48000408 21 98+
info@toseabnieh.ir
شنبه تا پنجشنبه 8 تا 18
رسانههای بازنمایی رسانههای مکانی به ساخت هویت مکانی کمک میکنند که از قلمرو فیزیکی جدا شده و در عین حال در ارتباط با قلمرو فیزیکی است، که در این مقاله به عنوان تصویر مکان در یک رسانه از آن یاد میشود. تصویر مکان به عنوان یک مفهوم در اینجا در چارچوب ایدههای لوفور درباره بازنمایی فضا و فضاهای بازنمایی و بین الاذهانی هوسرل توسعه مییابد. این مقاله با تأکید بر جنبههای بازنمایی رسانه و تحقق مفهوم تصویر مکان، از طریق مطالعه موردی Foursquare، چگونگی تغییر مکان دانش محلی در فضای مجازی – یا آنچه گوردون از آن به عنوان netlocality یاد میکند – نگرش و روشهای افراد را تغییر میدهد. در ابتدا برای به دست آوردن اطلاعات در مورد مکان ها استفاده کنید که بر تصمیم گیری در مورد بازدید از آن مکان ها تأثیر می گذارد. این مقاله استدلال میکند که با ایجاد انتظار نسبت به مکانها، این تصویر به یک نیروی محرکه در ارتباط بین دانش محلی مستقر در مکانهای مجازی و فیزیکی تبدیل میشود. این مقاله اهمیت فزاینده رسانه های بازنمایی در ارتباط با فضای فیزیکی واقعی را روشن می کند.
ارتباط بین تصویر و مکان توسط چندین محقق از رشته های مختلف مانند مطالعات شهری و فرهنگی، مطالعات رسانه ای و جغرافیای انسانی مورد بررسی قرار گرفته است. جغرافیدانان ارتباطی، فالکهایمر و جانسون (2006) در حالی که در مورد تنوع رسانههای درگیر در ساخت تصویر مقصد بحث میکردند، به غفلت در مطالعه پتانسیلهای شیوههای رسانهای جدید پرداختند (Falkheimer & Jansson, 2006). در این زمینه، این مقاله تأثیر رسانه های مکانی را به عنوان سایتی برای ساخت و شکل گیری تصویر مکان مورد توجه قرار می دهد. در این مقاله، امکان رسانه های مکان یابی و به طور خاص، قدرت تصویر ساخته شده در رسانه های جدید معرفی شده، برای تبدیل شدن به یک عامل کنش در مکان فیزیکی، و امکان رسانه برای تشویق کاربران، تصمیم گیری بالقوه و حرکت در آن بحث می شود. دنیای فیزیکی، افراد را قادر به تعاملات اجتماعی مناسب میکند و با افزایش کارایی و خوانایی مکانها، فرآیند درک محیط شهری را تسهیل میکند.
مقاله به چهار قسمت تقسیم می شود. بخش اول، پیشینه مفهوم تصویر مکان را از دیدگاههای رشتهای مرتبط مورد بحث قرار میدهد و رابطه رو به رشد تصویر مکان و رسانههای بازنمایی را برجسته میکند. بخش دوم، چارچوب نظری را توضیح می دهد که از طریق بحث در مورد فضاهای بازنمایی و تجربیات مکان بین الاذهانی توسعه یافته است. چارچوب نظری، ساخته شده بر روی آثار هوسرل و لوفور، درون ذهنیت و فضاهای بازنمایی و فضاهای بازنمایی (Lefebvre, 1991)، به ترتیب نقشی حیاتی در توسعه و تعریف مفهوم تصویر مکان ایفا می کند. بخش سوم، مطالعه موردی Foursquare، یک برنامه رسانه محلی، را به عنوان مدلی ارائه میکند که در آن دو مفهوم مکان و بازنمایی در هم تنیده و به هم مرتبط هستند. و بخش پایانی، تحلیل بر اساس چارچوب نظری توصیف شده را مورد بحث قرار می دهد. یافته های این مطالعه از این تصور حمایت می کند که رسانه بازنمایی نقش منحصر به فردی در شکل گیری تصویری خاص از هر مکان ایفا می کند.
قبل از ظهور گسترده فناوریهای رسانهای جدید، مفهوم تصویر در بافت شهرها قبلاً به طور گسترده توسط محققان شهری و قومنگاران مورد بحث قرار گرفته است. تصویر مکان توسط بولدینگ (به نقل از رلف، 1976)، به عنوان یک تصویر ذهنی که “محصول نگرش، تجربه، خاطرات و احساس فوری” است، تعریف شده است (ص. 56). لینچ (1960) به ویژه تصویر مکان را به عنوان “محصول احساس فوری و حافظه گذشته که برای تفسیر اطلاعات و
پتانسیلهای توسعه فناوری، ما را بیش از هر زمان دیگری به بررسی و درک نظریه ارائه شده توسط لفور در مورد تولید اجتماعی فضا نزدیک کرده است، که فضاها را به عنوان فضایی خلق شده جمعی و نه به عنوان یک مدل انتزاعی دیگر تلقی میکند. لوفور یک مدل جامع از فضا ایجاد کرد که در آن بازنمایی از فضا می تواند بخشی از تجربه ما از واقعیت باشد. مکان ها بیش از ویژگی های فیزیکی تشکیل شده اند، بلکه از نظر اجتماعی نیز هستند
آنچه که ما در تعامل با این رسانه ها دریافت می کنیم و به اشتراک می گذاریم، دانش محلی در مورد مکان ها است. گوردون با برجسته کردن تغییر در روشهای مرسوم جمعآوری اطلاعات در مورد فضاهای فیزیکی شهری، مفهوم شبکه محلی را توسعه داد که توضیح میدهد چگونه دانش محلی قرار داده شده در قلمرو مجازی جایگزین روشهای مرسوم جمعآوری اطلاعات در برخوردهای روزمره مانند پیادهروها، خیابانها میشود. گوشه ها یا احتمالاً دهان به دهان. تصویر
از آنجایی که هدف این مطالعه موردی به دست آوردن بهترین بینش در مورد شیوههای نوظهور درگیر شدن با Foursquare به عنوان نمونهای از شیوههای رسانه محلی و بحث در مورد مفهوم تصویر مکان بود، یک رویکرد جمعآوری داده چند روشی شامل نیمه استفاده شد. -مصاحبه های ساختاریافته، مجموعه مصنوعات (عکس های فوری از فعالیت های کاربران و همچنین اسکرین شات های روش های مختلف جستجوی مکان ها، لیست ها، نکات و غیره) و مطالعه الگوی رفتاری: جمع آوری کاربران
یافته کلیدی مطالعه موردی این است که برنامه Foursquare مکان ها را شناسایی می کند. حتی میتواند مکانهای غیر متعارفی را که در غیر این صورت کمتر مورد بازدید مردم قرار میگیرند، بشناسد. این شناخت نه تنها از طریق فرآیند برجسته کردن منطق و معانی مرتبط با آن مکان، بلکه با ارائه ارزش (معنا) به مکان های فیزیکی واقعی در واقعیت امکان پذیر است. Foursquare (به ویژه از طریق رسانه آن)، کاربران را با جنبه قابل توجهی تسهیل می کند
فنآوریهای رسانهای جدید، فرصتهایی را برای به وجود آمدن تصویر مکان، بهعنوان بعد دیگری از خود مکان که جدا از مکان فیزیکی و به جای آن در اکوسیستم رسانه وجود دارد، باز کردهاند. این مقاله در تلاش است تا امکان ادغام اشکال جدید رسانه را در شکلگیری تصویر مکان خارج از روشهای مرسوم، با تاکید بر رسانهها بهعنوان مکانهای تولید و شکلگیری تصویر مکان، اعلام کند. این مقاله با اتخاذ مفهوم ناربس به صورت نظری