48000408 21 98+
info@toseabnieh.ir
شنبه تا پنجشنبه 8 تا 18
یک برنامه مسکن فدرال استانداردهای گسترده ای را در تضاد با طرح های اصلی محلی ایجاد کرد.
با توسعهدهندگان خصوصی بهعنوان عوامل اصلی تبلیغ، به محرک اصلی توسعه شهری تبدیل شد.
ما تأثیر برنامه را در شیوه های اجرای طرح جامع زیر سؤال می بریم.
تجزیه و تحلیل فضایی نشان می دهد که پراکندگی شهری محدود به برنامه نیست، اما مربوط به دستورات حکومت محلی است.
نتایج نشان میدهد که ترتیبات حاکمیت سرزمینی میتواند روی شیوههای اجرای طرح تأثیر بگذارد.
این مقاله به درک سیاست های سرزمینی رشد شهری، به ویژه در مورد استراتژی ها و ابزارهای کنترل گسترش شهری (تبدیل زمین طبیعی یا روستایی به مناطق شهری و ساخته شده) کمک می کند. ما فرآیندهای رشد/گسترش شهری ناشی از سه دوره متوالی شیوههای اجرای طرح جامع در یک شهر متوسط برزیلی (Araraquara) را تحلیل کردیم. هدف ارزیابی کمی بود که آیا یک برنامه مسکن بازارمحور ملی (MCMV) میتواند پاسخگوی نابرابریها در نتایج فضایی رشد فیزیکی مرتبط با ترتیبات مختلف حاکمیت سرزمینی در طول دستورات متضاد دولت محلی باشد. اگرچه برنامه MCMV گسترش گسترده حومه شهری، به ویژه به سمت مناطق حفاظت از سرچشمه را معرفی کرد که امروزه آسیب پذیری های اجتماعی و زیست محیطی را در Araraquara در کنار هم قرار می دهند، اما این برنامه تنها مسئول روندهای فضایی قابل مشاهده مشاهده شده پس از سال 2009 نبود. ترتیبات می تواند روی شیوه های اجرای طرح جامع تأثیر بگذارد.
محققان در سراسر رشته ها به پدیده پیچیده و چند وجهی روابط بین رشد شهری و سیاست نزدیک شدند. نظریه هایی برای توصیف پویایی های سیاسی-اقتصادی، مانند ماشین رشد شهری (مولوتچ، 1976)، کارآفرینی شهری (هاروی، 1989)، و رژیم های شهری (استون، 1993) پدید آمده اند. حکمرانی نیز بهعنوان محرک گسترش زمین شهری بهجای رشد صرفاً جمعیتی یا اقتصادی مورد توجه قرار گرفته است (Hersperger et al., 2018). از این نظر، نقش ائتلاف های حامی رشد به طور گسترده در ادبیات مورد بحث قرار گرفته است (لیو و لو، 2022). دوسکار (2020) “امضای” فضایی پویایی سیاسی را در منظر شهری مشاهده کرد و اشکال فضایی شهری خاص را با انواع خاصی از سیاست مرتبط کرد. مطالعات دیگر به تضادها در پیامدهای فضایی رشد شهری و انطباق با مرزهای برنامه ریزی شهری پرداختند (الفاسی و همکاران، 2012، پادیرو، 2016، منزوری و همکاران، 2021). با این حال، آنها عمدتاً نقش مقررات برنامه ریزی، مرزهای رشد و توسعه واقعی شهری را در سطح محلی بدون تمرکز بر عوامل مداخله گر خارجی در نظر گرفتند.
این مقاله بعد فضایی رشد شهری و سیاست کاربری زمین را در سطح محلی در بر می گیرد (کریگشولم و همکاران، 2022) اما همچنین بر عوامل مداخله گر خارجی و تأثیرات حاکمیت سرزمینی بر اجرای طرح تمرکز می کند (هرسپرگر و همکاران، 2018). به طور خاص، ما تأثیر یک برنامه مسکن مقرون به صرفه مبتنی بر بازار ملی را در اجرای طرح های جامع در سطح محلی، به ویژه در مورد استراتژی ها و ابزارهای کنترل گسترش شهری (تبدیل زمین های طبیعی یا روستایی به مناطق شهری و مسکونی) زیر سوال می بریم.
ما حکمروایی سرزمینی را مرتبط با سیاست سرزمینی فرض کردیم (آرانگو اسپینال و همکاران، 2020)، که از طریق پیامدهای فیزیکی رشد شهری آشکار میشود و شیوههای اجرای طرح جامع را نشان میدهد (هرسپرگر و همکاران، 2018). بر این اساس، ما بهطور تجربی نتایج فیزیکی گسترش شهری و انطباق آن با برنامههای فضایی در یک شهر متوسط برزیل (آراراکوارا، ایالت سائوپائولو) را قبل و در طول دوره برنامه ملی مسکن اجتماعی که بهعنوان «Minha Casa Minha» شناخته میشود، ارزیابی کردیم. ویدا» (MCMV) (برزیل، 2009). در طول دهه گذشته، MCMV به طور قابل توجهی بر شهرهای برزیل تأثیر گذاشته و نقش مقامات برنامه ریزی محلی و مسکن را به میزان قابل توجهی محدود کرده و مسئول تولید واحدهای مسکونی بیشتر از هر برنامه مسکن اجتماعی دیگر در سراسر کشور بوده است (دالا وکیا و مدودوسکی، 2021). بنابراین، ما به طور کمی ارزیابی کردیم که آیا نتایج فضایی رشد شهری مشاهده شده میتواند بیشتر با برنامه مسکن ملی MCMV مرتبط باشد تا الگوهای قابل تشخیص واقعی حاکمیت سرزمینی در سطح محلی.
ما شهر Araraquara را به عنوان مطالعه موردی انتخاب کردیم زیرا طرح جامع آن در سال 2005 یک استراتژی فضایی را برای حاوی اشکال نامطلوب محیطی گسترش شهری ایجاد کرد. این طرح جامع که از لحاظ منطقه ای به دلیل تأکید بر بعد زیست محیطی (پرز و سیلوا، 2013) شناخته می شود، در سال های اولیه خود، رشد شهری را از طریق پر کردن زمین های بیکار / زمین های خالی در مناطق ساخته شده موجود تحریک کرد. با این حال، پس از سال 2009 و تحت یک مدیریت دولتی محلی متفاوت، پویایی فضایی از نظر محیطی بسیار گسترده تر و نسبت به برنامه های فضایی کمتر انسجام داشت (منزوری و همکاران، 2021) تا زمان بررسی طرح جامع (PMA, 2014a, PMA, 2014b) در سال 2014 تا کنون، هنوز مشخص نیست که چه مقدار از شیوه های اجرای برنامه های متضاد در شهر آراراگوارا تحت تأثیر تأثیرات خارجی قرار گرفته است (منزوری و همکاران، 2021). بنابراین، ما فرض میکنیم که این تضادها ممکن است بیشتر به MCMV بهعنوان یک عامل مداخلهگر خارجی به جای هر نقش یا دلالت ترتیبات حاکمیت سرزمینی مرتبط باشد. بنابراین، این مطالعه موردی منفرد دیدگاه خاصی را در مورد انتقال بین شیوههای برنامهریزی شهری و مقررات مرتبط با تغییر در ائتلاف سیاسی-اداری و پویایی در سطح محلی و همچنین برنامه مسکن ملی مهم ارائه میدهد.
ما دریافتیم که برنامه MCMV به گسترش حومه شهری (به ویژه به سمت مناطق شکننده از نظر محیطی) کمک کرده است. با این حال، تنها مسئول گونهشناسیهای گستردهتر، تفکیکشدهتر و گستردهتر مشاهدهشده نبود. نتایج فضایی متفاوت رشد شهری در طول دستورات ائتلافهای سیاسی-اداری متضاد، بدون توجه به برنامه MCMV پدیدار شد و تأثیر آنها را نشان داد.
به طور کلی، این مقاله به درک سیاست سرزمینی رشد شهری در مورد چگونگی اجرای طرحهای کاربری زمین در معرض تغییرات سیاسی و نحوه تحقق فضایی آنها کمک میکند. تازگی این مطالعه در پرداختن به تضادها در نتایج فضایی رشد شهری و انطباق با مرزهای برنامه ریزی شهری با تمرکز بر عوامل مداخله گر خارجی است. همچنین ادبیات کیفی پیشرفته را در مورد اینکه چگونه و تا چه حد تغییرات سیاسی رژیمهای حکومت محلی را تغییر میدهد (یانوشکا و موتا، 2021)، اما با تشخیص کمی الگوهای فضایی در حاکمیت سرزمینی (فرایند حکومت و اجرای طرحهای فضایی) عمیقتر میشود.
این مقاله دارای چهار بخش دیگر و یک نتیجهگیری در کنار این مقدمه است. ما در بخش دوم، پیشزمینه نظری این مطالعه را ارائه میکنیم و ترکیبی از ادبیات در مورد مفهوم پراکندگی شهری ارائه میکنیم. علاوه بر این، نقش مسکن اجتماعی و دولت محلی در سیستم برنامه ریزی برزیل را به تفصیل شرح می دهیم. در بخش سوم، پیشینه مطالعه موردی را ارائه کرده و داده ها و روش های مورد استفاده را معرفی می کنیم. نتایج و بحث ها به ترتیب در بخش های چهار و پنج برجسته شده است. در نهایت، ما نتیجه گیری های خود و پیامدهای یافته های اصلی را خلاصه می کنیم.
گسترش زمین های ساخته شده یکی از ویژگی های اصلی رشد شهری است که اغلب به هزینه مناطق با ارزش زیست محیطی رخ می دهد (Novotný et al., 2022). گسترش درونی (پر کردن/تراکم شهری) یک حالت رشد شهری در نظر گرفته می شود که می تواند از تبدیل فضاهای تولیدی و (نیمه) طبیعی به محیط های شهری جلوگیری کند (Güneralp et al., 2020, Chakraborty et al., 2022a). این به این دلیل است که رشد پرکننده از رشد فضایی شهر جلوگیری می کند زیرا به طور کلی در این شهر رخ می دهد
مانند بسیاری دیگر از شهرهای متوسط برزیل، Araraquara از سال 2009 MCMV را پذیرفته بود. در منطقه اداری مرکزی ایالت سائوپائولو و در فاصله 270 کیلومتری از پایتخت (شهر سائوپائولو)، همانطور که در شکل 1 نشان داده شده است، قرار دارد. شهرداری دارای مساحت 1,003,625 کیلومتر مربع با جمعیت 240,542 نفر است (IBGE, 2021).
پس از اینکه بحران اقتصادی 1929 به چرخه قهوه در برزیل رسید، روند رشد و تنوع اقتصادی همراه با گسترش
از سال 2009 تا 2016، چهار 5 وجود داشته است
در این مقاله، فرآیندهای رشد/گسترش شهری ناشی از سه دوره متوالی شیوههای اجرای طرح جامع در یک شهر متوسط برزیل را تجزیه و تحلیل کردیم، و پیچیدگی فرآیندهای شکلدهی به تحول زمین در شهری از جنوب جهانی را به تصویر کشید. هدف این تحلیل ارزیابی کمی بود که آیا یک برنامه مسکن بازارمحور ملی (MCMV) میتواند پاسخگوی نابرابریها در نتایج فضایی رشد فیزیکی مرتبط با موارد مختلف باشد.
این مقاله یک تحلیل تجربی مبتنی بر نقش یک برنامه ملی مسکن اجتماعی مبتنی بر بازار (به عنوان یک عامل خارجی با تأثیر بالا) در شیوههای اجرای طرح جامع در سطح محلی (حکمرانی سرزمینی) ارائه میکند. برای این منظور، ما رشد/گسترش شهری را در یک شهر متوسط برزیلی بررسی کردیم، و تأثیر برنامه مسکن مقرون به صرفه مبتنی بر بازار ملی را در تغییر به سمت رشد با تراکم کمتر ارزیابی کردیم. ما به این نتیجه رسیدیم که مسکن ملی