• منطقه 22 - شهرک گلستان- ساحل شرقی دریاچه چیتگر - برج تجارت لکسون - طبقه 6

48000408 21 98+

info@toseabnieh.ir

شنبه تا پنجشنبه 8 تا 18

موزه و شهر: به سوی یک مدل جدید معماری و موزه‌شناسی برای موزه؟

موزه و شهر: به سوی یک مدل جدید معماری و موزه‌شناسی برای موزه؟

موزه و شهر: به سوی یک مدل جدید معماری و موزه‌شناسی برای موزه؟

خلاصه

با توجه به نقش فزاینده موزه‌ها در توسعه شهری و گسترش دغدغه‌های شهری موزه‌های شهر، این مقاله با نگاهی به طراحی معماری، فضایی و کیوریتوری موزه‌ها، نشان می‌دهد که در سال‌های اخیر تغییراتی به وجود آمده است. در چگونگی ارتباط موزه‌ها، به‌ویژه موزه‌هایی که شامل طرح‌های ابتکاری و تجربی هستند، با شهر در این زمینه‌ها ارتباط دارند. مقاله به نوبه خود به ارتباطات فضایی و بصری بین ساختمان موزه و منظر شهری اطراف می پردازد. در ایجاد فضای اجتماعی و شهرنشینی در داخل یا مجاور آن، از طریق طراحی موزه؛ و در موزه به نوعی به عنوان نمادی برای شهر اطراف از طریق ساختمان و طراحی فضایی آن ایستاده است. سپس توجه را از دیدگاه معماری به نگاه موزه‌داری معطوف می‌کند، تا ببیند چگونه موزه‌ها در نحوه ارائه مجموعه‌های خود تجدیدنظر می‌کنند، دانش و تفاسیر تثبیت‌شده را «تضعیف» می‌کنند، به‌عنوان بیانی مکمل از شیوه‌ای که به جوامع شهری می‌پردازند. بر این اساس، مقاله این سوال را مطرح می‌کند که آیا این واقعیت که همه این تغییرات به یک سمت، به سمت رابطه شدیدتر و بازتر بین موزه و شهر نسبت به گذشته می‌آیند، نشان‌دهنده مدل نوظهور جدیدی برای موزه، موزه شهری شده است ؟ پیشنهاد می‌شود که چنین مدلی را می‌توان به لحاظ نظری با مفهوم معرفت مدرن فوکو مرتبط کرد .

معرفی

نیمه دوم قرن بیستم، به ویژه از دهه 1970، با «پدیده موزه»، «رشد فوق‌العاده تعداد موزه‌ها در سراسر جهان» مشخص شد (فایف، به نقل از Macdonald, 2006, p.4). قرن بیست و یکم به عنوان “عصر شهری” در نظر گرفته می شود (Orloff, 2008, chap. 3; loc.307) که بیش از نیمی از مردم جهان در شهرها زندگی می کنند. تعامل بین این دو، موزه و شهر، اکنون یک پدیده در سراسر جهان است. موزه‌ها به نشانه‌های دیدنی شهرها، ابزارهایی در توسعه آنها و دارایی‌هایی در رقابت جهانی برای سرمایه‌گذاری و گردشگری تبدیل شده‌اند. به موازات آن، شهر در تعداد فزاینده موزه های شهر به مصنوع مطالعه تبدیل شده است. اگرچه موزه‌های شهر به‌عنوان یک نوع موزه جدید نیستند – آنها در اواخر قرن نوزدهم ظاهر شدند – آنها اخیراً مأموریت خود را فراتر از نقش سنتی خود (حفاظت و نمایش تاریخ شهر) به سمت مشارکت اجتماعی فعال‌تر در دنیای معاصر گسترش داده‌اند. شهر و جوامع آن (Lanz, 2013, p.411).

سؤال مطرح شده در این مقاله این است: آیا این تعامل بین موزه و «شهر معاصر و جوامع آن» به موزه‌های تخصصی شهر و سیاست‌های بازآفرینی شهری محدود می‌شود؟ به عنوان مثال، موزه به طور کلی چگونه از نظر معماری به شهر می پردازد؟ موزه ها چگونه رابطه خود را با شهر اطراف از نظر فضایی توسعه داده اند؟ آیا می‌توانیم به دنبال تأثیرات نقش فزاینده موزه‌ها در بافت شهری بر نحوه ارائه مجموعه‌ها و انتقال پیام‌هایشان باشیم؟ با هدایت این پرسش‌ها، این مقاله در پی آن است که از طریق یک سری مطالعات موردی، در سه بخش بعدی بررسی کند که چگونه رابطه بین موزه و شهر از نظر معماری و فضایی، به‌ویژه در طرح‌های ابتکاری و تجربی، در سه معنا بیان شده است: اول، به معنای ارتباطات فضایی و بصری ایجاد شده بین ساختمان موزه و منظر شهری اطراف. دوم، به معنای ایجاد فضای اجتماعی و شهرنشینی در داخل یا مجاور آن از طریق طراحی موزه. و در نهایت به این معنا که موزه به نوعی به عنوان نمادی برای شهر اطراف از طریق ساختمان و طراحی فضایی خود ایستاده است. سپس این مقاله توجه را از دیدگاه معماری به نگاه موزه‌داری معطوف می‌کند تا به این موضوع نگاه کند که چگونه موزه‌ها در نحوه ارائه مجموعه‌های خود تجدیدنظر می‌کنند و دانش و تفاسیر تثبیت‌شده را «تضعیف می‌کنند» (Basso Perssut, 2014, p.156) بیان تکمیلی روشی که آنها به جوامع شهری خطاب می کنند، به طوری که “معنا را می توان با مخاطبان از هر نوع احساس کرد” (موریس، 2012، ص23). بر این اساس، مقاله با این پرسش پایان می‌یابد که آیا این دگرگونی‌ها می‌توانند به‌عنوان نشان‌دهنده ظهور، به تعبیر دین، دانلان و پرت، «پارادایمی جدید برای موزه قرن بیست و یکم» (2010، p.87)، با اشاره به مدل جدید و نوظهور معماری و موزه‌شناسی برای موزه‌ها که محدود به بازسازی و موزه‌های شهری نیست.

قطعات بخش

روابط فضایی و بصری

در واقع در اولین ساختمان موزه خودمختار و به طور خاص طراحی شده، موزه آلتس در برلین (1823)، است که ایده مکان مهم موزه در شهر و نقش اصلی آن در شکل دادن به کلان شهر قرن نوزدهم را می یابیم. (Giebelhausen, 2005, p.47). موزه آلتس رو به روی اقامتگاه سلطنتی ساخته شد و کلیسای جامع، زرادخانه و دانشگاه در کنار آن قرار داشت (2005، ص 48). هدف این بود که «معبد علم و هنر» برای زینت بخشیدن به شهر ایجاد شود.

از دیدگاه موزه شناسی

در مواردی که در بالا مورد بحث قرار گرفت، موزه‌ها ژست‌های معماری جدید، اغلب غافلگیرکننده‌ای هستند که هم خود را در بافت فضایی خود لنگر می‌اندازند و هم به متمایز بودن شهر در مقیاس جهانی کمک می‌کنند. اما طراحی معماری و فضایی هر موزه، فراتر از تبدیل شدن به بخشی از فردیت و تجربه متمایزی که به بازدیدکنندگان ارائه می‌کند، «مجموعه صحنه‌ای» را برای اشکال جدیدی از بازنمایی کیوریتوری، برای «عمل‌هایی که در جهت تجزیه تفسیری مستقر هستند» فراهم می‌کند.

مطالعه موردی خلاصه: گوگنهایم هلسینکی

این عبارات متفاوت، معماری، فضایی و موزه‌شناختی از تعامل بین موزه و «شهر معاصر و جوامع آن» شاید به بهترین شکل نه در یک موزه، بلکه در یک مسابقه مختصر برای یک موزه (2014) خلاصه شود: گوگنهایم هلسینکی. این برنامه (بنیاد Solomon R. Guggenheim, 2011, Solomon R. Guggenheim, 2014) پیشنهاد کرد که این موزه “نماد شهر” باشد و “ارتباطات قوی با مرکز شهر تاریخی” داشته باشد.

بحث و نتیجه گیری

مثال‌های مورد بحث در مقاله بسیار کم‌تر از آن هستند که بیش از حد نشان‌دهنده باشند، و پدیده‌های بسیار جدید – و هنوز هم در حال وقوع – برای نتیجه‌گیری کلی هستند. با این حال، به نظر می‌رسد که تحولاتی که شرح دادیم حاکی از یک رابطه تشدید شده بین موزه و شهر است که فراتر از سیاست‌های بازآفرینی شهری و روایت‌های موزه‌های شهر است. جالب اینجاست که به نظر می رسد آنها وارونگی ایده تاریخی موزه هستند، به عنوان مثال به این معنا که به طور سنتی، موزه یک موزه بود.

ارسال نظر

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.