمی و ضعیف حاکمیتی کشورهای مدیترانه و اروپای شرقی – ادعایی که آن‌ها به عنوان کلیشه‌ای و سخت‌گیرانه با آن مخالفت می‌کنند.

از اواخر دهه 1970، شکل و ماهیت اهداف برنامه ریزی دستخوش تغییرات قابل توجهی شد. دولت‌های تاچر در دهه 1980 با آنها با سوء ظن فزاینده برخورد می‌کردند و به عنوان وسیله‌ای برای تحمیل اولویت‌ها و محدودیت‌های بوروکراتیک بر مردم و مشاغل تلقی می‌شدند ( دیویس و تورنلی، 2010 ). با این حال، در طول دهه های 1990 و 2000 چیزی از تجدید حیات وجود داشت زیرا آنها نقشی ساختاری در اصلاحات راه سوم ایفا کردند ( گیدنز، 1994 ). آنها مجدداً برای عمل کردن به عنوان مکانیسم‌های حکومت‌داری از بالا به پایین که می‌توانند روابط و فعالیت‌های نه تنها برنامه‌ریزان بخش عمومی، بلکه سایر بازیگران در بخش‌های خصوصی و جامعه مدنی را هماهنگ و مجدداً پیکربندی کنند، ساخته شدند. یک واحد تحویل تخصصی به رهبری مایکل باربر (2016) استراتژیست مدیریتی تأسیس شد که استدلال کرد که اهداف متمرکز باید مبنای همه اصلاحات سیاست دولت باشد. ادعا می‌شد که حضور آنها می‌تواند به‌عنوان نیروی «انگیزه‌ای» برای کارگزاران حکومت عمل کند و در خدمت یک «هدف اخلاقی» باشد که حول آن منافع مختلف می‌توانند با هم متحد شوند و به سمت خروجی‌ها و رویکردهای جمعی کار کنند. آنها به ایجاد “حکمرانی بهتر” از طریق ارائه خروجی های ملموس که “برای شهروندان اهمیت دارد” کمک می کنند (ص.24). آن‌ها می‌توانند معیارهای جدیدی را ارائه کنند که اثربخشی سیاست‌های عمومی را می‌توان بر اساس آن قضاوت کرد و به حساب آورد.

علیرغم اینکه به نظر می رسد انواع جدیدی از تمرکززدایی را تایید می کند، حضور اهداف – به ویژه در رابطه با برنامه ریزی – به عنوان یک شیوه دولت داری عمل کرد که اشکال سلسله مراتبی کنترل را گسترش داد. این سلسله مراتب، به نوبه خود، توسط مدل‌های اقتصادسنجی سیاست اجتماعی و روایت‌های بازارمحور که به مشکلات سیاست‌گذاری، مانند تحویل مسکن و استطاعت، به‌عنوان پیامد محدودیت‌های طرف عرضه، به جای فرآیندهای ساختاری‌تر مالی‌سازی و سفته‌بازی زمین، پی می‌گرفتند. . تعدادی از نشریات تأثیرگذار تأثیر قدرتمندی بر مسکن و برنامه ریزی در زمینه انگلیسی داشته اند ( Mulheirn، 2019 ، Airey and Doughty، 2020 )، حتی اگر شواهد از چندین شهر در سراسر جهان نشان می دهد که مشوق عرضه در بهترین حالت یک اثر حاشیه ای دارد. و در بدتر هزینه های مسکن را افزایش می دهد و ارزش مطلوبیت آن را کاهش می دهد ( Rodríguez-Pose & Storper, 2020 ). علی‌رغم این شواهد، استقرار نسخه‌های عرضه‌شده توسط هدف، همچنان روایت مجازی قدرتمندی را بازی می‌کند که از پیچیدگی‌ها و آشفتگی شیوه‌ها و معانی مکان‌محور برای ایجاد فضاهای عمل دولتی انتزاع می‌کند.

دوم، اهداف همچنین می توانند به عنوان ابزارهای سیاست اصلاحی که ظرفیت های دولت را افزایش می دهند، به کار گرفته شوند. حضور آنها برنامه‌ریزان و بازیگران دولتی را قادر می‌سازد تا با برخی از عدم تعادل‌های ساختاری که بین مقررات و بازیگرانی که به دنبال تنظیم آن هستند، مقابله کنند. برای گربر و همکاران. (2018) سیستم‌های برنامه‌ریزی مدت‌هاست که با این مشکل اساسی دست و پنجه نرم می‌کنند که قوانین و کدهایی که به دنبال پیاده‌سازی آن‌ها هستند، در مقایسه با منافع سرمایه و مالکیت دارایی، از یک حالت هماهنگی نسبتا ضعیف تشکیل شده‌اند. به ویژه در سیستم‌های حقوق عمومی آنگلوساکسون ، حقوق مالکیت افراد در کدهای حقوقی مبتنی بر «ثبات و پیش‌بینی‌پذیری» و مبتنی بر سوابق نسبتاً قابل پیش‌بینی و رویه قضایی و «رویکرد[های] عمل‌گرایانه و کمتر نظری برای حل مشکلات قانونی» گنجانده شده است. ( Wacks, 2015 , pp.11-12). مشروعیت و اقتدار مداخله دولت، برعکس، به بسیج پروژه های مورد توافق جمعی، منافع الزام آور، و ادعاهای سیاسی برای عملکرد در منافع عمومی وابسته است ( بیکر، 2021 ).

در این زمینه گسترده‌تر، اهداف نشان‌دهنده یک شیوه قوی از بیان سیاست با پتانسیل شکل‌دهی به اقدامات بازیگران فراتر از دولت و جبران عدم تعادل بین منافع عمومی و خصوصی است. آنها این پتانسیل را دارند که برنامه ریزان و گروه های جامعه مدنی را برای مقابله با منافع خصوصی اختصاص دهند، که در برخی موارد با اشکال قدرتمند مداخله متحد می شوند. با استفاده از سیستم برنامه ریزی و اهداف تحویل برای ایجاد فرصت های بازار، برنامه ریزان می توانند بر اقدامات دیگران تأثیر بگذارند، در حالی که به طور غیرمستقیم ظرفیت های دولت را با ایجاد موضوعات جدید برای عمل به عنوان شرکای توسعه، تأمین مالی و/یا اجرای سیاست ها افزایش می دهند ( جسوپ، 2016). ). همچنین ادبیات رو به رشدی در علوم کاربردی بیشتر پدیدار شده است که نشان می‌دهد چگونه معیارهای مجازی می‌توانند به برنامه‌ریزان برای طراحی فضاهای شهری فراگیرتر و عمومی‌تر، هم از دیدگاه فنی و هم از منظر اجتماعی بیشتر کمک کنند ( Ewing and Clemente, 2013 , Nazarian et al., 2019 ). . برای مثال، تلاش‌هایی برای اندازه‌گیری ارزش فضاهای سبز در شهرها و طبیعت شهری یا ایجاد امتیازهای زیست‌پذیری که کیفیت محیط‌های شهری را مقایسه می‌کند، وجود دارد ( Ahern et al., 2014 , Carmona, 2020 ).

ثالثاً، اهداف نیز بر حالت‌های عملکرد تأثیر می‌گذارند . گزارش‌های قوم‌نگاری برنامه‌ریزی، اهمیت هنجارهای جمعی را در شکل‌دهی شیوه‌ها و نتایج برنامه‌ریزی برجسته می‌کنند. استقرار اصطلاحاتی مانند “هدف های کششی” و “هدف گیری بالا” در زمینه های متعدد برای تمرکز مجدد دستور کارها حول تحویل استفاده می شود، حتی اگر به طور گسترده پذیرفته شده است که احتمال کمی وجود دارد که آنها محقق شوند ( Riles, 2008 , Abram ، 2014 ). چنین روایت‌هایی نشان‌دهنده نوع خاصی از عملکرد، یعنی کنایه بازتابی است که از نظر جسوپ (2002) ، شیوه‌ای از بحث سیاسی را تشکیل می‌دهد که در آن تشخیص داده می‌شود که «احتمال شکست وجود دارد، اما به گونه‌ای پیش بروید که گویی موفقیت ممکن است». (ص 245). به دلیل ویژگی طعنه آمیز آنها است که اهداف کششی دارای قدرت اجرایی قابل توجهی هستند. می توان با آگاهی از این که نیاز کمی برای ارائه و/یا اتخاذ تصمیمات سیاسی دشواری که ممکن است برای تصویب آنها لازم باشد، با آنها موافقت کرد. علاوه بر این، عدم تحقق آنها باعث ایجاد تقاضا برای اهداف بالاتر و عملکرد بهتر می شود، اما به روش هایی که در مجموع درک می شود که دست نیافتنی است. در کار بر روی برنامه ریزی زیرساخت، بازتاب هایی از تعیین هدف طعنه آمیز وجود دارد. Flyvbjerg (2008) نقش “سوگیری های خوش بینی” را به شدت نشان داده است، به ویژه در زمینه هایی که در آن منافع ذاتی در دست کم گرفتن عمدی و جمعی هزینه های مالی بالقوه (و سایر) در ادامه پروژه وجود دارد. در مورد مسکن، تعصبات خوش‌بینی می‌تواند به عنوان منبع اقدام جمعی عمل کند و برای برجسته کردن شکست‌ها در توجیه شیوه‌های رادیکال‌تر دولت‌داری و مداخله در سمت عرضه استفاده شود.

برنامه ریزان، به شیوه ای عمومی تر از برخی مشاغل دیگر، با کار دشواری مواجه می شوند که مجبور شوند به اهداف تحویل دست یابند و در عین حال اهداف دیگری مانند ایجاد مکان های «قابل زندگی» یا «پایدار» را انجام ندهند. این امر با استقرار اشکال انتخابی دید که در آن اعداد بین مکان‌ها و حوزه‌های قضایی مقایسه می‌شوند، ترکیب می‌شود و اصول بازار رقابت را بیشتر می‌سازد و اصول همکاری و جمع‌گرایی را تخریب می‌کند ( Déjean, Gond, & Leca, 2004 ). آنها «روش‌های ارزشی» را ایجاد می‌کنند که به دنبال ایجاد یک تولید جایگزین از مکان هستند، با حذف آن دسته از ارزش‌هایی که نمی‌توانند در محاسبات مبتنی بر تحویل گنجانده شوند ( Skeggs, 2014 ). بنابراین، اجرای اهداف عددی بر عملکرد اغلب منجر به «تغییر هدف» یا «تاکید بر فعالیت‌های اشتباه می‌شود و به ایجاد اعداد بدون بهبود نتایج واقعی کمک می‌کند… و به احتمال زیاد زمانی رخ می‌دهد که پیامدها بر عملکرد یک برنامه باشد. در ملاقات با تعداد آن ( پرین، 1998 ، ص 372). فشار برای بهبود نتایج می تواند منجر به تحریف در تمرکز سیاست، اختلال در اقدامات جمعی و همکاری، و دور شدن از بازتاب های کیفی تر و اشکال تصمیم گیری شود.

همین انواع ناسازگاری به گستره وسیع معانی و کارهای اجرایی نسبت داده شده به واژه تحویل مربوط می شود . از یک طرف به عنوان یک عمل کمی دیده می شود که بر تولید فیزیکی واحدها برای دستیابی به اهداف متمرکز است. از سوی دیگر، ارائه اهداف برنامه‌ریزی با طیف وسیع‌تری از «قابل تحویل» یا نتایجی مرتبط است که ممکن است به ارزش‌گذاری کمی کمک نکنند. برای مثال، برای برنامه‌ریزان و گروه‌های جامعه مدنی، تنها تعداد واحدهای توسعه‌یافته مهم نیست، بلکه این مهم است که چنین پیشرفت‌هایی در کجا رخ می‌دهند، برای چه کسانی هستند، چگونه به برنامه‌های گسترده‌تر عدالت زیست محیطی و اجتماعی کمک می‌کنند، و تفاوتی که ایجاد می‌کنند. به درک مکان و زیست پذیری. به تعبیر میلر (2008) این توانایی «در اشغال همزمان هر دو سر این قطبیت ظاهری» است که برنامه‌ریزی متمرکز بر تحویل را به عرصه درگیری و رقابت سیاسی تبدیل می‌کند. این بیانگر گسترش این اصل است که سیستم برنامه ریزی برای مشروعیت دادن به دولت و دولت ها وجود ندارد، بلکه برای خدمت به بازار و به طور غیرمستقیم برای رفع نیازهای شهروندان به عنوان مصرف کننده از طریق بازار وجود دارد ( بیور و ترنتمن، 2007 ، میلر ، 2007). ، 2012 ). نتایج و مشروعیت از دید تولیدکنندگان مجازی در بخش خصوصی قضاوت می شود.

چهارم، اهداف همچنین بر تصورات جغرافیایی و دیدگاه‌های سرزمینی تأثیر می‌گذارند و بازیگران را تشویق می‌کنند تا به مکان‌های خود به‌عنوان واحدهای عمل مستقل فکر کنند، نه تسهیل درک گسترده‌تر از ارتباطات و روابط بین مکان‌ها. در حالی که برای پایک و همکاران. (2019) ، تمرکز بر دولت شهری توجه را به اشکال رابطه بین مکان‌ها جلب می‌کند، توسعه شکل‌های مجازی هدف‌گذاری با ترکیب تقسیم‌بندی حاکمیت برعکس عمل می‌کند، در حالی که رابطه سرزمینی را از طریق محاسبات تحمیلی متمرکز میانجی می‌کند. علاوه بر این، بحث کمی در مورد مواردی که به حساب نمی آیند وجود دارد . در حالت‌های معاصر دولت‌سازی، گزینه کمی برای برنامه‌ریزی برای کاهش رشد وجود دارد، اما در عوض، تمرکز بر چیزی که به طور فزاینده‌ای «همسطح‌سازی» نامیده می‌شود یا یک بازی جمع مثبت که در آن تصور می‌شود رشد سرزمینی مستقل است و در داخل ایجاد می‌شود، وجود دارد. مکان ها برنامه‌ریزان، سیاست‌گذاران و گروه‌های جامعه مدنی باید برای رشد محلی برنامه‌ریزی کنند، صرف نظر از تأثیرات اقتصادی، اجتماعی و زیست‌محیطی گسترده‌تر بر مکان‌های داخل و خارج از قلمرو خود . بنابراین، یک بازدارنده فعال برای تفکر در مورد الگوهای فضایی رشد و/یا پرداختن به سؤالات هنجاری گسترده‌تر در مورد اینکه آیا رشد باید در یک مکان خاص اتفاق بیفتد یا نه، وجود دارد. از نظر سیاست، اهداف برای تشویق کارآفرینی محلی طراحی شده اند. با این حال، با انجام این کار، نابرابری‌های فضایی موجود را تشدید می‌کنند، زیرا آن‌هایی که در مناطق با رشد قوی بازار هستند تشویق می‌شوند تا فضا را برای توسعه بیشتر به منظور برآورده کردن تقاضا فراهم کنند.

به طور خلاصه، این بخش استدلال کرده است که تمرکز بر روابط بین اهداف، شیوه‌های حکومت‌داری و مجازی‌گرایی مرتبط با آنها، راه‌های جدیدی را برای تفکر در مورد بحث‌های اخیر درباره اصلاحات برنامه‌ریزی باز می‌کند. با تأکید روزافزون بر مداخلات بازارمحور، کاری که از اهداف خواسته می‌شود در سیستم‌های برنامه‌ریزی انجام دهند، به روش‌های جدیدی کشیده می‌شود. سیستم‌های پس از جنگ که در آن اهداف به‌عنوان کانونی برای انواع مداخله‌های تکنوکراتیک عمل می‌کردند، هنوز مشهود هستند، با طرح‌ها و پروژه‌هایی که زیربنای پیش‌بینی و ارائه اشکال هماهنگی دارند. با این حال، از اهداف نیز برای ایجاد اشکال جدید هماهنگی بازار استفاده می شود . در حالی که در گذشته بسیاری از اهرم‌های مالی و دولتی تحت کنترل سازمان‌های دولتی بود، بر اساس اصلاحات اخیر، وظیفه سرمایه‌گذاران و توسعه‌دهندگان به‌طور فزاینده‌ای است که اولویت‌های سیاست‌گذاری برنامه‌ریزی را به‌ویژه در مورد ساخت و ساز مسکن جدید ارائه کنند. انواع متعدد) و زیرساخت مرتبط. به‌جای اینکه «دولت را ببینند» به گونه‌ای طراحی شده‌اند که «شبیه یک بازار ببینند»، یعنی چارچوبی از مرجع ارائه کنند که بیشتر «بازارمانند» و شامل چشم‌اندازهای بخش خصوصی باشد. این روندها نه تنها در کشورهایی مانند انگلستان، بلکه در سایر زمینه‌های اروپایی و آمریکای شمالی نیز رخ می‌دهد که همانطور که در بالا ذکر شد، تلاش‌های فزاینده‌ای برای «مالی‌سازی» سیستم‌های برنامه‌ریزی و توسعه مکانیسم‌هایی وجود دارد که سودهای خصوصی را برای منافع عمومی به دست می‌آورد.

علیرغم این نقش فزاینده برای بخش خصوصی، دیدگاه‌ها، برداشت‌ها و پاسخ‌های آن‌ها به اهداف مورد بحث قرار نگرفته است. کار نسبتا کمی در مورد اینکه چگونه بازیگران خصوصی از انواع مختلف درونی می‌شوند و در پاسخ به اولویت‌های سیاست‌گذاری و طرح‌های بازارساز عمل می‌کنند، وجود دارد. در نوشته‌های انتقادی‌تر به طور گسترده پذیرفته شده است که وجود اهداف تحویل بالا با توانمندسازی بازیگران بازار و ایجاد فضایی روشن برای ساختن واحدهای بیشتر برای فروش یا اجاره، نابرابری‌ها را به دنبال دارد ( Colenutt، 2020 ؛ Madden & Marcuse، 2016 ). اما کمتر به رسمیت شناخته شده است که حضور اهداف می تواند مشروعیت بازیگران خصوصی را در زمینه های محلی (واقعی) تضعیف کند و آنها را وارد مدار بحث های سیاسی در مورد مسکن کند. انواع مختلف بازیگران خصوصی نیز از حضور اهداف سود می برند یا ضرر می کنند، به عنوان مثال، سرمایه گذاران و توسعه دهندگان دارای نیازها و مقیاس های زمانی متفاوتی هستند. همچنین اطلاعات کمی در مورد کاری که هدف ها در شکل دادن به اشکال واقعی تحویل مسکن به رهبری بخش خصوصی انجام می دهند (از نظر انواع، مقرون به صرفه بودن، و مکان) و سودآوری در دست است.

در این زمینه‌های سیاسی و علمی گسترده‌تر است که بخش‌های بعدی مقاله تنظیم می‌شود. ما از کار مطالعه موردی خود در لندن استفاده می کنیم که روابط متقابل بین چشم اندازهای مقررات برنامه ریزی در مورد سیاست مسکن و چشم اندازهای سرمایه گذاری مسکونی را بررسی می کند. ما از یافته‌ها برای بررسی راه‌هایی استفاده می‌کنیم که دولت مرکزی به دنبال اجرای اصلاحات برنامه‌ریزی است که از اشکال مجازی دولت‌سازی و هدف‌گذاری برای هدایت عرضه خانه‌های جدید که عمدتاً توسط بازیگران بخش خصوصی ساخته شده‌اند، استفاده می‌کند. ما زیربنای ایدئولوژیکی این رویکردها را نشان می‌دهیم و نشان می‌دهیم که چگونه دیالکتیک تجویز/توصیف در محاسبه اهداف برنامه‌ریزی عمل می‌کند، و چگونه پوشش کیفی که متعاقباً مورد نیاز است، مستلزم قدرت و دولت است. سیستم برنامه ریزی برای دولت داری مرکزی است زیرا مالکیت انبوه خانه برای تغییرات اجتماعی-اقتصادی مرتبط با دوران نئولیبرال از طریق رفاه مبتنی بر دارایی اساسی بوده است، و وعده مالکیت خانه برای پیشنهاد انتخاباتی حزب محافظه کار حاکم ضروری است ( ساندرز، 2021 ). بحث با تمرکز بر سیاست مسکن ملی و افزایش برنامه ریزی هدف محور آغاز می شود. سپس برنامه‌ها و استراتژی‌های سطح شهر را بررسی می‌کنیم، قبل از اینکه به بررسی تأثیر سیاست‌ها بر الگوهای توسعه مسکن و شواهد کیفی بر درک اهداف بپردازیم.

ارسال نظر

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.