48000408 21 98+
info@toseabnieh.ir
شنبه تا پنجشنبه 8 تا 18
مشارکت اجتماعی به عنوان یک ابزار کلیدی در اجرای پروژه های بازآفرینی شهری شناخته می شود. با این حال، در عصر کنونی تغییرات محیطی، ادبیات اغلب به نیاز به پرداختن به درک بازسازی مشارکتی در زمینه جهت گیری پایداری اشاره می کند. هدف این مقاله شناسایی نقش بالقوه مشارکت جامعهدر فرآیندهای بازآفرینی شهری پایدار فضاهای کوچک مقیاس یک رویکرد کیفی در تحقیق اتخاذ شد که طی آن مصاحبههای فردی و مشاهدات میدانی انجام شد. پرسشهای اصلی پژوهشی مطرح شده عبارت بودند از: چالشهای پیش روی مشارکت جامعه در فرآیندهای بازآفرینی پایدار شهری در پروژههای مرتبط با حیاط چیست و چگونه باید مشارکت جامعه برای تسهیل گذار به سمت بازآفرینی شهری پایدارتر سازماندهی شود؟ نتایج، شناسایی مهمترین چالشها و همچنین نشاندهنده جایگاه آنها در فرآیند مشارکت و پیشنهادهایی برای روشهایی است که میتوانند به عنوان راهحلهای بالقوه مورد استفاده قرار گیرند. این مقاله استفاده از یک چرخه فرآیند مشارکتی شامل جوامع محلی و تمرکز بر مناطق مسکونی تخریبشده مانند حیاطهای شهری را پیشنهاد میکند که باید به سمت پایداری اجتماعی و زیستمحیطی بازسازی شوند.
در نتیجه شهرنشینی پیشرونده، توجه روزافزون به اقداماتی در مراکز شهری که طبیعتی پایدار دارند و به سمت اقدامات اقلیمی و زیستمحیطی گرایش دارند، معطوف میشود. در نتیجه، بازآفرینی شهری به عنوان فرآیندی از نوسازی شهری با هدف ارتقای کیفیت زندگی ساکنان با انجام اقدامات همه جانبه در ابعاد اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی شروع به پیوند با اصطلاح پایداری کرده است (Couch & Dennemann, 2000; Rydin, هولمن، هندز، و سامر، 2003؛ ایوانز و جونز، 2008؛ ایوانز، 2012؛ کورکماز و بالابان، 2020). در رابطه با راه حل های پایدار، پروژه های پیچیده و نوآورانه به عنوان فرصتی نه تنها برای پایدارتر کردن شهرها بلکه برای ایجاد محیط زیست پذیرتر برای شهروندانشان تلقی می شود.
هنگامی که با پیامدهای تغییر محیطی مواجه میشویم، درک کلاسیک توسعه شهری باید بازتعریف شود تا شامل توقف سرمایهگذاریهای شهری ناپایدار باشد (هالند و ون دن بوش، 2015). در مواجهه با مشکلات زیست محیطی فزاینده، مناطق شهری با چالش معکوس کردن روند توسعه آشفته به سمت حفاظت و حفاظت از فضاهای سبز برای افزایش کیفیت زندگی و انعطاف پذیری جوامع محلی مواجه هستند (پانو، کاروس، لافورتزا، ماریان، و سانسی، 2017). شهرنشینی سریع باعث استفاده بیشتر از زمین و تغییرات در آب و هوای کوچک می شود (شیمشک و اودول، 2019)، که مشکلات زیست محیطی رو به رشد مرتبط با شهرهای وابسته به خودرو را تشدید می کند. راه حل های تحرک پایدار توسط مقامات محلی برای تشویق جایگزین هایی در قالب حمل و نقل عمومی، پیاده روی و دوچرخه سواری ترویج می شود (ورگرگت و براون، 2007). در مواجهه با آب و هوای بسیار خطرناک، راه حل های توسعه کم تاثیر (LID) توسط دولت های محلی معرفی می شود. کاربری مختلط و تراکم شهری به عنوان شرایط کلیدی برای پایداری و زیستپذیری شهری در نظر گرفته میشوند (فار، 2011؛ جنکس، برتون، و ویلیامز، 1996؛ لمان، 2019). بنابراین، از جمله در مورد بازآفرینی شهری، هر اقدامی که انجام شود باید دسترسی به فضاهای سبز را نه تنها برای اهداف زیبایی شناختی و اجتماعی، بلکه برای ایجاد سایه و رطوبت، و تبدیل فضاهای شهری به مناطق مقاوم در برابر بلایا افزایش دهد. خطرات، و تنوع زیستی و ریزاقلیم شهری را افزایش می دهد.
اخیراً با توجه به تهدیدات ناشی از تغییرات اقلیمی، توجه بیشتری به مناسب سازی فضاهای شهری با مشارکت جوامع محلی شده است. با توجه به مشکلات مفهوم پایداری به طور خاص، مناطق سبز شهری به چالش مهمی برای برنامهریزی و توسعه شهری تبدیل میشوند، زمانی که فقدان مناطق سبز موجود ممکن است درگیریهای محلی را تسهیل کند (Littke, 2015). مفهومی که بر دسترسی عادلانه به دارایی های زیست محیطی توسط گروه های مختلف اجتماعی-اقتصادی، شناسایی گروه های به حاشیه رانده شده و طرد شده تاکید دارد، در تحقیقات بین المللی که بر عدالت زیست محیطی تمرکز دارد، منعکس شده است (Walker, 2012). همچنین شامل عدالت رویهای و مشارکتی میشود که به عنوان مشارکت منصفانه همه گروههای آسیبدیده در فرآیندهای تصمیمگیری و شناخت نیازها، ارزشها و ترجیحات همه ذینفعان درک میشود (Schlosberg، 2009). دستور کار 2030 برای توسعه پایدار، 17 هدف توسعه پایدار (SDGs) را مشخص می کند که به عنوان یک فراخوان فوری برای اقدام از سوی کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه در یک مشارکت جهانی درک می شود (Estoque, Ooba, Togawa, Hijioka, & Murayama, 2021). . در میان اهداف توسعه توسعه پایدار، یازدهم – شهرها و جوامع پایدار – یکی از اهداف اصلی است که هدف آن “افزایش شهرنشینی فراگیر و پایدار و ظرفیت برای برنامه ریزی و مدیریت سکونتگاه انسانی مشارکتی، یکپارچه و پایدار در همه کشورها” است (وبسایت سازمان ملل، ). در دهه های اخیر، بازآفرینی شهری، از جمله مشارکت مردمی معنادار، نقش مهمی در بهبود کیفیت زندگی جوامع محلی ایفا کرده است (دارگان، 2009؛ فریلی، ساکو، و بلسی، 2016؛ ماگین، 2007). با توجه به رویکرد جامعهمحور، این امکان وجود دارد که با اجرای مداخلات محلی، بازآفرینی مناطق شهری در مقیاس بزرگ حفظ شود. این با نظریه Jaime Lerner (2014) در مورد “طب سوزنی شهری” مطابقت دارد که بر هدف قرار دادن مداخلات فضایی در مقیاس کوچک و منافع جامعه محلی تمرکز دارد. پیامدهای تغییرات محیطی نیز خود را در مقیاس محلی نشان می دهد که ممکن است به عنوان یک نقطه حساس از درمان استراتژیک شهری مورد استفاده قرار گیرد. علاوه بر این، پیشنهاد شده است که پیامدهای تغییرات محیطی ممکن است به طور قابلتوجهی بر گروههای آسیبپذیر ساکنان تأثیر بگذارد (هلند، 2017)، که مشارکت آنها در فرآیند بازسازی بیشتر مورد انتظار است، اما اغلب محدود است. بنابراین، بازآفرینی شهری پایدار (SUR) به عنوان یک دیدگاه مردم محور و مکان محور درک می شود که به ویژه بهبود کیفیت زندگی را هدف قرار می دهد (کارلی، 2001؛ دیکین، 2009؛ هیلی، 1995؛ لمان، 2019؛ سوینگدوو، مولارت، و رودریگز، 2002).
تجربه لهستان با بازسازی از طریق جمع آوری منابع مالی خارجی زمانی آغاز شد که لهستان در سال 2004 به اتحادیه اروپا پیوست (Ciesiółka، 2018). در چشم انداز مالی قبلی (2007-2013)، فرآیند مشارکتی معمولاً محدود به اطلاع رسانی به جامعه محلی در مورد اقدامات انجام شده و پیشرفت حاصل در اجرای فعالیت های بازسازی بود. اقداماتی که به کار میروند همچنان به طور کامل به نیازها و مشکلات واقعی گروههای ذینفعان کلیدی حذف شده پاسخ نمیدهند (Hałat، 2010؛ Donderowicz، Główczyński و Wronkowski، 2016). پیشرفت در درک بازسازی در سال 2015 با ایجاد و تصویب “قانون بازسازی” رخ داد. از آن زمان به بعد رویکرد به سمت اجرای همه جانبه پروژه ها با تأکید بر جنبه های اجتماعی که مشکلات فضای زندگی را در نظر می گیرد و بر کیفیت زندگی ساکنان تمرکز می کند تغییر کرده است.
امروزه تلاشهای بازآفرینی با چالش آشتی دادن جنبههای جامعه، اقتصاد و محیط طبیعی به شیوهای پایدار مواجه است. به عنوان یک فرآیند، نقش آنها ترویج استانداردهای زیست محیطی بالا در طراحی فضایی و مدیریت بهتر منابع است. مشخص است که مشارکت شهروندان ابزاری ضروری برای دگرگونی روابط انسانی با محیط زیست است، اما در مورد چگونگی تبیین چالشهای موجود و راهحلهایی که میتوان جستجو کرد، کمتر شناخته شده است. هدف این مقاله کمک به بحث فعلی در مورد مشارکت جامعه در بازآفرینی شهری پایدار و پر کردن شکاف بین تئوری و عمل است. بنابراین، نتایج ارائه شده در این مقاله بر پاسخ به سؤالات تحقیق (RQ) که در زیر فرموله شده است متمرکز است.
چالشهای پیش روی مشارکت جامعه در فرآیند SUR در پروژههای مرتبط با حیاط چیست؟
مشارکت جامعه چگونه باید سازماندهی شود تا انتقال به سوی SUR بیشتر تسهیل شود؟
مشارکت عمومی به عنوان یک ابزار ضروری در زمینه SUR در نظر گرفته می شود (Glackin & Dionisio، 2016). به ویژه در مراحل اولیه فرآیند تصمیمگیری، این فرصتی را برای ایجاد تشخیص و اولویتبندی مناطق برای مداخله فراهم میکند (فریدمن، 1992)، امکان رسیدگی به هرگونه تعارض را فراهم میکند (کریتون، 2005). و پتانسیل گسترده ای برای ارائه دانش شهروندان در مورد فرآیند تصمیم گیری عمومی دارد (رابینسون، شاو و دیویدسون،
در مقایسه با سایر شهرهای اروپایی، علیرغم روند بازسازی مداوم، شهرهای لهستان همچنان با تخریب ساختمان های درون شهری پس از جنگ دست و پنجه نرم می کنند. پس از سال 1989، در دوران تحول سیاسی، تلاش هایی برای دستیابی سریع به نوسازی مناطق شهری صورت گرفت. در روزهای اولیه تأمین مالی اتحادیه اروپا در لهستان، بازسازی عمدتاً با نوسازی، نوسازی و نوسازی همراه بود و بنابراین، بهبودها بهویژه بر پروژههای هدف متمرکز بود.
واحدهای تحقیقاتی پایه، سه حیاط شهری هستند که در سه شهر لهستان انتخاب شدند (شکل 1).
کراکوف: الف) Osiedle Centrum D.
گدانسک: ب) حیاط شهری واقع بین خیابان های زیر: دوبرا، پرژیوکوپوا، زیلونا، تورونسکا.
اولشتین: الف) حیاط شهری ‘Zaułek Optymistów’ در خیابان Puszkina 4.
توجه فعلی به بازآفرینی پایدار و مشارکتی معطوف به بزرگترین مراکز شهری است. با توجه به روابط پیچیده بین ذینفعان متعدد، بزرگ
اولا، با توجه به رویکرد پایداری، چالش اساسی ایجاد یک زمینه مشترک در مورد نیازها و محدودیتهای موجود در نتایج پروژه بود. در حالی که مشارکت برای مشارکت دادن ذینفعان مختلف در فرآیند تصمیمگیری تشویق میشود، مهم است که چارچوب ممکن برای اجرا از همان ابتدا ارائه شود تا از ناامیدی جامعه در مواجهه با نتیجهای که بهطور قابلتوجهی با یافتههای ایجاد شده در جلسات کارگاه متفاوت است، جلوگیری شود.
هدف مقاله ارائه شده پاسخگویی به دو سوال پژوهشی است: چالشهای پیش روی مشارکت جامعه در پروژههای مرتبط با حیاط چیست و بنابراین، چگونه باید مشارکت جامعه برای تسهیل گذار به SUR بیشتر برنامهریزی شود؟
این تحقیق به طور مستقیم به موضوع تجدید فضاهای زندگی محلی تخریب شده برای ایجاد کیفیت زندگی بهتر برای جامعه محلی می پردازد. در مطالعات موردی منتخب، تغییری در کیفیت مدیریت فضای حیاط حاصل شد