48000408 21 98+
info@toseabnieh.ir
شنبه تا پنجشنبه 8 تا 18
ما فرض میکنیم و بهطور تجربی ثابت میکنیم که ترجیحات اقتصادی برای ریسکپذیری در مناطق مختلف داخلی بر هزینههای تأمین مالی شرکت تأثیر میگذارد. ما این فرضیه را با تطبیق مناطق شرکتها در سراسر جهان با اولویتهای ریسکپذیری اقتصادی منطقهای مربوطه مطالعه میکنیم. ما ابتدا نشان میدهیم که ریسکپذیری منطقهای بالاتر به طور مثبت با چندین معیار ریسک و سرمایهگذاری شرکت همراه است. متعاقباً، نتایج پایه ما نشان میدهد که با افزایش اولویتهای ریسکپذیری، قیمتگذاری اعتبار و اوراق قرضه افزایش مییابد. برای وام با اندازه و سررسید متوسط، افزایش یک انحراف استاندارد در ریسک پذیری منطقه ای، هزینه بهره را 0.54 میلیون دلار افزایش می دهد. ما همچنین دریافتیم که این نتایج برای شرکتهایی که سهامداران محلی بیشتری دارند، مبتنی بر تقاضا (شرکت) و قویتر هستند.
شرکت ها در مناطق مختلف جهان با هزینه های مالی متفاوتی روبرو هستند. توضیحات اخیر در مورد این تفاوت ها شامل نقش ریسک اقتصاد کلان و کیفیت نهادی خاص کشور است (Qian and Strahan، 2007؛ Delis et al., 2020). این مقاله توضیحی به همان اندازه مهم دیگر از این تفاوت ها ارائه می دهد: ترجیحات ریسک پذیری اقتصادی منطقه ای. ما فرض میکنیم و بهطور تجربی ثابت میکنیم که تنوع کل (منطقهای) در اولویتهای اقتصادی برای ریسکپذیری بر جنبههای کلیدی ریسک شرکتها و هزینههای تامین مالی آنها تأثیر میگذارد. ما نشان میدهیم که تأثیر ریسکپذیری فراتر از تأثیرات ریسکپذیری در سطح شرکت و سایر عوامل تعیینکننده کلان اقتصادی، فرهنگی و نهادی هزینههای تأمین مالی است.
یک نظریه اقتصادی کلیدی در مورد تکامل ریسک پذیری و اثرات آن بر فعالیت های کارآفرینانه توسط گالور و میکالوپولوس (2012) است که پیشنهاد می کنند جوامع اولیه با جمعیت های متحمل ریسک باعث فعالیت کارآفرینی و تغییرات تکنولوژیکی می شوند. شدت این مکانیسم بر فرآیند کارآفرینی همزمان تأثیر میگذارد، زیرا این فرآیند به یک فرهنگ اجتماعی نهفته ارثی تبدیل میشود. در تئوری، این فرآیند مکمل اما مجزا از فرآیند نقش نهادها در شکل دادن به فعالیت کارآفرینی است.
تقریباً به طور طبیعی در اقتصادهای مبتنی بر مالی غربی، شکلدهی تصمیمات سرمایهگذاری با نگرشهای ریسکپذیر باید نقش کلیدی در تعیین تصمیمهای تامین مالی شرکتها بیش از پروفایلهای خاص مرتبط با ریسک در سطح شرکت ایفا کند. به طور خاص، جوامعی که با تحمل ریسک اقتصادی مشخص میشوند، باید پروژههای سرمایهگذاری پرریسکتری را با عدم اطمینان در تحقق بالاتر و همچنین با بازده مورد انتظار بالاتر انجام دهند. به طور خلاصه، شرکتها در این مناطق باید ریسک بیشتری داشته باشند و نوسانات بیشتری را در جریانهای نقدی و بازده نشان دهند.
با توجه به ریسک سرمایه گذاری بالاتر و بازده مورد انتظار، شرکت ها باید مایل به پرداخت نرخ بهره بالاتری برای بدهی (به عنوان مثال، وام و اوراق قرضه) برای تامین مالی این پروژه ها باشند، که باعث ایجاد یک اثر جانبی تقاضا از ترجیحات ریسک پذیری تا هزینه های تامین مالی می شود. علاوه بر این، چنین نگرش اجتماعی نسبت به ریسک پذیری اقتصادی ممکن است این تصور را ایجاد کند که سرمایه گذاری های کارآفرینانه در این جوامع ذاتاً مخاطره آمیز هستند. بنابراین، هزینه تعادل بدهی در مناطق دارای ریسک اقتصادی بالاتر است. با بیان متفاوت، فرضیه کلیدی ما بیان میکند که شرکتهایی در مناطقی که ترجیحات ریسکپذیری بالاتری دارند، ممکن است در معرض یک “ارزش ریسک” قرار گیرند، که منجر به هزینههای تامین مالی بالاتر (پرداخت وام و اوراق قرضه) میشود. به نوبه خود، هدف شرکت ها این است که بازده مورد انتظار بالاتر از پروژه های سرمایه گذاری تامین شده، هزینه های تامین مالی بالاتر را جبران کند.
ما فرضیه خود را با استفاده از معیار اولویت اقتصادی برای ریسکپذیری در نظرسنجی ترجیحات جهانی توسط فالک و همکاران آزمایش میکنیم. (2018). این تنها مطالعهای است که مجموعهای از ترجیحات اقتصادی را در چندین کشور و منطقه اندازهگیری میکند و به صراحت بین ترجیحات اقتصادی و نگرشهای فرهنگی مرتبط تمایز قائل میشود. مهمتر از همه، فالک و همکاران. تمام دادههای اساسی را در سطح فردی ارائه میکند و افراد را به مناطق خاص زیرملیتی نقشهبرداری میکند. این به ما امکان میدهد تا شاخصی از اولویتهای ریسکپذیری منطقهای را در بسیاری از مناطق در سراسر جهان ایجاد کنیم، و همچنین شاخصهای دیگری از ترجیحات اقتصادی دیگر مانند اعتماد، نوعدوستی، صبر و غیره ایجاد کنیم.
جدا از ماهیت منطقه ای آنها (بر خلاف سطح کشور)، این شاخص های ترجیحی اقتصادی به طور قابل توجهی با معیارهای قبلی منعکس کننده ویژگی های اجتماعی، به ویژه معیارهای فرهنگی هافستد (2001) یا شوارتز (2012) متفاوت هستند. این تمایز مهم است زیرا همانطور که در تحلیل تجربی خود نشان میدهیم، اقدامات قبلی جنبههای اجتماعی فرهنگ را در بر میگیرد (در مقابل جنبههای اقتصادی ریسکپذیری).
متعاقباً، ما شرکتهای موجود در پایگاه داده Compustat را با این مناطق تطبیق میدهیم و نمونه حاصل را با دادههای وامهای شرکتی (سندیکا) و اوراق قرضه از سال 1996 تا 2018 ادغام میکنیم. از مجموعه دادههای وام (شرکتهای 192 منطقه در 35 کشور) و مجموعه دادههای اوراق قرضه (فقط شرکتهای آمریکایی) برای بررسی اینکه چگونه ترجیحات ریسکپذیری بر هزینههای تامین مالی (اندازهگیری شده با اسپرد وام و اوراق قرضه) تأثیر میگذارد.
استراتژی شناسایی ما ابتدا از ابعاد مختلف نمونه ما بهره برداری می کند: ترجیحات ریسک پذیری در سطح منطقه ای و متغیرهای نتیجه ما در سطح وام، سطح اوراق قرضه یا سال شرکت. این امر مستلزم استفاده از چندین متغیر کنترلی و اثرات ثابت است تا بخش قابل توجهی از ناهمگونی مشاهده نشده را به حساب آورد. علاوه بر این، تجزیه و تحلیل ما برای گنجاندن کنترلها برای اولویتهای اقتصادی دیگر (برآورد شده در سطح منطقه)، فرهنگ (بهدستآمده از هافستد و شوارتز)، و چندین (به معنای واقعی کلمه) دهها کنترل سالانه کشور (منعکسکننده اقتصاد کلان، نهادی، قانون اساسی) قوی است. ابعاد اجتماعی و جغرافیایی).
با این حال، ما تشخیص میدهیم که ناهمگونی خاص منطقهای مشاهده نشده ممکن است هم با اولویتهای ریسکپذیری منطقهای و هم با متغیرهای نتیجه ما مرتبط باشد. به عنوان یک درمان در برابر چنین مسائل درون زایی، ما از تغییرات در ترجیحات ریسک پذیری ناشی از فرهنگ عامه استفاده می کنیم. به طور خاص، مطابق با Michalopoulos و Xue (2021)، ما خاطرنشان میکنیم که یک متغیر از پیش تعیینشده که اولویتهای ریسکپذیری منطقهای را تعیین میکند، داستانهای فولکلور است که قهرمانان محلی در آن چالشهای موفق یا ناموفق را تجربه میکنند. چالش های موفق (ناموفق) بیشتر منجر به تحمل ریسک (بیزاری) بیشتر می شود. ما نشان میدهیم که این مورد در دادههای ما است، در حالی که بهرهبرداری از این تفاوتهای فولکلور به معنای حذف اثرات ثابت منطقهای مشاهده نشده است.
یافتههای تجربی ما از همه مدلها نشان میدهد که ترجیحات ریسکپذیری منطقهای بالاتر اسپرد وام و اوراق قرضه را افزایش میدهد. از نظر اقتصادی، نتایج OLS نشان میدهد که افزایش یک انحراف استاندارد در ریسکپذیری منطقهای، اسپرد وام را تقریباً 5 واحد پایه افزایش میدهد، که معادل هزینه بهره اضافی 0.54 میلیون دلار برای وامهایی با اندازه و سررسید متوسط است. ما همچنین هزینه های وام اضافی را در قالب کارمزد وام بالاتر می یابیم. نتایج معادل در اسپرد اوراق حتی قویتر است، که نشاندهنده افزایش 7.8 واحدی برای افزایش یک انحراف استاندارد در اولویت ریسکپذیری و افزایش قابلتوجه در هزینه بهره اوراق قرضه است (همچنین با توجه به سررسید طولانیتر اوراق در مقایسه با سررسید وام سندیکایی. ). در واقع، نتایج OLS در مقایسه با نتایج استفاده از فرهنگ عامه محافظه کارانه است. نکته مهم، نتایج ما برای استفاده از متغیرهای کنترلی از هافستد (2001) یا شوارتز (2012) قوی است، با این کنترلها که به سختی با اسپرد وام و اوراق قرضه مرتبط هستند. در یک بسط مهم که بیشتر به شناسایی تجربی اشاره میکند، اما یافتههای ما را نیز توضیح میدهد، نشان میدهیم که نتایج ما عمدتاً توسط شرکتهایی هدایت میشود که سهامداران غیر نهادی (و در نتیجه احتمالاً محلی) بیشتری دارند. به طور کلی، یافته های ما با فرضیه ما در مورد تأثیر مثبت “ریسک وقف” بر هزینه های تامین مالی سازگار است، که نشان دهنده اهمیت ترجیحات اقتصادی برای ریسک پذیری و بالاتر از ترجیحات اجتماعی برای ریسک پذیری است.
جایگیری در ادبیات یافتههای ما در مورد نقش اولویتهای ریسکپذیری در شکلدهی به هزینههای تامین مالی با این فرض سازگار است که ترجیحات ریسکپذیری اقتصادی جمعی، یک محیط اقتصادی با ریسک مالی بالاتر را شکل میدهد که در بازارهای اعتباری و اوراق قرضه قیمتگذاری میشود. این یافته با مطالعات قبلی بازارهای وام شرکتی مطابقت دارد که نشان میدهد ویژگیهای خاص کشور (مانند موسسات، مقررات، تقاضای محلی و غیره) بر هزینههای اعتباری تأثیر میگذارد (به عنوان مثال، Collin-Dufresne و همکاران، 2001؛ Qian and Strahan، 2007). چوی و همکاران، 2016؛ جیانگ و همکاران، 2018؛ دلیس و همکاران، 2020؛ آلوارز-بوتاس و گونزالس، 2021).
مقاله ما همچنین به طور طبیعی به ادبیات گسترده ای مربوط می شود که فرهنگ جامعه را به امور مالی شرکت ها مرتبط می کند، که بر شاخص های هافستد و شوارتز متکی است (چوی و همکاران، 2010؛ آگاروال و همکاران، 2015؛ ریگر و همکاران، 2015؛ کارولی، 2016). این ادبیات به طور تجربی تفاوتهای فرهنگی اجتماعی بین کشورها (یعنی نزدیکی فرهنگی، فاصله فرهنگی یا در سطوح) را با عناصر مرتبط با امور مالی مانند شرایط قرارداد وام پیوند میدهد (Giannetti and Yafeh, 2012; Fishman et al., 2017). سررسید بدهی شرکت (ژنگ و همکاران، 2012)؛ ریسک بانک داخلی (Mourouzidou-Damtsa et al., 2019)؛ ساختار سرمایه (چویی و همکاران، 2002)؛ قیمت سهام (به عنوان مثال، Grinblatt و Keloharju، 2001؛ Guiso و همکاران، 2008). سیاست تقسیم سود (شائو و همکاران، 2010)؛ M&A بین المللی (Ahern و همکاران، 2015)؛ تصمیمات پوشش ریسک (لیونبروک و اشمید، 2014)؛ و تامین مالی خارجی (بوبکری و صفار، 1395).
برای اندازه گیری ریسک پذیری اقتصادی، از پایگاه داده فالک و همکاران استفاده می کنیم. (2018)، یعنی نظرسنجی ترجیحات جهانی (GPS). 2 این پایگاه داده تنها پایگاهی است که به طور خاص ترجیحات اقتصادی را نسبت به ریسک پذیری در چندین کشور و منطقه زیرملی اندازه گیری می کند. 3
طبق فرضیه اصلی ما، بخش مالی ترجیحات ریسک پذیری را در قیمت گذاری محصولات مالی لحاظ می کند. دو محصول کلیدی مالی شرکت ها وام و اوراق قرضه هستند. ما بررسی می کنیم که چگونه ریسک پذیری منطقه ای بر هزینه وام ها با استفاده از مدل زیر تأثیر می گذارد:اسپرد وامlbfrt=آ0+آ1ریسک منطقه ای-گرفتن�+EP�+�آن+اففوت+بbt+سیct+توlbfrt.
در معادله (1)، اسپرد وام عبارت است از تقسیم بر LIBOR (به اضافه هر کارمزد تسهیلات) یک وام سندیکایی که توسط بانک b به شرکت f که در سال تاسیس شده است.
مطالعه ما این فرضیه را که ترجیحات منطقهای برای ریسکپذیری اقتصادی بهعنوان موهبتی که بر هزینههای تأمین مالی شرکتها تأثیر میگذارد، پیشرفت میکند و بهطور تجربی ایجاد میکند. با استفاده از نمونههای مختلف وامهای سندیکایی و اوراق قرضه، متوجه میشویم که در مناطقی که ترجیحات ریسکپذیری بالاتری دارند، هم اسپرد وام و هم اسپرد اوراق به طور قابلتوجهی بالاتر است. این نشان میدهد که در چنین مناطقی شرکتها نرخهای بهره بالاتری برای بدهی میپردازند. بنابراین، یافته های ما مکانیسمی را آشکار می کند که از طریق آن منطقه ای ایجاد شده است