• منطقه 22 - شهرک گلستان- ساحل شرقی دریاچه چیتگر - برج تجارت لکسون - طبقه 6

48000408 21 98+

info@toseabnieh.ir

شنبه تا پنجشنبه 8 تا 18

روابط مفهومی بین برنامه ریزی شهر هوشمند، سیستم های غذایی شهری

روابط مفهومی بین برنامه ریزی شهر هوشمند، سیستم های غذایی شهری

روابط مفهومی بین برنامه ریزی شهر هوشمند، سیستم های غذایی شهری

خلاصه

این مقاله یک پیوند مفهومی بین برنامه‌ریزی شهر هوشمند و تحقیقات سیستم‌های غذایی شهری از نظر حاکمیت و نوآوری ایجاد می‌کند. مفهوم «شهر هوشمند» با یک برنامه تحقیقاتی شهری مرتبط است که به دنبال گنجاندن پیشرفت‌های فناوری و جمع‌آوری داده‌ها در زیرساخت‌های محیط‌های شهری است . از طریق این چارچوب نئولیبرالی، راه‌حل‌های مبتنی بر بازار و فناوری برای مدیریت شهری و توسعه در اولویت قرار می‌گیرند. جنبش غذای شهری مسیر متفاوتی در مقایسه با دستور کار شهر هوشمند دارد، که شامل ترکیبی متنوع از شیوه‌های تولید غذای شهری ، از جمله نوآوری‌های اجتماعی مبتنی بر جامعه و مردم است، و اخیراً با گفتمان‌های امنیت غذایی مرتبط است. شناخت این تفاوت‌های ایدئولوژیک و معرفت‌شناختی (بین شهر هوشمند و جنبش غذای شهری) برای مفهوم‌سازی حکمرانی «شهر غذای هوشمند» مهم است. بر اساس تاملات نظری، بررسی مطالب و یافته‌های یک پروژه اروپایی در مورد سیستم‌های غذایی شهر-منطقه، این مقاله استدلال می‌کند که فناوری هوشمند می‌تواند بخش مهمی از راه‌حل برای چالش‌های غذایی شهر باشد، اما در ترکیب با نوآوری‌های اجتماعی، حالت‌های انعطاف‌پذیر حکمرانی را ممکن می‌سازد. که فراگیر، از نظر فناوری و اجتماعی هستند و به بافت های شهر-منطقه خاص مرتبط هستند. عناصر کلیدی شامل منطقه گرایی شهر، ساختارها و ارتباطات سازمانی جدید ، مدل دایره ای متابولیسم و ​​شیوه های اجتماعی است.

معرفی

این مقاله به بررسی پیوندهای بین برنامه ریزی شهر هوشمند و تحقیقات سیستم های غذایی شهری، به ویژه روابط مفهومی بین نوآوری و حکومت می پردازد. انگیزه این مقاله از دعوتی برای سخنرانی در سمپوزیومی در مورد دستور کار غذایی شهرهای هوشمند در میلان در سپتامبر 2015 پدیدار شد. هدف این سمپوزیوم در ارتباط با چالش نمایشگاه جهانی میلان، بررسی روابط بین حکمرانی و هوشمندی بود. شهرها و غذا این یک پیشنهاد جدید بود، اما با توجه به تفاوت های ایدئولوژیکی بین دو حوزه تحقیق و نوآوری، کار ساده ای نیست. دستور کار شهر هوشمند نئولیبرال و رهبری کسب و کار است و از فناوری اطلاعات و ارتباطات و نوآوری های علوم فنی به عنوان راه حل هایی برای رشد شهری و همچنین به عنوان معرفت شناسی های واقع گرایانه استفاده می کند که شهرها را به روش های بسیار خاص تجسم می کند. برنامه غذایی شهری از یک جامعه ناهمگون و جنبش مردمی ناشی می شود که مدنی و اجتماعی محور است و به طور فزاینده ای از طریق گفتمان های امنیت غذایی چارچوب بندی می شود. تحقیقات مواد غذایی شهری – و به‌ویژه مفهوم‌سازی شیوه‌های حکمرانی «شهر غذای هوشمند» – نقش مهم نوآوری‌های مبتنی بر فناوری را به رسمیت می‌شناسد، اما در ترکیب با نوآوری‌های اجتماعی، که مورد آخر نشان‌دهنده تغییرات در عملکرد اجتماعی و/یا تغییرات نهادی است. در نحوه اداره جامعه (کیروان و همکاران، 2013، نیومایر، 2012). در واقع، فناوری‌های هوشمند در حال حاضر توسط پروژه‌های مواد غذایی شهری مورد استفاده قرار می‌گیرند (ICT برای جنبش غذا برای ارتباطات بسیار مهم است، اپلیکیشن‌ها اکنون تولیدکنندگان و مصرف‌کنندگان را به هم پیوند می‌دهند و دانش ایجاد می‌کنند و ایده‌هایی را در مورد کنوانسیون‌های کیفیت به اشتراک می‌گذارند، و غیره) اما این دو مفهوم نیستند. ارتباط و روابط بین آنها به اندازه کافی مورد نقد قرار گرفت.

مفهوم شهر هوشمند در تحقیقات شهری بسیار مورد بحث است (گرینفیلد، 2006، گرینفیلد، 2013). مار (2015) پیشنهاد می کند که این چیزی است که در آینده بیشتر درباره آن خواهیم شنید. در اصل، این مفهوم به دنبال گنجاندن پیشرفت‌های فناوری و جمع‌آوری داده‌ها در زیرساخت‌های محیط‌هایی است که در آن زندگی می‌کنیم (Coletta et al., 2017, Kitchin, 2014). هیجان زیادی در مورد پتانسیل این فناوری ها برای ارائه راهبردها و مسیرهایی به شهرها و برنامه ریزان شهری وجود دارد که منابع کارآمدتر و پایدارتر هستند، از جمله سیستم های مبتنی بر داده برای حمل و نقل، مدیریت زباله و استفاده از انرژی. مدل‌هایی مانند «مارپیچ سه‌گانه شهرهای هوشمند» (Leydesdorff & Deakin، 2014) شهرها را به عنوان سیستم‌های نوآوری منطقه‌ای با دانش (از دانشگاه‌ها، صنعت، دولت دموکراتیک و غیره) در مرکز رشد و مرتبط با فناوری و انفورماتیک مفهوم‌سازی می‌کنند. با این وجود، این مفهوم مستلزم تحلیل و نقد دقیق‌تری است، به‌ویژه زمانی که با سیستم‌های غذایی شهری مرتبط است . به عنوان مثال، «مسئله غذای شهری» (مورگان، 2015) را در نظر بگیرید، که در مورد چگونگی تغذیه شهرها به شیوه ای عادلانه، پایدار و فرهنگی مناسب در هنگام مواجهه با تغییرات آب و هوایی، گسترش نابرابری و تشدید مشکلات گرسنگی در جهان است. این چالش‌های اجتماعی-فرهنگی و سیاسی-اقتصادی را نشان می‌دهد که تنها با فناوری هوشمند قابل حل نیست.

تا همین اواخر، سؤالات مربوط به غذای شهری در مطالعات شهری نادیده گرفته شده بود. گسترش فعالیت های مرتبط با غذا در شهرها اکنون نادیده گرفتن مسائل مربوط به غذا را دشوار می کند. شهرهای سرتاسر جهان به عنوان مثال درگیر غذا و کشاورزی هستند، زیرا مقامات شهری، شوراهای شهر و جنبش‌های اجتماعی شهری همگی نقش‌های مهمی را در سیاست غذایی ایفا می‌کنند (دیکین و همکاران، 2016، Derkzen و Morgan، 2012). این شامل موارد زیر است: کشاورزی شهری بیشتر درگیر استراتژی‌هایی برای کاهش تغییرات آب و هوایی و اثرات جزیره گرمایی شهری می‌شود (Wiskerke, 2016). مسائل مرتبط با رژیم غذایی (به ویژه چاقی) که شهرها را به توسعه استراتژی هایی برای ایجاد مناظر غذایی شهری پایدار تر ترغیب می کند (Sonnino، 2016). ظهور استراتژی‌های غذایی شهری و شوراهای سیاست‌گذاری به عنوان فضاهای جدید مشورت (Moragues Faus and Marsden، 2017، Moragues-Faus and Morgan، 2015). و ابتکارات کشاورزی شهری مبتنی بر عدالت غذایی و مدنی، شبکه های غذایی جایگزین را برای مصرف کنندگان، از جمله فقرای شهری، که به طور همزمان سازماندهی اقتصادهای سیاسی شهری را به چالش می کشد، ارائه می دهد (مک کلینتاک، 2014، رید و کیچ، 2017، ترناقی، 2016).

از دیدگاه سیاست غذایی و مطالعات شهری، شهر به تدریج به عنوان بخش مهمی از سیستم غذایی شناخته می شود، که همیشه اینطور نبود (Sonnino، 2009)، و مهمتر از همه، به عنوان فضایی پویا برای خلاقیت، آزمایش و سبز. کنشگری (هاردمن و همکاران، 2017، سونینو، 2016)، از جمله اشکال جدید نوآوری اجتماعی، حاکمیت و انتقال پایداری (Maye and Duncan, 2017, Wittmayer et al., 2014). سوال کلیدی که این مقاله به دنبال بررسی آن است، رابطه مفهومی بین حاکمیت شهرهای هوشمند، غذای شهری و نوآوری اجتماعی است. با توجه به پیش‌بینی‌ها مبنی بر اینکه این چارچوب‌ها به طور قابل‌توجهی حکمرانی و عملکرد شهرها را در آینده تعیین می‌کنند، اتصال چارچوب‌های شهر هوشمند به حاکمیت مواد غذایی مهم است. با این حال، اجماع عمومی در مورد شایستگی انجام این کار به این معنی نیست که با توجه به تفاوت‌های ذکر شده و بدون ذکر پیامدهای سیاسی نمایندگی شهر هوشمند، ارتباط این بحث‌ها کار ساده‌ای است (وانلو، 2014). توسعه «سیستم‌های هوشمند غذایی» فراگیر به ترتیبات حکومتی چندمرکزی و دیدگاهی گسترده‌تر از «نوآوری» نیاز دارد که معمولاً در گفتمان‌های شهر هوشمند بیان می‌شود تا بفهمیم که چگونه پیشرفت‌های فناوری هوشمند از طریق و در ترکیب با شیوه‌های نوآوری اجتماعی «نرم‌تر» و سیستم‌های حکمرانی کار می‌کنند. .

برای توسعه این استدلال، مقاله به ترتیب با بررسی مفاهیم شهر هوشمند و غذای شهری آغاز می‌شود. این نشان می‌دهد که چگونه مفهوم شهر هوشمند اساساً به عنوان یک دستور کار شهری نئولیبرال، با تأکید بر علم فناوری برای توسعه اقتصادهای شهری و منطقه‌ای شکل می‌گیرد. در مقابل، غذای شهری از دیدگاه امنیت غذایی شکل می‌گیرد که در سال‌های اخیر بعد شهری قوی را به خود گرفته است و بیشتر جنبه اجتماعی دارد. این تفاوت‌ها پیامدهایی برای مفهوم‌سازی «شهر غذای هوشمند» دارند. سپس انتقاداتی از علم پایداری برای توسعه رویکردی به حاکمیت غذای شهری ارائه می‌شود که خطرات «تکنوپولیتیک» را تشخیص می‌دهد، دیدگاه‌های ذینفعان متعدد را تصدیق می‌کند و پایداری سیستم غذایی شهری را به‌عنوان موضوعات و شیوه‌های واکنش متعدد می‌شناسد. در این راستا، اذعان به نقش نوآوری اجتماعی در سیستم های غذایی شهری بسیار مهم است. این ایده‌ها در بخش بعدی بیشتر توسعه می‌یابند، با تکیه بر یافته‌های کلیدی از تجزیه و تحلیل پروژه‌های غذای شهری در هفت شهر-منطقه اروپایی ۲ که به عنوان بخشی از پروژه‌ای به نام SUPURBFOOD که توسط چارچوب اروپا تامین می‌شود، برای توسعه مفهومی فراگیرتر از «هوشمند» انجام شده است. شهر غذا، با فناوری هوشمند بخشی از اما نه تنها راه حل.

قطعات بخش

مفهوم “شهر هوشمند”.

اصطلاح “شهر هوشمند” به دو درک متمایز اما مرتبط تقسیم می شود (کیچین، 2014). اول، به میزان فزاینده ای اشاره دارد که شهرها تا چه حد از به اصطلاح «همه افزار» تشکیل شده اند (گرینفیلد، 2006)، به معنای استفاده فراگیر از محاسبات و محیط های دیجیتالی که اکنون در محیط شهری تعبیه شده اند (مانند ثابت و بی سیم). شبکه های مخابراتی، شبکه های حسگر و دوربین). این فناوری ها برای نظارت، مدیریت و تنظیم جریان های شهری و

سیستم های غذایی شهری و جغرافیای جدید امنیت غذایی

برای مفهوم‌سازی روابط بین شهر هوشمند، حکمرانی و غذا، مهم است که آنچه را که در مورد تحقیقات سیستم‌های غذایی شهری می‌دانیم، به‌ویژه مسائلی که پاسخ‌های حاکمیتی را می‌طلبند، خلاصه کنیم (Sonnino، 2009، Sonnino، 2016، Wiskerke، 2016). سیستم‌های غذایی شهری به روش‌های مختلف تولید، فرآوری، توزیع و خرده‌فروشی غذایی که در شهرها مصرف می‌شود (یعنی شیوه‌های مختلف تهیه) اشاره دارد (همان). این شامل غذاهایی است که ممکن است با استفاده از صنایع تولید شوند

اتصال «شهر هوشمند» و غذای شهری: فن‌آوری و نوآوری اجتماعی

فن‌آوری‌های هوشمند چیزهای زیادی برای ارائه به برنامه‌ریزان شهری و بازیگران سیستم غذایی دارند، از جمله اینکه چگونه غذا را در شهرها پرورش می‌دهیم تا مدیریت کارآمد زنجیره‌های تامینی که غذا را به شهرها تحویل می‌دهند. ادبیات تاکنون به هم متصل نشده اند، اما نمونه هایی وجود دارد که این دو را به هم مرتبط می کند. در کشاورزی شهری، نمونه مورد بحث «کشاورزی هوشمند» 4 کشاورزی عمودی است. این

تجسم مجدد «شهر هوشمند غذا»

تحقیقات سیستم‌های غذایی شهری طیفی از عوامل مرتبط را شناسایی می‌کند که در حال حاضر سیستم‌های غذایی شهری را شکل می‌دهند، به ویژه امنیت غذایی. تلاقی «شرایط تشدیدکننده» (Hinrichs, 2014) بررسی دقیق‌تر پایداری سیستم‌های غذایی شهری و بهترین راه‌ها برای پاسخگویی به سؤالات غذای شهری را تشویق کرده است (ر.ک. مورگان، 2015). در این مقاله این سؤال مطرح شده است: «شهر هوشمند غذا» چگونه می‌تواند باشد؟ با توجه به نگرانی های فوق در مورد پیوند “شهر هوشمند”

نتیجه گیری

هدف این مقاله بی اعتبار کردن یا نادیده گرفتن فناوری های هوشمند نیست. در عوض، به دنبال ارائه دیدگاه گسترده‌تری از نوآوری و حکمرانی است که فناوری هوشمند را به گونه‌ای ترکیب می‌کند که منعکس‌کننده شیوه‌ها و چالش‌های کشاورزی شهری در زمین باشد. این شامل ارائه دیدگاهی انتقادی در مورد منظور ما از اصطلاح «شهر هوشمند» است و اینکه چگونه آن شکل از تفکر سیاست، با سیاست‌ها، استراتژی‌ها و فناوری‌های مرتبط با آن، ممکن است با کشاورزی مواد غذایی شهری همسو شود.

ارسال نظر

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.