48000408 21 98+
info@toseabnieh.ir
شنبه تا پنجشنبه 8 تا 18
بازار غیررسمی مسکن در سکونت گاه های ساکن مانعی برای توسعه مجدد است.
مالکیت زمین ترجیحات سیاستی ساکنان در چنین سکونتگاه هایی را تعیین می کند.
سیاست شهری دولتی مالکان واقعی اجاره و توسعه بازار آنها را تهدید می کند.
مستاجرین سیاست جابجایی را راهی برای دسترسی به مسکن رسمی می دانند.
تشکیل بازار مسکن غیررسمی در یک سکونت نشینی ساکنان را به طبقات اجتماعی درون سکونتگاه تقسیم می کند. این مطالعه با تمرکز بر علایق مختلف در میان تصدی مسکن بالفعل، نشان میدهد که بازار غیررسمی مسکن مانعی برای توسعه مجدد سکونتگاههای ساکن است. تحقیق ما بر اساس یک بررسی کمی و کیفی گسترده از دو سکونتگاه ساکن در بوئنوس آیرس است و به دنبال درک بهتر ترجیحات ساکنان برای سیاستهای برنامهریزی فضایی است. این مطالعه نشان میدهد که توسعه مجدد شهری سکونتگاههای ساکن در تضاد با بازار غیررسمی مسکن موجود است. اهمیت این تحقیق در درک تضاد منافع متعدد پیرامون تصدی مسکن در بازار غیررسمی مسکن است که باید قبل از انجام بازسازی شهری در سکونتگاههای مسکونی حل شود.
یک مشکل معمول شهری در کشورهای در حال توسعه ناتوانی در برآوردن نیازهای مسکن کل جامعه است. این نیاز برآورده نشده با شهرنشینی سریع، رشد اقتصادی-اجتماعی پایین، بیکاری و حکومت داری ضعیف مرتبط است که همگی به افزایش سکونتگاه های غیررسمی کمک می کنند (Payne, 1977, Lloyd, 1979, Uzin and Mercado, 1996؛ UN-Habitat, 2003؛ UNECE، 2009). سکونتگاههای اسکوتر را میتوان بهطور کلی با فرآیند اسکان شهری افزایشی و الگوی شهری ارگانیک مرتبط مشخص کرد (فرناندز، 2011، موخیجا، 2011). آنها در مکانهای مختلف، معمولاً در شهرها و اطراف آن رخ میدهند تا امکان دسترسی محلی به فرصتهای شغلی و اقتصادی را فراهم کنند (Dovey and King, 2011a). این سکونت گاه های کوچ نشین از مقررات برنامه ریزی شهری پیروی نمی کنند و در مناطق نامناسب برای سکونت انسان قرار دارند (Dovey and King, 2012b). سکونتگاه های ساکن اغلب طیف وسیعی از مشکلات شهری مانند جداسازی، نگرانی های بهداشتی، تخریب محیط زیست، شرایط نامناسب زندگی و غیررسمی را ارائه می دهند (UN-Habitat, 2003).
به موازات تکثیر سکونت گاه های سکونت نشین، شهرها در کشورهای در حال توسعه تحت یک فرآیند تکه تکه شدن فضایی شتابان قرار می گیرند (Inostroza et al., 2013). این تقسیم فضایی و اجتماعی بین گروه های اجتماعی درون شهرها به عنوان مفهوم «شهر دوگانه» (Castells and Mollenkopf، 1991) یا «شهر تقسیم شده» (Fainstein et al., 1992) مفهوم سازی شده است. دلایلی که گسترش نابرابریهای اجتماعی- فضایی را در بازار مسکن توضیح میدهند، با سیاست مسکن ضعیف شهر، سیستمهای مالی و وام مسکن استثنایی مرتبط است (Solo، 2008، Hochstenbach and Arundel، 2020، Orum و همکاران، 2021)، که به خوبی تنظیم نشده است. بازار املاک و مستغلات (مارکوس و مرا، 2018)، و تنظیم کاربری زمین (ون گلدر و همکاران، 2016).
افزایش این نابرابری ها امکان پرداخت هزینه های بالای مسکن یا برآورده کردن پیش نیازهای بالای اجاره خانه را برای گروه های کم درآمد و مهاجران غیرقانونی محدود می کند. این گروه های اجتماعی با توجه به این وضعیت، راهکارهای جدیدی برای رفع نیازهای مسکن خود ایجاد کرده اند. یکی از این استراتژی ها چمباتمه زدن است (ون گلدر و همکاران، 2013).
سکونت گاه های ساکن به محل تخلیه گروه های اجتماعی از جمعیت شهر تبدیل شده است که در خانه های غیررسمی، با زیرساخت های ناکافی و در معرض خطرات زیست محیطی بالا زندگی می کنند (دیویس، 2006). گسترش آنها گواه شکست بازارها و دولت ها در پاسخگویی به تقاضای شهروندان برای مسکن است (کسیدز، 2001).
کارهای قبلی اولویت استراتژیک و اثربخشی برنامههای توسعه یا ارتقاء شهری را برجسته میکنند (گیلبرت، 1998، پاتر و لوید-ایوانز، 2014) و بر نتایج منفی جابجایی بر تأثیر بر جامعه تأکید میکنند (Fainstein، 2015). برای جلوگیری از تفسیرهای متناقض، ما یک تعریف واضح و یکسان از اصطلاح توسعه مجدد شهری پیشنهاد می کنیم. توسعه مجدد بر سکونتگاه های غیررسمی متمرکز است که در آن شرایط مسکن به شدت خراب و ناامن است. از طریق برنامه ریزی، توسعه مجدد بافت شهری را در سکونتگاه های ساکن از طریق ساخت مسکن جایگزین، تخریب تدریجی، یا جابجایی برخی از ساکنان در محل بهبود می بخشد. این مداخله با هدف بهبود سکونت گاه های ساکن و ادغام آنها در بقیه شهر انجام می شود. مداخلاتی مانند ارتقاء بر بهبود زیرساختها و خدمات در سکونتگاههای ساکن تاکید کرده است. هدف برنامه ارتقاء اجازه دادن به سکونت گاه های ساکن در همان محله است. یکی از اهداف ارتقاء قانونی کردن و منظم کردن املاک در شرایط تصدی ناامن یا نامشخص است. هدف ارتقاء همچنین پیکربندی، بهبود و تطبیق ساختمانها با قوانین شهری بدون جابجایی گسترده جمعیت یا بازسازی کامل بافت شهری است. مدل ارتقاء عموماً برای ارتقاء مناطق شهری برنامهریزی نشده، زمینهای مسکونی و مناطق فقیرنشین توسعه نیافته که فاقد خدمات اولیه شهری هستند، اجرا میشود (Uzun و همکاران، 2010، Palancioglu و Cete، 2014).
مشارکت در بازار غیررسمی مسکن یکی دیگر از استراتژی های مسکن است. این استراتژی گروه هایی را که از طریق بازار غیررسمی مسکن به مسکن دسترسی دارند از گروه هایی که با چمباتمه زدن واقعی به مسکن دسترسی دارند متمایز می کند. گسترش بازار غیررسمی مسکن در سکونت گاه های سکونت نشین منجر به تجاری سازی زمین های خارج از چارچوب قانونی شهر شده است. در نتیجه، این امر باعث افزایش نابرابری های اجتماعی در محل سکونت نشینی و همزیستی دیدگاه های متعدد در مورد سیاست های برنامه ریزی فضایی آینده می شود.
سیاستهای توسعه مجدد با وضعیت موجود در بازار غیررسمی مسکن در تضاد است که نمیتواند در چارچوب قانونی که در آن تصدی مسکن منظم است وجود داشته باشد. سیاست های بازآفرینی شهری را نمی توان بدون حل و فصل مسائل مربوط به تصدی مسکن اجرا کرد. بنابراین، بازار غیررسمی مسکن موجود احتمالاً به مانعی برای توسعه مجدد تبدیل خواهد شد. این زمینه سؤالات زیر را مطرح می کند: (1) چگونه بازار غیررسمی مسکن مانع طرح های توسعه مجدد در سکونتگاه های ساکن می شود؟ و (ii) تنظیم زمین چگونه به بازیگران اجتماعی درگیر در بازار غیررسمی مسکن آسیب می رساند؟ این پژوهش با هدف پاسخگویی به این پرسشها با ارائه آگاهی از وضعیت تصدی مسکن و بازار غیررسمی مسکن در سکونتگاههای حاشیهنشینی انجام شده است. اهمیت تحقیق در دستیابی به یک روش تحلیل فضایی پایدار و قابل دسترس برای اجرای بهتر طرحهای توسعه شهری و کاهش تضادها در این سکونتگاهها است.
بحث محوری این تحقیق در توصیف جمعیت سکونتگاههای ساکن بهعنوان یک گروه همگن یا یک نهاد واحد نیست، بلکه بهعنوان یک گروه متشکل از چندین گروه اجتماعی در رابطه با نوع تصدی مسکن است.
این مطالعه با استفاده از قلمرو به عنوان مقیاس تجزیه و تحلیل، ادراک ساکنان را در مواجهه با توسعه شهری آینده در یک سکونتگاه ساکن را بررسی می کند. این مقاله با بررسی ادبیات مفهوم قلمرو و بازار غیررسمی زمین آغاز می شود. متعاقباً، ما منطقه مورد مطالعه خود را معرفی می کنیم، شهر بوئنوس آیرس (CBA)، که در آن کار میدانی را در دو محل سکونت نشین نمادین، ویلا 21-24 و ویلا 31 انجام دادیم. این شهرک ها در نزدیکی منطقه تجاری مرکزی (CBD)، تقریباً 5 واقع شده اند. در مورد ویلا 21-24 کیلومتر دورتر و در مورد ویلای 31 کمتر از 2 کیلومتر فاصله است. اجاره در بازارهای غیررسمی مسکن در این سکونتگاه ها به دلیل موقعیت مکانی آنها زیاد است و گروه های اجتماعی خاصی وجود دارد. که از این بازار سود می برند، به ویژه مالکان واقعی (رودریگز و همکاران، 2018). بر این اساس، چنین گروه هایی از سیاست نوسازی شهری که به این غیر رسمی پایان می دهد استقبال نمی کنند. بخش روشها بررسیهای کمی و کیفی انجامشده در این سکونتگاههای ساکن را تشریح میکند. نظرسنجی اول به دنبال ترجیحات ساکنان نسبت به توسعه مجدد سکونتگاههای متحصن بود و دومی با بررسی دلایل فردی که چرا ساکنان با گزینههای مختلف بازسازی مخالفت یا تایید میکنند، مورد اول را تکمیل میکند. بخش Results یافتههای نظرسنجی را توصیف میکند و بخش بحث بررسی میکند که چه چیزی باعث این ترجیحات شده است. ما با تشریح موانع بر سر راه توسعه مجدد سکونتگاههای ساکن و تضاد منافع بین سهامداران مختلف در مورد دسترسی به مسکن و مقررات نتیجهگیری میکنیم.
بسیاری از شهرها دارای نرخ بالای مهاجرت، فقر و نابرابری اجتماعی هستند. دولت ها معمولاً به دلیل افزایش سریع تقاضا برای مسکن کم درآمد، در ارائه مسکن مقرون به صرفه شکست می خورند. در نتیجه، فقدان مسکن مقرون به صرفه به تکثیر سکونتگاههای ساکن کمک میکند. چنین سکونتگاه هایی تمایل دارند در مناطق جدا شده در شهر واقع شوند و کمبود زیرساخت و خدمات دارند که اغلب به عدم برنامه ریزی قبل از فرآیند اسکان مربوط می شود (کراوینو، 2008).
CBA یکی از پرجمعیت ترین مناطق شهری در آمریکای جنوبی و در عین حال یکی از نابرابرترین مناطق است. بر اساس سرشماری ملی در سال 2010، 71919 خانوار فاقد مسکن مناسب بودند (IVC، 2013؛ INDEC، 2015). این تعداد 6.3 درصد از خانوارها در CBA را تشکیل می دهد و بیشتر آنها در سکونتگاه های ساکن زندگی می کردند. منشأ و رشد سکونتگاههای ساکن، که بهطور محلی «ویلاهای اضطراری» نامیده میشوند، با کمبود مسکن در طول رشد سریع شهری بین سالهای 1935 و 1945 مرتبط است.
ترجیحات ساکنان برای توسعه شهری به نوع تصدی و وضعیت کاری مربوط می شود. جدول بندی متقابل در جدول 4 نشان می دهد که اکثر مالکان DF (95٪) ارتقا را ترجیح می دهند. این ترجیح با امکان دستیابی مالک-مصرف DF با دولت در مورد وضعیت زمین خود برای حفظ ساختار ساختمان همراه است. در مقابل، تعداد کمی از مالکان DF برنامه های ارتقا یا توسعه مجدد را ترجیح می دهند. مالکان DF سیاست توسعه مجدد شهری را پایان کار می دانند
ما دریافتیم که ترجیح برای توسعه مجدد سکونت گاهنشینان مشروط به نوع تصدی در بازار غیررسمی مسکن است. حداقل سه گروه تصدی در سکونت گاه های سکونت نشین وجود دارد که اهداف متفاوتی در رابطه با موقعیت اجتماعی-اقتصادی آنها دارند. رشد بازار غیررسمی زمین، روابط اجتماعی و ترکیب سکونتگاههای ساکن را تغییر داده است. ما این را تکامل فرآیند چمباتمه زدن می دانیم. در مراحل اولیه، ساکنان سعی در به حداقل رساندن آن داشتند
این مطالعه مشخص کرد که چگونه بازار غیررسمی مسکن میتواند مانعی برای توسعه مجدد شهری باشد. ترجیحات نسبت به توسعه مجدد سکونت گاه های سکونت نشین به طور قابل ملاحظه ای در میان دوره تصدی مسکن ساکنان متفاوت بود. مستاجران جابهجایی در محله را ترجیح میدادند، مالکان-مصرفکنندگان بالفعل ارتقاء شامل انتقال مالکیت را ترجیح میدادند، و مالکان واقعی با درآمد اجاره کمتر علاقهای به توسعه مجدد یا دیگر شکلهای مداخله دولت داشتند. بر اساس این نتیجه و