48000408 21 98+
info@toseabnieh.ir
شنبه تا پنجشنبه 8 تا 18
“صنایع خلاق” به عنوان یک مفهوم تحقیقاتی و سیاستی جهانی ظهور کرده است که برای حمایت از توسعه اقتصادی شهرها، مناطق و کشورها مورد استفاده قرار می گیرد. ادبیات موجود متضمن مفروضاتی است که ماهیت مجموعه فعالیت هایی را که صنایع خلاق را تشکیل می دهند مشخص می کند. در حالی که مطالعات نشان می دهد که شرایط مکان-خاصی نسبت به توسعه این صنایع وجود دارد، تصدیق کمی در مورد ویژگی های مکانی بالقوه ویژگی های آنها وجود دارد. این مقاله دادههای آماری را با نتایج یک بررسی از شرکتهای خلاق در ریگا (لتونی) ترکیب میکند تا میزان مطابقت مفروضات رایج در مورد ویژگیهای صنایع خلاق بیان شده در ادبیات را با واقعیت در محیطهای شهری کمتر توسعهیافته بررسی کند. نتایج نشان میدهد که صنایع خلاق در ریگا تنها برخی از ویژگیهای مفروض را نشان میدهند، در حالی که مفروضاتی مانند سطوح بالای نوآوری و رشد مورد استفاده برای حمایت از اهمیت آنها را نمیتوان تأیید کرد.
زوال صنعتی، جهانی شدن، شهرنشینی فزاینده و محبوبیت ایدئولوژی های نئولیبرال از یک سو، و کالایی سازی محصولات فرهنگی و زیباسازی اقتصاد و زندگی روزمره از سوی دیگر (Featherstone, 1991, Lash and Urry, 1994, Scott, 1997) باعث شده است. به ظهور آنچه اسکات (2007) “سرمایه داری شناختی-فرهنگی” می نامد کمک کرد. چنین تحولاتی که با تسلط بر صنایع فناوری بر، بخش های خدماتی و صنایع محصولات فرهنگی مشخص می شود، گنجاندن صنایع خلاق را در استراتژی های سیاست گذاری و برنامه های توسعه اقتصادی در مقیاس های مختلف – محلی، منطقه ای، ملی و فراملی، هیجان زده کرده است. دو استدلال اصلی به عنوان دلیل منطقی برای این گنجاندن ظاهر شد: (الف) نرخ رشد بالاتر از متوسط. (ب) کمک به نوآوری در اقتصاد گسترده تر از طریق ایجاد حقوق مالکیت معنوی و سرریز دانش (ایوانز، 2009، فورد، 2009، هویج، 2007). کشورهای عضو اتحادیه اروپا نیز از این قاعده مستثنی نیستند، زیرا بحران جستجو برای منابع جدید رشد اقتصادی را تسریع کرده است. صنایع خلاق (یا بخشهای فرهنگی و خلاق) بهعنوان ابزاری برای توسعه اقتصادی و نوآوری در نظر گرفته میشوند و در نتیجه این گفتمانها در استراتژیهای سیاست محلی و ملی اتخاذ میشوند (Tafel-Viia و همکاران، 2014، کمیسیون اروپا، 2012، Huijgh، 2007). ). با توجه به تمرکز صنایع خلاق در شهرها، پایتخت ها نقش ویژه ای در این جست و جو دارند که محرک های منطقه ای اقتصاد مربوطه خود هستند (کمیسیون اروپا، 2013).
گفتمان جهانی که به صنایع خلاق و توسعه آنها می پردازد تقریباً به طور انحصاری بر مجموعه ای از اشتراکات پیشنهاد شده در کارهای اولیه در مورد صنایع خلاق متکی است (مانند DCMS، 1998، Caves، 2000، Lampel و همکاران، 2000) که توضیح می دهد چرا آنها “فقط دیگری نیستند” تجارت» (کانینگهام، 2002). سپس این ویژگیها هم در تحقیق و هم در سیاستگذاری بازتولید میشوند. در واکنش به این موضوع، بسیاری از نویسندگان استدلال کرده اند که این مفهوم، فعالیت هایی را که از یکدیگر متمایز هستند را متحد می کند (گارنهام، 2005، مارکوزن و همکاران، 2008، میلر، 2009، اوکانر، 2010، اوکلی، 2009)، که وجود دارد. فقدان پایه های تحقیقاتی نظری و تجربی محکم برای تعمیم (ایوانز، 2009، مارکوزن و گادوا، 2010)، یا اینکه تعاریف و ابزارهای خط مشی جهانی نیستند و باید به جای کپی کردن، اقتباس شوند (ایوانز، 2009، پک، 2005، پرت، 2009، پرت، 2010). در نتیجه چنین بحث هایی، شرایط مورد نیاز برای توسعه صنایع خلاق به طور فزاینده ای به عنوان مرتبط با ویژگی های مکان (تیلور، 2008) و توسعه تاریخی (مسترد و موری، 2011) شناخته می شود. با این حال، امکان مکان خاص ماهیت صنایع خلاق به ندرت مورد سوال قرار می گیرد (فلو، 2012).
با در نظر گرفتن این موضوع، این مقاله استدلال می کند که به منظور درک توسعه صنایع خلاق و پتانسیل آنها برای توسعه اقتصادی (شهری)، ما نیاز به بررسی ماهیت شرکت هایی داریم که به عنوان صنایع خلاق طبقه بندی می شوند. به طور خاص، به مفروضات جهانی ضمنی در مورد صنایع خلاق که در ادبیات نظری یافت می شود، می پردازیم. سوال اصلی تحقیق را می توان به صورت زیر فرموله کرد: تا چه اندازه مفروضات جهانی در مورد ماهیت و ویژگی های صنایع خلاق در شهری کمتر از نظر اقتصادی پیشرفته صادق است؟ ما پیشنهاد می کنیم که نه تنها شرایط برای توسعه یک اقتصاد خلاق (همانطور که توسط ماسترد و موری، 2011 یافت شد)، بلکه ویژگی های شرکت های سازنده اقتصاد خلاق نیز می تواند در شهرهای مختلف با سطوح مختلف توسعه اقتصادی متفاوت باشد. اگر چنین باشد، نظریه ماهیت صنایع خلاق باید مورد بازنگری قرار گیرد و شامل ویژگیهای خاص مکان با پیامدهای مستقیم برای شیوههای سیاستگذاری صنایع خلاق فعلی باشد.
به منظور پاسخ به این سوال، ما یک تحلیل کمی بر اساس داده های آماری به دست آمده از اداره آمار لتونی و یک نظرسنجی آنلاین از شرکت های خلاق 2 در ریگا (لتونی) انجام دادیم. ریگا به دلایل مختلفی به عنوان شهر برای مطالعه موردی ما انتخاب شده است. اول اینکه این شهر بیش از 70 درصد از صنایع خلاق کشور را در اختیار دارد (Creative Metropoles, 2010). دوم، “گفتمان صنایع خلاق” در لتونی تقریباً یک دهه قدمت دارد، که آن را به یک گفتمان سیاسی آگاهانه پذیرفته شده تبدیل می کند. ثالثاً، وضعیت فعلی به خوبی همشکلی حاکم در تحقیقات و سیاستگذاری صنایع خلاق را نشان میدهد. اولین و تنها سند نقشه برداری آماری انجام شده تا کنون مربوط به دوره 2001 تا 2005 ( تحقیقات صنایع خلاق: واقعی سازی آمار ) است. سطوح رشد بالای صنایع خلاق، اما پتانسیل صادرات پایین را نشان می دهد (Miķelsone, Gubins, & Vanags, 2008). مطالعات دیگر یا با استراتژیهای خطمشی (Creative Metropoles، 2010)، شرایط برای الگوهای مکانیابی کارگران خلاق (Mustrd & Murie، 2011) یا خوشهها (Ozola، Groskaufmanis، و Zībarte، 2011) سروکار دارند. علیرغم فقدان دانش در مورد ماهیت صنایع خلاق در ریگا، اسناد استراتژی مربوطه این فرض را دارند که به دلیل ماهیت ارزش افزوده متمایز، صنایع خلاق پتانسیل رشد اقتصادی، ایجاد شغل و تولید ثروت و نوآوری را در سراسر جهان دارند. اقتصاد (LRKM، 2006، LRKM، 2013b).
مقاله با مروری بر مفروضات جهانی در مورد ویژگیهای صنایع خلاق که در ادبیات دانشگاهی یافت میشود، آغاز میشود، و سپس بحث مختصری در مورد وضعیت فعلی صنایع خلاق در ریگا ارائه میشود. سپس طرح تحقیق و نتایج تحقیق را ارائه می کنیم. در نهایت، یافتههای کلیدی را با توجه به ادبیات دانشگاهی مورد بحث قرار میدهیم و نتایج و پیامدهای اصلی را برای تصمیمگیریهای سیاستگذاری و تحقیقات آتی ارائه میکنیم.