48000408 21 98+
info@toseabnieh.ir
شنبه تا پنجشنبه 8 تا 18
در این بخش، ما در مورد نتیجه مذاکرات در مورد تعیین هدف بحث می کنیم. شکل 4 اهداف مطلق مسکن توسط بورو را در چهار طرح لندن از 2004 تا 2021 نشان می دهد. ما تغییرات را از طریق کارتوگرام های زیر نشان داده ایم. دادهها سه روند کلیدی را نشان میدهند: (1) رشد کلی در تعداد هدف در سراسر شهر، که منعکسکننده تلاش برای افزایش عرضه و در دسترس ساختن سایتهایی برای توسعه و سرمایهگذاری است. (2) اعداد مطلق بالاتر در بخشهای مرکزی لندن، بهویژه در مناطقی که در شرق و شمال شرق تحت فشارهای بازسازی قرار گرفتهاند. و (iii) تغییر جغرافیای تعیین هدف با مناطق بیرونی لندن برای گرفتن تعداد بیشتری از خانههای نوساز تحت جدیدترین طرح مورد نیاز است.
این اهداف مسکن نشان دهنده آشتی بین ارزیابی آماری نیاز مسکن، بر اساس پیش بینی های جمعیتی گسترده لندن، روند بازار، و پیش بینی های اقتصادی است. و ارزیابی جغرافیایی ظرفیت مسکن، بر اساس تجزیه و تحلیل سایت و همچنین تراکم و فرضیات ترکیب کاربری زمین. به عبارت دیگر، اهداف تخصیص یافته برای هر منطقه از مجموعه پیچیده ای از مذاکرات مبتنی بر مکان در اطراف SHLAA حاصل می شود و بر ترکیبی از موارد زیر بنا شده است: کاربری ها و مادیات مکان ها. بازگردانی طولانیمدت سوابق تحویل مسکن Boroughs. اولویت های استراتژیک در مورد اینکه چه سایت هایی باید برای دستیابی به اهداف در سطح شهر ایجاد شوند. انجام یک دستور کار ملی گسترده تر برای یافتن مکان های جدید برای تکمیل مسکن به منظور بهبود بحران مسکن ملی؛ و پاسخ به اشکال سیاسی کنترل و برنامه های متنوع در سراسر لندن. با توجه به نحوه تولید مطالعات SHMA و SHLAA، برنامه ریزان در سطح محلی کمتر بر روی تقاضاها/نیازها برای مسکن های مختلف در مناطق خود و بیشتر بر شناسایی مکان های بالقوه برای توسعه تمرکز کرده اند. این منجر به تمرکز بیشتر اهداف در داخل و اطراف مناطق مرکزی شده است که از دهه 1970 تحت صنعتیزدایی قرار گرفتهاند و محدودیتهای کمتری در آنها وجود دارد – به عنوان مثال . مکان هایی با زمین های صنعتی و/یا زمین های قهوه ای زیاد. انجام مطالعات جداگانه نیاز (SHMA) و ظرفیت (SHLAA) بنابراین یک سری قطع ارتباط بین جایی که مسکن جدید برای نیازهای خاص مورد نیاز است و جایی که در نهایت مسکن به دلیل ظرفیت زمین موجود در یک مکان خاص ارائه می شود، ایجاد می کند. به بیان موجز یکی از مصاحبه شوندگان که در تنظیم فرآیند شرکت داشت، « هدف کل طرح برآوردن اهداف بود » بدون توجه به اینکه مسکن برای چه کسی است و فراتر از رسیدن به اهداف چه اهدافی را دنبال می کند.
شواهدی برای چنین بینشهایی در بحثهای مربوط به جدیدترین طرح لندن 2021 منعکس شده است . این یک هدف توافق شده برای بیش از 52000 خانه در سال برای ده سال تعیین می کند، رقمی که با یافته های کلی مطالعات SHLAA و SHMA مطابقت دارد. این هدف کلی سپس در سراسر مناطق لندن توزیع می شود و در طرح ارائه می شود (به GLA، 2021، ص 163 مراجعه کنید) اما تجزیه هدف کلی نشان نمی دهد که چه نوع مسکن و در چه سایت هایی باید ساخته شود. در عوض، طرح لندن سیاستهای کلی مسکن را با درصدهای توصیهشده برای هر دوره تصدی مسکن ارائه میکند، که بخشهای محلی باید هنگام تولید طرحهای محلی خود به آن توجه کنند. همانطور که در بالا ذکر شد، اهداف مسکن خاص برای هر منطقه به ظرفیت زمین آنها مرتبط است نه نیاز آنها.
همچنین ابعاد سیاسی حزبی قوی برای هدفگذاری وجود دارد که باز هم با تعاریف نیاز یا «عینیت» که گفته میشود با تعاریف مجازی و فنی همراه است، جدا هستند. شکل 5 همبستگی بین کنترل سیاسی و اهداف متوسط را نشان می دهد. این نشان میدهد که مقامات تحت کنترل حزب کارگر، بهویژه در مرکز لندن، بهطور مداوم بالاترین اهداف را تجربه کردهاند و این تفاوت تحت برنامه شهردار جانسون لندن در سال 2016، و سپس تحت مشورت شهردار خان در سال 2017 افزایش یافته است. همچنین نشان میدهد که جدیدترین تکرار برنامه لندن 2021 شامل بازنگری در اعداد کلی هدف، با کاهش نامتناسب بیشتر در مناطق تحت سلطه محافظهکاران و لیبرال دموکراتها بود. همچنین نشان می دهد که اهداف در برنامه نهایی 2020-1 در مقایسه با پیش نویس اهداف مشاوره در سال 2017 کاهش یافته است، حتی اگر تقاضا برای مسکن ارزان قیمت و بی خانمانی همچنان در حال افزایش باشد. این امر به ویژه در مکانهایی که مکانهای بزرگ نسبتا کمی دارند، حتی در مرکز لندن مانند لمبث صادق است. سایر بخشها مانند Southwark و Tower Hamlets به دلایل مخالف افزایش عمدهای در اهداف خود داشتهاند – مکانهای فیزیکی وجود دارند که برای مسکن جدید شناسایی شدهاند، صرف نظر از اینکه تقاضاهای محلی تغییر کرده یا نه. اهداف آنها بر اساس اعدادی به طور گسترده پذیرفته شده است، مانند ادعای شورای لندن که “تا سال 2021، بیش از 800000 خانه جدید در لندن باید ساخته شود”. این قطع ارتباط بین امر مجازی و واقعی با تمرکز محدود رویههای هدفگذاری و چارچوببندی ایدئولوژیک مبتنی بر عرضه آنها تشدید میشود.
در عین حال، برنامهها نتوانستهاند عرضه را افزایش دهند، حتی همانطور که در شرایط خاص خود اندازهگیری میشوند: « تحویل ترکیبی برای 33 منطقه در سراسر لندن در طول پنج سال گذشته برابر است با میانگین 32935 خانه در سال، 37 درصد کمتر از هدف مسکن تازه پذیرفته شده ( Simmie, 2020 , p. 1). فراتر از این اعداد مطلق، تمرکز مسکن نوساز در انواع واحدهای گرانتر بوده است. شکل 6 زیر تأثیرات محدود اهداف طرح های مسکن مقرون به صرفه را بر تحویل در سرتاسر شهر بین سال های 2001 تا 2019 نشان می دهد. در حالی که تکمیل کلی، افزایش کلی متوسطی را نشان داده است، به ویژه در مناطق شرقی و غربی، شکاف مقرون به صرفه افزایش یافته است. کاهش قابل توجهی در تحویل مسکن مقرون به صرفه پس از سالهای 2012 تا 2013 وجود داشت که برای مدت کوتاهی در سالهای 2014-2014 بهبود یافت اما پس از آن دوباره از سال 2016 به بعد کاهش یافت. این امر به ویژه مهم است، با توجه به این که افزایش های اخیر در تعداد کلی توسط پیشرفت ها در سایت های اصلی در مناطق هدف رشد انجام شده است – همان مکان هایی که سیاست برای ارائه بیشتر چنین خانه هایی طراحی شده است. این نتیجه بتسازی تعداد عرضه (واحد) و تنزل اهداف برای مقرون به صرفه بودن و انواع مختلط تصدی به قلمرو اهداف آرمانی «استراتژیک» است، نه یک الزام قانونی. مشکل هر دو یکی از ساختارهای حاکمیتی است که GLA/شهردار قدرت تحمیل اهداف مقرون به صرفه را به بازیگران محلی ندارد و در عوض بحثها بر اساس مکان به مکان و سیاسی انجام میشود، از ترس افزایش هزینهها. فشار بر بازیگران و سیستمهای بازار برای کاهش سودآوری مسکن، منجر به تحویل واحدهای کمتر میشود.
اهداف مسکن مقرون به صرفه بر اساس محاسباتی است که میانگین سه ساله تحویل قبلی، ارزیابی نیاز (از طریق SHMA) و ارزیابی ظرفیت (از طریق SHLAA) را ترکیب می کند. وزن دهی سنگین نسبت به تحویل قبلی به اهداف یک مبنای تجربی می دهد، اما به این معنی است که آنها اغلب با بازارهایی که در معرض تغییرات و جابجایی مداوم در جریان سرمایه گذاری و تقاضا هستند، هماهنگ نیستند. تلاشهای قبلی برای در نظر گرفتن موارد جزئیتر مانند پویایی بازار منجر به بحثهای تکنوکراتیک بر سر محاسبات دقیق شد، بنابراین روش استاندارد این محاسبات را ساده کرده است اما این به نوبه خود باعث ایجاد گسست بین شرایط فعلی و تحویل احتمالی شده است. بخشهایی که باید پروژههای بزرگی را تحویل دهند، اما سایتهای بیشتری ندارند، با هدفهای متورم مواجه نمیشوند، اما این لزوماً به دنبال جایی نیست که بازار میخواهد سایتها را جلو ببرد، و تمایل به سقوط در مناطق محرومتر شرق لندن دارد. به این ترتیب، تمایل به کاهش اهداف بالا در مناطق کارگری وجود دارد: بنابراین یک کسری متوسط 10٪ برای مناطق کارگری وجود دارد، در حالی که تحویل مناطق محافظه کار نشان دهنده تعیین هدف واقع گرایانه در 2٪ بیش از تحویل است.
در زمان شهرداران جانسون و لیوینگستون، مرکز لندن و نواحی بازسازی شده در امتداد دره لی در شمال شرقی و دروازه تیمز به شرق، همراه با توسعههای سمت تیمز در مرکز و غرب لندن به عنوان مکانهای اولیه برای توسعههای بزرگ مسکن جدید تلقی شدند. تا حدودی به این دلیل که آنها دارای سطوح نسبتاً بالایی از زمین در دسترس برای مسکن جدید هستند و می توانند به افزایش عرضه کمک کنند. املاک مسکونی اجتماعی همچنین به هدف بازآفرینی گستردهتر تبدیل شدند، زیرا همانطور که در بالا ذکر شد، دوباره به عنوان مناطق قهوهای طبقهبندی شدند، بنابراین آنها را برای ترخیص عمدهفروشی و توسعه مجدد باز کرد، نمونه نسبتاً قدرتمندی از استقرار اشکال مجازی حکومتداری در شکلدهی به شکل و ویژگی مکان ها در بخشهایی که دارای طرحهای مسکن در مقیاس بزرگ پس از جنگ هستند، فرصتی برای استفاده از سرمایههای توسعهدهنده خصوصی و بخش دولتی برای پروژههای جدید و ائتلاف این منابع با منابع نهادهای بخش سوم مانند انجمنهای مسکن ( Watt, 2016 ) وجود دارد. برعکس، مناطقی که دارای املاک بزرگ نیستند، که در آنها مالکیت خانه بین مالکان خصوصی توزیع شده است، و در آنها محدودیتهای فیزیکی قابل توجهی برای توسعه وجود دارد (مانند وجود زمینهای حفاظتشده)، تمایل به اهداف پایینتری دارند. بسیاری از این مناطق در مناطق حومه شهر هستند و در زمان شهردار جانسون تلاشی هماهنگ برای محدود کردن فشارهای توسعه در این مناطق برای تحقق وعدههای انتخاباتی و بازتاب منافع رایدهندگانی که از انتخاب او حمایت کردند، صورت گرفت. حتی در املاک بزرگ داخلی لندن، پذیرش فزاینده ای وجود دارد که خانه های جدید به جای برآورده کردن نیازها، اصولاً شماره تحویل مجازی را برآورده می کنند. همانطور که در شکل 7 در زیر نشان داده شده است، این روندها هستند که به شکل گیری تحویل متنوع مسکن در سراسر لندن بین سال های 2017 و 2020 کمک کرده اند.
اهداف در زمان شهردار خان از طریق مجموعه ای متفاوت از اولویت های سیاسی و به کارگیری شیوه های جدید دوباره شکل گرفتند. تلاشی در طرح لندن 20 2 1 برای افزایش تعداد و به نوبه خود فعالیت بازار به سمت طرحهای حومهای و مقیاس کوچکتر بود که به طور مساوی در سراسر شهر توزیع میشدند. محرک های اصلی این حرکت هم سیاسی و هم عملگرا بودند. همانطور که طیفی از مصاحبه شوندگان بازگو کردند، این احساس وجود داشت که بخش های مرکزی لندن، که بسیاری از آنها تحت کنترل حزب کارگر هستند و با رای دهندگانی که از انتخاب شهردار خان حمایت می کنند، خواسته می شود تا سهم نامتناسبی از هزینه ها و اختلالات تحویل مسکن بیشتر را به عهده بگیرند. اولویتهای استراتژیک لندن بهعنوان یک کل، و اینکه بخشهای بیرونی باید مشارکت بیشتری داشته باشند. همانطور که در بالا ذکر شد، روش SHLAA با تاکید بر توسعه سایتهای بزرگ برای خانهسازان بزرگ، این امر را کاهش داد. پاسخ این بود که یک استراتژی «سایتهای کوچک» آغاز شود که توسعههای مقیاس کوچکتر را که توسط طیف متنوعی از سازندگان ارائه میشود، تشویق کند.
در سال 2017، انتشار اهداف نظارت سالانه مشاوره طرح لندن، این تغییر گسترده تر در فشار توسعه را منعکس کرد و چالشی را برای Boroughs در خارج از لندن، با سطوح بالای زمین سبز و جوامعی که به طور مداوم به محدود کردن توسعه مسکن جدید رأی داده اند، نشان داد ( بووی، 2010 ). . شکل 8 اثرات تغییر و سطوح افزایش را با اهداف مناطق بیرونی نشان می دهد که از 20000 به 38000 از برنامه لندن 2016 به آنچه در سال 2017 پیشنهاد شده بود تقریباً دو برابر شده و در نهایت تقریباً یک سوم به 27000 افزایش یافت در حالی که اهداف منطقه داخلی لندن کاهش یافت. در همان دوره به جای سیاسی کردن صریح تغییر به عنوان یک انتخاب رسمی سیاسی و برنامهریزی، این توجیه در قالب یک «محاسبهی مجدد» فنی شکل گرفت که شخصیت واقعی محیطهای فیزیکی شهر را بهتر منعکس کند و به برنامهریزان برای دیدار ملی و سطح شهر کمک کند. اهداف مجازی تجویز شده بنابراین، بحثها از حوزههای فرآیندهای سیاسی آشکارتر، به یکی از جنبههای فنی مجازی و ادعای گستردهتر مبنی بر اینکه با گسترش سیاست سایتهای کوچک، میتوان اشکال جدیدی از مکانیسمهای هماهنگی را برای جذب و تلفیق دانش و دانش، ایجاد کرد، جابهجا شد. تخصص مجموعه ای متنوع تر و مبتکرتر از بازیگران بخش خصوصی.
به منظور واگذاری بیشتر تصمیمات و مسئولیت برای تحویل مسکن مقرون به صرفه به مذاکرات محلی، یک سیاست همزمان معرفی اقدامات آستانه ای است که در آن به بازیگران خصوصی یک مسیر برنامه ریزی سریعتر برای توسعه و نظارت عمومی کمتر ارائه می شود. ، در ازای تحقق هدف مجازی برای ارائه واحدهای مسکونی ارزان قیمت در برنامه های فردی. در سال 2017، یک آستانه 35 درصدی قیمت پیشنهادی به عنوان آنچه که یکی از برنامه ریزان شهری به عنوان « برنامه ریزی پایه هویج و چوب » توصیف کرد، تعیین شد، که بر اساس فرضیاتی مبنی بر آنچه که توسعه دهندگان و سرمایه گذاران خصوصی می توانند و آماده پذیرش آن به عنوان مبنایی برای مذاکره بودند، تعیین شد. برای زمین های دولتی فروخته شده برای توسعه مسکن، یک هدف آستانه 50 درصد تعیین شد ( شهردار لندن، 2016 ). کمپین انتخاباتی شهردار خان در سال 2016 با انتقاد از بخش های خانه سازی و ناتوانی آنها در تهیه خانه برای شهروندان شکل گرفت. تعیین درصد آستانه و استفاده از اهداف برای انتقال توسعه به خارج از لندن و دور از مکانهای مرکزی با ارزش زمین بیش از حد بالا (و در نتیجه ارزشهای بازار مسکونی) یک پاسخ سیاسی بود که به دنبال استفاده از اهداف بهعنوان شیوه اصلی دولتسازی بود. این تلاشی بود برای کدگذاری مجدد نرمافزار تنظیم هدف موجود که به قول یکی از افسران GLA « سیگنالها » را برای بخش خصوصی تنظیم میکرد و به گونهای طراحی شده بود که شکلی بازارپسند از حکمرانی روشن و بدون ابهام باشد. یا همانطور که دیگری اظهار داشت، آستانه ها می توانند به ایجاد پیشینه هایی کمک کنند که سپس استانداردها و هنجارهای صنعتی پذیرفته شده شوند، « زمانی که چند سایت مسکن مقرون به صرفه شروع به ورود به 35 درصد کردند، این همان کاری بود که ما سعی داشتیم با رویکرد آستانه انجام دهیم. یک چیز کاملاً متفاوت است، سپس متوجه خواهید شد که بازار پاسخ می دهد و آنها شروع به پرداخت قیمت های معقول برای سایت ها می کنند و شروع به ارائه مسکن ارزان قیمت می کنند، واقعاً به همین سادگی است .
با این حال، پس از یک دوره بررسی شدید، در برنامه نهایی لندن منتشر شده در سال 2021، ارقام هدف برای همه بخشها از اولین تکرار بازبینی شد، همانطور که در شکل بالا منعکس شده است، اگرچه هنوز به طور قابل توجهی بالاتر از اعداد در برنامههای قبلی است. این تجدید نظرهای نزولی نتیجه آن چیزی بود که یکی از برنامه ریزان مرکزی لندن آن را « پس زدن سیاسی » نامید که در آن حتی در داخل دفتر شهردار نیز به رسمیت شناختن فزایندهای وجود داشت که در دسترس بودن سایتها در برخی از بخشهای لندن کمتر از آنچه برای تحویل اهداف مسکن مورد نیاز بود است. و اینکه باید مقداری «تعادل مجدد» نسبت به مرکز لندن و مکانهای بازسازی (و مناطق فرصت) وجود داشته باشد که در آن اهداف به طور واقع بینانه محقق شوند. بیشترین کاهش در بخشهای بیرونی لندن تحت کنترل محافظهکاران یا لیبرالها بود و همچنان انتظار میرفت که مقامات مرکزی لندن اکثر واحدهای مسکونی جدید را تهیه کنند. این امر با فشار برای یافتن مکانهای جدید برای خانهسازی به عنوان اولویت و تشخیص اینکه در بخشهای خارجی لندن محدودیتهای توسعه سایت، از جمله سایتهای گرینفیلد، بسیار بیشتر بود، توجیه شد.
یکی از تأثیرات نهایی ، نقش مداخله جویانه مستقیم تر دولت مرکزی پس از انتخاب بوریس جانسون در سال 2019 بود. در ژانویه 2020، دولت مرکزی گام بی سابقه ای را مبنی بر توقف توافق برای طرح جدید لندن برداشت و برای شهردار و GLA فشار آورد تا بازبینی شده را منتشر کنند. اعداد هدف بالاتر همانطور که وزیر امور خارجه در نامه ای سرگشاده به شهردار اشاره کرد، رقم نهایی توافق شده 52000 خانه در سال:
به طور قابل توجهی کمتر از نیاز شناسایی شده شما به حدود 66000 خانه و بسیار کمتر از آنچه اکثر مفسران فکر می کنند نیاز واقعی لندن است. همانطور که عرض کردم، کمبود بین نیاز مسکن در لندن و خانه هایی که طرح شما ارائه می دهد، عواقب قابل توجهی برای لندنی ها دارد ( جنریک، 2020a ، ص 2).
ادعا میشد که فقدان اهداف کافی « با موضع توسعهای که باید اتخاذ کنیم ناسازگار است » به طوری که « در مجموع این رویکرد در نهایت فقط به بدتر کردن وضعیت لندنیها کمک میکند» . شهردار و GLA متهم شدند که ” گزینه های سخت لازم برای وارد کردن زمین کافی به سیستم برای ساخت خانه های مورد نیاز ” را انجام نداده اند، به عبارت دیگر به ساخت و سازهای جدید در مقیاس مورد نیاز اهمیت می دهند. چنین شواهدی حاکی از قدرت فشار دولت مرکزی بر بازیگران شهری برای اصلاح و تغییر رفتار و برآورده کردن اهداف و الزامات عددی است. اما همچنین دوگانگی سیاست (مجازی) دولت مرکزی را در مورد اینکه آیا سیاست مسکن باید عمدتاً با نیازهای شناسایی شده مرتبط باشد یا تقویت واحدهای عرضه، که هر دو در نقد طرح شهردار بیان شده اند، برجسته می کند. راه حل ایدئولوژیک استفاده از اهداف برای تولید عرضه بیشتر است که از طریق آن فرض می شود بازار برای رفع نیاز کار خواهد کرد.
در ژانویه 2021، پس از ارائه مجدد طرح با اهداف اصلاح شده، دولت سرانجام انتشار آن را تصویب کرد، اما مجدداً بر نیاز به اولویت بندی هدف گذاری و تحویل تمرکز کرد با این انتظار که سیستم برنامه ریزی شروع به کار کند تا به طور چشمگیری افزایش یابد. تحویل مسکن پایتخت و شروع به در نظر گرفتن اینکه چگونه برنامه بعدی لندن شما می تواند شکاف قابل توجهی را بین مسکنی که به دنبال ارائه آن است و نیاز واقعی مسکن که لندن با آن مواجه است را پر کند ( جنریک، 2021 ، ص 1). اما برخی از تنش های اصلی در دولت مرکزی دولت مرکزی نیز در قرائت آن از طرح لندن مشهود است . به طور فزایندهای نسبت به ساختمانهای بلند با تراکم بالا در شهر انتقاد کرده است و به دنبال ایجاد روایت گستردهتری در مورد «زیبایی» و کیفیت در محیط شهری بوده است ( MHCLG, 2020a ). در پذیرش این طرح ، نسبت به سیاست هایی که به دنبال افزایش تراکم به منظور ارائه تعداد مسکن بالاتر هستند، تردید دارد. بیان شده است که، چنین تحولاتی تنها در مناطق مناسب و به وضوح تعریف شده به جلو آورده می شود، همانطور که توسط بخش ها تعیین می شود در حالی که همچنان تراکم ملایم در سراسر لندن را ممکن می کند. من مطمئن هستم که شما با نگرانی من در مورد چنین پیشنهادهایی شریک هستید و تغییرات لازم را ایجاد خواهید کرد که باعث می شود ساختمان های بلند در مناطق نامناسب پایتخت ظاهر نشوند. » ( جنریک، 2020b ). این تأکید بر «تراکم ملایم» با مجموعهای از مقررات مبتنی بر هدف و برنامههای اعلام شده عمومی که به دنبال ترویج تحویل مسکن جدید به عنوان اولویت اصلی هستند، در تضاد است. چنین نمونههایی تنشها را در رویکرد دولت مرکزی به مسکن در تلاش برای حکومت از طریق چارچوبهای مجازی انتزاعی که فعالیت بازار را تقویت میکنند، نشان میدهند، در حالی که با نگرانیهای مبتنی بر مکان و فشارهای سیاسی نیز سروکار دارند. در بخش تجربی پایانی مقاله، شواهد کیفی خود را که از مصاحبهها و تحلیلهای مستند به دست آمده است، بررسی میکنیم که دیدگاهها، دیدگاهها و تأثیرات روی رویکردهای تحویل مسکن را در میان طیف وسیعی از بخشهای دولتی، خصوصی و داوطلبانه بررسی میکند. این نشان می دهد که بزرگترین محدودیت تمرکز کاهش گرایانه بر اهداف تحویل در بازنمایی و درک آنها از بازار سرمایه گذاری و توسعه املاک و مستغلات در لندن، نحوه کارکرد آن، آنچه بازیگران بخش خصوصی از سیستم برنامه ریزی می خواهند و چگونگی موفقیت اهداف است. (یا شکست) در هماهنگی اهداف عمومی و خصوصی.