48000408 21 98+
info@toseabnieh.ir
شنبه تا پنجشنبه 8 تا 18
صنایع دستی یا تولید صنفی، مانند بسیاری دیگر از اشکال بیان مردم و فرهنگ ها، از نظر تاریخ و ابزار تولید، ارزش بسیار زیادی دارد. این واقعیت قابل قدردانی است، نه تنها به این دلیل که محصولات توسط دستان ماهر ایجاد می شوند، بلکه به این دلیل که می توانند تاریخ، آداب و رسوم و تجربیاتی را که کاربر را با جهان بینی یک کشور یا منطقه آشنا می کند، منتقل کنند. این ویژگی ها در کنار خلاقیت صنعتگر، تولیدات صنایع دستی را به عنوان یکی از بخش هایی که صنایع فرهنگی و خلاق را می سازد، تثبیت می کند . بخشی که به عنوان نیروی محرکه استراتژیک کشورهای در حال توسعه در نظر گرفته می شود. واقعیتی که باعث شد اکوادور اولین گام های خود را در جهت توسعه خود بردارد.
صنعتگران اکوادوری از اثرات مشکلاتی مانند دسترسی محدود به منابع مالی، کمبود مواد خام، ظرفیت تولید محدود، منافع واسطه های شخص ثالث، ساختار تجاری سازمانی موجود و حداقل دسترسی به منابع تکنولوژیکی رنج برده اند. همراه با فقدان سازماندهی و اقدام اندک از سوی انجمن ها یا تعاونی های تشکیل شده توسط تولیدکنندگان صنایع دستی کوچک (Uribe nd, 141-142).
در مواجهه با این وضعیت، طرح Nacional del Buen Vivir (طرح توسعه ملی) که توسط دولت اکوادور انجام شده است، در پی حل این مشکلات با ایجاد مبانی و خطوط اقدام برای رسیدگی به مسائل مربوط به تولیدات صنایع دستی در این کشور است. دبیرخانه ملی برنامه ریزی و توسعه (Senplates، 2013، 65-187) صنایع دستی را به عنوان یکی از بخش های تولیدی اولویت دار پیشنهاد می کند. و همچنین حمایت و حفظ دانش و فنون تولید؛ آنها همچنین به دنبال ارتقای سطح تولیدات صنایع دستی هستند تا تأثیری مشابه با سایر صنایع به آن بدهند.
سناریوی محدودی که در آن صنایع دستی اکوادور توسعه یافته است را می توان به فقدان نیروی انسانی متخصص در زمینه های حمایت از توسعه محصولات جدید، انتشار و بهبود آنها در فرآیندهای تولیدی در محدوده های تعریف شده توسط تولید صنایع دستی نسبت داد. هنگام اجرای پروژه هایی که توسعه بخش مبتنی بر نوآوری و محصولات جدید را تقویت می کند، باید در نظر گرفته شود.
این سناریوی محدودی که در آن صنایع دستی اکوادور توسعه یافته است باید شامل فقدان نیروی انسانی متخصص در زمینه های حمایت از توسعه محصولات جدید، انتشار آنها و بهبود فرآیندهای تولید در محدوده هایی باشد که صنایع دستی را تعریف می کند. همچنین باید در نظر داشت که صنایع دستی، به عنوان بخشی از CCI، تحت تأثیر مغایرت ها و ناهماهنگی ها بین مفاهیم و تعاریف مربوط به این صنعت قرار می گیرد (بخشی و کانینگهام، 2016، کانینگهام، 2002، گالووی و دانلوپ، 2007، مارتی کوستا و پرادل، 2012، پک، 2005، پرادا، 2015)، و بنابراین، پیامدهایی که می تواند برای تصمیم گیری صحیح هنگام انجام پروژه های توسعه ایجاد شود، باید در آینده مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد.
در این مقاله مبانی دانش اجماعی و مرجعی که این صنعت در آن مدیریت می شود، ارائه می شود. علاوه بر این، رویکردهایی که دولت اکوادور برای توسعه تولیدی پیشنهاد می کند، ارائه شده است تا مسیری را پیشنهاد کند که به صنایع دستی اکوادور اجازه می دهد تولید را بهبود بخشند، محصولات جدید تولید کنند و نوآوری کنند.
در مقررات عمومی مربوط به قانون دفاع از صنعتگران اکوادوری، شورای ملی دفاع از صنعتگر (JNDA 2010، 25)، تولیدات صنایع دستی به شرح زیر تعریف شده است:
هنر 2- فعاليت صنعتي عبارت است از عمل دستي تبديل مواد خام براي توليد كالاها و خدمات به كمك ماشين آلات به صورت تجهيزات يا ابزار. یعنی فعالیت دستی بر دخالت مکانیکی در فرآیند تولید غلبه دارد.
هنر 3.- _
تولیدات صنایع دستی در آمریکای لاتین از این نظر همگن است که حضور خود را در بخش های اجتماعی پایین تر حفظ کرده است و به زیر منافع اقتصادی و اجتماعی دولتی در مقیاس بزرگ تنزل داده شده است، اما طبق UNCTAD (2010، 257) این وضعیت به تدریج در حال تغییر است:
در آمریکای لاتین و دریای کارائیب، علاقه در حال افزایش است، اما اکثر کشورها هنوز در مرحله مطالعه هستند تا مرحله اقدام. در آمریکای جنوبی، این پتانسیل بسیار زیاد است، اما همچنان مورد استفاده قرار نگرفته است
گزارش تطبیقی تحلیل اقتصادی-اجتماعی تولیدات صنایع دستی در اروپا که توسط برنامه لئوناردو داوینچی تهیه شده است، تعریف مشترکی از تولید صنایع دستی را پیشنهاد میکند که برای همه کشورهای اروپایی اعمال میشود:
فعالیتی مبتنی بر روشها و فرآیندهای تولید سنتی، که در یک کسبوکار کوچک توسعه مییابد که در آن هر مالک دارای دانش و/یا درگیر در فرآیند تولید است، با سطوح پایین استفاده از تکنولوژی و محصولات آن برای زینتی ساخته میشوند.
با توجه به مشکلات و معضلاتی که این بخش تولیدی با آن مواجه است، باید به جنبه های مثبت آن نیز اشاره کرد. به همین دلیل است که این بخش باید به دنبال ترکیب اشکال جدید تولید و مواد باشد و به دنبال تمرکز بر بازارهای جدید باشد تا بقای خود را در طول زمان تضمین کند. این ادغام را می توان از منظر کار حمایتی یا مشترک، به گفته آرگان (2006، 37)، «بین تولید صنعت و صنعت، در لحظات متوالی در تاریخ جامعه، مشاهده کرد.
تولیدات صنایع دستی هم جهان بینی و هم دانش را با هم ترکیب می کند، که دقیقاً نتیجه فرهنگی است که صنعتگران در آن کار خود را انجام می دهند و خلاقیت خود را هنگامی که عملی می شوند. اهمیت این بخش به عنوان بخشی از صنایع فرهنگی و خلاق (CCI) توسط UNCTAD (2010، 140) توصیف شده است:
صنایع دستی هنری یک صنعت خلاق واقعی است که باید حمایت و تقویت شود، به ویژه در محروم ترین جوامع. تولید و تجارت بین المللی
تولیدات صنایع دستی ارزش خود را بازیافته و به عنوان رکن توسعه مولد پیش بینی می شود. اقدامات انجام شده توسط دولتها و نهادهای بینالمللی موید این دیدگاه است و لازم است اقدامات لازم برای جایگاه بخشی در بازار با این شرط انجام شود که تمامی بازیگران، بخشها و ابزارهایی که آن را تشکیل میدهند و حمایت میکنند، در نظر گرفته شود.
وضعیت کنونی جهان جهانی شده بدون محدودیت فرصت هایی را در همه حال و آینده ممکن می گشاید