48000408 21 98+
info@toseabnieh.ir
شنبه تا پنجشنبه 8 تا 18
این مقاله وضعیت فعلی توسعه میدان سبز برای مسکن در شهرهای بزرگ آلمان را توضیح می دهد. پروژههای مربوطه نتیجه روشهایی هستند که مناطق مترو هم از نظر اداری و هم از نظر فیزیکی ساختار مییابند، عرصه حاکمیتی حاصله که تحت تسلط شهرهای اصلی است، اما مشخصه آن محدودیتهایی است که توسعههای سبز بزرگ را به طور فزایندهای دشوار میکند، و همچنین پیچیده اجتماعی-اقتصادی و فرهنگی. واقعیت ها در محیط های شهری پسا صنعتی نسبتا “بالغ”. این مقاله نشان میدهد که مدل توسعه حاصل بر تلاشی برای تحقق بخشیدن به ویژگیها و کیفیتهای “شهری” در حاشیه بنا شده است. به دنبال پاسخگویی به تقاضای در حال تغییر برای مسکن و پاسخگویی به الزامات چندگانه پایداری است. از این نظر، هم از نظر ساختارهای فیزیکی و هم از نظر نقش سهامداران شرکت کننده، تفاوت قابل توجهی با توسعه حومه شهر «مدرنیستی» در قرن بیستم دارد.
برای این منظور، این مقاله عرصههای حکمرانی پیرامون پروژههای مهم سبز را که در حال حاضر توسعه یافتهاند، تحلیل میکند. این نشان میدهد که چگونه تصمیمگیری مناقشهبرانگیز در یک محیط پیچیده از ادعاهای متناقض در مورد سیاستهای برنامهریزی شهری و مسکن است، و اینکه محلههای جدید نه میتوانند صرفاً به عنوان ضمیمههای سکونتگاههای پیرامونی موجود دیده شوند و نه هرگز قادر خواهند بود بهعنوان «جدید» مستقل عمل کنند. شهرها». تلاشهای برنامهریزی و اجرایی به توانایی شهرهای اصلی مناطق مترو برای هماهنگ کردن عرصههای حکومتی پراکنده، بسیج حامیان و غلبه بر مقاومت سرسختانه از ائتلاف سست مخالفان به توسعه پیرامونی بستگی دارد.
توسعه شهرهای جدید و گسترش شهری موضوع داغ در اروپای مرکزی به ویژه در اواسط قرن بیستم بود. این امر به تدریج با تحولات اجتماعی-اقتصادی، توسعه جمعیتی راکد و انتقادات جدی از توسعه حومه شهر تغییر کرد. گرایش به سمت «شهرسازی مجدد» همراه با یک سیاست پایداری ملی که تراکم مناطق درون شهری را ترویج میکند، گفتمان دهههای گذشته در آلمان را تحت سلطه خود در آورده است ( بریک و هرفرت، 2012 ؛ برومباخ، جسن، سیدنتوپ و زاکرزوسکی، 2017 ؛ Bundesregierung . ، 2018 ؛ همچنین به Brake et al., 2001 مراجعه کنید .
علیرغم این تمرکز کلی، رشد جمعیت تمام مناطق اصلی مترو و این واقعیت که بسیاری از آنها تمایل دارند به طور فزایندهای ساخته شوند یا با مقاومت شدید Nimby در برابر استراتژیهای تراکمسازی مواجه میشوند، اخیراً توجه جدیدی به گسترش شهر جلب شده است. این به عنوان یک رویکرد مکمل برای ساخت تعداد کافی خانه برای مقابله با هجوم ساکنان جدید عمل می کند. اگرچه این گسترش به شدت با دوره های رشد قبلی متفاوت است. مناطق مترو تکه تکه شده اند و حومه های کوچک اطراف شهرهای اصلی تنها با اکراه در استراتژی های منطقه ای برای تامین نیازهای مسکن مهاجران همکاری می کنند. بنابراین، این خود شهرهای اصلی هستند که مناطق کشاورزی باقی مانده را در حوزه قضایی خود توسعه می دهند. با این حال، این رویکرد به طور بالقوه در تضاد با سیاست ملی پایداری است. بنابراین شهرها بین محیط بانانی که از توسعه شهری بیشتر انتقاد می کنند و تقاضای فزاینده مربوط به افزایش شدید قیمت سهام مسکن محبوس شده اند که بر تعداد زیادی مستاجران تأثیر منفی می گذارد و فقرای شهری را بیرون می راند. از آنجایی که بخش قابل توجهی از تقاضا برای خانههای تازهساخته ناشی از سبک زندگی «شهری» خانوادههای جوان است، شهرها نسل جدیدی از توسعههای سبز را که شباهتهایی با محلههای درون شهری دارند، برنامهریزی میکنند و متعاقباً تحقق میبخشند. ویژگی ها و کیفیت های «شهری» بیشتر آن مناطق برای برآوردن تقاضای جدید است. این دیگر خانههای تکخانوادهای نیستند، بلکه چیدمانهای فشردهتر و ترکیبیتر هستند که بر روی حملونقل ساخته شدهاند که مشخصه آنها است. علاوه بر این، شهرها شامل تعاونیهای مسکن و انجمنهای ساختمانی میشوند تا تنوع بیشتری در تصدی ایجاد کنند و از شکست استراتژیهای رشد شهری قرن بیستم و شهرکهای مسکونی بزرگ تککارکردی جلوگیری کنند.
این مقاله تحلیلی از مکانیسمهای حاکمیتی مرتبط و اصول راهنما و مدلهای توسعه شهری را ارائه میکند که بحثهای جاری در مورد توسعه سبز در شهرهای بزرگ آلمان را مشخص میکند. برای این منظور، ساختار بقیه مقاله به شرح زیر است. بررسی ادبیات در فصل 2 روابط عمومی بین حکومت شهری و گسترش شهری و ارتباط آن با آلمان را مورد بحث قرار می دهد. فصل 3 پیشینه روش شناختی تحقیق و مطالعات موردی را مورد بحث قرار می دهد . فصل 4 پیشینه تاریخی گسترش شهری، به ویژه در دوره پس از جنگ جهانی دوم را مورد بحث قرار می دهد. این شامل روندهایی از زمان اتحاد مجدد آلمان و در پی بحث پایداری است. فصل 5 چهار مطالعه موردی را معرفی می کند که با جزئیات بیشتری نشان می دهد که چگونه اقدامات توسعه شهری در حال حاضر در شهرهای بزرگ آلمان توسعه یافته و اجرا می شود. آنها هنگام برخورد با منافع متضاد توسعهدهندگان سود گرا، تعاونیهای مسکن، محیطبانان، کشاورزان، انجمنهای محلهای، شهرداران حومه شهر که در معرض خطر توسعه شهری در مرکز شهر مجاور هستند، و دیگران که در فصل 6 مورد بحث قرار میگیرند، با چالشهای جدی مواجه میشوند. سپس این مقاله دو رویکرد اصلی را که شهرها برای پیگیری توسعه میدان سبز در صورت فلکی حکمرانی دشوار استفاده میکنند، توضیح میدهد: روشی که آنها به چالشهای فعلی با کمک تغییر سیاستها و نوآوریهای رویهای رسیدگی میکنند، در فصل 7 مورد بحث قرار گرفته است. فصل بعدی 8 به مدلهای طراحی شهری اختصاص دارد. و نوآوری هایی که به گفتمان غالب برای پایداری اجتماعی و زیست محیطی می پردازند. نتیجه گیری یک خلاصه و چشم انداز را ارائه می دهد.