48000408 21 98+
info@toseabnieh.ir
شنبه تا پنجشنبه 8 تا 18
مدل تعادل فضایی نوآورانه ابزاری جامع برای ارزیابی تأثیر سیاستهای برنامهریزی منفرد و ترکیبی در هر دو سطح منطقه و شهر ارائه میدهد.
در حالی که سیاست کمربند سبز معمولاً برای مهار گسترش شهری به کار می رود، اغلب پیامدهای ناخواسته ای را به همراه دارد – توزیع مجدد جمعیت که منجر به نتایج پیش بینی نشده می شود. این پدیده می تواند منجر به جابجایی ساکنان شهری به مرکز شهر شود، صرف نظر از اینکه زمین برای پارک های ملی و جنگل ها بر خلاف نیات سیاست گذاران تعیین شده باشد. علاوه بر این، اجرای آن به حاشیه شهر محدود می شود. در مقابل، سیاستهای جایگزین سبز شهری مانند افزایش فضای سبز جامعه، پارکها و فضای سبز خیابانها تأثیرات متفاوتی بر جمعیت و رفاه اجتماعی دارند. این تاثیرات نیز بسته به محل اجرا متفاوت است. در دسترس بودن انواع مختلف سیاست، انعطافپذیری طراحی خطمشی را افزایش میدهد و به سیاستگذاران اجازه میدهد تا تأثیرات سیاستهای پیشبینیشده را بر این اساس مدیریت کنند. با این حال، دو نیروی متضاد در اجرای سیاستهای سبز شهری وجود دارد: افزایش جذابیت منطقه به دلیل افزایش سبزی شهری و افزایش اجاره مسکن که انگیزه ساکنان را برای اقامت در منطقه هدف کاهش میدهد. در نتیجه، تأثیر کلی ارزیابی شده با استفاده از یک مدل تعادل فضایی به روز ممکن است کمتر یا حتی برخلاف نتیجه پیش بینی شده در طول طراحی سیاست باشد. به طور کلی، یک سیاست منفرد دارای محدودیتهایی است، مانند نسبت کمتری از تغییر جمعیت و تأثیرات ناخواسته. سیاست گذاران می توانند سیاست های برنامه ریزی چند بعدی را طراحی کنند و اثرات مورد انتظار را از طریق تنظیم سیاست های چند بعدی انعطاف پذیر برای دستیابی به اهداف خود تغییر دهند.
اجرای یک ترکیب خط مشی فضای سبز شهری تکمیلی، انعطاف پذیری بیشتری را در مقایسه با یک سیاست سبز منحصر به فرد نشان می دهد. به عنوان مثال، در حالی که سیاست کمربند سبز به طور موثر پراکندگی شهری را کنترل می کند، تعداد ساکنان حومه شهر را کاهش می دهد و آنها را مجبور می کند به دلیل افزایش اجاره مسکن به مرکز شهر نقل مکان کنند. با این حال، استفاده ترکیبی از سیاست سبز پارک و سیاست کمربند سبز با موفقیت پراکندگی شهری در مناطق هدف را مدیریت میکند در حالی که به طور همزمان مناطق مرکزی را غیرمتمرکز میکند و مناطق حومه شهر را ارتقا میدهد. این راه حل های مکمل مبتنی بر طبیعت می تواند به خواسته های پویای ساکنان در فرآیند توسعه شهری پاسخ دهد.
گسترش مناطق پارک در نواحی مرکزی منجر به افزایش جزئی در تعداد ساکنان حومه شهر می شود، در حالی که گسترش پارک در مناطق حومه شهر به طور موفقیت آمیزی مناطق مرکزی را غیرمتمرکز می کند، اما همچنین تعداد ساکنانی را که در مناطق هدف ساکن هستند افزایش می دهد. بر اساس ارزیابیهایی که از یک مدل تعادل فضایی بهروز شده استفاده میکنند، هیچ سیاست منحصر به فردی که توسط مقامات محلی اجرا شده است، تعداد ساکنان محلی را بهطور قابلتوجهی افزایش نمیدهد. با این وجود، یک سیاست ترکیبی که پارکها را در مناطق مرکزی و اطراف مناطق هدف گسترش میدهد، میتواند تأثیر سیاست را در تغییرات ساکنان افزایش دهد و جذابیت مناطق هدف را افزایش دهد. هماهنگی بین سطوح مختلف دولت را ترویج می کند.
به طور کلی، مدل تعادل فضایی توسعه یافته تأثیر سیاستهای برنامهریزی را در هر دو سطح منطقه و شهر ارزیابی میکند. در مقایسه با مدلهای موجود، مدل توسعهیافته مزایای سیاست سبزسازی شهری و سیاست کمربند سبز را در حین ارزیابی ارزش منظر بهروز آن فضاهای سبز شهری در دوران پس از همهگیری مورد بحث قرار میدهد. این مدل به طور جامع تأثیر سیاست ها را بر منافع عمومی افزایش ارزش منظر و اثرات نامطلوب تبدیل زمین مسکونی به زمین سبز در داخل شهر، مانند افزایش اجاره مسکن، ارزیابی می کند. همچنین هم افزایی بالقوه بین فضاهای سبز شهری مختلف را برجسته می کند و پیشنهاد می کند که ترکیب سیاست های مختلف سبز شهری می تواند اثرات منفی یک نوع سیاست واحد، مانند توزیع مجدد جمعیت را کاهش دهد. این مطالعه نمونهای از این که چگونه یک مقام محلی میتواند سیاستی را طراحی کند که بر فضاهای سبز شهری تأثیر میگذارد، به ویژه در شهرهایی که از استراتژی توسعه پایدار پیروی میکنند، ارائه میکند. علاوه بر این، یک ابزار ریاضی را فراهم می کند که می تواند توسط سیاست گذاران در طول طراحی خط مشی استفاده شود.
برای این مطالعه محدودیت هایی وجود دارد. اول، این مطالعه عمدتاً از دادههای نظرسنجی که به طور انحصاری از شانگهای منشأ میگیرد، استفاده میکند و بر ادراکات محلی در مورد فضاهای سبز شهری تمرکز دارد. محدودیت قابل توجه این رویکرد عدم وجود داده در مورد ارزش گذاری فضاهای سبز شهری در مناطق فراتر از شانگهای است. در نتیجه، دامنه این تحقیق از نظر جغرافیایی محدود به شانگهای است و با هدف اصلی آن که درک جامع تأثیر فضاهای سبز شهری در این بافت شهری خاص است، هماهنگ است. با اذعان به ماهیت محدود منطقه مورد مطالعه، توجه به پتانسیل تأثیرات خارجی که ممکن است به طور کامل در مدل شهرمحور کنونی مورد استفاده در این تحقیق ثبت نشود، مهم است. با توجه به این محدودیتها، تحولات آینده در این زمینه بر توسعه یک مدل تعادل فضایی پیچیدهتر متمرکز خواهد شد. این مدل پیشرفته برای ترکیب و ارزیابی تأثیرات خارجی به طور مؤثر در نظر گرفته شده است و در نتیجه دامنه تحلیلی را گسترش می دهد. به طور خاص، هدف آن کشف و روشن کردن تعامل و پویایی بین شانگهای و مناطق اطراف آن است، و درک جامعتر و ظریفتری از ارزشگذاری فضای سبز شهری و پیامدهای گستردهتر آن ارائه میکند.
محدودیت دوم مربوط به داده های مربوط به زمان و مسافت رفت و آمد است. این مجموعه داده به طور محدود بر رفت و آمد با وسایل نقلیه متمرکز شده است، و از سایر روش های رایج حمل و نقل غفلت می کند. جدول 3 نشان می دهد که قیمت های بالای مسکن شهری کارگران را مجبور به اقامت در مناطق حومه شهر می کند و این مناطق را به “مناطق خواب” مشابه “شهرهای خواب” تبدیل می کند. با این حال، این یافتهها عمدتاً وضعیت مسافران وسایل نقلیه را منعکس میکنند. به بخش قابل توجهی از ساکنان حومه شهرها که عمدتاً از طریق دوچرخه یا پیاده رفت و آمد می کنند، مشرف است، که به دلیل نزدیکی محل سکونت خود به محل کار به دلیل مسکن ارزان تر، تسهیل می شود. این مقاله شکافی را در چارچوب تحقیق فعلی نشان می دهد. تحقیقات آتی باید رویکردی جامعتر را اتخاذ کند که شامل روشهای مختلف رفت و آمد باشد. در نظر گرفتن روشهای رفتوآمد مختلط بهویژه در سناریوهایی که الگوهای رفتوآمد در مناطق حومهای و شهری تفاوتهای مشخصی را نشان میدهند، ضروری است. چنین جمعآوری دادهای جامع، درک دقیقتری از رفتارهای رفتوآمد در مناطق مختلف مسکونی را ممکن میسازد.
سومین مسئله شناسایی شده مربوط به داده های کالیبراسیون است که در حال حاضر با داده های سال 2010 همسو است، محدودیتی که از محدودیت های منبع داده ناشی می شود. تحقیقات آینده از به روز رسانی داده های کالیبراسیون به جدیدترین داده های موجود سود می برد. این به روز رسانی به طور قابل توجهی خطاهای پیش بینی را کاهش می دهد و در نتیجه دقت کلی و ارتباط یافته های تحقیق را افزایش می دهد.
علاوه بر این، محدودیت مدل های اقتصادی شهری موجود در روش شناسی تعدیل پارامتر آنها نهفته است. در حالی که پارامترهایی مانند ‘𝑘‘ را می توان به صورت دستی تنظیم کرد، آنها معمولا به طور مستقل به جای یک روش هماهنگ تغییر می کنند. این تنظیم مستقل تأثیرات بالقوه بین مقادیر این پارامترها را نادیده می گیرد، که در حالت ایده آل باید به طور همزمان در نظر گرفته شوند. انتظار میرود تحقیقات آینده مدل پیشرفتهای را ایجاد کند که بتواند مقادیر تمام پارامترهای مربوطه را برای پر کردن این شکاف به طور درونزا جمعآوری و هماهنگ کند. این توسعه پیشرفت قابل توجهی را در این زمینه نشان میدهد و امکان تحلیلهای دقیقتر و جامعتر اقتصادی شهری را فراهم میکند.