48000408 21 98+
info@toseabnieh.ir
شنبه تا پنجشنبه 8 تا 18
تاریخ شهرنشینی صنعتی در آلمان با دورهای از رشد عظیم شهر تقریباً از اواسط قرن نوزدهم تا اواسط قرن بیستم مشخص میشود که توسط هجوم مهاجران روستایی-شهری که به دنبال شغل در مراکز تولیدی به سرعت در حال رشد بودند، هدایت میشد. این اساس سهم بالای مسکن مسکونی در شهرهای بزرگ را ایجاد کرد که ساکنان آنها را به ویژه در برابر افزایش قیمت مسکن آسیب پذیر می کند (مسکن تحت سکونت در برلین حتی امروز تنها 17.4٪ است، به Statistisches Bundesamt، 2019 مراجعه کنید ). پس از جنگ جهانی اول، سنت تولید انبوه فوردیستی مسکن مسکونی مبتنی بر آژانسهای توسعه نیمه دولتی همراه با ایدهآل زندگی در خانههای تک خانواده شروع به تغییر شکل بخشهای بزرگی از حاشیه شهرهای آلمان کرد. مناطق سکونتگاهی منفجر شدند، و ورود وسیله نقلیه موتوری شخصی باعث کاهش قابل توجه تراکم ساختمان، جداسازی مناطق شغلی و مسکونی و افزایش مرتبط با فواصل رفت و آمد شد ( Flagge، 1999 ؛ Kahler، 1996 ؛ Reulecke، 1997 ).
الگوی سکونتگاه غیرمتمرکز که حول هستههای شهری موجود تکامل یافته بود، بعداً با چالش جدی مواجه نشد. این به دلیل موجهای ادغامها بهویژه در دهه 1970 بود که به بسیاری از شهرهای مرکزی زمین کافی برای توسعه در محدودهشان و توسعه میدان سبز در شهرداریهای همسایه داده شد. در بسیاری از موارد، این منجر به جدایی واضح از عملکردها به دنبال ایدههای مدرنیستی طراحی شهری شد – حتی در موارد نادری که توسعههای شهر جدید خودمختار واقعاً اجرا شدند ( ریچو، 1959 ).
انتقادات اولیه علیه اصول و مدل های راهنمای مرتبط به زودی تکامل یافت ( Mitcherlich, 1965 ). بر وابستگی عملکردی سکونتگاههای جدید به هستههای تاریخی سنتی و افزایش عظیم ترافیک خصوصی متمرکز شد. فقدان سرزندگی «شهری» سکونتگاههای جدید، تعداد محدود امکانات رفاهی و ویژگیهای فرهنگی آنها، و قطبیسازی فضایی-اجتماعی که شهرکهای مسکونی بزرگ را به مناطقی که مشکلات شهری در آنها متمرکز شده است، تبدیل کرده است. از ربع چهارم قرن بیستم، انتقادها همچنین به اتلاف عظیم منابع و رقابتی که هستههای سنتی شهری با ظهور مراکز خرید حومه شهر با آن روبهرو بودند، اشاره کرد.
پس از اتحاد مجدد آلمان در سال 1990 و به ویژه در هزاره جدید، تصویر به طور قابل توجهی تغییر کرد . تحولات اقتصادی و برون سپاری تأسیسات تولیدی به اروپای شرقی، تجدید ساختار نیروهای مسلح پس از پایان «جنگ سرد» و گرایش نئولیبرالی به سمت خصوصیسازی شرکتهای حملونقل دولتی و خدمات آب و برق، حجم عظیمی از کارخانههای تولیدی سابق، پادگانها را بر جای گذاشت. راهآهنها، نواحی بندری و سایتهای زیرساختی بیکار هستند و ذخیره عظیمی از زمین را برای توسعه میدان قهوهای ایجاد میکنند ( Couch, Sykes & Börstinghaus, 2011 ; Danielzyk & Wood, 1993 ; Kotval-K, Meitl & Kotval, 2017 ). این یک رویکرد طراحی شهری اصلاح شده را امکان پذیر کرد که به وضوح برخی از انتقادات قبلی را نسبت به شهرک های مسکونی بزرگ مدرنیستی پذیرفت و مجموعه ای از محله های درون شهری با کاربری مختلط را ایجاد کرد ( آلتروک، 2012 ؛ زوپان، 2018 ).
این روند توانست به “استراتژی پایداری” دولت فدرال که خواستار کاهش توسعه میدان سبز از حدود 120 هکتار در روز در کل آلمان به 30 هکتار در روز تا سال 2020 بود، بپردازد. از آن زمان چندین بار تمدید شده است ( Bundesregierung, 2018 ). در این محیط، بسیاری از شهرها شروع به ترویج توسعه برونفیلد و پر کردن به عنوان راهی برای کاهش مصرف مناطق سبز کردند. در همین حال، اهمیت روزافزون اقتصادهای خدماتی و آموزش عالی عمدتاً در مناطق مهم مترو، تغییر الگوی خانوار (کاهش تعداد فرزندان در هر خانواده، افزایش تعداد مجردها و غیره) و سبکهای زندگی «شهری» بیشتر باعث کاهش تقاضا برای تک خانواده شد. خانه های بیشتر
دوره رکود جمعیتی یا کاهش جمعیت در مناطق مترو در آلمان و به ویژه شهرهای مرکزی آنها به تدریج در اواسط دهه 2000 به پایان رسید. مهاجرت توسط متخصصان جوان و از بخشهای جنوبی اروپا و بحران پناهندگان در سالهای 6/2015 باعث افزایش جمعیت شد ( بریک و هرفرت، 2012 ). گرایش به سمت «شهرسازی مجدد» به سرعت منجر به افزایش سرسامآور قیمتهای املاک و مسکن شد و همه شهرهای بزرگ با کمک برنامههای بلندپروازانه توسعه مسکن به آن پرداختند. برخی از آنها تلاش کردند تا راهبردهای قبلی را برای تولید مسکن مقرون به صرفه که در فضای اصلاحات نئولیبرالی بین اواخر دهه 1980 و اوایل دهه 2010 رها شده بود، دوباره برقرار کنند ( Rink & Egner, 2020 ; D., 2021 ). آنها همچنین تلاش کردند تا با کمک قوانین ساختمانی که تراکم مسکونی بالاتری نسبت به دوران حکومت ایدههای مدرنیستی در اواسط قرن بیستم ایجاد میکرد، تولید مسکن را تحریک کنند.
با این حال، توسعههای برونفیلد و پرکننده اغلب به تقاضای مرفه بینالمللی با آپارتمانهای لوکس میپردازند و تهدید میکنند که زندگی در محلههای موجود را تحت تأثیر قرار میدهند. همچنین در زمانی که بحثها در مورد جزایر گرما ، تهویه و شهرهای سبز شروع به شتاب گرفتن کرد، تأثیر منفی بر وضعیت زیستمحیطی در شهرهای مرکزی داشت ( Rink & Egner, 2020 ). برخی از تحولات درون شهری به طور جدی توسط اعتراضات به چالش کشیده شد یا حتی با همه پرسی های رسمی هیلباند (2017) متوقف شد . در حالی که می توان جنبش های اعتراضی را انواعی از NIMBYism صرف در نظر گرفت، دانشمندان علوم سیاسی تصریح کرده اند که اعتراض در این زمینه هم علیه چیزی است و هم برای چیز دیگری – مانند تهویه خوب شهر، برای تنوع زیستی و موارد مشابه ( برترام و آلتروک). ، 2020 ؛ روخت، 2001 ). با این حال، اعتراض عملاً در هر جایی که قرار بود توسعه صورت گیرد، ظاهر شد و شهرها به هر حال از سایتهای مناسب برای توسعه محروم شدند.
به زودی مشخص شد که بیشتر ذخایر توسعه برونفیلد دهه 1990 و به بعد مصرف شده است. توسعه آسان پر کردن به صورت قطعه به قطعه توسط مالکان خصوصی و توسعه دهندگان کوچک یا شرکت های مسکن عمومی قادر به حل «بحران مسکن» جدید نبودند. مکانهای بالقوه جدید پیشنهاد شده توسط طرحهای توسعه مسکن بهدقت تحلیل و پایش شده است، اغلب با موانع اجرایی مواجه میشوند. این امر اهداف توسعه مسکن تعیین شده توسط رهبران سیاسی را به خطر انداخت که به طور فزاینده ای تحت فشار حوزه های انتخابیه آنها با افزایش قیمت مسکن قرار گرفت. در نتیجه، برنامهریزان به شناسایی مکانهای سبز، که برخی از آنها را دههها قبل، زمانی که تقاضای مسکن کم بود، رها کرده بودند، بازگشتند. به نظر میرسید که توسعه آنها آسانتر باشد و بنابراین برای دستیابی به اهداف سیاسی علیرغم تناقض بالقوه آنها با هدف ملی پذیرفتهشده کاهش توسعه میدان سبز ضروری است ( برترام و آلتروک، 2021 ).
اگرچه این توسعههای سبز در خود شهرهای مرکزی واقع شدهاند، اما باید به عنوان پروژههای کلیدی «حومهای» در مناطق متروی مربوطه در نظر گرفته شوند. شهرداری های اطراف که معمولاً تراکم سکونتگاهی بسیار کمتری نسبت به شهرهای اصلی دارند، اغلب نمی خواهند فضای شهر کوچک خود را رها کنند و بنابراین وارد عمل نمی شوند. زمین و یا دعوت از توسعه داخلی. بنابراین، شهرهای مرکزی باید به تنهایی برای تسریع تولید مسکن منطقه ای، تحقق بخشی قابل توجهی از آن در قلمرو خود و به ویژه مراقبت از واحدهای مسکونی جدید مقرون به صرفه اقدام کنند. فصلهای بعدی چگونگی رسیدگی به این چالشها را با ترکیبی از طراحی شهری و نوآوریهای رویهای تحلیل میکنند.