48000408 21 98+
info@toseabnieh.ir
شنبه تا پنجشنبه 8 تا 18
این مقاله به بررسی وضعیت واقعی حمایت از بی خانمان ها در هنگ کنگ، در میان اصلاحات رفاهی فعلی می پردازد، و تحلیل می کند که چگونه سازمان های غیردولتی حمایت از بی خانمان ها در حال حاضر در ارائه رفاه اجتماعی قرار دارند، به ویژه اکنون که رفاه اجتماعی در دوران پس از بحران به طور فزاینده ای کاهش می یابد. این مقاله با توجه به اشکال مختلف مشارکت های دولتی، استدلال هایی را نیز در مورد نظریه پردازی هنگ کنگ به عنوان یک دولت در سایه ارائه می کند و نتیجه این فرآیند را در مورد یک سیستم رفاهی باقی مانده در نظر می گیرد. این کار را با بررسی وضعیت مشارکت بین سازمان های غیردولتی حامی بی خانمان ها و دولت منطقه اداره ویژه هنگ کنگ انجام خواهد داد.
◄ مشارکت سازمانهای غیردولتی و دولت سابقه طولانی در مدل رفاه باقیمانده هنگکنگ دارند. ◄ روابط (غیر قراردادی) به طور گسترده بر چشم انداز حمایت از بی خانمان ها تأثیر می گذارد. ◄ سازمانهای غیردولتی عوامل فعالی در سیاستگذاری بیخانمانها هستند. ◄ افزایش حرفه ای شدن در میان سازمان های غیردولتی حامی بی خانمان ها، اما عدم همکاری بین سازمان های غیردولتی. ◄ دولت یک وظیفه نظارتی را حفظ می کند در حالی که مسئولیت ها به سازمان های غیر دولتی منتقل می شود.
واقعیت جدید سیاسی و اقتصادی پس از تحویل به چین در سال 1997 نه تنها اثر خود را بر سیستم رفاه هنگ کنگ گذاشت (چان و چو، 2002)، بلکه راه را برای تغییر در شیوه های دولتی هموار کرد که با استراتژی های دولت نئولیبرال طنین انداز شد. یک “دولت کوچک” (چن و پون، 2007) که به تدریج مسئولیت های رفاهی خود را کاهش می دهد (لی، 1999، وانگ و لو، 2008). این تعدیل بر اساس این باور عمومی است که مشکلات رفاهی را می توان با کاهش ارزش خدمات دولتی و تشویق بازار خصوصی (چن و پون، 2007)، تجدید ارزیابی تعهدات خویشاوندی (کنفوسیوس) (چان، 1998) و ترویج مفاهیم به طور مؤثرتری حل کرد. خودیاری و داوطلبی (Newendorp، 2008). بنابراین، اینها به دستورالعملهای گفتمانی جدیدی تبدیل میشوند که دولت برای مقابله با «مشکلات بودجهای» تشدیدکننده دوره مالی آسیایی پس از بحران (Goodstadt, 2009) استفاده میکند.
از سوی دیگر، کاهش مسئولیت رفاه اجتماعی موضوع حساسی است، زیرا تجدید ساختار رفاه ممکن است به مشروعیت دولت لطمه بزند، به ویژه با در نظر گرفتن این که توسعه سیستم رفاه اجتماعی در هنگ کنگ در برابر حوادث ناآرامی عمومی اخیر زمینه سازی شده است. دهه 1960 (تانگ، 1998، وایلدینگ، 1997). بنابراین، استراتژی رایج برای حفظ مشروعیت، تخلیه مسئولیت ارائه خدمات به بازیگران غیردولتی، عمدتاً بخش غیرانتفاعی است (لیک، 1997 به نقل از لی، 2005، ترودو، 2008). چنین فرآیندهای کاهش تأمین رفاه و هزینه، و انتقال این کارکردها به بخش غیرانتفاعی به عنوان ظهور یک “دولت سایه” مفهوم سازی شده است (DeVerteuil et al., 2002, Lake and Newman, 2002, Milligan and Conradson. ، 2006، ترودو، 2008، وولچ، 1990) و شراکت های جدید مشترک (الوود، 2004، مارتین، 2004، سونگ، 2009). تئوری «دولت سایه» تعدد سازمانهای غیردولتی ارائهدهنده خدمات را بیان میکند که بر عملکرد بخش عمومی غلبه کردهاند، خارج از سیاستهای سنتی دموکراتیک عمل میکنند، اما همچنان تحت کنترل دولت هستند. چنین کنترلی از طریق قراردادها و مفاد بودجه اعمال میشود و این انتقادات را به وجود میآورد که سازمانهای غیردولتی تامینکننده ایدهآلهای دولتی هستند تا منابع مالی کمیاب را حفظ کنند و از این رو استقلال خود را به خطر بیاندازند (Dolhinow, 2005). بنابراین آنها صرفاً به “عامل دولت” تبدیل می شوند (لئونگ، 2002). در حالی که مطمئناً در مشارکتهای مختلف چنین است، اما واقعیت کلی باید با احتیاط بیشتری مورد بررسی قرار گیرد زیرا این مشارکتها پیچیدهتر از پذیرش صرف ایدئولوژی دولتی هستند. برای این منظور، ترودو (2008) برای نادیده گرفتن قابلیتهای مذاکره و نقاط قوت مستقل این سازمانهای غیردولتی، از دیدگاهی مرتبطتر در این مفهوم بحث کرده است.
برخلاف کوچکسازی و تجدید ساختار شدید در دولتهای رفاه آنگلوساکسون، که مفهوم “دولت سایه” به طور کلی در مورد آن اعمال میشود، هنگکنگ از زمان ایجاد سیستم رفاه اجتماعی خود یک سیاست رفاه باقیمانده را اتخاذ کرده است، به این معنی که بودجه تامین اجتماعی کمی را حفظ کرده است و به شدت به ایدئولوژی های خوداتکایی و وابستگی خانواده پایبند است. با این وجود، و با وجود بودجه نسبتاً اندک، دولت منطقه اداری ویژه هنگ کنگ (HKSAR) تلاشهای متعددی را برای صرفهجویی در هزینههای تامین اجتماعی، مانند کاهش مزایا و معرفی کارمندان، انجام داده است. در راستای این تلاش ها، برخی از مسئولیت های قبلی خود را نیز از طریق برون سپاری به سازمان های غیردولتی واگذار کرده است (چان، 2009). در مقابل این پیشینه، هدف این مقاله بررسی ماهیت مشارکتهای غیردولتی و دولت در هنگ کنگ و چگونگی قرار گرفتن این مشارکتها در تئوری «دولت سایه» است، اکنون که سیستم رفاه اجتماعی باقیمانده HKSAR و مخارج دائماً تحت تأثیر قرار گرفته است. به کاهش بودجه برای انجام این کار، بر چگونگی ارائه خدمات رفاهی برای بی خانمان ها در طول زمان و اینکه چگونه روابط پویا بین دولت و سازمان های غیردولتی مرتبط بر چشم انداز واقعی حمایت از بی خانمان ها تأثیر گذاشته است، تمرکز خواهد کرد. با انجام این کار، به دنبال طرح برخی استدلالها در مورد چگونگی شکلگیری این تعامل شکلهای خاصی از حکومت اجتماعی در عصر کاهش رفاه اجتماعی است.
از آن زمان و حتی قبل از اینکه هنگ کنگ سیستم رفاهی باقیمانده خود را در دوره پس از جنگ توسعه دهد، برای ارائه خدمات اجتماعی به شدت به بخش داوطلبانه وابسته بوده است. این رابطه وابستگی در طول زمان اشکال مختلفی به خود گرفته است و نتیجه شرایط اجتماعی، (جغرافیایی) سیاسی و اقتصادی در حال تحولی است که در طول سال ها وجود داشته است (لی، 2005، نگ، 2006، ساوادا، 2002، تانگ، 1998). در واقع راه اندازی اداره رفاه اجتماعی (پیشگام بهزیستی
اگرچه دولت هنگ کنگ از دهه 1980 به بعد به دنبال افزایش کنترل و نظارت بر مشارکت سازمان های غیردولتی در زمینه رفاه اجتماعی بود، بخش داوطلبانه در فعالیت های خود نسبتاً بی پاسخ ماند (وونگ، 1984)، با وجود مشارکت کلی دوجانبه سودمند. با این حال، اصلاحات رفاه عمومی از اواخر دهه 1990 به بعد، تغییر شدیدی در این رابطه ایجاد کرده است. این اصلاحات نتیجه مستقیم فشارهای بودجه ای ناشی از دولت بود
این مقاله به چهار دلیل موضوع بی خانمانی و حمایت از بی خانمان ها را برای پرداختن به تعامل بین سازمان های غیردولتی و دولت هنگ کنگ انتخاب کرده است. اول، شروع و توسعه عملگرایانه حمایت از بی خانمان ها از همان ابتدا بسیار به ابتکارات داوطلبانه وابسته بوده است، و آنها را به یک هدف معتبر در تحقیق در مورد نقش های در حال تحول سازمان های غیردولتی در دستگاه دولتی در سایه تبدیل می کند. دوم، ظهور حمایت های داوطلبانه از بی خانمان ها از یک سو، نقص های سیستم رفاه اجتماعی را آشکار می کند.
به منظور درک تغییر در حکومت اجتماعی بی خانمان ها و چشم انداز حمایت داوطلبانه (Cloke et al., 2007, Milligan and Conradson, 2006)، لازم است درک درستی از چگونگی تبدیل بی خانمانی به یک موضوع اجتماعی ایجاد شود. . بی خانمانی در هنگ کنگ با دسته دوگانه «خوابان های خیابانی» تعریف می شود.
حمایت از بی خانمان ها در دهه 1990 متنوع تر شد زیرا سازمان های غیردولتی بیشتری (عمدتاً بزرگ) برنامه های حمایتی خود را به درخواست دولت یا به دلیل انگیزه های شخصی آغاز کردند و منابع بیشتری در قالب بودجه دولتی و کمک های مالی عمده خیریه در دسترس قرار گرفت. 22 ظرفیت واحدهای مسکونی موقت از 412 (
تئوری دولت در سایه پیشنهاد می کند که دولت وظایف رفاهی خود را به عنوان تامین کننده اصلی رفاه واگذار می کند، اما همچنان توسط یک قطبی سازی ارائه خدمات که به صورت قراردادی به عوامل غیردولتی منعقد می شود، اداره می شود. از آنجایی که این مفهوم در بافت غربی کشورهایی که قبلاً دارای سیستمهای رفاهی قوی بودند (=دوران فوردیست-کینزی)، چنین واگذاری در طول انتقال کاهش رفاه و ظهور همزمان جامعه مدنی یا «اقتصاد اجتماعی متکثر» توسعه یافت (میلیگان و