• منطقه 22 - شهرک گلستان- ساحل شرقی دریاچه چیتگر - برج تجارت لکسون - طبقه 6

48000408 21 98+

info@toseabnieh.ir

شنبه تا پنجشنبه 8 تا 18

سهم اقتصاد در زنجیره ارزش حفاظت شهری

سهم اقتصاد در زنجیره ارزش حفاظت شهری

سهم اقتصاد در زنجیره ارزش حفاظت شهری

خلاصه

هدف این مقاله ارائه دیدگاهی جامع به اقتصاد میراث و سهم آن زمینه در حفاظت شهری است. اقتصاد فرهنگی ، و به‌ویژه اقتصاد میراث، اغلب به‌عنوان رشته‌ای حاشیه‌ای برای کمک به متخصصان حفاظت در ارزیابی نتایج و مزایای بیشتر ارزش‌های فرهنگی مورد انتظار از حفظ میراث در نظر گرفته می‌شود. این مقاله بر اساس پارادایم حفاظت (منطبق با دستور کار شهری در یک زمینه پایدار) ساخته شده است که اقتصاد را به عنوان هدف اولیه حفاظت در نظر می گیرد، بر این اساس که پروژه های حفاظت پایدار زمانی که با اهداف اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی مطابقت دارند، بهتر مشروعیت می یابند. موضوع این مقاله میراث ملموس (میراث ساخته شده) و میراث ناملموس است . این رویکرد زنجیره ارزش تمام فعالیت‌هایی است که به طور مستقیم و غیرمستقیم با حفاظت از میراث فرهنگی مرتبط هستند، یعنی: ایجاد ارزش، حفاظت و تولید مشترک ارزش، انتشار، و انتقال/به ثمر رساندن و مشارکت.

معرفی

اقدام با اقتصاد، اتخاذ یک فضیلت صرفه جویانه است. اقتصاد به عنوان یک علم اجتماعی در مورد استفاده دقیق از منابع محدود در دنیایی است که ارضای نیازهای رو به رشد چالش اصلی است. به عبارت دیگر، مدیریت کمبود و منابع تجدید ناپذیر است، که البته در میان آنها میراث فرهنگی است، منحصر به فرد بودن، جایگزینی دشوار، و غیرممکن بودن ایجاد مجدد در صورت از دست رفتن. طبق چنین تعریفی، حفاظت از میراث نیز به وضوح یک انتخاب اقتصادی است (Klamer & Zuidhof, 1998).

به عنوان یک رشته، هدف اقتصاد کمک به درک چگونگی انجام مؤثرترین انتخاب ها از نظر تخصیص منابع برای برآوردن نیازها است. بنابراین، اقتصاد در مورد دستیابی به اهداف به مؤثرترین روش است، هر هدفی که در نظر بگیریم (نظریه نئوکلاسیک حداکثر کردن سود را پیشنهاد می کند، اما بسیاری از اهداف جایگزین مرتبط هستند: مشاغل، رفاه، حتی کیفیت زندگی). بر این اساس، می تواند به اهداف میراث فرهنگی و حفاظت، با هدف کمک به تصمیم گیران برای حفظ، حفاظت و احیای منابع منحصر به فرد فرهنگی به منظور دستیابی به اهداف فرهنگی در وهله اول و همچنین اهداف اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی اضافی دست یابد. در دیدگاه توسعه پایدار (Ost & Carpentier، 2017).

اقتصاد میراث یک مؤلفه قوی در تعریف زنجیره ارزش حفاظت از میراث است. زنجیره ارزش مبتنی بر فرآیند تولید کالا و خدمات است که به‌عنوان یک توالی سیستمی از مراحل فعالیت‌های هر سازمان در نظر گرفته می‌شود که از واحدها و زیرسیستم‌های ورودی و خروجی تشکیل شده است که برای به حداکثر رساندن ارزش افزوده (و به حداقل رساندن هزینه‌ها) به هم مرتبط هستند. در هر مرحله از فرآیند و همچنین در سطح جامع.

امروزه، تعریف میراث فرهنگی فراتر از میراث ساخته شده و فراتر از شناخت رسمی و رسمی توسط مقامات دولتی یا سازمان های غیردولتی شناخته شده است. مطابق با توصیه یونسکو در مورد منظر شهری تاریخی (یونسکو، 2011)، میراث فرهنگی از لایه‌های مختلفی از دارایی‌های فرهنگی ملموس و ناملموس تشکیل شده است که همگی به طور جمعی به ارزش‌های فرهنگی یک مجموعه کمک می‌کنند که مزایای اجتماعی، اقتصادی و زیست‌محیطی را نیز فراهم می‌کند. به طیف وسیعی از ذینفعان. این دیدگاه کل‌نگر از میراث فرهنگی به‌ویژه پیچیده است که در بافت شهری و برای دارایی‌هایی که به‌طور رسمی به رسمیت شناخته نشده‌اند تحلیل شود (Bandarin & van Oers, 2012؛ Bandarin & Van Oers, 2014؛ PereiraRoders & B, 2019).

بر این اساس، زنجیره ارزش میراث فرهنگی در واقع بسیار پیچیده است، زیرا دارایی‌های مربوطه در عین حال منابع، محرک‌ها، توانمندسازها، انتقال‌دهنده‌ها و پیامدهای فرآیند ارزش هستند. سازماندهی سیستمیک زنجیره ارزش متضمن بسیاری از بازیگران، ذینفعان و جوامع در کل است.

ما ممکن است فرآیند ارزش آفرینی میراث فرهنگی را به عنوان یک فرآیند عمدتاً مستمر در نظر بگیریم، از منشأ آن (ساخت بافت فیزیکی، اولین ظهور منابع سنت ها)، تا شناخت آن (یا با نامگذاری رسمی، یا با تخصیص جمعی)، و به مرحله حفاظت از آن، جایی که یک چرخه جدید از وجود و (دوبار) استفاده دوباره شروع می شود. در واقع، این به شکل چرخه‌های کوتاه‌مدت و میان‌مدت حفاظت پیشگیرانه، نگهداری، مرمت دوره‌ای، استفاده مجدد تطبیقی، که در طول عمر طولانی‌مدت میراث گنجانده شده است. تا جایی که زنجیره ارزش به یک فرآیند دائمی تبدیل می شود، تقریباً بدون شروع و بدون پایان (فرایند مرغ و تخم مرغ) که در آن فقط انواع و شناسایی ارزش ها تغییر می کند و تنها استفاده کنندگان و ذینفعان میراث تغییر می کنند (میسون). ، 2002).

بیشتر کالاهای اقتصادی، کالاهای فردی (خصوصی) هستند. آنها قابل حذف هستند (شما می توانید کسی را از استفاده از آن جلوگیری کنید) و رقیب (استفاده از یک فرد استفاده شخص دیگری را حذف می کند). بر اساس دو معیار حذف پذیری و رقابت، گونه شناسی کالاها و خدمات اقتصادی را ایجاد می کنیم: کالاهای خصوصی استثنایی و رقیب هستند. کالاهای مشترک غیرقابل حذف و رقیب هستند. کالاهای باشگاهی/ عوارضی قابل استثنا و غیررقیب هستند. کالاهای عمومی غیرقابل انحصار و غیر رقیب هستند.

در واقع، بیشتر میراث فرهنگی دسترسی آسان/رایگان و استفاده جمعی/مشترک را فراهم می کند. از این رو، دسترسی به میراث شاخصی برای حذف پذیری است، از دسترسی کم (اصلاً بدون پذیرش)، برخی دسترسی ها (هزینه پذیرش، سهمیه در صورت بازدید، یا سایر محدودیت ها)، تا دسترسی بالا (فضاهای عمومی باز). علاوه بر این، تأثیر استفاده از میراث بر ظرفیت حمل میراث شاخص خوبی برای رقابت است: از هیچ محدودیتی (مکان های متروکه)، به برخی محدودیت ها (مکان های بدون استفاده)، و به محدودیت های بسیار زیاد (مکان های شلوغ، گردشگری انبوه). ).

بر اساس این دو معیار می توان تعریفی از میراث فرهنگی به لحاظ اقتصادی ارائه کرد. بسیاری از آنها دارای “علنی بودن” هستند، یا می توانند به عنوان کالاهای مشترک در نظر گرفته شوند، مانند مکان هایی که ما به اشتراک می گذاریم. و این واقعیت که میراث فرهنگی را می توان به عنوان یک کالای عمومی (به دلیل ارزش های فرهنگی ذاتی آن) در نظر گرفت، بیانگر این است که ارزشیابی آن نمی تواند فقط بر روش شناسی های مشترک در اکثر کالاهای اقتصادی خصوصی تکیه کند.

با این حال، شایان ذکر است که اگرچه میراث فرهنگی باید به دلیل «عمومی بودن» ذاتی آن به رسمیت شناخته شود، اما به این معنا نیست که میراث در واقع از نظر حقوقی، یا مالکیت عمومی، کالای عمومی است. به طور خلاصه، تمام بناها و بناهای میراثی متعلق به خصوصی در عین حال کالاهای اقتصادی خصوصی و عمومی هستند.

مفهوم زنجیره ارزش توسط مایکل پورتر به عنوان دنباله ای از فعالیت ها تعریف شده است که هر سازمانی باید برای به حداکثر رساندن کارایی خود و ایجاد ارزش ها در طول خط عرضه، با چشم انداز ارائه به بازار و مصرف کنندگان به بهترین شکل ممکن توسعه دهد. محصول یا خدمات در یک صنعت معین در نهایت بهترین زنجیره ارزش بهترین عملکرد را در بازار به دست می آورد و به نوبه خود مزیت رقابتی و قدرت بازار متمایز را برای شرکت فراهم می کند (پورتر، 1985).

نقشه‌برداری زنجیره ارزش میراث فرهنگی بر اساس زنجیره ارزش سبک الهام‌بخش برای بخش‌های فرهنگی همانطور که در گزارش کمیسیون اروپا در نقشه‌برداری از زنجیره‌های ارزش خلاق ( اتحادیه اروپا، ۲۰۱۷) شرح داده شده است، توصیف خواهد شد. خود نقشه برداری بر اساس گزارش چارچوب فرهنگی ESSnet (ESSnet-CULTURE، 2012) و چارچوب یونسکو برای آمار فرهنگی (یونسکو، 2009) بهبود یافته است. نقشه‌برداری از زنجیره ارزش که در اینجا توضیح داده شده است، بر اساس کنوانسیون حفاظت از میراث فرهنگی ناملموس (یونسکو، 2003) برای میراث فرهنگی ساخته شده و میراث ناملموس اعمال می‌شود.

شکل 1 روند خلق ارزش برای میراث فرهنگی را بر حسب فعالیت های مختلف، بازیگران اصلی درگیر و روابط متقابل بین آن بازیگران ترسیم می کند. زنجیره فعالیت ها شامل ایجاد، حفاظت و تولید مشترک، انتشار، انتقال/ثمربخشی و مشارکت است. در این زنجیره ارزش، میراث ساخته شده و میراث ناملموس نشان دهنده سمت عرضه است. قابل ذکر است که در سمت تقاضا، مصرف کنندگان فهرست شده فقط نشان دهنده تنوع ذینفعان هستند (شکل 2 را ببینید).

منظور از میراث، ظرفیت نسل های متوالی برای انتقال دارایی های مشهود و نامشهود به نسل های بعدی است. از آنجایی که ما با اقلام فرهنگی به ارث رسیده از گذشته سروکار داریم، مرحله خلق ارزش اولاً مربوط به افراد و سازمان های قبلی است که ساخت و ساز را ممکن ساخته اند. فعالیت‌ها شامل ساخت نقشه‌ها و نقشه‌ها، جمع‌آوری سرمایه، توانایی مقابله با مواد، منابع، مهارت‌ها، ابزارها و تکنیک‌ها و فرآیند مدیریتی ایجاد میراث ناملموس یا ساخته شده است. این مرحله مهم خلقت و تولید عمدتاً به گذشته اشاره دارد و خاطره آن بخشی از میراث است.

می توان ادعا کرد که ایجاد میراث فرهنگی فقط به یک لحظه دقیق از زمان اشاره نمی کند، بلکه به یک فرآیند طولانی مدت از فعالیت های متنوع در طول زمان اشاره دارد (ساخت کلیساها در طول قرن ها و چندین نسل، درختان در تاریخ. چندین دهه بعد، باغ ها کاشته شدند تا به طور کامل رشد کنند، سنت ها و روایت ها در طول نسل های متوالی شرح داده شده است. آخرین بخش این مرحله طولانی خلقت زمانی رخ می دهد که میراث حفظ و نگهداری شود تا ارزش های فرهنگی نهفته در آن زنده بماند. بنابراین، فعالیت حفاظتی تنها بخش معاصر مرحله خلق و تولید میراث است. این نشان می‌دهد که اگر به نیاز مکرر به حفاظت/بازسازی ساختمان‌های میراثی و/یا تطبیق ساختمان‌ها با کاربری یا عملکرد دیگری اشاره کنیم، خلق ارزش عمدتاً یک فرآیند دائمی یا دوره‌ای است. این تفسیر با همزیستی ارزش‌های فرهنگی ضمنی که همیشه وجود دارند، و ارزش‌های اجتماعی یا اقتصادی که دوباره ارزیابی و بازنگری می‌شوند، سازگار است. بر این اساس، حفاظت/استفاده مجدد تطبیقی ​​نه تنها یک تولید اضافی از ارزش، بلکه ایجاد ارزش‌های جدید است (به عنوان مثال، پروژه‌هایی که یک ساختمان میراث باستانی را با معماری معاصر ادغام کردند، یا یک روایت سنتی که در اصطلاح مدرن مورد بازبینی قرار می‌گیرد).

وقتی تعریف وسیعی از میراث فرهنگی را در نظر می گیریم که فراتر از میراث با شناخت رسمی است، خلق و تولید دو وجه یک سکه هستند. وقتی کاربران محلی یا جامعه محلی ارزش‌های فرهنگی و شناخت میراث را از طریق خود تصاحب می‌کنند، این کار را به این دلیل انجام می‌دهند که متعهد به حفظ آن هستند و به این دلیل که منابع، زمان، احساسات و مهارت‌ها را برای ایجاد، تولید و نگهداری آن سرمایه‌گذاری می‌کنند. . به رسمیت شناختن رسمی ارزش‌های فرهنگی که بعداً انجام می‌شود (در صورت وجود) فقط ارزش‌های اولیه را تقویت و بزرگ‌نمایی می‌کند، به عنوان انتشار/تقویت این ارزش‌های فرهنگی.

بحث در مورد ارزش در اقتصاد فرهنگی و میراث بسیار زیاد است. بر خلاف این باور که ارزش‌های اقتصادی همیشه کمی و مالی هستند، ارزش‌های فرهنگی را می‌توان به صورت اقتصادی بیان کرد، اگر بر این فرض توافق داشته باشیم که ارزش تنها یک ویژگی ذاتی اقلام فرهنگی نیست (مانند ارزش‌های فرهنگی که عملاً به اشیاء فرهنگی متصل می‌شوند). ، اما راهی ذهنی برای بیان همان مورد از نظر دیدگاه انتخاب شده است. به عبارت دیگر، ارزش‌های اقتصادی تنها لایه خاصی از راه‌های متعدد ممکن برای ارزیابی یک شیء فرهنگی از طریق دریچه‌های جداگانه هستند. این با تعریف کلی میراث فرهنگی از طریق تخصیص مطابقت دارد، زمانی که ذینفعان متمایز یک علاقه (سهامی) به میراث می‌بندند، از این رو این میراث را در شرایط خاص خود ارزش گذاری می‌کنند.

رویکردهای اقتصادی برای ارزیابی ارزش ممکن است شامل یک رویکرد هزینه از یک شی فرهنگی باشد که بر اساس مقدار و ارزش منابع مورد نیاز برای تولید اثر هنری (مواد، ساعات کاری، ابزارها، مهارت‌ها) است. متأسفانه همانطور که اشاره شد، بیشتر خلق و تولید میراث اولیه در گذشته انجام شده است و بعید است که به راحتی قابل اندازه گیری باشد. در کنار چنین رویکرد هزینه ای به ارزش اقتصادی، ممکن است رویکرد قیمت بازار یا ارزش معامله را برای خرید/فروش اثر هنری در بازار در نظر بگیریم (قیمت حراج). در اینجا مجدداً، اقتصاد فرهنگی محدودیت‌های فراوان این رویکرد را با توجه به منحصربه‌فرد بودن بیشتر اشیاء فرهنگی مستند کرده است، بنابراین ارزیابی آنها از طریق یک بازار رقابتی تقریباً کامل کار دشواری است. در این صورت نمی توان قیمت بازار را به عنوان برآورد منصفانه برای ارزش اقتصادی کالا یا خدمت در نظر گرفت، با توجه به اینکه انتظار نمی رود بازار بهترین تخصیص منابع را در چنین شرایطی ارائه دهد.

توافق مشترک در مورد ارزش گذاری اقتصادی میراث فرهنگی، ارزش گذاری قطعه هنری یا ساختمان میراث با ارزش حاشیه ای آن است، یعنی ارزش جریان محصولات و خدماتی که منجر به (مثلاً تعداد پرداخت شده) می شود. بازدید برای امکان دیدن نقاشی مونالیزا در لوور، یا برای بازدید از یک بنای تاریخی). بنابراین، ارزیابی از نظر ارزش جریان اقتصادی به جای ارزش سهام.

همانطور که در بالا اشاره شد، میراث فرهنگی به زنجیره ای از ارزش ها در مرحله خلقت کمک می کند، هم در گذشته (ساخت بنا، آغاز یک سنت)، و هم امروز (حفظ / حفاظت). مرحله تولیدی که در پی می آید، گرچه با خلقت پیوند تنگاتنگی دارد، باید با توجه به پیچیدگی و تنوع میراث فرهنگی در نظر گرفته شود.

یک رویکرد دو لایه برای میراث ساخته شده وجود دارد، چه به عنوان کالا (بافت فیزیکی) در نظر گرفته شود، چه به عنوان ارائه دهنده خدمات (استفاده و بازدیدی که ارائه می دهد). البته، میراث ساخته شده به طور مستقل از خدماتی که می تواند پشتیبانی کند وجود دارد (میراث پس از آن رها می شود، کمتر مورد استفاده قرار می گیرد)، در حالی که وقتی ساختمان ناپدید می شود، نمی توان خدمات را در نظر گرفت (اگر در نظر بگیریم که برخی از خدمات هنوز می توانند جابه جا شوند، اما با هزینه. به این گزینه پیوست شده است). این رویکرد دوگانه نشان می‌دهد که مرحله تولید (نحوه در دسترس قرار دادن خلقت) زمانی متفاوت است که بنای یادبود/میراث یا خدمات ارائه شده توسط میراث را به‌عنوان منابعی که توسط مالک/مستاجر مدیریت می‌شود، در نظر بگیریم. از آنجایی که مورد اول مستلزم تطابق کامل بین خلق و تولید است (بنای تاریخی وجود دارد، با ارزش های فرهنگی مرتبط با آن، صرف نظر از استفاده یا عدم استفاده از آن)، مورد دوم، تولید مبتنی بر تقاضا و در نهایت بازاری برای خدمات ارائه شده را در نظر می گیرد. توسط میراث میراث به‌عنوان کالا ارزش‌های عرضه‌محور را به ارمغان می‌آورد (اگر بنای تاریخی تخریب شود، هیچ بازدیدی وجود ندارد)، در حالی که میراث به‌عنوان ارائه‌دهنده خدمات ارزش‌های مبتنی بر تقاضا را به ارمغان می‌آورد (اگر مصرف‌کننده‌ای مایل به انجام آن نباشد، بازدیدی وجود نخواهد داشت. آی تی). و اینجاست که هزینه فرصت مطرح می‌شود، زیرا باید استفاده‌ها/گزینه‌های جایگزین مدیریت میراث را در نظر بگیریم (گزینه‌ها شامل گزینه «هیچ کاری انجام ندادن» است که ممکن است بنای تاریخی را در معرض خطر قرار دهد).

تولید مشترک ارزش افزوده، سمت عرضه میراث فرهنگی را برجسته می کند، بنابراین تعریف میراث به عنوان یک کالا. تا آنجا که به سمت تقاضا مربوط می شود، میراث فرهنگی که به عنوان ارائه دهنده خدمات در نظر گرفته می شود، ارزش افزوده ایجاد می کند تا جایی که بازار با نیازهای سهامداران مطابقت داشته باشد (مرحله 3: انتشار را ببینید).

رویکرد طرف عرضه در رویکرد اولیه میراث فرهنگی یونسکو با محوریت اروپا که به عنوان اشیاء نمادین، مانند بناهای تاریخی با ارزش جهانی برجسته، در نظر گرفته شده است، غالب است. صرف وجود آنها به طور ضمنی از منظر فرهنگی ارزش گذاری می شود که حفظ آنها را مشروع می سازد و ایجاد ارزش های فرهنگی افزوده را توضیح می دهد. استفاده اجتماعی و اقتصادی از میراث صرفاً به عنوان یک نتیجه اضافی در نظر گرفته می شود که مورد استقبال قرار می گیرد اما واقعیت میراث را تغییر نمی دهد.

امروزه، بر تعریف گسترده‌تری از میراث فرهنگی، اما همچنین بر ارزش استفاده از بناهای میراثی تأکید می‌شود (یونسکو، 2016). داستان موفقیتی که میراث فرهنگی جهانی از زمان کنوانسیون یونسکو در مورد حفاظت از میراث فرهنگی و طبیعی جهانی مصوب 1972 (یونسکو، 1972) تجربه کرده است، جایی که بیش از هزار میراث ثبت شده در سراسر جهان با ارزش برجسته جهانی، این موضوع را به همراه دارد. منابع مورد نیاز برای حفاظت و حفاظت از آنها، و بر شرط یافتن استفاده مجدد از بناهای میراثی تاکید می کند. بنابراین، ما شاهد تغییری در پارادایم هستیم، به سمت تعریفی گسترده از میراث فرهنگی، شناخت میراث ناملموس، و نیاز به یافتن کاربری برای بیشتر میراث. از این رو، تغییر از رویکرد عرضه محور به رویکرد تقاضا محور، یا تغییر از مرحله تولید به عنوان منبع اصلی ارزش به مراحل انتشار و انتقال به عنوان منابع ارزش. مرکز ثقل زنجیره ارزش به سمت بازار، تقاضا، کاربران و مصرف کنندگان حرکت کرده است.

همانطور که دیوید تروسبی، اقتصاددان فرهنگی گفت: «پذیرفتن اینکه میراث فرهنگی ملموس … را می توان نوعی سرمایه [فرهنگی] در نظر گرفت، نباید دشوار باشد. اقلام میراثی مانند نقاشی رامبراند یا یک بنای تاریخی را می توان به عنوان دارایی در نظر گرفت: هر دو سرمایه گذاری فیزیکی و منابع انسانی در ساخت و ساخت اصلی آنها لازم است. هر دو در طول زمان رو به وخامت خواهند رفت مگر اینکه منابعی برای نگهداری و نگهداری آنها اختصاص داده شود. هر دو منجر به جریانی از خدمات در طول زمان می شود که ممکن است مستقیماً وارد مصرف نهایی افراد شود (مثلاً وقتی مردم نقاشی را در موزه می بینند یا از ساختمان تاریخی بازدید می کنند) یا ممکن است به تولید کالاها و خدمات بیشتر کمک کند (مثلاً زمانی که نقاشی الهام بخش خلق آثار هنری جدید است یا زمانی که ساختمان تاریخی به عنوان فضای اداری تجاری مورد استفاده قرار می گیرد» (Throsby, 2002:103).

هنگامی که تجزیه و تحلیل ارزش مرحله تولید را در نظر می گیرد، دیدگاهی را در مورد میراث فرهنگی به عنوان سرمایه فرهنگی اتخاذ می کند، یعنی ذخیره ای از منابع که در طول زمان باعث ایجاد زنجیره های ارزش جدید می شود. این تعریف نشان می‌دهد که چگونه ایجاد و تولید مشترک میراث در هم تنیده شده‌اند و چگونه چرخه‌های زنجیره‌ای ارزش در طول عمر میراث توسعه می‌یابند.

در نظر گرفته شده به عنوان سرمایه فرهنگی، با جریان محصولات و خدماتی که بنای تاریخی ایجاد می کند، تخمین زده می شود (به عنوان مثال، اشغال آن با اجاره اندازه گیری می شود، و بازدید از بنای تاریخی با بلیط های پرداخت شده اندازه گیری می شود). به عنوان سرمایه فرهنگی، یک اثر هنری، بنای یادبود یا بنای میراثی، جریانی از بازدیدکنندگان ایجاد می کند و هنرمندان جوان را در طول زمان الهام می بخشد. بازسازی آن اشیاء فرهنگی به معنای سرمایه گذاری منابع جدید برای حفظ ارزش سرمایه اصیل فرهنگی است. ارزش اقتصادی بنای تاریخی

در بافت شهری، میراث فرهنگی اغلب در یک دیدگاه کل نگر در نظر گرفته می شود. سرمایه فرهنگی شهری از دسته‌های مختلفی از دارایی‌های فرهنگی شهری تشکیل شده است، نه فقط دارایی‌های فیزیکی و طبیعی (قطعات هنری، ساختمان‌ها، بناهای تاریخی، موزه‌ها، کتابخانه‌ها، گالری‌های هنری، فضاهای عمومی، مناطق سبز، حاشیه رودخانه) بلکه دارایی‌های انسانی و نامشهود. (هنرها و صنایع دستی، جشنواره ها، کارناوال ها، هنرهای خیابانی، سنت ها، بیان). تعریف گسترده‌تری از سرمایه فرهنگی ممکن است شامل صنایع فرهنگی، مدارس، دانشگاه‌ها، مراکز تحقیقاتی، خلاقانه و نوآوری نیز باشد.

مانند هر شکلی از سرمایه (انسانی، اجتماعی، فناوری، مالی)، سرمایه فرهنگی شهری دارایی است که ارزش های اقتصادی را با هم یا علاوه بر ارزش های فرهنگی تجسم می دهد یا به دست می آورد. بنابراین، سرمایه فرهنگی یک مکان را می توان به عنوان دارایی بالقوه ای در نظر گرفت که نیاز به حفظ و مدیریت دارد تا در طول زمان جریانی از ارزش ها ایجاد شود. ارزش‌های اقتصادی میراث در فرآیندی پویا و مرتبط با تغییرات در طول عمر آن گنجانده شده‌اند. بنابراین، حفاظت از میراث به عنوان فرآیند سرمایه گذاری منابع جدید در سرمایه فرهنگی برای حفظ ارزش های فرهنگی و اقتصادی در آینده تلقی می شود.

این تعریف از سرمایه فرهنگی شهری با توصیه یونسکو در مورد منظر شهری تاریخی، با هدف تجزیه و تحلیل حفاظت به عنوان یک فرآیند پویا، که در آن اثربخشی زنجیره ارزش با ادغام میراث فرهنگی شهری و عوامل شهری در همان منطقه مرتبط است، مطابقت دارد. .

از آنجایی که به طور کلی پیوند دادن نتایج خاص به یک دارایی فرهنگی دشوار است، پذیرفته شده است که سرمایه فرهنگی در سطح جهانی (از لحاظ اقتصادی کلان) به منطقه یا به طور کلی شهر کمک می کند. همچنین می‌توان فرض کرد که تمایل سرمایه فرهنگی برای ایجاد نتایج برای ذینفعان شهری تابعی از استفاده، بومی‌سازی و ترکیب دارایی‌های فرهنگی است.

مناظر اقتصادی نمایانگر پیشرفته ترین میراث و ارزش های فرهنگی شهر است. بنابراین، طرف عرضه آنچه شهر از نظر منابع فرهنگی فراهم می کند. در این راستا، مناظر اقتصادی را می توان با همپوشانی دو لایه تجسم کرد:

  • لایه فرهنگی کلیه دارایی های طبیعی، انسانی و فرهنگی شهری (سرمایه فرهنگی). و

  • لایه اقتصادی زیرساخت های شهری و ویژگی های اقتصادی که با منابع فرهنگی در تعامل است.

ارزیابی یک زنجیره ارزش در بافت شهری در مقیاس خرد (بنای یادبود، بنای میراثی) شروع می شود و سپس به مقیاس میانی (مشابه مناطق حفاظت شده یا مناطق حائل که ارزش های فرهنگی و شهری به هم متصل می شوند) و در نهایت به مقیاس کلان بزرگ می شود. سهم یک میراث نمادین در یک منطقه بزرگ). سرمایه فرهنگی در بافت شهری به نتایج شهری کمک می کند، که در نهایت می تواند بر اساس پارادایم توسعه پایدار (فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی، محیطی) متعادل شود. علاوه بر این، شهرها برای جذب ساکنان جدید، بازدیدکنندگان، مشاغل، مشاغل، مهارت ها، استعدادها و نوآوری ها با یکدیگر رقابت می کنند. در میان این عوامل، دارایی های فرهنگی ظرفیت افزایش دید و زیست پذیری شهرها را دارند تا صنایع فرهنگی و خلاق را جذب کنند و به نوبه خود، نوآوری های تکنولوژیکی که توسعه اقتصادی شهری را شکل خواهند داد (CHCfE Consortium, 2015; Sacco et al., 2018). یونسکو و بانک جهانی، 2021).

میراث فرهنگی شهری پیچیده و درک آن در یک تحلیل زنجیره ارزش دشوار است. ارزش‌ها را می‌توان در سه دسته اصلی فهرست کرد: ارزش‌های ضمنی برای میراث، ارزش‌های مرتبط با خدمات ارائه‌شده، و ارزش‌ها به‌عنوان اثرات خارجی مثبت استفاده از میراث. بسیاری از بازیگران مرتبط با میراث فرهنگی شهری، کنشگران غیرفرهنگی، اما کنشگران شهری هستند که اهداف و ارزش‌های بسیار متفاوتی دارند. در رویکرد منظر شهری تاریخی، میراث فرهنگی چندین زنجیره ارزش را از حوزه‌های خرد تا کلان، از بازیگران فردی تا جمعی، از ارزش‌های فرهنگی تا ارزش‌های توسعه شهری پایدار (استفاده مجدد تطبیقی، بازسازی شهرها، کمک به رفاه، شادی و رفاه را آغاز می‌کند). -بودن) (Ost، 2021).

کارکرد انتشار عمدتاً به توزیع خدمات مرتبط با میراث به سمت بازار املاک (ارزش‌های ناشی از اشغال) و بازار گردشگری فرهنگی (بازدید) به همراه کلیه فعالیت‌های تبلیغاتی، بازاریابی و ارتباطی که به موازات توزیع و تجاری‌سازی میراث فرهنگی است، اشاره دارد. . کانال‌های مختلفی برای انتشار وجود دارد که شامل بازیگران مختلف، هم در بازار املاک و مستغلات (یعنی مشاوران املاک، دلالان، نمایندگان) و هم در بازار گردشگری (به عنوان مثال، آژانس‌ها، راهنماها، کارآفرینان فرهنگی، جوامع محلی و انجمن‌ها) است.

در اینجا نیز رویکرد دوگانه میراث به عنوان کالا و به عنوان ارائه دهنده خدمات باید بر روی آن متمرکز شود، زیرا یک بازار املاک و مستغلات برای خرید/فروش ساختمان های میراثی وجود دارد و یک بازار املاک و مستغلات برای تصرف طولانی مدت ساختمان های میراثی وجود دارد. -مدت و به صورت موقت، از این رو با بازیگران و زنجیره های ارزش متفاوت.

قبلاً اشاره کردیم که چگونه انتشار در طول زنجیره ارزش میراث فرهنگی مرکزی است. ترویج و برقراری ارتباط در مورد میراث فرهنگی، از نیاز به حمایت گرفته تا حفظ میراث، تا نیاز آموزشی برای توضیح اینکه چگونه میراث بخشی از تاریخ و هویت مشترک است، ضروری است.

در چنین شرایطی، به رسمیت شناختن رسمی عمومی، حفاظت و فهرست میراث در جامعه (و در جامعه جهانی تا جایی که به یونسکو مربوط می شود)، کمک زیادی به تطابق با عرضه ارزش های فرهنگی و تقاضای کاربران نهایی برای استفاده/بازدید از میراث. اینکه ثبت میراث فرهنگی در فهرست میراث جهانی یونسکو به عنوان ایجاد ارزش فوق‌العاده برای این میراث، برای مکانی که در آن قرار دارد و برای افرادی که از آن بهره‌مند می‌شوند، قابل انکار نیست. اما سؤال این است که آیا ارزش‌ها نتیجه خود نامگذاری هستند یا صرف وجود میراث از قبل. ما می‌توانیم به نام‌گذاری به‌عنوان فرآیندی تک‌نفره نگاه کنیم که ارزش برجسته جهانی را که به طور ضمنی وجود داشت (ارزش ذاتی) را منتشر می‌کند و به‌عنوان انگیزه‌ای قوی برای کسانی که مسئول آن هستند تا با دقت آن را مدیریت کنند.

با این حال، شناسایی میراث اغلب نتیجه یک فرآیند غیررسمی است: بسیاری از ساختمان‌های میراثی از تمایل و تعهد یک گروه یا یک جامعه محلی بهره می‌برند تا ارزش‌های پیوسته را به عنوان ویژگی هویت محلی حفظ کنند. شناخت و انتشار غیررسمی ناملموس شامل داستان سرایی مربوط به مکان‌های میراث خاص، ضرب المثل‌ها، آیین‌ها می‌شود که همگی با دقت از طریق تعاملات اجتماعی و ادراک جامعه حک شده‌اند. در این زمینه، انتشار خود یک فرآیند روشن از بالا به پایین، یا نظم و انضباط تبلیغی دقیق نیست، بلکه یک سیستم اجتماعی ضمنی تعریف نشده در حال ساخت است. انتشار غیررسمی با انتقال غیررسمی در درون هسته خانواده، از گروه های اجتماعی، که از نسلی به نسل دیگر منتقل می شود، تکمیل می شود.

گردشگری (گاهی بیش از حد) دنباله‌ای مستقیم از فرآیند شناسایی رسمی است، که حامل این تناقض است که هدف شناسایی رسمی حفاظت از میراث است، اما امواج گردشگری را به همراه دارد که ممکن است آن را تهدید کند، که نشان می‌دهد مرحله بعدی زنجیره ارزش (انتقال/به ثمر رساندن و مشارکت) باید مقررات سختگیرانه‌ای را در بر گیرد که شامل محدودیت‌های بازار اقتصادی (سهمیه‌ها، محدودیت دسترسی) و ایجاد جریان‌های درآمدی جدید است که دسترسی را بدون آسیب رساندن/تاثیری به خود میراث، به عنوان مثال از طریق دیجیتالی کردن و تهیه غذا برای سرپرستان، گسترش می‌دهد. بازدیدهای مجازی (پراندی و همکاران، 2019؛ ریزویک و همکاران، 2020).

تغییر کنونی حفاظت از میراث به سمت رویکردهای مشارکتی نیز با تغییر در مدل‌های حکمرانی همراه است، که این تعیین عمدتاً توسط کارشناسان و مقامات رسمی (سازمان‌های دولتی و سازمان‌های بین‌المللی بین‌المللی) انجام می‌شود و تخصیص در سطح محلی از طریق فرآیندی از پایین به بالا آغاز می‌شود. . این تغییر در مدل‌های حکمرانی ناگزیر نشان می‌دهد که بازیگران در طول زنجیره ارزش بر این اساس اصلاح خواهند شد.

در نهایت، نقش اشاعه در زنجیره ارزش میراث فرهنگی با لزوم تطبیق استفاده از میراث با نیازهای مردم، عرضه و تقاضای بازارهای میراث فرهنگی برجسته می شود. استفاده مجدد تطبیقی ​​نمونه خوبی از یک زنجیره ارزش غنی است، از ایجاد/تولید یک ساختمان بازسازی شده با عملکرد جدید تا انتشار ارزش هایی که ساختمان (عرضه) را با کاربران نهایی (تقاضا) مطابقت می دهد.

آخرین مرحله از زنجیره ارزش در مورد دسترسی کاربران و مصرف کنندگان نهایی به میراث و خدمات ارائه شده آن است. تصرف بناهای میراثی و بازدید از آثار و محوطه های میراثی مستلزم ملاحظات زیادی است و در سال های اخیر تا حد زیادی مستند و تحلیل شده است. هر دو میراث ساخته شده و میراث ناملموس کانال های مختلفی برای تکمیل زنجیره ارزش برای کاربران نهایی و مصرف کنندگان دارند. روزهای میراث، روزهای یادمان باز، رویدادها، کارناوال ها و جشنواره ها رسانه هایی برای ارائه میراث فرهنگی به انواع مصرف کنندگان هستند. دسترسی می‌تواند دائمی (بناهای تاریخی در فضاهای عمومی) و موقت (رویدادها و نمایشگاه‌ها در ساختمان‌های میراثی)، پذیرش رایگان یا پولی، با خدمات جانبی (گشت با راهنما، ضبط صدا، فروشگاه و سوغاتی‌ها) باشد. از منظر زنجیره ارزش، فناوری‌های دیجیتال جدید محصولات نوآورانه و منابع ارزش‌های اضافی (تور/تجربه‌های مجازی، واقعیت افزوده، بازسازی سه بعدی، محتوای تولید شده توسط کاربر، گیمیفیکیشن/برنامه‌ها، ابزارهای آموزشی و غیره) را ارائه می‌دهند. نمایشگاه، پذیرش یا انتقال بیشتر بر تجزیه و تحلیل و تقسیم بندی رفتار مصرف کننده کافی است. دانش در مورد اینکه چه کسی و چرا مایل به بازدید از یک مکان است، کمک زیادی به بهبود تجربه بازدیدکنندگان و سود مورد انتظار از بازدید می کند (Landoni et al., 2020).

شکی نیست که فناوری های جدید و نوآورانه (دیجیتالی شدن) تأثیر عمیقی بر مرحله انتقال و بر ارزش بالقوه ای دارد که بازیگران باید از آن انتظار داشته باشند. در یک دوره رکود اقتصادی مخرب بالا، در نتیجه همه گیری سال 2020، دیجیتالی شدن انتقال/به ثمر رساندن و مشارکت میراث ساخته شده ممکن است بخش های جدید، ارزش های جدید ایجاد کند و برای بازیگران جدید فرصت بیان روایت های مختلف را فراهم کند. مربوط به سایت های مورد مناقشه؛ احیای میراث ناملموس از دست رفته؛ و توسعه طرح های سودآور از نظر فعالیت های اجتماعی، آموزشی، اوقات فراغت و تفریحی (یونسکو، 2020).

علاوه بر گردشگری فرهنگی، میراث فرهنگی نیازهای بسیاری را برای بسیاری از ذینفعان برطرف می کند. یکی از وظایف مهم تجزیه و تحلیل زنجیره ارزش، شناسایی ذینفعان است، زیرا تأثیرات حفاظت از میراث اغلب در مقیاس بزرگ، با تمرکز بر افراد و دسته‌های جمعی بازیگرانی که در میراث «سهامی» دارند، در نظر گرفته می‌شوند. ذینفعان میراث را می توان به روش های مختلفی دسته بندی کرد: سهامداران مستقیم میراث (بازدید کنندگان، مدیران میراث، متخصصان حفاظت، مدیران سایت) و سهامداران غیر مستقیم (مقامات عمومی، مدیران گردشگری، کارکنان و کارکنان، ساکنان و مشاغل محلی). مصرف کنندگان (بازدید کنندگان، کاربران) و تولید کنندگان (پیمانکاران، صنعتگران، مشاغل محلی)؛ مشتریان فعال (شهروندان فعالی که مایلند بخشی از بازتاب، طراحی و سفارشی سازی خدمات و/یا محصولات بر اساس نیازهای خود باشند)؛ سهامداران خصوصی (بازدیدکنندگان، ساکنان، مالکان، مستاجران، مدیران گردشگری، سرمایه گذاران) و سهامداران عمومی (دولت های محلی، منطقه ای و ملی، جوامع محلی و ملی به طور کلی جامعه بین المللی و نسل های آینده (که معمولا توسط یونسکو نمایندگی می شوند)؛ فرهنگی و ذینفعان غیر فرهنگی؛ ذینفعان محلی و غیر محلی.

در تطبیق عرضه بسیار متنوع کاربری‌ها با سمت تقاضای بسیار تقسیم‌شده بازار فرهنگی رو به افزایش، زنجیره ارزش در مورد ادغام بهتر بخش‌های درگیر در حفاظت و حفاظت از میراث است.

همانطور که در مقدمه اشاره شد، بازار میراث فرهنگی بر شرایط بهینه برای عملکرد آزاد و مؤثر متکی نیست. بیشتر حفاظت از میراث فرهنگی به عنوان یک سیاست عمومی برای حفظ ارزش های هویت منطقه ای یا ملی، ارزش برجسته جهانی تا آنجا که مربوط به یونسکو است و انتقال ارزش ها به استفاده کنندگان نهایی میراث در نظر گرفته می شود. این امر مستلزم مقررات، مشوق ها و سایر اشکال مداخلات بازار است که از زوال میراث جلوگیری می کند. به طور خلاصه، ویژگی عمومی اکثر میراث شناخته شده و فهرست شده، مانع از دستیابی بازار به بهترین تخصیص منابع در برخورد با حفاظت و مدیریت میراث فرهنگی می شود.

هدف زنجیره ارزش به حداکثر رساندن و به دست آوردن ارزش افزوده از تمام فعالیت‌ها در طول زنجیره است. از این رو، مرحله بعدی سازماندهی سمت عرضه بازار به گونه‌ای است که نیازهای مصرف‌کننده را با پیشنهادی نوآورانه که به مزیت رقابتی دست می‌یابد، منطبق کند. برای موفقیت این فرآیند، کارآفرینان ریسک پذیر بر مدل های کسب و کار نوآورانه با هدف ترسیم نقشه راه برای پروژه(های) خود تکیه می کنند.

از منظر عملیاتی، یک مدل کسب و کار پایدار، کارآفرینان فرهنگی و تصمیم گیرندگان را با ابزاری برای تجسم منطق کسب و کارشان مجهز می کند. به عبارت دیگر نشان می دهد:

  • کسب و کار چه ارزش هایی ایجاد می کند،

  • برای چه کسی،

  • چگونه و از طریق کدام منابع (سرمایه فرهنگی، سرمایه انسانی، سرمایه مالی)؟

  • چرا؟ برای رسیدن به کدام اهداف و چقدر کسب و کار از منظر اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی تأثیرگذار است؟

به طور خلاصه، یک مدل کسب و کار پایدار (شکل 2) به برنامه ای برای کسب سود اشاره دارد، از نظر ما، یک سود سه گانه (اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی) (Upward & Jones, 2016). محصولات/خدماتی را که یک کارآفرین فرهنگی/ جوامع میراث فرهنگی قصد آزمایش/فروش دارند، بازار هدف را شناسایی می کند و هزینه ها و منافع را پیش بینی می کند. نوآوری مدل کسب و کار به کارآفرینان فرهنگی و جوامع محلی اجازه می دهد تا از تغییر تقاضاها و انتظارات مشتری/کاربر بهره ببرند (باتلر و زرومک، 2019). همه‌گیری نشان داد که سازمان‌هایی که قادر به نوآوری و تغییر مدل‌های کسب‌وکار خود نیستند، یا در حال مبارزه هستند یا توسط تازه‌واردانی که به سرعت با نیازهای نوظهور مشتریان سازگار شده‌اند، جابه‌جا می‌شوند (کرن، 2020).

بخش میراث که به شدت تحت تأثیر این همه گیری قرار گرفته است، با چالش آزمایش رویکردهای نوآورانه برای تأمین مالی، انعطاف پذیری و پایداری مواجه است (Polivtseva، 2020). مدیران و مؤسسات میراث فرهنگی همچنین در حال تأمل در مورد چگونگی اختراع مجدد خود از طریق ابزارها و رویکردهای جدید هستند. تجزیه و تحلیل دقیق از ارزش پیشنهادی موجود، ایجاد و تحویل اولین گام به جلو است. این باید توسط یک فرآیند طراحی مشترک با هدف ایجاد مزیت رقابتی قوی دنبال شود.

یکی از بزرگ‌ترین چالش‌ها این است که چگونه می‌توان جریان‌های درآمدی را برای استفاده مجدد سازگارانه از میراث فرهنگی توسعه داد و در عین حال دسترسی جهانی را تضمین کرد؟ به همین دلیل است که یک مدل کسب‌وکار پایدار برای استفاده مجدد سازگارانه از میراث فرهنگی باید ارزش‌های هم‌آفرینی و هم تخریب را در نظر بگیرد.

ارزش‌های هم‌آفرینی باید به سؤالات زیر پاسخ دهند: نیازهایی که می‌خواهید برآورده کنید یا مشکلاتی برای حل آنها به منظور بهبود کیفیت زندگی و رفاه چیست؟ چگونه می توان ارزش های موجود را ارتقا داد و آنها را احیا کرد؟ چه چیزی منحصر به فرد در آنچه شما پیشنهاد می کنید (چشم انداز رویایی) است؟ پروژه چگونه ارزش‌های استفاده، ارزش‌های غیراستفاده را ایجاد می‌کند و برون‌سازی می‌کند؟ این ارزش ها چقدر پایدار هستند؟ چگونه یک روایت مشترک و فراگیر در مورد ارزش پیشنهادی خود ایجاد می کنید؟ چگونه می‌توانید ارزش پیشنهادی خود را از همان ابتدا با طراحی برای سازگاری و تکامل مداوم افزایش دهید؟

در حالی که استفاده‌های مجدد احتمالی از ساختمان/دارایی‌های میراث، یا استفاده مجدد از زمین ارزشمند برای یک ساختمان جدید باید از نظر ارزش‌های احتمالی تخریب مشترک به شرح زیر ارزیابی شود:

  • از دست دادن مقادیر در مقیاس میکرو، مزو و کلان به دلیل تصمیم استفاده مجدد تطبیقی ​​(از دست دادن اصالت و یکپارچگی).

  • اثرات جانبی منفی (اعیان‌سازی، گردشگری انبوه، از دست دادن دارایی‌های نامشهود، درگیری‌های اجتماعی و غیره…)

  • هزینه فرصت تصمیم برای استفاده مجدد تطبیقی ​​(از دست دادن مشاغل محلی و تجارت، از دست دادن تنوع زیستی و غیره …)

  • برچیده شدن برخی از بناهای میراثی و پروژه‌های توسعه‌ای جدید موفقیت‌آمیز در همان زمین، سؤال رایج جدید و قدیمی و مقایسة هم‌آفرینی و هم‌تخریبی را مطرح می‌کند.

بحران‌ها و شوک‌ها مانند همه‌گیری کنونی، کاهش بودجه عمومی، چالش‌های جهانی‌سازی، افزایش توانمندی مخاطب (یعنی محتوای تولید شده توسط کاربر) و فرصت‌ها/چالش‌های فناوری‌های جدید، عوامل برون‌زای جدید برای زنجیره ارزش هستند. به دلیل همه‌گیری، در چند سال آینده شاهد افزایش فشار بر زنجیره‌های تامین و ارائه کالاها و خدمات خلاقانه خواهیم بود. به همین دلیل است که ارتقاء مهارت و استفاده از مدل های کسب و کار نوآورانه به موقع است. این مدل‌ها باید به شیوه‌ای مشارکتی و مشارکتی طراحی شوند، روش‌های چابک کار را بپذیرند و به شکوفایی انسانی، فرهنگی و محیطی کمک کنند.

قطعات بخش

نتیجه گیری

اقدام با اقتصاد، اتخاذ یک فضیلت صرفه جویانه است. اصل اساسی اقتصاد که در مورد میراث فرهنگی به کار می رود، تخصیص منابع ارزشمند به بسیاری از نیازهای افراد و جمعی در یک جامعه را در بر می گیرد. مانند همه منابع، آنها محدود و کمیاب هستند، از این رو حفاظت از آنها ضروری است و روشن می کند که نهایی بودن اقتصاد ممکن است با نهایی شدن حفاظت از میراث فرهنگی همراه باشد. با حفاظت از میراث، ما نه تنها منابع کمیاب را حفظ می کنیم، بلکه ما را نیز حفظ می کنیم

ارسال نظر

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.