48000408 21 98+
info@toseabnieh.ir
شنبه تا پنجشنبه 8 تا 18
این مقاله هم به این میپردازد که شهرهای خلاق تصور میشوند و هم اینکه واقعاً چه هستند. این یک چالش برای سیاستگذاران است. به طور کلی، این مقاله به دنبال ایجاد بستری برای رویکردی ظریفتر و ظریفتر به خلاقیت، فرهنگ و شهرها است: رویکردی که در موقعیت قرار دارد و جهانی نیست. به دنبال ترسیم رویکردی است که نه صرفاً به احتمالات رشد، بلکه به استراتژیهای توزیع مجدد مربوط میشود. با انجام این کار، این پرسش مطرح میشود که آیا میتوانیم شهرهای خلاق را بهعنوان یک حوزه سیاست و عمل واقعاً مترقی تصور کنیم، برخلاف آنچه که به نظر ما شکلی از نظر اجتماعی واپسگرایانه است که در حال حاضر دارند. مقاله به سه بخش اصلی تقسیم می شود. اولی شهر خلاق را در گفتمان بازاریابی مکان قرار می دهد، اما تنش های بین جهانی گرایی بازاریابی مکان و ویژگی های فرهنگ و خلاقیت را برجسته می کند. دومی به طور انتقادی مفاهیم لیبرالیسم و خلاقیت را به عنوان زیربنای شهر خلاق بررسی می کند. بخش پایانی شهر خلاق واقعی موجود را در بر می گیرد و بسیاری از عناصر منفی و واپس گرای سیاست هایی را که آنها را ترویج می کنند برجسته می کند. این مقاله نیاز به رویکردهای ظریف تر، و توجه بیشتر به (فقدان) نتایج توزیع مجدد در بحث های شهر خلاق موجود را استدلال می کند.
◄ رویکردی را ترسیم می کند که صرفاً به احتمالات رشد مربوط نمی شود، بلکه به استراتژی های توزیع مجدد نیز مربوط می شود. ◄ شهر خلاق را در گفتمان بازاریابی مکان قرار می دهد. ◄ تنش های بین جهانی گرایی بازاریابی مکان و ویژگی های فرهنگ و خلاقیت را برجسته می کند. ◄ مفاهیم لیبرالیسم و خلاقیت را به عنوان زیربنای شهر خلاق بررسی می کند. ◄ بسیاری از عناصر منفی و قهقرایی سیاستهایی که شهرهای خلاق را ترویج میکنند، برجسته میکند.
این مقاله هم به این میپردازد که شهرهای خلاق تصور میشوند و هم اینکه واقعاً چه هستند. اشاره میکنیم که از بسیاری جهات، مفهوم شهرهای خلاق با استراتژیهای جهانیسازی نئولیبرالی مطابقت دارد، اما در عین حال چهرهای «انسانی» یا «فرهنگی» به آنها ارائه میدهد. اگر این یک هدف صریح بود، ما با استراتژی اصلی مخالف بودیم، اما استدلال میکنیم که حداقل در شرایط خودش منطقی بود. با این حال، در مقابله با این دیدگاه، ما پیشنهاد میکنیم که شاید بهتر باشد تمرکز بحث ما بر روی چه نوع معاملهای متمرکز شود، و مفهوم هنجاری و حل و فصل به نفع چه کسی است؟ این مقاله بحث را حتی فراتر می برد، به حوزه تولید فرهنگی و همچنین مصرف فرهنگی. این چیزی است که قبلاً مورد حمایت قرار گرفته است (پرات، 2004)، اگرچه این رویکردی است که خود با مشکلاتی مواجه است. در مقاله حاضر ما می خواهیم دیدگاهی به همان اندازه انتقادی به این رویکرد نیز اضافه کنیم. به طور کلی، این مقاله به دنبال ایجاد بستری برای رویکردی ظریفتر و ظریفتر از خلاقیت، فرهنگ و شهرهاست، رویکردی که موقعیتیافته است و جهانی نیست. و یکی که به طور متمرکز نه فقط به احتمالات رشد، بلکه به استراتژی های توزیع مجدد نیز توجه دارد. با انجام این کار، ما فرصتی را می بینیم که شهرهای خلاق را به یک حوزه سیاست و عمل واقعاً مترقی تبدیل کنیم، برخلاف آنچه که در حال حاضر می توان آن را به عنوان یک شکل واپس گرای اجتماعی ارزیابی کرد.
در این مقاله ما این تنشها را برای فرار از محدودیتهای رویکردهای «کتاب آشپزی» به شهرهای خلاق مبتنی بر برندسازی محدود، یا بازاریابی مکانی، منطق بررسی میکنیم و در عوض رویکردی ظریفتر را در نظر میگیریم که به فرهنگها و تفاوتهای محلی حساس است (پرات، 2010). ). اعلامیه یونسکو (2001) در مورد تنوع فرهنگی چالشی برای رویکردهای هنجاری به شهرهای خلاق است: به دلایلی که در این مقاله به بررسی آنها میپردازیم، احتمالاً اکثر چنین استراتژیهایی دشمن تنوع هستند و یکسانی را ترویج میکنند. یکی از ابزارهای بالقوه برای عملیاتی کردن اصول اعلامیه تنوع، شبکه شهرهای خلاق یونسکو است. شبکه یونسکو بر خلاف ذهنیت «راهنمای شهر خلاق» (مدل بازاریابی مکان هنجاری)، بر ایجاد مشارکت محلی و مفهوم بررسی تجربیات و چالشهای مشترک در شهرها متمرکز است. شبکه یونسکو همچنین به ما در مورد انواع شهرهای خلاق هشدار می دهد. نکته ای که بعداً به آن بازخواهیم گشت. * در حالی که این مقاله به بسیاری از عملکردها یا نتایج فعلی انتقاد می کند، در زمینه شهرهای خلاق، استدلال و هدف آن با هر دو آرزوی برنامه شهرهای خلاق یونسکو سازگار است (بندرین، 2011). و گزارش اقتصاد خلاق UNCTAD (UNCTAD 2010). نکته ای که در اینجا مطرح می شود این است که سیاست گذاران و شهروندان نمی توانند در مورد شهر خلاق «نگاه پر ستاره» باشند، بلکه باید با چالش ها و فرصت هایی که ممکن است به ارمغان بیاورد درگیر شوند. حل و فصل مسائل و تضادها به سیاست گذاری خلاقانه ای نیاز دارد تا با تنوع پیچیده بازیگران اجتماعی، اقتصادی و سیاسی که شهر خلاق واقعی موجود را تشکیل می دهند، مطابقت داشته باشد.
عنوان مقاله وام گیری خودآگاهانه از مضمون بل (1978) است: تضادهای بین یک منطق اقتصادی خاص و یک منطق فرهنگی خاص. این تنشی را نشان میدهد که میتواند به آسانی مشخصه افراد شهر خلاق باشد، مفهومی که در آن زمان تصور نمیشد. این مقاله دو هدف دارد: اول، برجسته کردن بار فلسفی (لیبرالیسم، خلاقیت و فرهنگ) که مفاهیم شهرهای خلاق حمل میشوند. و دوم، ارائه راه روشن تری برای اندیشیدن در مورد شهرهای خلاق به روش های موقعیتی که شهرهای خلاق واقعی موجود را در مقابل اشکال ایده آلیستی و آرمانی بررسی می کند. البته طعنه آمیز است که فلوریدا (2002) به شدت از کارهای قبلی بل (1973) برای چارچوب بندی مفهوم طبقه خلاق استفاده می کند. ما نمیخواهیم در اینجا از بل پیروی کنیم، مگر اینکه بپذیریم که او یک سؤال مرتبط را مطرح میکند، سؤالی که مستقیماً چارچوب مفهومی گستردهتر فلوریدا را به چالش میکشد، سؤالی که مستحق بررسی بیشتر است.
ویلیامز (1976، ص 87) اظهار داشت که فرهنگ یکی از پیچیده ترین کلمات در زبان انگلیسی است. می توان اضافه کرد که خلاقیت و لیبرالیسم در برخی مشکلات مشترک هستند. بحث در این مقاله به دنبال پرداختن به مجموعه فعلی است که با آمیختگی ایده های فرهنگ، خلاقیت و لیبرالیسم و ارتباط آنها با شهر نشان داده می شود. در اینجا دو موضوع بحث وجود دارد. اول، این نگرانی که مفاهیم شهر خلاق معمولاً با تعدادی از فرضیات مشترک در مورد رمانتیسم و اقتصاد نئولیبرال و همچنین تفاسیر خاصی از لیبرالیسم اجتماعی و اخلاقی همراه است. هدف ما در اینجا برجسته کردن این فرضیات و پیشنهاد احتمالات دیگر است. دوم، میخواهیم شهر خلاق را بهعنوان ارزش اسمی در نظر بگیریم و ماهیت زندگی و معیشت در شهر خلاق واقعی موجود را بررسی کنیم. و به طور ضمنی این را با لفاظی های عمومی تر به نفع شهرهای خلاق مقایسه می کنیم.
امید است که بحثی که در اینجا مطرح میشود، فضایی را برای تفکر در مورد شهر خلاق با وضوح بیشتر و دقیقتر از آنچه قبلاً انجام شده است، باز کند. بهطور کلیتر، ما میخواهیم علیه یک مفهوم جهانشمول خلاقیت و شهر خلاق، و به نفع یک مفهوم اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی که و موقعیتیافته است، بحث کنیم. علاوه بر این، ما میخواهیم عدم تقارن روابط قدرت (و در نتیجه پیامدهای توزیعی) را که در تمام بازنماییها (طرحها، تصاویر و بازاریابی) شهر، در استراتژیهای مورد علاقه و بخشهای اقتصادی وجود دارد، اما بهویژه در شهرهای خلاق بهشدت یافت میشوند، برجسته کنیم. . با این حال، ما همچنین میخواهیم تأکید کنیم که در عین حال، چنین عدم تقارنهایی با درخشش جهانی ظاهری لیبرالیسم و خلاقیت که معمولاً به عنوان یک مثبت جهانی و تمایز نیافته در بحثهای شهر خلاق توصیف میشوند، رد میشوند.
جریان کلی بحث در مورد شهرهای خلاق، پیچ و تاب خاصی به رشته نئولیبرالی قدیمی سرمایه گذاری مستقیم خارجی (FDI) اضافه کرده است. این به سادگی یک منطق خاص و مجموعه ای از انتظارات مرتبط را نشان می دهد که چگونه و به چه طریقی یک شهر باید خود، مردم و فرهنگ خود را بفروشد تا سرمایه گذاری برون زا جذب کند (به عنوان مثال، هال و هابارد (1998) و کرنز و فیلو را ببینید. (1993)). یکی از نتایج این، استراتژی نام تجاری سخت است که نمادهای فرهنگی را ایجاد می کند که عموماً برای جذب تصمیم گیرندگان و گردشگران (فرهنگی) به شهرها تأیید شده است (ایوانز، 2001، ایوانز، 2003). کار نوآورانه فلوریدا، با تکیه بر استدلال های گلیزر (1998) در مورد تحرک سرمایه انسانی، به دنبال چارچوب بندی انواع شکل شهری است که «طبقه خلاق» را که هدف شرکت های پیشرفته (و مدیران شهری) است، جذب می کند. . تصویر اکنون آشناست: ارزشهای لیبرال حکومت اجتماعی و سیاسی و نوع خاصی از فضای مصرف فرهنگی. به این صورت، ممکن است این سوال را مطرح کنیم که چه کسی از این موضوع ناراضی خواهد بود؟ جای تعجب نیست که بسیاری از شهرها عجله دارند تا این اجزا را در جای خود قرار دهند و از این رو برای «خلاق ترین شهر» رقابت کنند.
همانطور که در جاهای دیگر اشاره شد (پرات، 2008 الف)، بحث دیگری در مورد صنایع فرهنگی و خلاق در شهرها وجود دارد که شهرها را به عنوان مکانهای جدید تولید فرهنگی مورد توجه قرار داده است، و متضمن مجموعهای متفاوت از فرضیات و خواستهها در مورد اینکه چه چیزی در بر میگیرد. شهر خلاق علاوه بر این، بحثهای دیگری نیز وجود دارد که شهرهای خلاق را بر اساس اشکال جدید حکمرانی به عنوان شهرهای حلکننده مشکل میسازد (لاندری، 2000). ما در این مقاله به جای تقابل ساده با دو رشته بحث شهر خلاق، به دنبال کاوش در یک منطقه وسیع تر و بررسی شهر خلاق واقعی (تولید و مصرف) هستیم که کاملاً متفاوت از نوع ایده آل است. شهر خلاق بحث های مردمی هدف ما این است که هم بحثهای مربوط به امکانات و محدودیتهای شهرهای خلاق (مبتنی بر تولید) را برانگیخته کنیم و هم خوانشی دقیقتر از شهر خلاق ارائه دهیم که ممکن است به عنوان اصلاحی برای جشنهای نئولیبرالی پیشفرض عمل کند. تجلی خاص “خلاقیت”.
مقاله به سه بخش اصلی تقسیم می شود. اولی شهر خلاق را در گفتمان بازاریابی مکان قرار می دهد، اما تضادهای جهان شمولی بازاریابی مکان، و ویژگی های فرهنگ و خلاقیت را برجسته می کند. دومی به طور انتقادی مفاهیم لیبرالیسم و خلاقیت را به عنوان زیربنای شهر خلاق بررسی می کند. بخش پایانی شهر خلاق واقعی موجود را در بر می گیرد و بسیاری از عناصر منفی و واپس گرای سیاست هایی را که آنها را ترویج می کنند برجسته می کند. این مقاله در مورد نیاز به رویکردهای ظریف تر، و توجه بیشتر به (فقدان) نتایج توزیع مجدد بحث می کند.
قبل از پرداختن به نقد، میخواهیم دیدگاه هنجاری را در نظر بگیریم، اما میخواهیم آن را تا مرزهایش پیش ببریم و پیامدهای آن (به جای آرزوها) را بررسی کنیم. دیدگاه هنجاری توسط شهری “خارج از تابلوی طراحی معمار” همانطور که در یک ویدئو بازاریابی شهری نشان داده شده است، بیان می شود. این بیان مدرنیته، عقلانیت و پیشرفت است، با عطف فرهنگی (با نام تجاری سخت فرهنگی که به عنوان متمایز کننده محصول استفاده می شود). این چشم اندازی از بهترین جهان های ممکن را از بین می برد. که در
تنش بین پروژه نئولیبرالی توسعه صنعتی با کمترین هزینه و رقابت شهرها برای تامین منابع برای میزبانی از نیروی کار بسیار ماهر که به عنوان طعمه برای FDI عمل می کنند وجود دارد. تلاش خلاقانه فلوریدا برای “مربع دایره” با بازی با برگ برنده خلاقیت (بسیار شبیه استراتژی های قبلی شهری و استفاده از شاخص های کیفیت زندگی) به دست می آید. فرهنگ و خلاقیت طنین بیشتری پیدا کرده است زیرا به عنوان محرک همه مطرح شده است
این بخش به کارگیری مفاهیمی مانند خلاقیت و لیبرالیسم اخلاقی به عنوان کلیات، و چالشهای ارائه شده توسط آمیزهای از لیبرالیسم، خلاقیت و فرهنگ را زیر سوال میبرد. هدف ما در اینجا این است که اتمگرایی و جهانشمولیگرایی را مشکلسازی کنیم و آنها را با دیدگاهی دقیقتر جایگزین کنیم. ما از نویسندگانی مانند یانگ (1990) تأثیر می گیریم که در مورد مفاهیمی مانند عدالت که به طور مشابه مشخص شده اند و اشاره کرده اند که تحمیل
دقیقاً همین بحث است که میتوان به طرق مختلف به تعدادی از کاوشهای اخیر در مورد تنشهای داخلی بین خلاقیت، سازمان و دانش پی برد (نگاه کنید به Boltanski and Chiapello، 2005، Lazzarato، 2007، McRobbie، 2003 و Thrift (2005). )). در اینجا جایی برای تفصیل این بحث ها وجود ندارد (اما رجوع کنید به گیل و پرت (2008))، اما توجه به این نکته کافی است که آنها از مفاهیمی که هنر و خلاقیت نمایانگر «دیگری» کار و در نتیجه فضای آزادی فردی هستند، تا
آرزوها و به طور کلی عناصر مثبت درک شده از مفهوم طبقه خلاق و شهر خلاق به خوبی مستند شده است. اما همانطور که در بالا پیشنهاد شد، این گزارش ها ناگزیر جزئی هستند. آنها بر اساس جابجایی یک جمعیت موجود یا کاهش درجه تقاضاها و نیازهای آنها هستند. یک فرآیند کاملاً مستند از هجوم درآمدهای بالاتر و/یا سرمایه فرهنگی متفاوت، هسته اصلی فرآیند تعمیم اصیل سازی است (Lees, 2000). البته الف
جایگزینی برای تمرکز بر فضاها و مکان های مصرف، بررسی مجدد نقش تولید فرهنگی در شهرها و توسعه سیاست هایی برای تشویق آن بوده است (پرات، 2008 الف). درست است که اکنون ادبیاتی وجود دارد که شواهد روشنی از سهم اقتصادی، اجتماعی و سیاسی صنایع فرهنگی در شهرها ارائه میکند (اسکات، 2000)، که مقیاس و واردات اقتصاد تولید فرهنگی در شهرها را ترسیم میکند (رقیب بسیاری از «سنتیها». بخش هایی مانند خدمات مالی (GLA
دیدگاههای امید به کارهای خلاقانه در آثار خلاقانه فراوان است. همانطور که در بالا ذکر شد، ادبیات در حال ظهور در مورد واقعیت ها به ویژه ساختارها و سازمان یا کار خلاق، و اینکه تجربه کار خلاق واقعا چگونه است، وجود دارد. آنچه عموماً فاقد آن است، تحلیل های سطح شهری است. دلیل خوبی برای این وجود دارد: این حوزه فعالیت اقتصادی هنوز در حال ظهور و به سرعت در حال تغییر است. برخی از عکس های فوری از بخش خلاق به عنوان یک کل را می توان از بخش ها بدست آورد
هدف این مقاله نگاهی انتقادی به مفهوم شهر خلاق بوده است. ما رهبری خود را از بل گرفتیم و بحث را حول ماهیت متناقض طبقه خلاق و در نتیجه شهر خلاق طرح ریزی کردیم. تضاد درونی بل یک مشکل اصلی در جوامع فراصنعتی بود. این بحثی است که تحت فرمول های مختلف در بحث های اخیر دوباره مطرح شده است (برای مثال به Boltanski و Chiapello (2005) و Gill and Pratt (2008) مراجعه کنید). این مقاله مفهوم خود را گرفت