در واقـع، بعـد از اینکه ترکیـه و آذربایجـان، تحریمهای تجاری را در سـال ۱۹۹۴ علیـه ذخایـر انرژی و مـواد غذایی ارمنسـتان اعمال کردنـد، جمهوری اسلامی ایـران، شـروع بـه گسترش روابط خود بـا ارمنسـتان کـرد. از طرف دیگـر، در اوایـل دهـه ۱۹۹۰ شـایعاتی وجـود داشـت مبنی بر اینکه مقامات جمهوری آذربایجـان فکرمیکردند، ایرانیها ارتـش سـری ارمنسـتان را کـه به طـور مسـتقیم در حکومـت قرهبـاغ اعمال نفـوذ و علیـه نیروهـای نظامـی آذربایجـان نبـرد میکـرد، تعلیـم میدادند. حکومـت آذربایجـان بـه طور گسـترده اعتقـاد دارد که ارمنسـتان نمیتوانسـت بـدون کمک و روابـط اقتصـادی با ایـران سـختیها و بحرانهای سالهای ۱۹۹۱تـا ۱۹۹۳ را تحمـل کنـد. بـه عنـوان مثـال، در آوریـل ۱۹۹۲ در یکی از حسـاسترین زمانهای درگیـری آذربایجـان و ارمنسـتان، جمهوری اسلامی ایـران موافقـت کـرد که گاز طبیعـی و سـوخت بـه ارمنسـتان عرضه کنـد و پیوندهای حملونقلـیاش را با این کشور بهبود ببخشـد. از ایـن رو، مقامـات آذربایجـان معتقـد بودنـد کـه بـدون دریچـه ایـران، ارمنسـتان مطمئنا در جنـگ بـا آنهـا نمیتوانسـت موجودیـت خـود را حفـظ کنـد. بـه طـور کلـی عوامـل زیـر باعـث اهمیـت ارمنسـتان برای ایران بوده است:
۱) اهمیـت ژئوپلیتیـک: ارمنسـتان، ایـران را بـه دریـای سـیاه، قفقاز شـمالی و اروپـا متصـل میکند. از طـرف دیگـر ایـران نیـز بـه ارمنسـتان برای مسـیرهای ارتباطـی سـود میرسـاند.
۲) اهمیـت فرهنگی: اقلیـت ارامنه در ایران، بزرگترین اقلیـت مذهبی هستند.
۳) اهمیت سیاسـی: ایران میتوانـد از لابیهای اقتصادی و سیاسـی قدرتمند ارامنه سـود ببرد.
۴) اهمیـت اقتصـادی: بـرای ورود بـه بازارهـای ارمنسـتان بهخصوص در بخـش انـرژی.
اتحاد استراتژیک با ایران برای ارمنستان دارای اهمیتهای زیر است:
۱) روشـی برای خارج شـدن از تحریمهای اعمالشـده از سوی آذربایجان و ترکیـه است کـه از زمان درگیری قرهباغ در سـال ۱۹۹۲ آغاز شـده اسـت.
۲) اتحاد با ایران از وابستگی کامل ارمنستان به مسکو جلوگیری میکند.
۳) این اتحاد موجب قابل دسـترس شـدن ذخایر هیدروکربن ایران برای ارمنسـتان میشود و به ذخایر گاز ارمنستان تنوع میبخشد.
۴) روابـط اقتصـادی ایـران بـا ارمنسـتان توانایـی ایروان را بـرای احیـای اقتصادش بهرغم انزوایـی کـه دچارش شـده، افزایـش داده اسـت.
۵) کشـورهای کوچکـی ماننـد ارمنسـتان بـرای حل و فصل مشکلاتشـان بایـد روابط خود را بـا قدرتهای بزرگتر از خود (مانند ایـران) حفظ کنند.
تعیین رژیم حقوقی دریای خزر
بـر اسـاس نظریـه واقعگرایی تدافعی، دولتهـا برای حـل اختلافات خـود کمتر به اسـتفاده از زور میاندیشند و تلاش میکنند، تنشهای میان خـود را از طریـق گفتوگو و مذاکـره حـل و فصل کننـد. یکـی از مهمترین موضوعاتی که همیشـه باعـث تنـش و اختـلاف میـان جمهوری اسلامی ایـران و جمهوری آذربایجان شـده، مساله تعییـن رژیم حقوقی دریـای خـزر اسـت. تعیین رژیـم حقوقـی، یکـی از مهمترین مسـائل دریـای خزر اسـت کـه پـس از فروپاشـی شـوروی، ظهـور و بـروز بیشـتری پیدا کـرد. بایـد توجه کرد کـه نداشتن توافق بـر سر تعریف رژیـم حقوقی دریای خـزر تنها محـدود به ایران و آذربایجـان نیسـت و دیگـر کشـورهای مجاور دریـای خزر (روسـیه، ترکمنسـتان و قزاقسـتان) هم در این زمینه بـا هـم اختـلاف دارنـد؛ هرچنـد بـه سـبب ذخایـر نفـت و گاز مشـترک در منطقه، ایـن اختلافـات بیـن ایـران و آذربایجـان جدیتر و آشـکارتر اسـت. مهمترین عامـل اختـلاف بیـن ایـران و آذربایجـان، وجـود منابع عظیم انـرژی این دریاست؛ چه آنکـه بیـش از ۹۰درصـد کل ذخایر نفـت و گاز آذربایجان در سـواحل و داخل دریـای خزر قـرار دارد.
جمهوری اسلامی ایـران در سـال ۱۹۹۷ در نامـهای بـه کوفـی عنان، دبیرکل سـابق سـازمان ملـل، بـه اسـتخراج یکجانبه دریـای خـزر از سوی جمهوری آذربایجـان اعتراض کـرد. بـا توجه به اینکـه ایـران اعتقـاد دارد منابع دریای خـزر متعلق بـه همه کشـورهای حاشیه آن اسـت، طبعا به دنبال آن اسـت کـه ۲۰درصـد دریـای خـزر را به جـای ۱۲درصد کنتـرل کند. بـه عبارت دیگـر ایران میخواهـد این منطقه را به پنج قسـمت مسـاوی تقسـیم کند. برجسـتهترین اختلاف بین ایـران و جمهوری آذربایجـان در مـورد بلوکهای هیدروکربـن آراز بـه مسـاحت ۱۴۰۰کیلومتر مربع و حـدود ۷۰۰میلیـارد مترمکعب گاز اسـت. جمهوری آذربایجـان ایـن میـدان را کنتـرل میکند کـه ایرانیـان به آن البـرز میگوینـد. همچنین میـدان آلـوو کـه در ۱۲۰کیلومتـری جنوب شـرقی باکـو قرار دارد،بهعنوان بخشـی از سـرزمین آبـی ایـران مورد مناقشه طرفین است.