48000408 21 98+
info@toseabnieh.ir
شنبه تا پنجشنبه 8 تا 18
گردشگری در اواخر دهه 1980 به عنوان بخشی با پتانسیل عمده برای توسعه اقتصادی زنگبار شناخته شد و از آن زمان به طور چشمگیری از حدود 19000 بازدیدکننده سالانه در سال 1985 به بیش از 200000 بازدیدکننده در سال 2007 افزایش یافته است. اقتصاد، که تقریباً 25 درصد به تولید ناخالص داخلی کمک می کند، تأثیر گردشگری بر کاهش فقر و محیط زیست به طور قطع مخلوط شده است. گسترش سریع زیرساخت های گردشگری در سواحل، همراه با نرخ رشد جمعیت بیش از 3 درصد، فشار زیادی را بر مناطق ساحلی وارد کرده است. در برخی از مناطق روستاهای محلی دسترسی خود به ساحل و دریا را به شدت محدود کرده اند و در نتیجه معیشت خود را از دست داده اند، در حالی که سود اقتصادی نسبتا کمی از گردشگری نصیب جوامع محلی شده است. محیط زیست ساحلی و دریایی به دلایل انسانی و طبیعی به شدت تخریب شده است. این مقاله به بررسی دلایل این امر می پردازد، با تمرکز بر نقشی که توزیع منافع حاصل از گردشگری و (نا) انگیزه هایی که این امر برای مدیریت پایدار ایجاد می کند، به ویژه در میان جوامع محلی که اکوسیستم دریایی را مدیریت می کنند. این کار را با تخمین درآمدها (دستمزد، سود و مالیات به دولت محلی) حاصل از پنج دسته اصلی گردشگری موجود در زنگبار، و کمی کردن توزیع درآمد بین پنج گروه مختلف ذینفع انجام میدهد. توصیه های به دست آمده نه تنها برای زنگبار، بلکه برای همه کشورهای در حال توسعه که به گردشگری بین المللی متکی هستند مرتبط است.
گردشگری یکی از سریع ترین فعالیت های اقتصادی در حال رشد در سراسر جهان است و گردشگری مبتنی بر طبیعت جزء اصلی این صنعت است. گردشگری مبتنی بر طبیعت می تواند به توسعه اقتصادی کمک کند و انگیزه های قوی برای مدیریت پایدار و حفاظت از اکوسیستم ایجاد کند که درآمد و اشتغال برای اقتصاد محلی ایجاد کند. کاستاریکا و موریس اغلب به عنوان نمونه های موفق ذکر می شوند. اما حفظ گردشگری و درآمدی که برای نسلهای آینده ایجاد میکند، مستلزم مدیریت پایدار سرمایههای طبیعی زیربنای گردشگری است و این تنها زمانی رخ میدهد که همه سهامداران کلیدی سهمی قوی در مدیریت پایدار داشته باشند.
به طور کلی، دو گروه از ذینفعان کلیدی وجود دارد (1) کسانی که به طور مستقیم در گردشگری دخیل هستند مانند بخش خصوصی، وزارتخانه های خط، جوامع محلی و سازمان های جامعه مدنی. همچنین (2) آژانسهای مسئول مدیریت اقتصاد کلان، مانند وزارت دارایی و برنامهریزی یا سایرین که بودجه ملی را کنترل میکنند و تصمیماتی میگیرند که ممکن است به طور غیرمستقیم بر گردشگری مانند توسعه زیرساختها، مقررات تجاری، و سرمایهگذاری در آموزش نیروی کار تأثیر بگذارد. آنها باید بدانند که گردشگری چه چیزی به اقتصاد کمک می کند، چگونه می توان مزایا را افزایش داد، و چه چیزی را می توان در اثر سوء مدیریت سرمایه طبیعی از دست داد.
اندازه گیری توزیع منافع برای مدیریت پایدار یک اکوسیستم حیاتی است. بسیاری از مطالعات نشان دادهاند که انگیزهها برای مدیریت پایدار زمانی قویتر است که منافعی نصیب کسانی شود که از منابع طبیعی مراقبت میکنند. در کشورهای در حال توسعه (اعم از با درآمد متوسط و کم درآمد)، بیشتر تجارت گردشگری توسط اپراتورهای خارجی کنترل می شود و بیشتر درآمد حاصل از گردشگری ممکن است به جای اقتصاد داخلی به آنها تعلق گیرد. و حتی زمانی که اقتصاد داخلی بخش زیادی از نیروی کار را تامین می کند، ممکن است کارگران و فعالان تجاری مناطق بزرگ شهری منتفع شوند، در حالی که جوامع محلی کنار گذاشته شوند.
در سطح اقتصاد کلان، سیاستگذاران در بسیاری از کشورها با چالش ایجاد شغل و کاهش فقر روبرو هستند. این اهداف به اندازه اهداف کلان سنتی رشد و ثبات اقتصادی مهم هستند. علاوه بر این، همیشه استفاده های رقابتی برای مناطق زمین، به ویژه مناطق ساحلی که اکثریت جمعیت جهان در آن زندگی می کنند، وجود دارد. درک سهم گردشگری در اقتصاد داخلی، اشتغال، تراز پرداخت ها برای تعیین میزان سرمایه گذاری در گردشگری و فعالیت های حمایتی ضروری است.
زنگبار یک مجمع الجزایر کوچک و پرجمعیت در سواحل تانزانیا است که دارای بسیاری از گونه های در معرض خطر و نادر مرجان ها، ماهی ها، علف های دریایی، حرا و سایر گیاهان و جانوران است. متوسط تولید ناخالص داخلی سرانه تنها 415 دلار در سال 2007 بود و تقریباً 50 درصد از جمعیت زیر خط فقر هستند (دفتر آمارگیر ارشد دولت، 2006، دفتر آمارگیر ارشد دولت، 2008). جمعیت 1.1 میلیون نفری آن به شدت به اکوسیستم دریایی وابسته است که 30 درصد تولید ناخالص داخلی را تشکیل می دهد که 25 درصد آن از گردشگری ساحلی است (لانژ و جیداوی، 2009). کاهش فقر و توسعه اقتصادی به مدیریت پایدار سرمایه طبیعی آن، به ویژه اکوسیستم ساحلی بستگی دارد (گروتنهویس و لوپز، 2003، دولت انقلابی زنگبار، 2007، رویتن بیک و همکاران، 2005).
در اقتصاد زنگباری 30 سال پیش، گردشگری بسیار کم بود. جوامع محلی دسترسی رایگان به اکوسیستم ساحلی داشتند و تمام مزایا را، تقریباً به طور کامل از ماهیگیری صنایع دستی، دریافت کردند. 1 گردشگری بین المللی 2 در اواخر دهه 1980 به عنوان بخشی با پتانسیل عمده برای توسعه اقتصادی در زنگبار شناسایی شد. از آن زمان به بعد، از تنها 19368 بازدیدکننده در سال 1985، زمانی که ترویج گردشگری بینالمللی توسط دولت آغاز شد، به 219،047 نفر در سال 2007 رسید. سواحل دیدنی و صخرههای مرجانی آن، همراه با میراث فرهنگی غنی، زنگبار را به مکانی منحصر به فرد تبدیل کرده است. مقصد گردشگری است و به عنوان میراث جهانی معرفی شده است.
اگرچه گردشگری مهمترین بخش اقتصاد است، تحلیل اقتصادی بسیار کمی در مورد سهم آن در اقتصاد ملی یا تأثیر آن بر زندگی زنگباری ها انجام شده است. در حالی که پتانسیل کمک به توسعه اقتصادی بسیار زیاد است (به عنوان مثال، “گردشگری طرفدار فقرا” (اشلی و میچل، 2007))، گردشگری خارجی نیز نیروی قدرتمندی برای تخریب محیط زیست، تغییرات اجتماعی و اختلال بوده است (گاسلینگ، 2003). تأثیر گردشگری بر کاهش فقر و محیط زیست به طور قطعی متفاوت بوده است. گسترش سریع زیرساخت های گردشگری در سواحل، همراه با نرخ رشد جمعیت بیش از 3 درصد، فشار زیادی را بر مناطق ساحلی وارد کرده است. در برخی از مناطق روستاهای محلی دسترسی خود به ساحل و دریا را به شدت محدود کرده اند و در نتیجه معیشت خود را از دست داده اند، در حالی که سود اقتصادی نسبتا کمی از گردشگری نصیب جوامع محلی شده است. محیط زیست ساحلی و دریایی به دلایل انسانی و طبیعی به طور جدی تخریب شده است: توسعه بی رویه گردشگری، رشد سریع جمعیت، صید بی رویه و شیوه های ماهیگیری مخرب، برداشت بیش از حد جنگل های حرا، تخلیه فاضلاب تصفیه نشده از مناطق شهری و سفید شدن دوره ای مرجان ها.
تجزیه و تحلیل اقتصادی ابزار قدرتمندی برای تصمیم گیری در مورد نقش گردشگری در توسعه آینده زنگبار فراهم می کند. این مقاله میزان بهره مندی زنگباری ها از گردشگری، (نا) انگیزه های ایجاد شده برای مدیریت پایدار ساحل تحت مدیریت فعلی را ارزیابی می کند و راه هایی را برای افزایش مشارکت و منافع برای جوامع محلی شناسایی می کند.
گردشگری یک فعالیت واحد و همگن نیست – بخش های مختلف زیادی با تأثیرات اقتصادی، زیست محیطی و اجتماعی متفاوت بر هر مجموعه از ذینفعان زنگبار دارد. این مقاله گردشگری را به پنج بخش مختلف بازار و پنج گروه مختلف ذینفع تقسیم میکند. تجزیه و تحلیل اقتصادی سپس تخمین می زند (1) درآمد حاصل از گردشگری ساحلی به اقتصاد کلان کمک می کند (دستمزد، سود و مالیات به دولت محلی). (2) توزیع منافع اقتصادی از هر بخش گردشگری در میان گروههای مختلف ذینفع؛ و (3) تأثیر توسعه گردشگری بر دسترسی جوامع محلی به اکوسیستم ساحلی برای امرار معاش.
مقاله به شرح زیر سازماندهی شده است: بخش بعدی روش کلی و منابع داده مورد استفاده را شرح می دهد. بخش 3 ارزش اقتصادی گردشگری ساحلی و توزیع منافع بین پنج گروه مختلف ذینفع در زنگبار و خارج از زنگبار را توصیف می کند. بخش 4 دسترسی جوامع محلی به اکوسیستم ساحلی و دریایی و چگونگی تأثیر آن بر معیشت را مورد بحث قرار می دهد. بخش آخر ارزیابی خدمات اکوسیستم گردشگری را با حسابهای درآمد ملی ادغام میکند و پیامدهای سیاست برای حفاظت از دریا و توسعه پایدار و همچنین اولویتهای کار بیشتر را مورد بحث قرار میدهد. در حالی که داده های موجود برای این مطالعه مربوط به سال 2007 است، تجزیه و تحلیل و توصیه ها هنوز به زنگبار و همه کشورهای در حال توسعه که به گردشگری بین المللی متکی هستند مربوط است.
این مقاله سهم اقتصادی گردشگری بینالمللی را به اقتصاد زنگباری تخمین میزند. سهم اقتصادی بر حسب سهم در درآمد ملی تعریف میشود که بر اساس معاملات بازار و (عمدتاً) قیمتهای مشاهده شده، به جای معیار رفاه اقتصادی است. کمک به درآمد ملی برای اندازه گیری درآمد و اشتغال، درآمد دریافتی توسط دولت و تراز پرداخت ها مفید است.
درآمد در مفهوم ملی حسابداری “ارزش افزوده” نامیده می شود و می باشد
بین پنج بخش گردشگری از نظر میانگین مدت اقامت، تعداد بازدیدکنندگان و هزینهها تفاوت زیادی وجود دارد (جدول 1). گردشگران مقرون به صرفه بیشترین تعداد بازدیدکننده را تشکیل می دهند که 33 درصد است. میانگین هزینه های روزانه از حداقل 77 دلار (بودجه) تا 225 دلار (در بازار کوچک) متغیر است. گردشگران کلاب بیشترین میانگین اقامت (8.4 روز) را دارند و پس از آن گردشگران بودجه (7.4 روز) قرار دارند.
گردشگران 184.9 میلیون دلار آمریکا در اقتصاد زنگبار در سال 2007 خرج کردند (جدول 2)، اما هزینهها مانند درآمد یا درآمد نیست.
جوامع ساحلی مقدار قابل توجهی از درآمد و معیشت خود را از فعالیتهای غیر گردشگری که نیازمند دسترسی به خط ساحلی، عمدتاً ماهیگیری و پرورش جلبک دریایی، و تا حدی کمتر، برداشت حرا است، تولید میکنند. اگرچه این فعالیت ها تنها 5 درصد از تولید ناخالص داخلی را تشکیل می دهند، اما برای معیشت جوامع ساحلی حیاتی هستند. ماهیگیری نیاز به ساحل است سایت های فرود، و برای ساخت و تعمیر قایق و تجهیزات ماهیگیری. پرورش جلبک دریایی در کم عمق انجام می شود
گردشگری ساحلی تنها بخش بزرگ اقتصاد است که 25 درصد از تولید ناخالص داخلی را به خود اختصاص می دهد، اما اکوسیستم ساحلی به طور جدی تخریب شده است. چرا این اتفاق افتاده است و چه می توان کرد؟
بخشی از پاسخ در توزیع منافع اقتصادی و مشوق ها یا مشوق هایی است که این امر برای حفظ محیط زیست ساحلی ایجاد می کند. اهمیت اقتصاد کلان گردشگری و درآمد حاصل از آن بسیار بیشتر از ارزش سایر فعالیتها در اکوسیستم ساحلی است. اما بسیاری از گردشگری