• منطقه 22 - شهرک گلستان- ساحل شرقی دریاچه چیتگر - برج تجارت لکسون - طبقه 6

48000408 21 98+

info@toseabnieh.ir

شنبه تا پنجشنبه 8 تا 18

تغذیه هیولای مرکز شهر: (دوباره) توسعه “حباب توریستی” بالتیمور

تغذیه هیولای مرکز شهر: (دوباره) توسعه “حباب توریستی” بالتیمور

تغذیه هیولای مرکز شهر: (دوباره) توسعه “حباب توریستی” بالتیمور

خلاصه

بالتیمور مدت‌هاست که به عنوان یک مبتکر در توسعه مجدد مرکز شهر شناخته شده است، با دگرگونی بندر داخلی آن در اواخر دهه 1960، و شامل امکانات رفاهی بازدیدکننده مانند هاربرپلی، آکواریوم ملی، و مجموعه ورزشی کامدن یاردز (نوریس، 2003 ) . . این امکانات، «حباب گردشگری» بالتیمور را لنگر می‌اندازد، که از طریق آن شهر هسته صنعتی خود را به یک مرکز مسحور مصرف شهری پسا صنعتی تبدیل کرد ( Ritzer, 2010 ): یک سایت جذاب برای هزینه‌های بازدیدکنندگان و سرمایه‌گذاری شرکت ( هاروی، 1989 ). با این حال، نیمه عمر منطق های فرهنگی و اقتصادی درهم آمیخته سرمایه داری متاخر چنین است، که سایت های مصرف تقریباً به طور اجتناب ناپذیری از منحصر به فرد بودن خود – در نتیجه توانایی آنها برای افسون کردن – کاسته می شود، زیرا موفقیت آنها توسط ترکیبی از خستگی و بی تفاوتی مصرف کننده به خطر می افتد، و تقلید و نوآوری از رقبا شهرهایی مانند بالتیمور مجبورند در چرخه های بی پایان توسعه و سرمایه گذاری شهری در جهت حفظ و افزایش جذابیت خود برای مصرف کنندگان بالقوه شرکت کنند. همانطور که در این مقاله ذکر شد، بالتیمور به وضوح درگیر این فرآیند است، از طریق میزبانی مسابقه اتومبیل های هندی جدید – جایزه بزرگ بالتیمور (BGP) – و توسعه پیشنهادی یک عرصه جدید در مرکز شهر، مرکز همایش، و مجموعه هتل، که مجموع هزینه آن می تواند بیش از 900 میلیون دلار باشد. در بررسی BGP و مجموعه عرصه جدید در بافت تاریخی استراتژی‌های توسعه بازدیدکننده‌محور بالتیمور، این بحث این مکان‌های تجربی را به‌عنوان پیامدهای شرایط معاصر رقابت بین شهری یا «بین‌محلی» قرار می‌دهد و آنها را به عنوان نمونه‌هایی از رقابت مورد بررسی قرار می‌دهد. راهبردهای حاکمیت شهری کارآفرینانه ( کیپفر و کیل، 2002 ).

معرفی

در 4 سپتامبر 2011، اتومبیل های لیگ مسابقه ای ایندی در خیابان های بالتیمور، مریلند در افتتاحیه جایزه بزرگ بالتیمور (BGP) رعد و برق زدند. BGP نقطه اوج  برنامه ریزی 3 ساله توسط سازمان دهندگان مسابقه و اعضای دولت بالتیمور بود که در بیشتر سال 2011، جریان های روزمره زندگی شهری و ترافیک را قطع کرد (Scharper & Fenton, 2011). هنگامی که مسابقه در ژوئن 2010 اعلام شد، شهردار استفانی رالینگ بلیک ادعا کرد که این مسابقه یک “تغییر بازی” خواهد بود، که هم بر ثروت اقتصادی شهر در حال کاهش و هم بر درک منفی بازدیدکنندگان بالقوه از شهر تأثیر می گذارد (بالتیمور رایسینگ توسعه، 2010، چارپر). ، 2010 a). با جمعیت تخمینی نزدیک به 160000 نفر برای “جشنواره سرعت” 3 روزه، این رویداد در ابتدا به نظر می رسید که به وعده های بزرگ برگزار کنندگان مسابقه و مدیریت شهری عمل کند. با این حال، تحلیل‌های بعدی (نگاه کنید به Coates and Friedman، 2011، Forward Analytics، 2011) و رویدادها – به ویژه ورشکستگی توسعه مسابقه بالتیمور (BRD) (Broadwater & Scharper، 2012) – نه تنها تأثیرات BGP بر بالتیمور را زیر سؤال می‌برند. اما، همانطور که در این مقاله بررسی می‌کنیم، منطق‌های زیربنایی سیاست توسعه شهری نئولیبرالی که توسط رهبران مدنی برای توجیه این رویداد بسیج می‌شوند.

در حالی که این اولین مسابقه اتومبیل های هندی بالتیمور بود، اما نشان دهنده آخرین تجلی سنت چهار دهه ای یارانه دادن به گردشگری و تفریح ​​برای اهداف بازسازی شهری بود. از اواخر دهه 1960 تا سال 2000، مجموعه‌ای از رژیم‌های شهردار شهر به‌عنوان بخشی از یک استراتژی توسعه مجدد بازدیدکننده‌محور بدون عذرخواهی، به طور جمعی بیش از 2 میلیارد دلار از منابع عمومی را در بندر داخلی و محیط‌های نزدیک آن سرمایه‌گذاری کردند (Harvey, 2001b, Hula ، 1990، لوین، 1987، نوریس، 2003). اگرچه ورزش در ابتدا به عنوان عنصر مهمی در تلاش‌های بازسازی مرکز شهر بالتیمور برنامه‌ریزی نشده بود، مجموعه ورزشی کامدن یاردز شامل پارک اوریول در کامدن یارد (OPCY) و استادیوم بانک M&T در دهه 1990 به یکی از ویژگی‌های اصلی تبدیل شد زیرا استادیوم‌ها بیشتر جذب می‌شوند. سالانه بیش از دو میلیون نفر وارد بندرگاه داخلی می‌شوند و مکان‌های کلیدی هستند که تصاویر جذاب بالتیمور از آن‌ها به مخاطبان ورزشی ملی و بین‌المللی منتقل می‌شوند.

با برخی معیارها، این استراتژی موفقیت آمیز بوده است: شهر در سال 2010 21.3 میلیون بازدید کننده را جذب کرد که بدون شک بسیاری از آنها توسط بندرگاه، آکواریوم ملی، مرکز کنوانسیون بالتیمور، مجتمع ورزشی کامدن یاردز و سایر امکانات در اطراف بندرگاه داخلی (چهارراه) اغوا شدند. خدمات مشاوره، 2012). گردشگری که در سال 1960 بخش ناچیزی از اقتصاد بالتیمور بود، به چهارمین صنعت بزرگ شهر تبدیل شد و اکنون سالانه 86 میلیون دلار درآمد مالیاتی برای ایالت ایجاد می‌کند و 25000 نفر را به کار می‌گیرد (فرای، 2011، Sage Policy Group). ، 2011). به طور قابل توجهی، موفقیت بالتیمور باعث تقلید گسترده توسط سایر شهرها شده است، به طوری که Harborplace الگوی بازارهای جشنواره های ساحلی را در طول دهه 1980 ارائه کرد، و OCPY اولین پارک توپ با طراحی قدیمی لیگ برتر بیسبال بود که در نتیجه مدلی را برای توسعه بعدی استادیوم بیسبال ارائه کرد (فریدمن، اندروز، و ابریشم، 2004).

یک دیدگاه گسترده تر از بالتیمور نشان می دهد که بیش از نیم قرن سیاست های کارآفرینی کمک چندانی به کاهش روند زوال کلی بالتیمور نکرده است. بین سال‌های 1950 و 2010، جمعیت شهر از 950000 نفر به 620000 نفر کاهش یافت، در حالی که تقریباً 90% مشاغل تولیدی شهر ناپدید شدند (نیروی کار غیرنظامی، 2011، اداره سرشماری ایالات متحده، 2011). در سال 2010، بالتیمور دارای پنجمین بالاترین میزان قتل در بین شهرهای ایالات متحده و هفتمین میزان بالاتر برای جنایات خشونت آمیز بود (Making the city safe, 2011). علاوه بر این، این شهر دارای 11.1٪ بیکاری و نرخ فقر بیش از 21٪ است (نیروی کار غیرنظامی، 2011).

واضح است که این آمار حاکی از تأثیر بی‌اثر دهه‌ها حکمرانی شهری کارآفرین است. با این وجود، رهبران مدنی همچنان از راه‌حل‌های کارآفرینانه حمایت می‌کنند – که در آن سرمایه‌گذاری‌های عمومی در طرح‌های بازسازی مرکز شهر نقش اصلی را ایفا می‌کنند – برای بیماری‌های بالتیمور. علاوه بر رویدادهایی مانند BGP، بالتیمور در حال بررسی یک پروژه 900 میلیون دلاری مرکز همایش و هتل است که 400 میلیون دلار یارانه عمومی دریافت خواهد کرد. دونالد فرای، مدیرعامل کمیته بزرگ بالتیمور، با برانگیختن احساسات شهردار راولینگ‌بلیک، این ابتکار مبتنی بر امکانات رفاهی را به‌عنوان «تغییرکننده بازی» توصیف کرد (Marbella, 2011, p. C1)، زیرا ظاهراً به شهر اجازه می‌دهد برای کنوانسیون‌ها و همایش‌ها رقابتی باشد. رویدادهای ورزشی بزرگ برای 20 سال آینده  (همچنین رجوع کنید به Mossburg، 2011).

بالتیمور در جستجوی ضرب المثل «تغییرکنندگان بازی» که از سرمایه گذاری عمومی در رویدادها و امکاناتی که هدف آن کاهش مارپیچ رو به پایین سرمایه گذاری، کاهش جمعیت و زوال است، در میان شهرها منحصر به فرد نیست. در مواجهه با روندهای حومه‌نشینی، صنعتی‌زدایی و کاهش حمایت دولت فدرال، دولت‌های شهری و ایالتی با اتخاذ استراتژی‌های نئولیبرالی به عنوان موتورهای بهبود خدمات شهری و کیفیت عمومی زندگی در شهرها واکنش نشان داده‌اند (Harvey, 2001a, Kipfer and Keil, 2002، پک و تیکل، 2002). از آنجایی که شهرها به مراکز فقر متمرکز و بیماری های اجتماعی مرتبط با بیکاری و جرم و جنایت بالا تبدیل شدند، ادارات شهری با اتخاذ رویکردهای بازارمحور نئولیبرالیسم که راه حل های سیاستی را از طریق گفتمان های اجتماعی چارچوب بندی می کرد، تلاش کردند تا این مارپیچ را از طریق جذب مشاغل و سرمایه گذاری از شرکت ها و مصرف بازدیدکنندگان بشکنند. رقابت، مقررات زدایی و خصوصی سازی (Hackworth, 2007, Harvey, 2001a, Harvey, 2005, Peck and Tickell, 2002, Ward, 2003).

به گفته اسمیت (2003)، حاکمیت کارآفرینی «منطق‌ها، موضوعات و مفروضات انباشت سرمایه را عمیق‌تر از همیشه در چشم‌انداز شهری» (ص. xxi) به عنوان رشد اقتصادی گنجانده است، که اعتقاد بر این است که می‌توان به بهترین نحو از طریق جذب شرکت‌ها به آن دست یافت. و مخارج فردی، به عنوان پیش زمینه لازم برای بهبود خدمات عمومی و در نتیجه کیفیت زندگی شهروندان مطرح می شود. برای دستیابی به این رشد، شهرها استراتژی هایی را توسعه می دهند و منابع عمومی را صرف تبدیل شدن به مراکز تولید، فضاهای مصرف، مکان هایی برای عملکردهای فرماندهی و کنترل در اقتصاد جهانی می کنند، یا هزینه های دولت مرکزی را دنبال می کنند (Harvey, 2001a). با این حال، پیگیری رشد اقتصادی از طریق فرآیند “آزمایش آزمون و خطا” اتفاق می‌افتد که پک، تئودور و برنر (2009) بیان می‌کنند که اغلب منجر به “شکست‌های نظارتی عمیق و پیامدهای بسیار مخرب” می‌شود (ص. 52).

استراتژی های رشد محور شناسایی شده توسط هاروی (2001a) در رقابت بین شهرها برای تبدیل خود به مقاصدی برای حومه شهرها، گردشگران و مسافران تجاری از طریق سرمایه گذاری منابع عمومی قابل توجه برای توسعه زیرساخت های بازدیدکننده محور، یارانه دادن به رویدادها، بازار و تجسم مجدد مشهود است. خود و ایجاد محیط های امن (جاد، 2003، ریتزر، 2010، زوکین، 1995). پیگیری مزیت رقابتی کوتاه مدت اغلب در رقابت برای هزینه های مصرف کننده دیده می شود، زیرا بسیاری از شهرها اساسا خود را به محصولات مصرفی چند وجهی (یا حداقل فضاهای بسیار کالایی) برای لذت بردن حومه شهرها، مسافران تجاری تبدیل کرده اند. و گردشگران (هانیگان، 1998، ویت، 2001). این تلاش‌ها در حباب‌های توریستی مرکز شهر با برنامه‌ریزی بالا متمرکز شده‌اند که طیف وسیعی از فعالیت‌ها را در بازارهای جشنواره و سایر فضاهای خرید، غذاخوری و سرگرمی، هتل‌ها، موزه‌ها، امکانات ورزشی و مرکز همایش ارائه می‌دهند (Judd, 1999). .

ورزش نقش مهمی را در حباب توریستی ایفا می کند (به دلیل توانایی آن در جذب منظم جمعیت به طور قابل پیش بینی زیاد)، و در تلاش های بازاریابی شهری (پخش رویدادهای ورزشی فرصت هایی را برای ارتباط جمعی تصاویر و روایت های شهر به محلی، ملی و محلی فراهم می کند. مخاطبان بین المللی) (هال، 2006، ویت، 1999). علاوه بر این، ساختار لیگ‌ها و مدارهای حرفه‌ای آمریکای شمالی (مانند تور انجمن حرفه‌ای گلف، یا لیگ مسابقه‌های ایندی) تعداد تیم‌ها و رویدادهای موجود در شهرها را محدود می‌کند. اعتقاد بر این است که این کمبود (نسبی) رویدادهای ورزشی توانایی رویدادهای ورزشی شهرها را برای بالا رفتن از بازار شلوغ افزایش می‌دهد – فرصتی که از دولت‌های شهرها انتظار می‌رود از طریق یارانه‌های عمومی به لیگ‌ها و مدارها حق بیمه پرداخت کنند (نول و زیمبالیست، 1997، کویرک و فورت، 1999، روزنتراب، 1999).

علاوه بر مزایای تصویر، رویدادها و امکانات ورزشی می توانند منظره و تازگی را ارائه دهند که ریتزر (2010) پیشنهاد می کند توانایی فضاهای مصرف محور برای جذب بازدیدکنندگان را افزایش می دهد. با این حال، تأثیرات تماشایی و تازگی با بالا رفتن سن امکانات به سرعت محو می‌شود و به امری عادی تبدیل می‌شود، به خصوص که سایر شهرها امکانات رفاهی موفق را در حباب‌های توریستی خود تکرار می‌کنند (به هانیگان، 1998، زوکین، 1998 مراجعه کنید). بنابراین، با توجه به ماهیت بی‌وقفه عادات مصرف معاصر، و تقلیدپذیری از امکانات رفاهی در بازار مسافرتی به هم ریخته، شهرها دریافته‌اند که مناطق توریستی بدون ادامه سرمایه‌گذاری عمومی در توسعه امکانات و فعالیت‌های جدید نمی‌توانند با موفقیت حفظ شوند. دیوید هاروی (2000) این الزام را به عنوان “تغذیه هیولای مرکز شهر” توصیف می کند، که در آن “هر موج جدیدی از سرمایه گذاری عمومی لازم است تا آخرین موج به ثمر برسد” (ص 141). اگرچه توانایی امکانات رفاهی بازدیدکننده‌محور برای جذب مصرف‌کنندگان ممکن است بادوام نباشد، اما منطق‌های توسعه نئولیبرالی در مناطق توریستی خود تکرار می‌شوند، زیرا رکود اجتناب‌ناپذیر آن‌ها تنها از طریق بخش‌های جدید سرمایه‌گذاری عمومی قابل جبران است.

در این زمینه، تمرکز بر صلاحیت مدیریتی رهبران مدنی، عوامل جغرافیایی، و/یا شرایط تاریخی وسوسه‌انگیز است که «موفقیت» یا «شکست» نسبی استراتژی‌های توسعه مجدد بازدیدکننده‌محور را تعیین می‌کنند. در انجام این کار، فراموش کردن عوامل ساختاری گسترده‌تر شهرسازی نئولیبرال که شهرها را به شکلی معکوس از رقابت وادار می‌کند که برنده‌ها، بازندگان و غیررقبا را به درجات مختلف مجازات می‌کند، آسان خواهد بود. در این رقابت، منابع عمومی اغلب به سمت سیاست‌های توسعه مجدد متمرکز بر ورزش هدایت می‌شوند، که تحقیقات گسترده مشخص کرده است که بی‌اثر بوده و به نفع منافع نسبتاً محدود است (ر. به این ترتیب، بررسی ما از جایزه بزرگ بالتیمور چیزی بیش از نقد خرد یا شایستگی رهبران بالتیمور است، زیرا مهم‌تر از آن، ما انتخاب‌های سیاسی آن‌ها را به‌عنوان پاسخی به فشارهای حاکمیت در چارچوب نئولیبرال‌سازی ارزیابی می‌کنیم.

از این رو، برای روشن کردن منطق پیرامون بازسازی مرکز شهر بالتیمور در یک پروژه گسترده‌تر که جایزه بزرگ بالتیمور و انتخابات شهردار سال 2011 در بالتیمور را بررسی می‌کند، از روش‌های کیفی متعدد، شامل بررسی گزارش‌های رسانه‌ها و اسناد برنامه‌ریزی، مشاهده شرکت‌کنندگان در جایزه بزرگ بالتیمور استفاده کردیم. ، رویدادهای کمپین و جلسات عمومی و انجام مصاحبه با تصمیم گیرندگان کلیدی. در این تحقیق، ما شباهت‌های متعددی بین گفتمان‌های پیرامون جایزه بزرگ و پیشنهاد GBC برای پروژه گسترش مرکز همایش-هتل منطقه پیدا کردیم، بنابراین هر دو را با هم مورد بحث قرار می‌دهیم.

قطعات بخش

ورزش و رنسانس بالتیمور

در اواسط اواخر دهه 1950، بالتیمور زوال اقتصادی طولانی و مداوم خود را آغاز کرد که رهبران مدنی با یک سری ابتکارات کارآفرینی برای توسعه مجدد مرکز شهر و تغییر تصویر شهر به آن پاسخ دادند. اینها شامل طرح مرکز چارلز در دهه 1960، دگرگونی بندر داخلی در اواخر دهه 1970 و 1980، و ساخت مجموعه ورزشی کامدن یاردز در دهه 1990 بود. همانطور که هر یک از این پروژه ها به طور گسترده در جاهای دیگر مورد بررسی قرار گرفته است (رجوع کنید به فریدمن و همکاران، 2004،

غذا دادن به هیولای مرکز شهر: جایزه بزرگ بالتیمور و پروژه نیو آرنا

شهر بالتیمور به آزمایشات خود در بندر داخلی زیر نظر استفانی رالینگ بلیک ادامه داده است، که در سال 2010 با استعفای شیلا دیکسون به عنوان بخشی از یک توافق نامه دادخواست به دلیل اقدامات قانونی مربوط به سوء استفاده از بودجه عمومی، شهردار شد. رالینگ بلیک نسبت به اسلاف خود، شفر، اشموک و اومالی در پیشبرد پروژه‌های توسعه‌ای مهم کمتر تهاجمی عمل کرده است، زیرا  رالینگ‌بلیک در 2 سال اول ریاست‌جمهوری خود با یک سری بحران‌ها از جمله بازگرداندن ایمان به

ارزیابی هیولای مرکز شهر

برای بیش از 40  سال، بالتیمور استراتژی توسعه مجدد مصرف محور را با میلیاردها سرمایه عمومی و ساعات بی شماری صرف شده توسط مقامات دولتی متمرکز بر مرکز شهر و بندر داخلی، به شدت دنبال کرده است. در حالی که غیرممکن است ثابت کنیم که انواع دیگر توسعه نتیجه بهتری برای بالتیمور به همراه داشته باشد، گردشگری به صنعت مهمی برای شهر تبدیل شده است: GBC ادعا می کند که سالانه 581 میلیون دلار فعالیت اقتصادی، 23 میلیون دلار در شهر تولید می کند.

ارسال نظر

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.