• منطقه 22 - شهرک گلستان- ساحل شرقی دریاچه چیتگر - برج تجارت لکسون - طبقه 6

48000408 21 98+

info@toseabnieh.ir

شنبه تا پنجشنبه 8 تا 18

ارزش گذاری استارتاپ ها برای جذب سرمایه

ارزش گذاری استارتاپ ها برای جذب سرمایه

ارزش گذاری استارتاپ ها برای جذب سرمایه

یکی از دغدغه های استارتاپ ها برا تداوم مسیر پیشرفتشان جذب سرمایه مالی است. اما پارامترهایی که این روش های جذب سرمایه را میتواند آسان تر کند ( سنجش ارزش استارتاپ) برای جذب سرمایه است.زمانی که ارزش استارتاپ شما برای هر سرمایه گذار مشخص باشد در بازه زمانی کوتاه تری به هدف خود دست پیدا می کنید

حال ما سعی داریم در این مقاله کوتاه که در دو قسمت ارائه می گردد روش های ( ارزش گذاری استارتاپ ها برای جذب سرمایه) معرفی کنیم.

ارزش گذاری استارتاپ نیازمند تجربه و دانش مالی است و ارزشگذاری می بایست با توجه به داده‌های در دسترس، مرحله بلوغ کسب و کارو بسیاری پارامترهای دیگر، روش یا روشهای مناسب برای ارزش گذاری استارتاپ را انتخاب نموده و وارد فرآیند ارزشگذاری گردد.

در حالت کلی، روشهای ارزشگذاری استارتاپ را میتوان به سه دسته تقسیم نمود:

1)روشهای کیفی ارزشگذاری استارتاپ

2) روشهای نسبی و مبتنی بر بازار و روشهای مبتنی بر داده‌های مالی کسب و کار

3)روش های کیفی ارزش گذاری استارتاپ‌

این روش‌ها اغلب در مراحل ابتدایی بلوغ استارتاپ‌ها و کسب و کارهای نوپا مورد استفاده قرار می‌گیرد. همانگونه که بیان گردید، در مراحل ابتدایی، استارتاپ‌ها اغلب فاقد داده‌های تاریخی مالی و مستندات فروش بوده و مشغول متناسب‌سازی محصول خود با بازار می‌باشند. از طرفی دیگر استارتاپ‌ها آنقدری بالغ نشده‌اند که بتوان ارزش آن‌ها را به کمک مقایسه با سایر استارتاپ‌ها تخمین زد. از این رو، ارزشگذاری استارتاپ در مراحل اولیه اغلب به صورت کیفی انجام شده و در آن‌ها سعی می‌شود که با کمی‌سازی برخی شاخص‌های کیفی، ارزش تقریبی کسب و کار با دقت قابل قبولی تخمین زده شود. برخی از مهمترین روش‌های کیفی ارزش گذاری شرکت استارت آپی و کسب و کارهای نوپا عبارتند از:

ارزش گذاری استارتاپ‌ به روش کارت‌های امتیازدهی

در ارزشگذاری استارتاپ به روش کارت‌های امتیازدهی، ارزش پیش از تزریق سرمایه استارتاپ محاسبه خواهد شد. بدین صورت که با داشتن میانگین ارزش پیش از تزریق سرمایه‌ی استارتاپ‌های مشابه با استارت‌آپ مورد ارزش گذاری و همچنین امتیازی که استارتاپ تحت بررسی به کمک پاسخ دادن به سوالات پرسشنامه کسب می‌کند، ارزش پیش از تزریق سرمایه استارتاپ به راحتی محاسبه می‌گردد. اگرچه به دست آوردن امتیاز استارتاپ تحت بررسی کار ساده‌ای بوده و تنها نیازمند چند دقیقه زمان برای پاسخ‌دهی به سوالات پرسشنامه این روش است؛ اما تعیین مقدار میانگین ارزش پیش از تزریق سرمایه استارتاپ‌های مشابه در بازاری که استارتاپ در آن مشغول فعالیت است، کاری بسیار دشوار و نیازمند در دسترس بودن داده‌های افشا شده‌ی یک اکوسیستم استارتاپی نسبتا بالغ است.

به دست آوردن امتیاز استارتاپ از پرسشنامه روش ارزش گذاری کارت‌های امتیازدهی همانگونه که گفته شد، چندان دشوار نبوده و چند دقیقه بیشتر طول نخواهد کشید. امتیازدهی به استارتاپ در هفت دسته‌بندی مختلف صورت می‌پذیرد:

در ارزش گذاری استارتاپ‌ به کمک روش کارت امتیازدهی، اهمیت هر یک از عوامل و فاکتورهای مختلف در استارتاپ برای یافتن ارزش ذاتی کسب و کار در نظر گرفته شده و روش، روشی سریع و ساده برای ارزشگذاری استارتاپ است. اما باید توجه داشت که نحوه امتیازدهی در این روش کاملاً کیفی بوده و ممکن است افراد مختلف، امتیازهای متفاوتی به یک استارتاپ بدهند.

ارزش گذاری استارتاپ‌ به روش دِیو برکس

دیو برکوس اولین بار این روش ابتکاری ارزش گذاری استارتاپ را در کتاب فرشتگان برنده مطرح نمود و در آن از تلفیق چند شاخص کلیدی عملکرد کسب و کار بهره جست. مبنای روش ارزش گذاری برکوس بر این اصل استوار است که ارزش گذار پذیرفته باشد که درامد یا کسب و کار تحت بررسی وی، تا پنج سال آینده به حدود ۲۰ میلیون دلار خواهد رسید. در این صورت در حال حاضر، ارزش پیش از تزریق سرمایه‌ی استارتاپ در بهترین حالت دو و نیم میلیون دلار خواهد بود. رقم دو و نیم میلیون دلار از پنج شاخص کلیدی عملکرد کسب و کار خواهد آمد که تحقق و وجود هرکدام، معادل ۵۰۰ هزار دلار خواهد بود. به عبارت دیگر در صورتی که استارتاپ تحت بررسی هیچکدام از این شاخص‌های کلیدی عملکرد را محقق نکرده باشد، ارزش آن صفر و در صورتی که همه پنج مورد را محقق کرده باشد، ارزش آن روی سقف ارزش گذاری، یعنی رقم دو و نیم میلیون دلار قرار خواهد گرفت. این شاخص‌ها عبارتند از:

1)در اختیار داشتن ایده‌ای نوآورانه و مقیاس‌پذیر

2)آماده بودن MVP یا همان حداقل محصول پذیرفتنی

3)کامل بودن تیم کارآفرین تمام‌وقت و متمرکز روی توسعه محصول

4)وجود شرکای استراتژیک جهت توسعه سریع کسب و کار

5)شناسایی کانال‌های فروش و دریافت بازخورد اولیه از مشتریان فعلی

واضح است که در ارزش گذاری استارتاپ به روش برکوس، داده‌های مالی، پیش بینی‌های آتی از وضعیت کسب و کار، نسبت‌های مالی کسب و کارهای مشابه در بازار هدف اهمیتی نداشته و ارزش گذاری خیلی سریع و سرانگشتی صورت خواهد پذیرفت. در واقع در روش برکوس، نقش تجربه‌ی ارزش‌گذار بسیار پررنگ بوده و طبعا، خطای احتمالی آن بالا خواهد بود. به همین دلیل است که در اغلب منابع ارزش گذاری، توصیه می‌گردد که در ارزش گذاری استارتاپ، تنها به روش برکوس اکتفا ننموده و از روش ارزش گذاری برکوس در کنار سایر روش‌های ارزش گذاری استارتاپ استفاده گردد.

ارزشگذاری استارتاپ به روش ارزش منصفانه بازار

فرض کنید شما تصمیم دارید در یکی از مناطق شهر خود یک خانه بخرید. برای اطلاع از مظنه‌ی بازار در آن منطقه چه کاری انجام می‌دهید؟ احتمالا به سراغ آگهی‌های آنلاین و آفلاین رفته و نگاهی به قیمت خانه‌های آگهی شده در آن منطقه خواهید انداخت. اگر ارتباطات یشتری داشته باشید، از اهالی آن محله در مورد قیمت خانه‌های مختلف سوال خواهید کرد و بازه قیمت محله را به دست خواهید آورد. اگر هم که بخواهید قیمت‌های “واقعی”تر را به دست آورید، باید سری به بنگاه‌های معاملاتی رفته و از آخرین معامله‌های “واقعی” ملک در آن منطقه خبردار شوید.

واقعیت این است که روش ارزش منصفانه بازار هم به همین ترتیب عمل می‌کند. اگر خریدار ملک را سرمایه‌گذار فرض کنیم و خانه را استارتاپ، مسلما وقتی سرمایه‌گذاری بخواهد روی یک استارتاپ در یک حوزه کاری مشخص با بازار هدفی معین سرمایه‌گذاری کند، مشابه حالتی است که کسی بخواهد یک خانه خریداری کند. همانگونه که در چنین مواقعی، خریدار ملک (خانه) سراغ محاسبات نرفته و ریز ارزش مصالح به کار رفته در ملک را محاسبه نمی‌کند، سرمایه‌گذار نیز در این روش برای قیمت‌گذاری استارتاپ، از این کار اجتناب کرده و صرفا برای به دست آوردن ارزش حدودی استارتاپ‌های حوزه X، در راند Y، یک قیمت حدودی را در نظر گرفته و اگر بخواهد کمی هم انعطاف‌پذیرتر باشد، احتمالا بازه‌ای را برای آن در نظر خواهد گرفت. به عنوان مثال سرمایه‌گذار از نتایج حاصل از این روش ارزش گذاری، به این نتیجه خواهد رسید که استارتاپ‌های حوزه فناوری‌های مالی (فین‌تک) در راند اول جذب سرمایه، در صورتی که در کشور A فعالیت کرده و بازار هدف‌شان هم همان کشور A باشد، به طور متوسط بین 10 تا 15 میلیون دلار ارزشگذاری و معامله می‌شوند.

در واقع می‌توان گفت که روش ارزشگذاری ارزش منصفانه بازار می‌کوشد که با توجه به حوزه کسب‌و‌کار استارتاپ، اندازه بازار و البته توافقات واقعی صورت گرفته بین استارتاپ‌های مشابه و سرمایه‌گذاران خطرپذیر، به ارزشگذار حدودی از ارزش استارتاپ تحت بررسی، در مراحل مختلف جذب سرمایه را ارائه دهد. هرچند انجام چنین کاری تنها زمانی به راحتی صورت می‌گیرد که زیست بوم استارتاپی آنقدر بالغ و توسعه یافته شده باشد که به اندازه کافی داده‌های افشا شده ارزش گذاری و توافقات افزایش سرمایه میان استارتاپ و سرمایه گذار در آن موجود باشد.

ارسال نظر

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.