48000408 21 98+
info@toseabnieh.ir
شنبه تا پنجشنبه 8 تا 18
این مقاله بر روی شیوههای فضایی تابآوری که توسط افراد حرفهای که با تغییرات و چالشهای مرتبط با زندگی و آرزوهای شغلی خود مواجه هستند، تمرکز دارد . در چارچوب تغییر بازارهای کار، و گذار به کار پرمخاطره در رژیم های تولید پسا فوردیست، این مقاله توجه را به مورد هنرمندان تجسمی در لندن جلب می کند. از طریق یک رویکرد چند مقیاسی برای تجزیه و تحلیل انعطافپذیری، این مقاله نشان میدهد که هنرمندان باید بیاموزند که چگونه در ترتیبات کاری موقت و انعطافپذیر با یادگیری مهارتهایی که سازگاری استراتژیک را ممکن میسازد، حرکت کنند. یک حرفه هنری انعطافپذیر بهعنوان یک فرآیند موقعیت جغرافیایی نشان داده میشود که اغلب از طریق کانالها و فضاهای ارتباطی مکمل و جایگزین انجام میشود که عمدتاً خارج از جریان اصلی و سیستم هنری مستقر قرار دارند.
علاقه دانشمندان علوم اجتماعی به مفهوم تاب آوری همراه با شک و تردید فزاینده نسبت به این مفهوم افزایش یافته است. این نقد عمدتاً در رابطه با مبهم بودن اصطلاح (Hassink، 2010) و استفاده از آن به عنوان یک «دال خالی» که معنای آن بسته به اهداف دنبال شده متفاوت است، توسعه یافته است (Weichselgartner & Kelman, 2014). این شکلپذیری بهعنوان هموارسازی روایت دشوار آیندهای متلاطم تعبیر شده است که حاکمیت آن با استفاده از اصطلاحاتی مانند «تابآوری» و «آمادگی» بهطور مبهم روایت میشود (امین، 1392). گفته میشود که حوزه معنایی تابآوری، که شامل انعطافپذیری، خودیاری، و خودسازماندهی نیز میشود، به راحتی با یک دستور کار نئولیبرالی مطابقت دارد (مارتین، 2012) که بر اساس آن، وزنهای فرآیند «بازگشت» در در تلاش برای راه اندازی مجدد بهره وری با کاهش هزینه ها، یک اقتصاد متلاطم بر سر کارگران قرار می گیرد. انعطافپذیری را میتوان به عنوان یک «گفتمان بسیجکننده» تفسیر کرد که مسئولیت انطباق با سرمایهداری جهانی را برعهده جوامع محلی قرار میدهد (Mackinnon & Derikson، 2012، به نقل از Weichselgartner & Kelman، 2014). به عبارت دیگر، تاب آوری را می توان به عنوان یکی دیگر از ترفندهای ماشین رشد تعبیر کرد که در چارچوب تبلیغات شهری، «وحدت منافع» را برای همه ساکنان شهر تحمیل می کند (Kirchberg & Kagan, 2013).
با این حال، فراتر از انتقادات علیه بهره برداری نئولیبرالی از این مفهوم، ما با آن دسته از محققانی موافق هستیم که پیشنهاد می کنند انعطاف پذیری را نباید به «نئولیبرال» واگذار کرد، بنابراین از رد تاب آوری قبل از درک پتانسیل توضیحی آن اجتناب می شود (به عنوان مثال، مارتین، 2012). تاب آوری به طور فزاینده ای به بخشی از گفتمان سیاست شهری تبدیل می شود (ویلکینسون، 2012)، و می تواند به طور تحلیلی پاسخ جوامع و افراد را در مواجهه با تغییرات و چالش های اجتماعی-محیطی شکل دهد. تاب آوری می تواند نحوه برخورد جوامع و افراد با اختلالات و خطرات را توصیف کند. در حالی که تحقیقات تجربی هنوز به طور جدی در این زمینه کمبود دارد (ویچسلگارتنر و کلمن، 2014)، یک تعامل تجربی عمیق تر ممکن است نشان دهد که تاب آوری به عنوان بستری برای بحث و سازماندهی واکنش هایی که وضعیت موجود را به چالش می کشد و برای مذاکره مسیرهای جایگزین توسعه عمل می کند . به استدلال های تلفیقی در مورد تاب آوری به عنوان یک دستور کار نئولیبرال و واپس گرایانه (براون، 2014).
این مقاله بر روی شیوههای فضایی تابآوری که توسط متخصصان فردی که با تغییرات و چالشهای مرتبط با آرمانهای شغلی خود مواجه هستند، تمرکز دارد. به طور خاص، این مقاله به دنبال درک استراتژیهای انعطافپذیری در رابطه با عدم اطمینان و ابهام نهادی در بازارهای کار پرنوسان فعلی است. این چارچوب یکی از بازار کار در حال تغییر است – گذار به کار پرمخاطره یا کار غیرمادی در رژیم های تولید پسا فوردیست – که اکنون عمیقاً بخشی از زندگی اکثریت بزرگ کارگران فرهنگی است (گیل، پرت، 2008، راس، 2008، سیدل، 2009). این مقاله با جلب توجه به مورد هنرمندان تجسمی در لندن، نشان میدهد که هنرمندان نمونه باید با یادگیری مهارتهایی که سازگاری استراتژیک را ممکن میسازد، یاد میگرفتند که چگونه در ترتیبات کاری موقت و انعطافپذیر و عدم پیشبینیپذیری و امنیت حرکت کنند.
ادبیات تاب آوری به طور فزاینده ای بر تغییر از یک درک محافظه کارانه به یک درک متحول کننده از این واژه تأکید می کند و به جای پاسخ انطباقی که تعادل ثابت را حفظ می کند، بر تحول و تغییر تأکید می کند (براون، 2014). هم مهندسی و هم تاب آوری اکولوژیکی (مارتین، 2012، سیممی، مارتین، 2010)، که رویکردهای مبتنی بر تعادل را اتخاذ می کنند، به دلیل ناتوانی در توضیح «تمایز جغرافیایی»، زمانی که به انعطاف پذیری سرزمینی و فضایی اعمال می شوند، محدود می شوند.
گسترش کنونی بازارهای جهانی هنر و جهان های هنری (به طور کلی) به این معنی است که هنرها وارد دوره تحول نهادی، بازاری و صنعتی شده اند. در نتیجه، کارگران هنر رقابت را شدید می دانند و کسب شناخت و موفقیت تجاری را به طور فزاینده ای دشوار می دانند (Wulff, 1998). مک رابی (2011) در بحث انتقادی خود در مورد توسعه اقتصاد خلاق در انگلستان تاکید کرد که چگونه بخش فرهنگی و خلاق به رشد رسیده است.
در بخشهای بعدی، تصاویری از شرایط کاری نامطمئن و انعطافپذیر هنرمندان مقیم لندن در میان دنیای هنر در حال تغییر و بازارهای کار پرنوسان، و همچنین برخی از استراتژیها و شیوههای فضایی انعطافپذیری آنها را ارائه میکنیم. فراتر از استراتژیهای انطباق هنرمندان که تلاش میکنند به سمت یک مسیر از پیش طراحی شده حرکت کنند، که توسط مدارهای هنری سنتی و نهادینه شده (که البته میتواند با عدم قطعیت نیز همراه باشد)، نشان داده میشود، ما عمدتاً بر روی هنرمندان تمرکز میکنیم.
کار تجربی برای توصیف شیوههای تابآوری فضایی هنرمندان انجام شد. ما به این تحقیق از طریق یک مطالعه کیفی که بین سالهای 2008 و 2012 انجام شد، نزدیک شدیم. این مطالعه از مصاحبههای سریالی و عمیق، تکمیل شده توسط مشاهدات شرکتکنندگان در فضاهای کاری هنرمندان: بهویژه، در استودیوهای هنری آنها، استفاده میکند. در مجموع این مطالعه بر اساس سی و شش جلسه با دوازده هنرمند است که مجموعاً حدود هشتاد ساعت مطالب مصاحبه ضبط شده را جمع آوری کرده است. همه
کانالها و ارتباطات سنتی برای هنرمندان بر اساس ارتباطات و فروش به گالریها، نمایشگاههای هنری، نمایشهای هیئت داوران، و مجموعههای شرکتها و موزهها – به طور خلاصه، سیستم گالری ایجاد شده (جفری، گرینبلات، فریدمن، و گریلی، 1991) است. با این حال، در این مطالعه، هنرمندان اغلب کانال ها و فضاهای ارتباطی مکمل و جایگزین را خارج از سیستم جریان اصلی پیدا کردند. این تا حدی به این دلیل است که رقابت شدید آنها را از گالریها حذف کرده است، بلکه به این دلیل است که هنرمندان
حرفه هنری انعطافپذیر بهعنوان یک فرآیند موقعیت جغرافیایی مورد بحث قرار گرفته است که از طریق کانالها و فضاهای ارتباطی مکمل و جایگزین انجام میشود، نه از طریق سیستم هنری و گالری تثبیتشدهتر. به جای بحث عمدتاً تاب آوری حرفه ای افراد در رابطه با رشد اقتصادی و امنیت افراد، تاب آوری به عنوان یک فرآیند مستمر پیش بینی و سازماندهی مجدد مستمر، بر اساس جمعی تحلیل شده است.