• منطقه 22 - شهرک گلستان- ساحل شرقی دریاچه چیتگر - برج تجارت لکسون - طبقه 6

48000408 21 98+

info@toseabnieh.ir

شنبه تا پنجشنبه 8 تا 18

عدم اطمینان محیط اقتصادی و مالی شدن بنگاه های املاک

عدم اطمینان محیط اقتصادی و مالی شدن بنگاه های املاک

عدم اطمینان محیط اقتصادی و مالی شدن بنگاه های املاک

خلاصه

این مقاله تاثیر عدم قطعیت محیط اقتصادی را بر مالی شدن شرکت‌های املاک و مستغلات بررسی می‌کند و مکانیسم‌های اساسی را بررسی می‌کند. این مقاله از داده‌های شرکت‌های املاک و مستغلات فهرست شده از سال 2011 تا 2021 استفاده می‌کند و بر منطق مالی‌سازی شرکت‌ها تمرکز دارد. برخلاف ادبیات قبلی، این مطالعه از شاخص عدم قطعیت اقتصادی در سطح کلان و معیارهای ادراک عدم قطعیت در سطح خرد برای سنجش عدم قطعیت محیط اقتصادی استفاده می‌کند. یافته‌ها نشان می‌دهد که افزایش عدم اطمینان محیط اقتصادی منجر به تمایل بیشتر شرکت‌ها به مشارکت در مالی‌سازی می‌شود که با انگیزه «پس‌انداز احتیاطی» هدایت می‌شود. علاوه بر این، این اثر در درجه اول توسط درک سطح شرکت از عدم قطعیت در محیط خارجی هدایت می شود. آزمون‌های مکانیزم‌ها نشان می‌دهند که وقتی در محیط اقتصادی عدم اطمینان وجود دارد، شرکت‌ها به احتمال زیاد درگیر مالی‌سازی می‌شوند، در درجه اول به دلیل کاهش اعتماد بیش از حد مدیرعامل و کاهش ریسک‌پذیری شرکت‌ها. علاوه بر این، سطح محدودیت‌های تامین مالی و مدیران اجرایی با تخصص مالی به اثرات ناهمگون شرایط اقتصادی نامشخص بر مالی‌سازی شرکت‌های املاک کمک می‌کنند. شرکت‌هایی که دارای محدودیت‌های مالی بالا و مدیران اجرایی دارای سابقه مالی هستند، بیشتر درگیر سرمایه‌گذاری در دارایی‌های مالی می‌شوند، در حالی که شرکت‌هایی که دارای پیشینه مالی نیستند. علاوه بر این، بین میزان مالیه شدن شرکت های دولتی و نوسانات سیاستی در محیط اقتصادی همبستگی قابل توجهی وجود ندارد. این یافته‌ها بینش‌های ارزشمندی را برای کسب‌وکارها فراهم می‌کند تا مسیرهای جایگزین برای رشد را کشف کنند و آگاهی را در میان تنظیم‌کننده‌های دولتی در مورد خطرات مرتبط با مالی‌سازی افزایش دهند.

معرفی

اقتصاد جهانی به دلیل کاهش تقاضا در بازار بین المللی به طور فزاینده ای روند قابل توجهی از “واقعیت زدایی” را تجربه می کند. صنعت املاک و مستغلات در چین یکی از بخش‌های حیاتی، با گستره وسیع و اهمیت اجتماعی قابل توجهی در نظر گرفته می‌شود. پس از بحران مالی 2008، شرکت های غیرمالی به طور فزاینده ای وجوه خود را به سمت بازار مالی هدایت کرده اند که ناشی از کاهش اقتصاد واقعی و اقدامات دولت مربوطه است، که نشان دهنده روند رو به رشد مالی شدن است. در حالی که فرآیند مالی‌سازی در کسب‌وکارها می‌تواند بدهی‌ها را کاهش دهد، محدودیت‌های تامین مالی را کاهش دهد و نتایج فوری را افزایش دهد، سطح مالی بیش از حد می‌تواند مانع از سرمایه‌گذاری‌های واقعی و نوآورانه شود و از این رو مانع رشد و پایداری بلندمدت شرکت‌ها شود. کسب و کار املاک و مستغلات بالاترین سطح مالی را در مقایسه با سایر صنایع نشان می دهد و دارای زنجیره صنعتی گسترده، حجم قابل توجه و سهم قابل توجهی در اقتصاد واقعی است. ادغام بیش از حد فعالیت‌های مالی در بنگاه‌های املاک ممکن است آسیب‌پذیری‌های مالی آن‌ها را افزایش داده و مانع رشد اقتصاد واقعی و ایجاد عدم تعادل در ساختار صنعتی شود. در نتیجه، دولت مقرراتی را اجرا کرد که بر اهمیت اولویت‌بندی رشد اقتصاد ملموس تأکید داشت. این سازمان تاکید کرد که فعالیت های مالی باید از اقتصاد ملموس حمایت کند، از جمله املاک و مستغلات و شرکت های غیر مالی. از این نهادها خواسته شد تا بر عملیات اصلی خود تمرکز کنند و از انحراف منابع از فعالیت های مالی و سایر سرمایه گذاری های ثانویه جلوگیری کنند. با این حال، یک شرکت، که به عنوان یک موجود اقتصادی منطقی عمل می کند، باید تصمیماتی را براساس هزینه ها و مزایای پیش بینی شده آینده اتخاذ کند. سیاست‌های اقتصادی دولت به‌طور قابل‌توجهی بر هزینه‌ها و مزایای پیش‌بینی‌شده سازمان‌ها تأثیر می‌گذارد و تغییرات مکرر در این سیاست‌ها می‌تواند مشکلات قابل‌توجهی برای کسب‌وکارها ایجاد کند. از این رو، بررسی تأثیر عدم قطعیت محیط اقتصادی بر مالی‌سازی و سازوکارهای داخلی بنگاه‌های املاک ضروری است.

مالی شدن شرکت ها را می توان از دو منظر اصلی تعریف کرد. برخی از محققان استدلال می کنند که زمانی اتفاق می افتد که شرکت ها بخش قابل توجهی از سرمایه گذاری خود را به دارایی های مالی اختصاص می دهند. برخی دیگر رویکرد نتیجه گرا را اتخاذ می کنند و آن را به عنوان شرکت هایی تعریف می کنند که نسبت فزاینده ای از سود خود را از منابع مالی به دست می آورند. علاوه بر این، کای و رن (2014) مروری مختصر از مفاهیم مهم ارائه می‌کنند و اظهار می‌دارند که تعریف مالی‌سازی شرکت‌ها عمدتاً حول دو دیدگاه می‌چرخد: رفتار سرمایه‌گذاری و سود، و اشاره می‌کند که افزایش مالی‌سازی شرکت‌ها زمانی قابل مشاهده است که نسبت شرکت‌هایی که منابع را به دارایی‌های مالی تخصیص می‌دهند یا زمانی که نسبت شرکت‌هایی که از طریق کانال‌های مالی سود ایجاد می‌کنند افزایش می‌یابد، افزایش می‌یابد.

تحقیقات موجود تأثیرات مالی شدن شرکت ها را از منظر کلان و خرد بررسی کرده است. از دیدگاه خرد، سانگ و لو (2015) مطالعه ای را با استفاده از شرکت های سهام A-سهام از سال 2007 تا 2012 انجام دادند و رابطه بین سودآوری عملیاتی این شرکت ها و دارایی های مالی غیر پولی آنها را بررسی کردند. این مطالعه نشان داد که شرکت‌هایی با عملکرد عملیاتی شدید درجه مالی بالاتری داشتند، در حالی که شرکت‌هایی با عملکرد متوسط ​​تمایل به نگهداری دارایی‌های مالی غیرپولی کمتری داشتند. دنگ و همکاران (2017) یک رابطه U شکل بین سطح مالی شرکت ها و سودآوری کسب و کار اصلی آنها را نشان می دهد. دو و همکاران (2019)، با بررسی ناهمگونی اجرایی، کشف کرد که تجربه مالی یک مدیر عامل به طور مثبت بر سطح مالی‌سازی تأثیر می‌گذارد. آنها همچنین دریافتند که محدودیت‌های تامین مالی و درجه اعتماد بیش از حد مدیران عامل واسطه‌ای رابطه بین سطح مالی‌سازی و بازده کسب‌وکار اصلی است. به گفته گو و همکاران. (2020)، مسئولیت اجتماعی شرکت (CSR) می‌تواند فرآیند مالی‌سازی را با کمک به شرکت‌ها برای غلبه بر محدودیت‌های مالی تقویت کند. با این حال، نظارت اداری خارجی شرکت ها و نظارت حاکمیت داخلی می تواند این اثر مثبت را کاهش دهد.

از منظر کلان، تحقیقات موجود به طور مداوم از این ایده حمایت می کند که شرکت ها تمایل زیادی به کسب سود دارند، که آنها را به تخصیص دارایی های مالی خود سوق می دهد. علاوه بر این، زمانی که تفاوت قابل توجهی در بازگشت سرمایه (ROI) بین صنایع تولیدی و بخش مالی وجود دارد، شرکت ها تمایل دارند نسبت بیشتری از دارایی های مالی را در اختیار داشته باشند. ژانگ و ژانگ (2015) با مقایسه حاشیه سود صنایع تولیدی سنتی و صنعت مالی در کشورهای توسعه یافته دریافتند که با توجه به کاهش حاشیه سود صنایع سنتی، بنگاه‌ها تخصیص دارایی‌های مالی خود را به دلیل سودجویی افزایش می‌دهند. انگیزه ها ژانگ و ژنگ (2020) به طور سیستماتیک یک مدل بهینه سازی دو مرحله ای را برای انتخاب پورتفولیوی سازمانی توسعه دادند. آنها همه بنگاه ها را بر اساس ماهیتشان به سه گروه تقسیم کردند: شرکت های دولتی، شرکت های خصوصی و غیره. آنها سپس به طور تجربی عوامل مختلفی را که بر مالی شدن شرکت ها تأثیر می گذارد، بررسی کردند. یافته‌های آنها نشان داد که عوامل متعددی در بین شرکت‌های دولتی، خصوصی و سایر شرکت‌ها بر مالی‌سازی شرکت‌ها تأثیر می‌گذارند. از طریق تحقیقات تجربی، ما عوامل مختلفی را که بر مالی‌سازی شرکت‌ها تأثیر می‌گذارند، بررسی کردیم. یافته‌های ما نشان می‌دهد که گسترش ارز و ریسک‌گریزی نقش مهمی در مالی‌سازی شرکت‌ها در شرکت‌های دولتی ایفا می‌کند. از سوی دیگر، برای بنگاه‌های خصوصی، عوامل محرک، دستیابی به سود سرمایه و ریسک‌گریزی است. علاوه بر این، گسترش ارز نیروی محرکه اصلی پشت مالی شدن در انواع دیگر شرکت ها است.

با توجه به پیچیدگی فزاینده وضعیت کلی اقتصاد کلان و عدم اطمینان روزافزون در محیط اقتصادی، بنگاه‌های داخلی بیشتر جهت‌گیری مالی پیدا کرده‌اند و برخی از محققان را وادار به بررسی اینکه آیا ارتباط منطقی ذاتی بین دو مورد فوق وجود دارد یا خیر. با این حال، شمول های متناقضی وجود دارد. چندین محقق تأیید می‌کنند که عدم اطمینان در محیط اقتصادی محدودیت‌های تأمین مالی کسب‌وکار را افزایش می‌دهد و در نتیجه مانع از مالی‌سازی شرکت‌ها می‌شود. از نقطه نظر ریسک شرکت، زمانی که عدم اطمینان محیط اقتصادی به بازار مالی منتقل می شود، نوسان قیمت محصولات مالی را افزایش می دهد. علاوه بر این، عملکرد نقدینگی دارایی های مالی به خطر خواهد افتاد. در نتیجه، شرکت ها سطح مالی شدن خود را به عنوان یک اقدام اجتناب از ریسک کاهش می دهند. پنگ و همکاران (2018) با استفاده از داده های فصلی از شرکت های فهرست شده A-share نشان می دهد که یک رابطه معکوس بین عدم اطمینان اقتصادی و مالی شدن شرکت ها وجود دارد. علاوه بر این، این مانع برای شرکت هایی که محدودیت تامین مالی قابل توجهی را تجربه می کنند، کاهش می یابد. گو و همکاران (2021) رابطه بین عدم قطعیت سیاست اقتصادی و مالی شدن را بررسی می کند. یافته‌ها نشان می‌دهد که عدم قطعیت سیاست‌های اقتصادی با افزایش رفتار ریسک‌پذیری شرکت‌ها و تحمیل محدودیت‌های مالی مهم‌تر، مانع پیشرفت مالی‌سازی شرکت‌ها می‌شود. علاوه بر این، هم قدرت اجرایی و هم سیاست پولی سست تأثیر نظارتی منفی بر این فرآیند دارند.

با این وجود، چندین محقق تاکید کرده‌اند که عدم قطعیت محیط اقتصادی صرفاً به پیامدهای منفی برای رفتار سرمایه‌گذاری مالی شرکت‌ها منجر نمی‌شود. برخی از محققان نشان دادند که عدم قطعیت سیاست های اقتصادی به طور مستقیم بر عدم اطمینان محیط کسب و کار آینده برای شرکت ها تأثیر می گذارد. برای کاهش ریسک های عملیاتی ناشی از کمبود جریان نقدی، شرکت ها باید به طور فعال مقدار معینی از دارایی های مالی را به عنوان یک اقدام احتیاطی تخصیص دهند. با استفاده از اهرم نقدینگی این دارایی‌های مالی، شرکت‌ها می‌توانند موقعیت نقدینگی خود را تقویت کرده و از توسعه تجاری آتی در میان نوسانات سیاست‌های اقتصادی حمایت کنند. سگال و همکاران (2015) عدم قطعیت را به دو دسته سودمند و مضر طبقه بندی می کند. آنها ادعا می کنند که عدم اطمینان سودمند شرکت ها را قادر می سازد تا برای تحریک توسعه خود سازگار شوند و سرمایه گذاری بیشتری کنند. نی و همکاران (2020) تنوع در ادراک شرکت فردی و تأثیر آن بر عدم قطعیت سیاست اقتصادی را بررسی کرده و از تکنیک‌های متن کاوی برای ایجاد شاخص‌هایی که ادراک عدم قطعیت یک شرکت را منعکس می‌کنند، استفاده می‌کنند. این مطالعه بررسی می کند که چگونه این ادراک بر نهاد و سرمایه گذاری مالی شرکت تأثیر می گذارد. یافته‌ها نشان می‌دهد که وقتی شرکت‌ها سطوح بالاتری از عدم اطمینان را درک می‌کنند، تمایل دارند دارایی‌های مالی خود را افزایش دهند و در عین حال سرمایه‌گذاری واحد تجاری خود را کاهش دهند. گوو و ژو (2020) شرکت های سهام A را در صنعت غیرمالی از سال 2007 تا 2019 مطالعه کردند. آنها دریافتند که تغییرات مکرر در سیاست های اقتصادی منجر به کاهش سرمایه گذاری واقعی شرکت ها می شود. در نتیجه، شرکت ها مجبور می شوند دارایی های مالی خود را افزایش دهند تا با رویدادهای غیرمنتظره مقابله کنند. جینگ و همکاران (2021) بر صنعت داخلی املاک و مستغلات متمرکز شد تا بررسی کند که چگونه نوسانات اقتصادی بر مالی شدن شرکت ها با کانال گزینه های طبیعی به عنوان مسیر انتقال تأثیر می گذارد. به طور خلاصه، اگرچه بسیاری از محققان رابطه بین عدم اطمینان اقتصادی و مالی شدن شرکت ها را بررسی کرده اند، اما احتمالاً به این دلیل که تأثیر ناهمگونی صنعت را نادیده گرفته اند، به اجماع نرسیده اند. از این رو، بررسی تأثیر و مکانیسم انتقال عدم اطمینان در محیط اقتصادی بر مالی شدن شرکت‌های املاک و مستغلات ضروری است.

این مقاله به طور قابل توجهی به ادبیات موجود در دو بعد کمک می کند. اول، دامنه تحقیقات در مورد متغیرهایی را که بر مالی شدن شرکت تأثیر می گذارند، گسترش می دهد. تحقیقات موجود در مورد عوامل مؤثر بر مالی‌سازی شرکت، سطح خرد را بررسی می‌کند، در حالی که تحقیقات در سطح کلان عمدتاً از نقطه‌نظر عدم قطعیت سیاست اقتصادی به موضوع می‌پردازند. این تحقیق با گنجاندن غیرقابل پیش بینی بودن محیط اقتصاد کلان، عواملی را که بر مالی شدن شرکت تأثیر می گذارد، بررسی می کند، که به درک ما از عوامل گسترده تر در بازی می افزاید. دوم، ارتباط ذاتی بین بی‌ثباتی محیط اقتصاد کلان و مالی شدن شرکت‌های املاک و مستغلات را روشن می‌کند و درک جامع‌تری از نیروی محرکه پشت مالی‌سازی شرکت‌ها ارائه می‌دهد. سوم، روش‌های شناسایی را برای تجزیه و تحلیل دلایل اساسی مالی‌سازی شرکت افزایش می‌دهد. این مقاله عدم قطعیت اقتصاد کلان و سودآوری کسب و کار اولیه را در یک چارچوب تحلیلی یکپارچه ادغام می کند تا عوامل تعیین کننده مالی شدن شرکت را بررسی کند. این تجزیه و تحلیل بیشتر تمایل شرکت ها به تخصیص بخش قابل توجهی از دارایی های مالی خود را برای ریسک گریزی نشان می دهد.

قطعات بخش

چارچوب نظری و فرضیه

انگیزه های مالی شدن بنگاه ها را می توان به دو گروه دسته بندی کرد. اولی انگیزه «پس انداز احتیاطی» است که به آن انگیزه «مخزن» می گویند. این انگیزه ناشی از تمایل شرکت برای حفظ نقدینگی کافی در سرمایه در گردش است. هدف شرکت با نگهداری دارایی‌های مالی قابل فروش، کاهش تأثیر منفی عدم اطمینان و کاهش هرگونه محدودیت مالی ممکن است. انگیزه دوم، انگیزه «تعقیب سود» است که به آن معروف است

روش شناسی

این مطالعه از مدل اثر ثابت دو طرفه برای بررسی اثرات عدم قطعیت محیط اقتصادی بر مالی شدن شرکت‌های املاک به شرح زیر استفاده می‌کند:𝑓𝑖𝑛𝑎𝑛𝑐𝑖𝑎𝑙𝑖𝑡=𝛼+𝛽·𝑢𝑛𝑐𝑒𝑟𝑡𝑎𝑛𝑡𝑦𝑖𝑡+∑𝛾·𝑋+𝑦𝑒𝑎𝑟𝑡+𝑓𝑖𝑟𝑚𝑖+𝜀𝑖𝑡جایی که i و t به ترتیب به شرکت و سال اشاره دارد. متغیر وابسته𝑓𝑖𝑛𝑎𝑛𝑐𝑖𝑎𝑙𝑖𝑡نشان دهنده سطح مالی شدن در شرکت های املاک و مستغلات است.𝑢𝑛𝑐𝑒𝑟𝑡𝑎𝑛𝑡𝑦𝑖𝑡نشان دهنده عدم اطمینان محیط اقتصادی است که شامل عدم قطعیت سیاست اقتصادی و درک محکم از عدم اطمینان است.

رگرسیون پایه

جدول 2 یافته های رگرسیون معیار را نشان می دهد. ستون‌های (1) تا (4) اثرات عدم قطعیت محیط اقتصادی بر تمایل مالی‌سازی را گزارش می‌کنند، در حالی که ستون‌های (5) تا (8) تأثیرات بر میزان مالی‌سازی را توضیح می‌دهند. از منظر کلی، همه ضرایب برآورد شده بدون توجه به دربرگیری متغیر کنترل، در سطح 10 درصد به طور قابل توجهی مثبت هستند، که نشان می‌دهد عدم اطمینان محیط اقتصادی تمایل و وسعت بنگاه‌های املاک را تقویت می‌کند.

نتیجه

این مقاله تاثیر عدم قطعیت محیط اقتصادی را بر مالی شدن شرکت‌های املاک و مستغلات بررسی می‌کند و مکانیسم‌های اساسی را بررسی می‌کند. این مطالعه از داده‌های شرکت‌های املاک و مستغلات سهامی عام از سال 2011 تا 2021 استفاده می‌کند. هدف اصلی بررسی دلایل اساسی در پس اتخاذ استراتژی‌های مالی توسط این سازمان‌ها است. این مطالعه با استفاده از شاخص عدم قطعیت اقتصادی در سطح کلان و ادراک عدم قطعیت در سطح خرد با تحقیقات قبلی متفاوت است.

ارسال نظر

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.