اصولا میزان رونق یا رکود اقتصاد هر مملکت در شکلگیری نهادهای تجاری و وابسته به امور بازرگانی نقش موثری دارد. ایجاد شرکتهای تجاری و تجارتخانهها نیز نتیجه رونق تجارت داخلی و خارجی است. این روند در عصر قاجار شدت گرفت؛ چون اقتصاد دولتی هنوز شکل نگرفته بود و ارتباط با دولتهای خارجی در حال افزایش بود.
در این زمان با وجود سلطه فئودالیسم، زمینه گسترش یک بازار داخلی و ملی فراهم شد و با توسعه مناسبات بازاری و پولی در کشور بین مناطق مختلف پیوندهای اقتصادی برقرار شد که این روند نقش زیادی در پیوستن ایران به دایره نظام جهانی داشت. در نیمه دوم قرن ۱۹م، روند ورود کالا و مصنوعات خارجی به کشور افزایش یافت و در شرایطی که دولت قاجار توانایی کنترل بر این جریان را نداشت، در داخل کشور عده زیادی از تجار خردهپا -که درواقع نقش واسطه را داشتند- بهتدریج به خریدوفروش این کالاها پرداختند و در کنار تجار خارجی مخصوصا روس و انگلیس، تجارت را رونق دادند. کمپانی تومانیانها (ارامنه ساکن تبریز) ازجمله مهمترین موسسههای تجاری-اقتصادی بود که از عهد ناصری تا جنگ جهانی اول به حیات خود ادامه داد و در امر واردات، صادرات و بانکداری فعالیت داشت. هسته این موسسه را باید در دکه کوچکی جستوجو کرد که مردی به نام هاروتون تومانیان ارمنی در تاریخ ۱۸۴۰م در شهر پررونق آن زمان، تبریز، افتتاح کرد. باید گفت، ارامنه از دوران ماقبل قاجار در امور تجاری شرکت فعال داشتند. تومانیانها نیز به نوعی میراثدار حرفه آنان بودند. تبریز کانون اقتصاد آذربایجان و بهترین مرکز تجارتی ایران، انبار کالاهای روسیه و از بزرگترین شهرهای ایران به شمار میرفت. هاروتون تومانیان از اهالی قراچهداغ آذربایجان بود و با صادرات و واردات کالاهایی همچون آهنآلات و نعل اسب، میوه خشک، پنبه و ابریشم کمکم در تبریز شهرت یافت و کمی بعد چهار پسر او با همکاری یکدیگر تجارتخانه معروف به تومانیانتس را در این شهر تاسیس کردند. بعدازآنکه آنان از تجارت با روسیه پولی به دست آوردند، بهتدریج در شهرهای آذربایجان و شهرهای شمالی کشور شعب شرکت خود را گسترش دادند. وجود این شعب، نشانه رونق کار و توانایی مالی آن بود؛ بنابراین در عصر امتیازات -زمانی که تجار داخلی متوجه خطر بیگانه شدند- به گشایش تجارتخانههایی هرچند کوچک برای صدور و ورود کالاها اقدام کردند و با صدور مواد خام به خارج، در کنار تجار غیرایرانی به ورود کالاهای خارجی بهصورت مستقیم پرداختند. کمپانی تومانیانتس بعد از شکلگیری، به خریدوفروش کالا در بازارهای داخلی و کمی بعد در خارج از ایران و بهویژه در قلمرو روسیه مشغول شد. اقتصاد ایران در نیمه دوم قرن نوزدهم میلادی، در نتیجه هجوم و رقابت استعمارگران و مواردی همچون رشد سرمایهداری آنان و نیاز شدید به مواد خام برای تولید کالا، یافتن بازاری برای فروش کالای خود و… مورد توجه ویژه خارجیان قرار گرفت؛ این در حالی بود که در ایران مناسبات و ساختار اقتصادی همچنان سنتی باقی مانده بود و در کشور ابزار عمده تولید کالا وجود نداشت.
بنابراین با وجود تلاش کمپانیهای ایرانی و رقابت آنها با همنوعان خارجی، نبض اقتصادی کشور در عهد قاجار همچنان در دست تجار خارجی بود و کالاهای ایرانی نیز به مرحله تولید انبوه نرسیدند تا با صدور آنها به رقابت با کالاهای خارجی بپردازند. تاجران و صرافان داخلی –به دلیل نداشتن ابزار قانونی و حمایت نهچندان مهم و رسمی از سوی حکومت- نتوانستند در برابر رقبای قدرتمند خارجی از منافع خود دفاع کنند و دچار انفعال شدند. در مقابل، موسسههای خارجی به صورت روشمندتر و منظمتر به ارائه خدمات بانکی میپرداختند. بنابراین طبیعی بود که درنتیجه مخالفت همتایان خارجی و رقابت سخت صرافان ایرانی با آنان و مشکلات مختصری که گهگاه با آن روبهرو میشدند، درنهایت، صرافان ایرانی مغلوب رقبای خارجی شدند و بورژوازی نوپای ایرانی نتوانست در برابر آنان دوام بیاورد. بعد از ورود گسترده خارجیان و گشایش ایران به روی آنان، ارامنه به ابتکار خود با کمک به ایجاد نفوذ روسیه، سود زیادی کسب کردند؛ ازجمله برادران تومانیان که در اکثر بازارهای شمال ایران بزرگترین صادرکننده کالاهای ایرانی به روسیه بودند و این امر سبب تمرکز پول در دست آنان میشد.
در این زمان گرچه تلاشهای زیادی برای صنعتی کردن کشور و انباشت سرمایه صورت گرفت؛ ولی ساختار سیاسی- اقتصادی و تولیدی ایران عصر قاجار توانایی رقابت و ایستادگی در برابر اقتصاد جهانی را نداشت. بعد از توجه روس به شرق دریای خزر، اقتصاد خراسان نیز به دست آنان افتاد و درنتیجه تاسیس نمایندگیهای بازرگانی و بهبود راهها، از استرآباد تا مشهد پر از کالای روسی بود و تومانیانها در این روند نقش زیادی داشتند.
آنها با صادرکردن مواد خام به خارج، از سرمایهگذاری در صنایع و تبدیل این مواد اولیه به کالای تولیدی دور ماندند. گرچه تجار و پولداران بزرگی چون امینالضرب و تومانیانها به همکاری و رقابت با همتایان خارجی میپرداختند؛ ولی فعالیت آنان برخلاف کشورهای غربی به دلیل فراهم نبودن بسترهای داخلی و اشکالتراشی رقبای بیگانه برای گذر به مرحله سرمایهداری و صنعتی کردن کشور، به توسعه صنعت و پیشرفت کشور منتهی نشد و اقدامات یکصدساله آنان تنها ایران را به عنوان یکی از دولتهای پیرامونی به دایره نظام اقتصاد جهانی نزدیکتر کرد.