48000408 21 98+
info@toseabnieh.ir
شنبه تا پنجشنبه 8 تا 18
این مقاله به بررسی رابطه بین هنرمندان و شهرها می پردازد، زیرا بازار جهانی هنر در مراکز فرهنگی تثبیت شده مانند شهر نیویورک همچنان در حال گسترش است. با استفاده از تعامل بوردیو با حوزه هنری، ما از مطالعات بین رشتهای در رابطه بین هنرمندان و شهرها استفاده میکنیم تا راههایی را بررسی کنیم که در آن هنرمندان با خواستههای معیشت شهری و تمایل به خلق هنر درگیر میشوند. با توجه به این دو نیاز – گاه متضاد -، هنرمندان راه هایی برای خلق و نمایش هنر در فضاهای غیرتجاری و برقراری ارتباط با جامعه هنرمندان بین المللی پیدا می کنند. به طور خاص، ما ایجاد فضای هنری و ایجاد جامعه توسط جنبش هنر آنتاگونیست (یک گروه هنری بینالمللی مستقر در شهر نیویورک) را بررسی میکنیم.Berlin، لیسبون و شهر نیویورک برای بررسی روابط بین هنرمندان فردی، گروه های هنری و بازار هنر در شهرهای قرن بیست و یکم. تنشهای بین هنرمندان شهری و تقاضاهای بازار هنر جهانی از طریق مصاحبهها، فیلمها و مشاهدات رویدادهای جنبش هنر آنتاگونیست تحلیل میشود. نحوه تولید این فضاها توسط AAM نشان دهنده پیوند هنر با شهرنشینی و جهانی شدن است. فضاهای هنری آنتاگونیست از طریق تنش های بین 1) تولید می شوندcommodificationهنر و خلاقیت هنرمندان و 2) چالش های زندگی در فضاهای شهری هنگام خلق هنر. نقشی که شهرها در تولید هنر ایفا میکنند و اینکه چگونه هنرمندان به شهرهایی که در آن کار و زندگی میکنند شکل میدهند، یک قانون اساسی متقابل ایجاد میکنند که از طریق آن هنر شهری در شهرهای قرن بیست و یکم بازتعریف میشود.
زمانی که هنرمندان شهری خلاقیت فردی را بیش از تقاضاهای بازار هنر ارزش قائل می شوند، تنش ها در فرآیند خلق هنر ذاتی هستند. جنبش هنر آنتاگونیست (AAM)، یک گروه هنری بینالمللی مستقر در شهر نیویورک، خلاقیت فردی را مهمتر از خواستههای بازار جهانی هنر برای تولید هنر «قابل فروش» میداند (Antagovision.com ) . این مطالعه در مورد ایجاد فضاهای هنری خارج از گالریهای هنری تجاری بینشی را در مورد رابطه بین جوامع هنری و محیطهای شهری که اغلب در آن زندگی میکنند ارائه میکند. ارزش دادن به خلاقیت هنری بر تقاضاهای بازار، باعث ایجاد جامعه هنری در میان اعضای AAM در شهر نیویورک و فراتر از آن می شود. تجربیات و انگیزه هنرمندان آنتاگونیست برای خلق هنر در شهر نیویورک منعکس کننده تجربیات هنرمندان سراسر جهان است. AAM با جامعه ای از هنرمندان بین المللی اعتقاد دارد که بازار هنر تجاری خلاقیت و عاملیت هنرمندان را کاهش می دهد. ما بررسی میکنیم که چگونه هنرمندان آنتاگونیست تنشهای بین تقاضاهای بازار برای خلق هنر و فضاهای شهری را برای ایجاد یک جامعه حمایتی همفکر هدایت میکنند.
مفهوم نظریه میدانی پیر بوردیو در رابطه با هنر چارچوبی است که این مقاله در آن آغاز می شود (1980، 1995). سپس ما از ترکیبی بین رشته ای از بورس تحصیلی استفاده می کنیم که با هنرمندان در شهرها درگیر است. جامعه سازی اغلب به هنرمندان کمک می کند تا در شهرها هنر خلق کنند (Bain, 2004, Pasquinelli and Sjöholm, 2015). محققین کارگران هنر جامعه (مانند گرگسون و رز، 2000)، تأثیر فرهنگی آثار هنری تکمیل شده در محیط های مختلف (مانند هاوکینز، 2010a، زبراکی، 2012)، بازار هنر (بوخهولز، 2013، کرید، 2007a، کرید، 2007b) را مطالعه کرده اند. ، کوئمین، 2013)، رابطه هنرمندان و هنر با مناطق خلاق شهری (مثلاً لوید، 2005، زوکین و براسلو، 2011)، و فضاهای استودیویی که در آن هنر تولید می شود (Sjoholm، 2013). علاوه بر این، محققان مشارکت هنرمندان را بررسی کرده اند (به عنوان مثال کرچبرگ و کاگان، 2013، مارکوزن، 2010، زوکین، 1982). الیزابت کرید (2007b) شبکههای افراد در صنایع خلاق را که شامل هنرمندان، ناشران و طراحان مد میشود مورد مطالعه قرار داد و اشاره کرد که شهر نیویورک یک گره منحصر به فرد برای صنایع خلاق است. ما بر اساس این ایده ها می پردازیم تا بررسی کنیم که چگونه شهرها بر تصمیمات هنرمندان تأثیر می گذارند و چگونه هنرمندان به نوبه خود به شهرهایی که در آن زندگی و کار می کنند کمک می کنند. روشهایی که این گروه با وجود چالشهای شهری به خلق هنر میپردازد، رابطه مناقشهآمیز بین خلق هنر و تولید فرهنگی در شهرهای قرن بیست و یکم را برجسته میکند.
ما ابتدا روش های تحقیق مورد استفاده را مورد بحث قرار می دهیم و سپس کار AAM را در بازار جهانی هنر قرار می دهیم. سپس روشهایی را در نظر میگیریم که هنرمندان آنتاگونیست مستقر در نیویورک، معیشت خود را حفظ میکنند و هنر میسازند. سپس، بررسی میکنیم که چگونه آنتاگونیستها جامعه بینالمللی را از طریق همکاریهای شهری ایجاد میکنند. در نهایت، ما به آنچه فرآیند تولید هنری مشترک بین المللی ممکن است برای هنرمندان دلالت کند، می پردازیم.
ما از فیلمهای مستند، مصاحبههای نیمه رسمی و مشاهدات شرکتکننده استفاده کردیم تا بررسی کنیم که چگونه تنشها بین معیشت شهری و خلق هنری، روند AAM را برای ایجاد مشترک فضای هنری شکل داده است. دو فیلم مستند آنتاگونیست به همراه نتایج حاصل از مشاهده شرکت کنندگان و مصاحبه های نیمه رسمی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. ابتدا دیالوگ های موجود در فیلم ها برای درک تجربیات هنرمندان در لحظه پروژه های خاص مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. سپس مشاهده شرکت کنندگان انجام شد
حوزه بوردیو مکانی است که در آن نیروهای اجتماعی بیشماری از طریق برخی انگیزههای روانی تجلی مییابند (1995، 9). در این رشته هنری، انگیزه های AAM میل، عشق و جاه طلبی برای آزادی خلاق است. با این حال، هنرمندان AAM باید ضمن ایجاد معیشت در شهرهایی که با جریان های جهانی بازار هنر در هم تنیده شده اند، به خلاقیت شخصی خود خدمت کنند (بوخهولز، 2013)، و به طور گسترده تر، سرمایه جهانی (هاروی، 2009). AAM به حمایت از خلاقیت فردی ادامه می دهد
AAM در سال 2000 در شهر نیویورک به عنوان پاسخی به خواستههایی که از طریق تجاریسازی هنر از هنرمندان مطرح میشد، تشکیل شد (جنبش هنری آنتاگونیست، 2007a). اعضای آن فضاهایی را برای هنر، هم در مکانهای مجازی و هم در مکانهای فیزیکی، بهعنوان راهی برای برجسته کردن آثار هنرمندانی که هنرشان برای «بیان آزاد واقعی» تلاش میکند، ایجاد میکنند (ibid). این گروه به یک تاریخ طولانی از جنبشهای هنری جایگزین «آن را انجام بده» در شهر نیویورک کمک میکند که شامل کولب، Yes Men، کلیسای یادبود جادسون،
اکثر اعضای AAM مستقر در شهر نیویورک به طور تمام وقت برای حمایت از خود (و در برخی موارد، خانواده هایشان) و پروژه های هنری خود کار می کنند. این هنرمندان عمدتاً از خود تأمین مالی می شوند، اگرچه افراد هر از گاهی کمک های مالی دریافت می کنند (مشاهده شخصی). رید در مورد استرسهای کار در شهر در حالی که تلاش میکرد هنرش را پرورش دهد، صحبت کرد: «در نیویورک این کار دیوانهوار را انجام میدهم که دوستش ندارم، بنابراین میتوانم فضای [استودیو] را بپردازم، و اغلب آنقدر خستهام که نمیتوانم بیایم. در [به استودیوی من] در شب
هنرمندان آنتاگونیست هرگز به طور کامل از خواسته های بازار هنر اجتناب نمی کنند، با این حال از طریق ایجاد جامعه، بسیاری از خواسته های بازار را در حین تولید هنری حفظ می کنند. هدف هنرمندان این است که خود را از «تقاضای بورژوایی» رها کنند در حالی که به دلیل نیاز به ایجاد امرار معاش در شهرهای خلاقی مانند شهر نیویورک به چالش کشیده شده اند (بوردیو، 1995، ص81). با این حال تنش بین سیستم های شهری به عنوان “محرک خلاقیت” (گرگوس، 2012، ص. 140) و چالش های اجتماعی و مالی وجود دارد.