48000408 21 98+
info@toseabnieh.ir
شنبه تا پنجشنبه 8 تا 18
استراتژیهای توسعه مخاطبان در بحثهای فرهنگی در مالت به مرکزیت تبدیل شدهاند. چنین علاقه ای تا حدی ناشی از نرخ پایین فعلی مالت در مشارکت در رویدادهای فرهنگی است. در حالی که علاقه فزاینده ای به تحلیل کمّی مصرف فرهنگی و مخاطبان وجود داشته است، شیوه های عاملیت مشارکت کنندگان فرهنگی که به طور انعکاسی رویدادها را به گونه ای متفاوت معنا می کنند، توجه ناکافی را به خود جلب کرده است. این مقاله با ارائه نتایج تجربی یک مطالعه کیفی اخیر در مورد انعکاس پذیری مخاطبان برای مرکز ملی خلاقیت در والتا، مالت، به این شکاف می پردازد. سهم این مقاله در این واقعیت نهفته است که درک معرفتشناختی از معانی و احساسات مخاطبان برای مشارکت یا عدم وجود آن در مشارکت فرهنگی در مرکز ملی خلاقیت در مالت ارائه میکند. نتایج ارائه شده در این مقاله به عنوان چارچوبی راهنما در روند تغییر برند این مرکز ملی به عنوان فضای خلاقانه در پایتخت مالتا مورد استفاده قرار گرفت.
هدف این مقاله ارائه معنا و تجربیات هستیشناختی برای مشارکت یا عدم وجود آن در مشارکت فرهنگی در مرکز ملی خلاقیت در مالت است. اهمیت زیرساختهای فرهنگی مالت از طریق سرمایهگذاری استراتژیک در پروژههای هنری مختلف، بهویژه در چارچوب آمادهسازی مالتا برای میزبانی پایتخت فرهنگی اروپا در سال 2018، افزایش مییابد. با 18 درصد ناچیز. (یوروبارومتر، 2013). میزان حضور در اجراهای عمومی نیز کم است، به طوری که 49 درصد گفته اند که در کنسرت شرکت نمی کنند و 54 درصد به دلیل عدم علاقه به تئاتر نمی روند (Eurobarometer, 2013). علیرغم این واقعیت که علاقه فزاینده ای به دستیابی به داده های آماری در مورد مخاطبان فرهنگی در مالتا وجود داشته است، کار در مورد درک جامعه شناختی معانی مردم مختلف نسبت به مشارکت فرهنگی وجود ندارد.
این مقاله به این شکاف می پردازد. این مقاله با استناد به یک تحقیق کیفی، درک لازم را برای مشارکت در مرکز ملی خلاقیت در مالت فراهم میکند. نتایج تجربی ارائه شده در اینجا بخشی از تحقیقات انجام شده در فرآیند تغییر نام تجاری است. این مقاله بر ارتباط متقابل ساختار-کارگزار تأکید میکند و میکوشد به بحث درباره مخاطبان کمک کند، بر اساس این اصل که مخاطبان فرهنگی نتیجه تعاملات مستمر بین تمایلات و انعکاس هستند. در اینجا، مخاطبان فرهنگی صرفاً به عنوان پدیدهای از ساختارهای سیاسی و اقتصادی تلقی نمیشوند. در عوض، مشابه استدلال جفری الکساندر (2003) هنگام صحبت در مورد اشکال فرهنگی، بر استقلال چنین مخاطبانی و اینکه چگونه آنها ظرفیت تغییر ساختارهای موجود را دارند، اهمیت داده می شود. تبیین ادراک فردی با درک معنا و احساسات مخاطبان و ساختارهای نمادین درونی و بیرونی فرد انجام شد.
توسعه هویت برند به عنوان یک مرکز خلاق برای سازمانی مانند مرکز ملی خلاقیت مالت – یعنی سازمانی که بیش از یک دهه بدون تجزیه و تحلیل سیستماتیک از مخاطبان خود فعالیت کرده است – یک مطالعه کیفی طولانی مدت از مخاطبان خود را ضروری می کند. این همان چیزی است که Fondazzjoni Ċentru għall-Kreattività – شخصیت حقوقی که مرکز خلاقیت را اداره می کند – در سال 2015 به انتصاب یک دانشمند داده در رزیدنس منجر شد. دست در دست مدیر هنری و مدیر بازاریابی سازمان، دانشمند داده در رزیدنس توانست. ارائه بینش علمی در مورد موضوعاتی که ممکن است برای افراد درون یک سازمان فرهنگی بدیهی به نظر برسد، اما هیچ ابزار مشخصی برای نشان دادن اینکه همه چیز آنگونه است که آنها می دانند وجود ندارد. چنین شواهد تجربی بهعنوان چارچوبی راهنما برای تغییر برند این مرکز به عنوان فضایی خلاقانه و نه ویترینی برای آثار هنری مورد استفاده قرار گرفت. این موضوع در قسمت بعدی به طور کامل توضیح داده شده است.
مرکز خلاقیت سنت جیمز کاوالیر در سال 2000 تأسیس شد، زمانی که استحکامات قدیمی سنت جیمز کاوالیر در والتا توسط دولت مالتا به عنوان پروژه هزاره برای طراحی مجدد ساختمان به عنوان مرکز خلاقیت تعیین شد. معمار ریچارد انگلند با وظیفه مهندسی مجدد این ساختمان روبرو شد که در اصل به این منظور بود که مردم را بیرون نگه دارد، به عنوان ساختمانی که به روی همه باز است و هر کسی را دعوت می کند تا داخل شود. مرکز خلاقیت عمدتاً به عنوان یک مرکز هنری عمل کرده است
بر اساس جریان انتقادی جامعهشناسی هنر که روابط قدرت را در دنیای هنر آشکار میکند، مخاطبان بهعنوان مصرفکنندگان منفعل هنر تلقی میشوند و ظرفیتهای آنها برای رمزگشایی هنر به سرمایه فرهنگی آنها وابسته است. استدلال می شود که بین ذوق، طبقه و قدرت و تخصیص هنرها به عنوان نشانگر وضعیت، همسانی قوی وجود دارد، که در آن تمایلات، دانش و مهارت های فرهنگی، طرز تفکر و شایستگی های زبانی از طریق فرآیند به دست می آید.
مکان خاص مورد مطالعه باید در چارچوب وسیع تری از مالتا، به عنوان یک ایالت جزیره ای کوچک در دریای مدیترانه درک شود. ویژگیهای اجتماعی-اقتصادی و فرهنگی مختلفی وجود دارد که برای چارچوببندی توسعه مخاطبان ارزش تشریح آنها را دارد. این بخش بر دو مورد از آنها تمرکز می کند – بافت وسیع تر مالت به عنوان یک کشور جزیره ای کوچک و ساختار طبقات اجتماعی آن.
ایالت های کوچک به دلیل اشتراک ویژگی های قابل شناسایی مشترک، از جمله باز بودن، جزیره ای بودن یا
قبل از پرداختن به مشاهدات تجربی، ابتدا اصول روش شناختی را که کار میدانی را هدایت می کردند، در نظر خواهیم گرفت. این مطالعه ادراکات افراد را در مرکز ملی خلاقیت مالت از طریق استفاده از یک رویکرد کیفی، که طی یک دوره پنج ماهه، بین ماه مه و اکتبر 2015 ادامه داشت، بررسی کرد. پروژه های خلاقانه و بسیاری از فعالیت های دیگر آن. وجود دارد
داده های حاصل از پرسش های پژوهشی به جای ذائقه فرهنگی به مصرف واقعی فرهنگی اشاره دارد. شرکت کنندگان نظرات خود را در مورد مسائل مختلف مربوط به مشارکت فرهنگی خود در مرکز بیان کردند که در زمان هایی در مصاحبه های غیررسمی ما از موضوع خارج می شد. در اینجا ما بر سه جنبه ای که از رونوشت ها استخراج شد تمرکز می کنیم: (الف) رسمی بودن و انحصاری بودن، (ب) هویت مرکز، و (ج) تداوم و تغییر آن.
در حالی که تمایز بوردیو (1984 [1979]) برای بحث در مورد سلایق فرهنگی و همبستگی آن با طبقه اجتماعی اساسی باقی می ماند، مطالعات جدیدتر بر انعکاس پذیری مخاطبان تأکید می کند. این مقاله بر این فرض استوار است که تغییر برند فضای خلاق بدون درک عمیق معانی و احساسات مخاطبان نسبت به مصرف فرهنگی امکان پذیر نیست. عاملیت عمومی، که به طور ضمنی رویدادهای فرهنگی را معنا می کند، در رابطه با زمینه تحلیل شد
در پایان، اهمیت این مقاله در این است که به تحلیل کیفی شیوههای عاملیت افراد در مشارکت فرهنگی یا عدم وجود آن در مرکز ملی خلاقیت در مالت میپردازد. از بحث پیشین می توان چند نکته را استخراج کرد. شواهد تجربی در تحقیقات انجام شده برای مرکز ملی خلاقیت به سه رشته استدلال اشاره می کند. اولاً، چنین فضای خلاقانه ای انحصاری و مکانیزم طبقاتی تلقی می شود